اجرای حکم قصاص جوان اسیدپاش به تعویق افتاد
تعداد بازدید : 1
اجرای حکم قصاص را برای عبرت دیگران می خواهم
نویسنده : حمیدرضا ناسخ
«می خواهم حکم قصاص ۲ چشم مجید را خودم اجرا کنم، اما نمی توانم؛ اجرای این حکم باید درس عبرتی باشد برای کسانی که ناجوانمردانه از اسید استفاده می کنند. وقتی که حکم قصاص چشم های مجید صادر شد به من گفتند بیا تا حکم را اجرا کنیم اما من گفتم باید خبرنگاران هم باشند تا خبر این قصاص به گوش کسانی برسد که می خواهند با اسید، زندگی دیگران را تباه کنند. صادقانه بگویم من این حکم را برای خودم نمی خواهم بلکه آن را برای جامعه می خواهم.»
این ها بخشی از اظهارات آمنه، پیش از اجرای حکم قصاص اسیدپاشی است. او ساعت ۱۰ دیروز به همراه خانواده اش راهی بیمارستان دادگستری تهران شد، تا حکم قصاص ۲ چشم مجید، در ساعت ۱۲ اجرا شود. در این ساعت قرار بود مجید بیهوش شود و آن گاه در چشم او اسید ریخته شود اما در ساعات پایانی شامگاه جمعه و براساس اعلام مسئولان اجرایی حکم، اجرای آن به تعویق افتاد، تعویقی که آمنه بهرامی نو، قربانی اسیدپاشی که اینک هر ۲ چشم خود را در پی خشم جوانی سنگدل از دست داده است، تا ساعاتی قبل از اجرای حکم از آن باخبر نبود و حتی می گفت حکم قصاص امروز اجرا می شود، حتی وکیل آمنه نیز از تعویق اجرای حکم اظهار بی اطلاعی کرد و گفت: تعویق احتمالی آن باید براساس دلایل قانونی صورت گیرد. علی صرافی قبل از موعد تعیین شده برای اجرای حکم به ایسنا گفت: تا این لحظه چیزی به طور رسمی یا غیر رسمی مبنی بر تعویق اجرای حکم قصاص نشنیده ام! او با تاکید بر اجرا شدن حکم قصاص براساس اجراییه صادر شده بیان داشت: حکم صادره مربوط به پرونده اسیدپاشی حکم دادگاه و لازم الاجراست مگر این که بنا به دلایل قانونی از جمله بیماری محکوم علیه یا درخواست شاکی و ... به تعویق بیفتد. او در پاسخ به این سوال که اگر این حکم به هر دلیلی اجرا نشود، اقدام بعدی شما به عنوان وکیل آمنه چه خواهد بود؟ گفت: این امر بستگی به موکلم «آمنه» دارد.آمنه و پشیمانی از بخشش
هر چه بود حکم قصاص چشمان «مجید» متهم به اسیدپاشی دیروز اجرا نشد، این حکم اگراجرا می شد اولین اجرای حکم قصاص اسیدپاشی در ایران بود، دیروز همه رسانه ها در انتظار ثبت خبر اجرای حکم بودند، اما چنین نشد و آمنه قربانی اسیدپاشی نیز همچنان اصرار به اجرای آن دارد، او آن گونه که از گفته هایش پیداست از مجید و حتی خانواده او دل پری دارد، می گوید به هیچ عنوان به انتقام نمی اندیشد و می خواهد اجرای این حکم درس عبرتی برای دیگران باشد. آمنه می گوید: من کینه ای نیستم، در این سال ها دریغ از یک احوالپرسی و کمک از سوی خانواده مجید من در این مدت به این باور رسیدم که اجرای این حکم را برای خودم نمی خواهم. آمنه چند بار حتی تصمیم به بخشش مردی گرفته است که چشمانش را از او گرفته اما او می گوید: پس از ملاقات با پدر مجید و به دلیل رفتار او از این تصمیم پشیمان شده است. آمنه از تماس های مجید از زندان می گوید و از این که گفته هنوز هم قصد ازدواج با او را دارد اما آمنه هرگز مجید را نمی بخشد، خودش می گوید اگر کس دیگری به جای مجید بود او را می بخشیدم ولی اکنون می خواهم مجید نیز رنج ۷ ساله مرا تجربه کند. اما رنج ۷ ساله آمنه غیر از انس با تاریکی چیست؟او برای درمان چشمانش راهی خارج از کشور شد و به اسپانیا رفت، در آن جا صاحب خانه شان هنگامی که آمنه و خواهرش دیگر پولی برای پرداخت اجاره نداشتند آن ها را از خانه بیرون انداخت و آمنه مجبور شد با وضعی اسفبار روزگار بگذراند و پیگیر درمان چشمانش شود، چشمانی که دیگر امیدی برای باز شدن آن ها نیست!
چشمان آمنه چگونه بسته شد
اما چشمان آمنه چگونه به روی زیبایی های دنیا بسته شد و چگونه این دختر جوان دانشجو برای همیشه از دیدن صورت مادر و خواهرش محروم شد و آخرین تصویر آن ها را به قاب خاطراتش سپرد؟ غروب ۱۲ آبان سال ۱۳۸۳ بود، در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان آمنه از محل کارش بازمی گشت و در حالی که از بوستانی در نزدیکی پل سیدخندان تهران عبور می کرد، صدایی نام او را فریاد زد، تا به طرف صدا برگشت، ناگهان ظرف مملو از اسید بود که بر صورت او پاشیده شد و فریادهای سوختم سوختم آمنه بلند شد!
ابتدا او گمان می کرد که به صورتش آب جوش پاشیده اند اما هنگامی که توسط رهگذران به بیمارستان انتقال یافت، معلوم شد که قربانی کینه یک جوان همکلاسی به نام مجید شده است و اسید چشمانش و همه زیبایی او را گرفته است. آمنه دریافت که قربانی خشم خواستگاری شده است که بارها به او جواب «نه» داده است.
خودش می گوید: مجید در زمستان لباس گرم نمی پوشید، وقتی علت را از همکلاسی هایم پرسیدم، گفتند وضع مالی مناسبی ندارد. به ناچار لباس گرمی خریدم و به نگهبانی دانشکده دادم تا به او بدهند و اصرار کردم که مجید از این که من برایش لباس خریدم چیزی مطلع نشود چرا که ممکن است برداشت دیگری بکند. اکنون همین جوان بی رحم آمنه را چنان هدف انتقام خویش قرار داده که در همان لحظات اول که آمنه به ۳ بیمارستان انتقال یافت، اعلام شد که چشم چپ او به طور کامل از بین رفته است.
پس از این حادثه تلخ، آمنه و خانواده اش از مجید شکایت کردند. پرونده به شعبه ۶ بازپرسی دادسرای جنایی تهران ارسال شد و به دستور قیصری، بازپرس وقت تحقیق درباره این حادثه تکان دهنده آغاز شد.
آمنه در شکایتش عنوان کرد: وقتی در دانشکده برق تحصیل می کردم متوجه شدم یکی از دانشجویان به نام مجید به من علاقه مند شده است. پس از طرح این موضوع چند بار مادر او با منزل ما تماس گرفت اما من که هیچ علاقه ای به او نداشتم اعلام کردم که نامزد دارم اما مجید تهدید کرد از من انتقام خواهد گرفت و خود نیز بالای دار خواهد رفت. من تهدیدهای مجید را جدی نگرفتم تا این که پس از ترک محل کارم او با اسید به من حمله ور شد و زندگی ام را تباه کرد.
مجید: می خواستم با آمنه ازدواج کنم
پس از شکایت آمنه، بازپرس جنایی تحقیقات از مجید را آغاز کرد. مجید گفت: به آمنه علاقه داشتم و می خواستم با او ازدواج کنم و زمانی که گفت نامزد کرده ام از او خواستم از نامزدش جدا شود اما وقتی مقاومت او را دیدم تصمیم گرفتم با اسید زیبایی او را بگیرم. من می خواستم با آمنه ازدواج کنم و هنوز هم با این که او بینایی چشمانش را از دست داده، باز هم اصرار به ازدواج با وی دارم و ...پس از اعترافات متهم، دستور بازداشت موقت او صادر شد و آمنه برای مداوا با کمک دولت وقت به اسپانیا رفت و روی صورت او ۱۵ عمل جراحی پلاستیک انجام شد. پس از چند جلسه تحقیق و ارسال پرونده به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران، مجید متهم پرونده از یک چشم به قصاص و دیه محکوم شد که پس از اعتراض وکیل آمنه و رسیدگی مجدد به پرونده، قرار شد با پرداخت کامل دیه هر ۲ چشم مجید کور شود. با ارسال پرونده به دیوان عالی کشور و تایید حکم، پرونده برای اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی ارسال شد و پس از تماس با آمنه، وی خود را از بارسلونای اسپانیا به تهران رساند تا حکم قصاص مجید را اجرا کند. همان حکمی که دیروز بنا به دلایل نامعلومی به تعویق افتاد.
كودك 2 ساله پيچگوشتي 9سانتيمتري را بلعيد
رسانههای رسمی آمریكا اعلام كردند كه پزشكان، یك پیچگوشتی 9 سانتیمتری را از بدن یك دختربچه 2 ساله خارج كردند.به گزارش ایسنا، براساس گزارش رسانههای رسمی آمریكا این دختربچه 2 ساله كه «شیلا مارتینز» نام دارد و در منطقه «آلاموسا» در ایالت كلورادو زندگی میكند دور از چشم والدینش یك پیچگوشتی 9 سانتیمتری را بلعیده است.والدین این كودك یادآور شدند: پس از آن كه متوجه شدیم دخترمان این جسم آهنی را بلعیده است بلافاصله او را به بیمارستان منتقل كردیم و پزشكان موفق شدند در یك عمل یك ساعته این پیچگوشتی را از داخل روده كوچك او بیرون بیاورند.
کارخانه گداسازی با دستان بی رحم «شیاطین خالص» در بنگلادش
تبهکاران جدید در بنگلادش با دزدیدن کودکان کم سن و سال، بعد از تجاوز، دست و پا و سر آن ها را متناسب با نوع گدایی دلخواهشان، شکسته و بعد راهی خیابان های داکا می کنند.به گزارش خبرآنلاین، شیاطین خالص نام این نوع تبهکاران است که به عنوان نسل جدید جنایتکاران، دست به هر جرمی زده و کارخانه گداسازی راه انداخته اند. یک پسربچه ۷ ساله نمونه کاملی از جنایاتی است که تبهکاران در کارخانه های گداسازی خود پرورانده اند. والدین این بچه بی گناه با نشان دادن آثار جرم و جنایت روی بدن فرزندشان می خواهند سبعیت و خوی وحشی گری تبهکاران را به جهانیان نشان دهند. پایین تنه این بچه بریده شده است و آثار بریدگی روی شکم و سر و آثار شکستگی روی بدنش به طور کامل نمایان است.کودک ۷ ساله با ترس و لرز شروع به صحبت می کند: آن ها مرا دزدیدند و بعد مفصل مرا کتک باران کرده و گفتند که علاقه مندند تا از من یک گدا بسازند. من ترسیدم این موضوع را با پلیس یا به خانواده ام بگویم. آن ها گلوی مرا بریدند، آن ها پایین تنه مرا بریدند و... آن ها با آجر استخوان هایم را نیز شکستند تا از من یک گدای خالص بسازند تا مردم با دیدن من دلشان بیشتر به رحم بیاید و پول بیشتری به من بدهند.
بازپرسان تایید کردند که گانگسترهای خیابانی این کودک را مجبور به گدایی کرده اند.کودک ۷ ساله بارها قربانی هوی و هوس های گانگسترهای خیابانی شده است و اکنون علامتی صلیب مانند در قسمت جلوی بدنش دیده می شود. نیروی ویژه پلیس توانسته وی را از چنگال شیاطین نجات دهد. یکی از این مقامات در دادگاه گفت گانگسترها بعد از این که دیدند وی مقاومت کرده و حاضر به گدایی نیست سعی داشتند او را کشته و اعضای بدنش را بفروشند که پلیس توانست وی را از مرگ حتمی نجات دهد.اینک او زنده مانده و وی و خانواده اش تحت مراقبت هستند تا گانگسترها به آن ها صدمه ای نزنند. در دادگاهی جنجالی علیه یکی از این باندهای تبهکار، این کودک به عنوان شاهد در دادگاه حاضر شد و البته با ترس و لرز علیه باندهای گداساز جملات تکان دهنده ای را خطاب به قاضی گفت. از آن جایی که پسربچه و خانواده اش تحت حفاظت پلیس هستند، نامشان ذکر نشده است و آن ها به صورت ناشناس وارد دادگاه شده و به عنوان شاهد سخن گفتند.پلیس مدارکی را علیه باند مذکور به دست آورده که نشان می دهد آن ها به عمد برای کارخانه گداسازی خود کودکان را دزدیده و مرتکب جرم و جنایت شده اند. همانند فیلم میلیونر زاغه نشین است که گانگسترها با دزدیدن و کور کردن فردی قصد دارند ترحم بیشتر مردم را جلب کرده و پول بیشتری را ناشی از گدایی به چنگ آورند.پدر کودک ۷ ساله می گوید همه چیز از دعوای وی با چای فروش همسایه به دلیل پرداخت نکردن قبض شروع شد. چای فروش برای گرفتن انتقام با گانگسترها دست به یکی کرد و بازپرسان این موضوع را تایید کردند. مادرش گفت صدای فرزندش را که جیغ و فریاد می کرد؛ شناخت. پدر وقتی زخم های فرزندش را دید به اداره پلیس رفته تا از همسایه شکایت کند اما پلیس آن را دعوای همسایگی خواند و از پیگیری ماجرا ابا کرد.
پدر کودک به طور اتفاقی آلینا خان وکیل معروف را پیدا کرد و وی را به بیمارستان برد تا از حال و روز کودکش خبردار کند تا شاید وی بتواند حق وی را بگیرد. آلینا خان می گوید این ها تروریست هستند و یک گروه کوچک نیستند چرا که من را ۲ بار تهدید به مرگ کرده اند اما من قصد دارم که حق آن ها را بگیرم.دادگاه با تلاش آلینا وارد انجام تحقیقات کامل از موضوع شده و در این رابطه ۵ نفر از اعضای اصلی باند دستگیر شده و ۲ نفر در برابر دوربین های فیلم برداری و کنفرانس خبری دست به اعتراف زدند.محمد سهیل از نیروی واکنش سریع و ویژه پلیس در این باره می گوید: گاهی اوقات کودکان دزدیده شده و روزهای زیادی بازداشت می شدند. سپس قسمت هایی از بدن آن ها توسط گانگسترها با قساوت زیاد بریده شده یا شکسته می شد تا برای گدایی آمادگی داشته باشند.به اندازه ای به آن ها آب و غذا داده می شد تا نمیرند. داخل قایق ماه ها نگه داشته می شدند و اغلب کودکان گدا شده، از کمبود ویتامین رنج می بردند. سهیل می گوید مدارکی در دست است که گانگسترها کودکان را کشته و داخل رودخانه می انداختند.
جانشین فرمانده انتظامی فارس تشریح کرد:
جزئیات قتلعام خانوادگی در شیراز
جانشین فرمانده انتظامی فارس با اعلام جزئیات قتلعام خانوادگی در منطقه میانرود از افزایش آمار كشتهشدگان جنایت روز چهارشنبه هفته گذشته به 6 نفر خبرداد. به گزارش ایسنا، سردار سیروس سجادیان با تشریح جنایت قتلعام خانوادگی میانرود شیراز كه روز چهارشنبه گذشته رخ داد، گفت: در این قتل خانوادگی 6 نفر اعضای یك خانواده از جمله پدر متهم به قتل 70 ساله، مادر متهم به قتل60 ساله، زن برادر 32 ساله و فرزندان برادر از جمله 2پسر و یك دختر خانواده به قتل رسیدند. به گفته سجادیان، حال تنها بازمانده این حادثه كه برادر متهم به قتل است بد گزارش شده است. وی با بیان این كه فقط برادر متهم به قتل تحت درمان است خاطرنشان كرد: قاتل «ش.د» 40 ساله است که سابقه 4مورد قاچاق كالا، مجروحكردن پدر خود با چاقو و اعتیاد را در پرونده دارد. سجادیان تصریح كرد: اسلحه مورد استفاده در این جنایت توسط برادر متهم به قتل تأمین شده بود و تحقیقات نشان میدهد كه این 2برادر به دلیل فعالیت در موضوع قاچاق كالا به دلیل مسائل مالی با هم اختلاف پیدا كرده بودند. جانشین فرمانده انتظامی استان فارس با بیان این كه احتمالا متهم به قتل در موقع انجام جرم از موادمخدر صنعتی استفاده كرده بود، ادامه داد: متهم به قتل روز جنایت از منزل خود واقع در مهدیآباد به منزل پدری رفته و در آنجا درگیری به اوج خود میرسد و پدر و مادر خود را با تیر میزند. وی اضافه كرد: در ادامه متهم به قتل به اتاق مجاور محل زندگی برادر و خانواده برادرش میرود و آنان را به رگبار میبندد. به گفته سجادیان، با سرعت عمل پلیس بلافاصله پس از جنایت متهم به قتل توسط ماموران انتظامی منطقه دستگیر و هم اكنون تحت بازجویی است.
دستگیری جوانی که کنار خیابان مشروب می فروخت!
ساجدی - جوان ۲۴ ساله ای که در کنار خیابان نشسته و به مشتریان خاص خود مشروب می فروخت، دستگیر شد.به گزارش خراسان، پنج شنبه گذشته یکی از شهروندان در تماس با ماموران کلانتری شهیدهاشمی نژاد مشهد گفت: جوانی هر روز به طرز مشکوک در کنار خیابان می نشیند و احتمالا فعالیت های خلافی دارد.در پی دریافت این خبر، بلافاصله به دستور فرمانده کلانتری ماموران تجسس، تحقیقات غیرمحسوس خود را با شناسایی این جوان آغاز کردند و متوجه شدند که او در امر خرید و فروش مشروبات الکلی فعالیت می کند. بنابراین آن ها با هماهنگی مقام قضایی و در پوشش خریدار وارد عمل و متوجه شدند که حاشیه خیابان پاتوق این فروشنده مشروبات الکلی است و با مشتریان خاص خود در این مکان قرار می گذارد.این گزارش حاکی است، ماموران تجسس کلانتری در یک عملیات هماهنگ موفق شدند این جوان را دستگیر و در بازرسی از منزل وی تعداد زیادی بطری های 1.5لیتری مشروب دست ساز و قوطی های پلمب شده خارجی کشف و ضبط کنند. وی با تشکیل پرونده مقدماتی تحویل مراجع قضایی شد.
دستگیری ۳۵ زن و مرد در ۲ مجلس پارتی باغ ویلاهای طرقبه شاندیز
۲۰ مرد و ۱۵ زن به اتهام برپا کردن مجلس پارتی در باغ ویلاهای شهرستان طرقبه شاندیز خراسان رضوی دستگیر شدند.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس، ساعت ۲ بامداد ۲۳ اردیبهشت ماه ماموران پاسگاه سد گلستان از یک مورد مجلس پارتی در باغسرایی مطلع شدند و با هماهنگی مقام قضایی وارد محل شدند.در بررسی محل ۱۷ مرد و ۱۱ زن که با وضعیت زننده ای در حال پایکوبی بودند دستگیر و از بازرسی محل نیز مقداری مشروبات الکلی دست ساز کشف و ۵ دستگاه خودروی آنان توقیف شد.این در حالی است که ساعت ۱ بامداد همان شب نیز ماموران کلانتری شاندیز از طریق عوامل بسیج از یک مورد برگزاری مجلس پارتی داخل ویلایی باخبر شدند و در آن محل نیز تعداد ۱۳ نفر مرد و ۴ نفر زن با پوشش زننده دستگیر شدند.
در بازرسی از محل، یک دستگاه کیس کامپیوتر و ۲ عدد باند بزرگ کشف و ضبط شد.جمع آوری ۷۰ معتاد و دستگیری
۷ سارق در مشهد
ماموران انتظامی کلانتری ۲۵ خواجه ربیع مشهد با اجرای طرح پاکسازی مناطق آلوده و جرم خیز ۷۰ معتاد را جمع آوری و ۷ سارق را نیز دستگیر کردند.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی پلیس، ماموران کلانتری خواجه ربیع از ساعت 9:40 ، ۲۲ اردیبهشت ماه با اجرای طرح پاکسازی نقاط آلوده در مناطق دروی،رسالت، همت آباد، ۱۴ معصوم، دهرود و سیس آباد موفق شدند ۷ نفر سارق را دستگیر و ۷۰ نفر معتاد ولگرد مرد را از سطح شهر جمع آوری کنند.هم چنین در اجرای این طرح ۲ دستگاه خودرو و یک دستگاه موتورسیکلت سرقتی کشف شد.توقیف ۳ دستگاه خودروی سواری به علت تخلفات راهور و فاقد مدارک ، ۲۵ دستگاه موتورسیکلت سوار مزاحم و متخلف، کشف مقدار تقریبی ۵ گرم مواد مخدر از نوع هروئین فشرده، ۹ گرم و ۹۰ سانت شیشه و دستگیری ۵ نفر فروشنده مواد، دستگیری ۴ نفر در زمینه شرب خمر و دستگیری ۲ نفر به دلیل رابطه نامشروع از دیگر اقدامات ماموران انتظامی در اجرای این طرح است.
پلیس در جست وجوی سارقان مسلح
سیدخلیل سجادپور- با کشف خودروی سمندی که توسط سارقان مسلح در جاده مشهد - قوچان سرقت شده بود تلاش پلیس برای دستگیری سارقان مسلح ادامه دارد.به گزارش خراسان، ظهر دهم اردیبهشت ماه جاری ۳ جوان خودروی سمندی را از مقابل پلیس راه امام هادی (ع) مشهد به طور دربستی اجاره کردند. آنان به راننده گفتند می خواهند به روستای اینچه در نزدیکی قوچان بروند. راننده ۳۸ ساله نیز که منتظر مسافر بود پیشنهاد ۳ جوان را پذیرفت و دقایقی بعد در حالی که یکی از مسافران در صندلی جلو و ۲ نفر دیگر عقب نشسته بودند به طرف قوچان حرکت کرد اما سارقان که نقشه شومی در سر می پروراندند در کمین فرصت مناسبی بودند تا بتوانند نقشه خود را عملی کنند. تا این که در نزدیکی روستای خادمانلو ، سارقان با اشاره به یکدیگر فهماندند که این جا مکان مناسبی برای اجرای سرقت مسلحانه است. آنان از راننده خواستند در کناری متوقف شود تا آنان از مغازه ای که در آن نزدیکی بود خرید کنند اما به محض این که یکی از مسافران از خودرو پیاده شد نفر دیگر با بیرون کشیدن سلاح کمری و تهدید به قتل راننده از او خواست تا از خودرو پیاده شود. این گزارش حاکی است: سارقان مسلح سپس دست و پای راننده جوان را بستند و پس از آن که او را به شدت مورد ضرب و جرح قرار دادند در بیابان های اطراف رها کردند و با خودروی سمند از محل گریختند. راننده که پس از گذشت مدتی توانسته بود دست و پایش را باز کند خود را با سر و صورت خون آلود به پاسگاه انتظامی روستای امام قلی رساند و ماجرا را برای افسر نگهبان تشریح کرد. با اعلام شکایت مالباخته، مشخصات خودروی مسروقه بلافاصله از سوی عوامل انتظامی به کلیه نیروها و تیم های گشتی استان خراسان رضوی اعلام و موضوع تحت رسیدگی قرار گرفت تا این که بعد از گذشت چند روز ماموران کلانتری شهید هاشمی نژاد مشهد موفق به کشف خودروی مسروقه شدند. فرمانده انتظامی مشهد درباره چگونگی کشف خودروی سمند گفت: ماموران گشت کلانتری شهید هاشمی نژاد مشهد هنگام گشت زنی در میدان شهدای مشهد بودند که فردی اعلام کرد ۲ جوان در حالی که به شدت هراسان بودند با رها کردن خودروی سمند گریختند. سرهنگ پاسدار احد کریمی افزود: با توجه به اهمیت موضوع بلافاصله ماموران انتظامی به تحقیق در این باره پرداختند و خودروی سمند را برای انجام تحقیقات و پی گیری پرونده به کلانتری منتقل کردند. وی افزود: بررسی ها در این باره ادامه داشت تا آن که مالک خودرو به کلانتری مراجعه و از سرقت مسلحانه خودروی خود خبر داد و گفت: پس از آن که سارقان مرا در بیابان رها کردند به کلانتری امام قلی مراجعه کردم و آن ها ماجرای سرقت را در دستور کار قرار دادند. سرهنگ کریمی خاطر نشان کرد: با کشف خودروی مسروقه و مشخصاتی که پلیس از سارقان مسلح داشت این پرونده به مقام قضایی ارجاع شد. وی اضافه کرد: به دستور مقام قضایی و با توجه به اهمیت ماجرا، این پرونده سرقت در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار گرفت تا آنان تحقیقات ویژه پلیسی خود را برای شناسایی و دستگیری سارقان آغاز کنند.
سردار تقوی خبر داد:
تعداد بازدید : 0
آغاز عملیات ذوالفقار در مرزهای شرقی کشور
سجادپور- در پی اجرای طرح بزرگ عملیات ذوالفقار در مرزهای شرقی کشور و طی درگیری های مسلحانه با سوداگران مرگ، بیش از ۳۵۰ کیلوگرم موادمخدر در مرزهای خراسان رضوی کشف و ضبط شد. فرمانده مرزبانی خراسان رضوی با بیان این مطلب به خراسان گفت: عملیات ذوالفقار با محوریت کنترل و تامین امنیت در مرزها به اجرا گذاشته شد که طی ۴۸ ساعت گذشته، مرزبانان هنگ مرزی تایباد با ردزنی یکی از سوداگران مرگ که موادمخدر را به کشور وارد و در یکی از منازل روستایی نگهداری می کرد موفق شدند ۶۷ کیلو و ۴۵۰ گرم تریاک کشف و یک نفر را نیز دستگیر کنند. سردار محمد کاظم تقوی افزود: همچنین مرزبانان گروهان های مرزی تایباد اوایل بامداد روز گذشته طی ۲ مرحله عملیات مسلحانه در نقطه صفر مرزی با ۱۶ تن از قاچاقچیان مسلح درگیر شدند. وی اضافه کرد: سوداگران قصد داشتند مقدار زیادی موادمخدر را به خاک جمهوری اسلامی وارد کنند که در کمین مرزبانان غیور هنگ مرزی گرفتار شدند. سردار تقوی خاطرنشان کرد: با آتش پرحجم تیربارهای مرزبانان، سوداگران مرگ با رها کردن موادافیونی و با استفاده از تاریکی شب به آن سوی مرز گریختند که در پاکسازی از محل درگیری ها ۴۳ کیلوگرم هروئین فشرده ، ۲۲۴ کیلو و ۳۰۰ گرم تریاک و مقادیر زیادی مهمات و ادوات جنگی کشف و ضبط شد. فرمانده مرزبانی خراسان رضوی ادامه داد: همچنین در راستای عملیات ذوالفقار مرزبانان هنگ مرزی درگز نیز از ۲ خودرو مقدار ۴ کیلو و ۶۷ گرم تریاک کشف کردند. وی گفت در مجموع ۳۵۴ کیلو و ۸۱۷ گرم موادمخدر از سوداگران مرگ کشف شده است.
زمین لرزه2/6 ریشتری سواحل شرقی جزیره هنشو ژاپن را لرزاند
سازمان زمین شناسی آمریکا اعلام کرد زمین لرزه ای به بزرگی شش و دو دهم درجه در مقیاس امواج درونی زمین ریشتر، سواحل شرقی جزیره هنشو ژاپن را لرزاند. به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از خبرگزاری شین هوا از توکیو، این سازمان همچنین اعلام کرد این زمین لرزه ساعت23:35 روز جمعه به وقت گرینویچ (7:35 صبح روز شنبه به وقت پکن) روی داد.مرکز این زمین لرزه در عمق حدود 37کیلومتری زمین بود.خبر دیگر این که موسسه لرزهنگاري و زمينشناسي دانشكده ژئوفيزيك آمريكا از وقوع يك زمينلرزه به قدرت 6ريشتر در مقياس امواج درون زمين در كاستاريكا خبر داد.
توهم و تردید!
نویسنده : غلامرضا تدینی راد
غروب بود و خسته و کوفته از سر کار به خانه برگشتم که متوجه حضور زن و مرد ناشناسی در داخل حیاط خانه شدم. آن ها برای شوهرم موادمخدر آورده بودند و اگر چند دقیقه دیرتر رسیده بودم شوهر بی غیرتم، دخترمان را به مبلغ ۲۰ هزار تومان به آن زن و مرد غریبه فروخته بود.زن جوان که برای مشاوره به دایره اجتماعی کلانتری خواجه ربیع مشهد مراجعه کرده بود در بیان داستان تلخ زندگی اش افزود: ۴ سال قبل جلال به خواستگاری ام آمد و خانواده ام پس از انجام تحقیقات کامل، موافقت خود را با این ازدواج اعلام کردند. من ۱۸ساله بودم که پا به خانه شوهر گذاشتم و شریک دار و ندار و شادی و غم جلال شدم. دلم خوش بود که همسرم مردی زحمتکش است و یک لقمه نان حلال سر سفره مان می آورد.ما زندگی قشنگ و باصفایی داشتیم و به عنوان یک زوج موفق و عاشق سر زبان دوستان و آشنایان افتاده بودیم اما افسوس که آن همه تعریف و تمجید در کمتر از ۲ سال به لعن و نفرین و تمسخر تبدیل شد. متاسفانه شوهرم در اثر دوستی با یکی از همسایگان به دام موادمخدر افتاد. او اوایل به طور تفریحی و با این ادعا که استعمال این مواد افیونی برای تقویت قوا مفید است سر خودش را شیره می مالید اما در مدت کوتاهی به مصرف کراک روی آورد و زندگی مان را نابود کرد. غیبت های مکرر جلال باعث شد تا او کار خودش را از دست بدهد و ما به وضعیت اسف باری گرفتار شدیم که خرج و مخارج زندگی مان را پدر بازنشسته ام بر عهده گرفت. من نیز با احساس مسئولیتی که داشتم در یک کارگاه تولیدی مشغول کار شدم. جلال با این ترفند که تصمیم دارد اعتیادش را ترک کند، چند تکه طلایم را نیز از دستم در آورد و مدتی وانمود می کرد تحت درمان قرار دارد و در حال پاک کردن خودش از آلودگی موادمخدر است. اما او دروغ گفته بود و پول طلاهایم را نیز به باد داد.شاید باور نکنید تا به حال چند بار پدر بیچاره ام برای ما مرغ و گوشت خریده است ولی جلال با بی انصافی تمام وقتی سر کار هستم وسایل داخل یخچال را نیز با بسته های موادمخدر عوض می کند.من از مدتی قبل گوشت های داخل یخچال را به خانه همسایه سپرده ام تا جلوی بچه ۲ ساله ام شرمنده نشوم اما جلال که از نظر جسمی و حتی قوای بدنی دچار ضعف شدیدی شده با توهم و تردید به من تهمت های ناروا می زند و می گوید تو با همسایه رابطه مخفیانه داری و ...!او دیروز می خواست بچه ام را بفروشد. از دست این کارهایش به راستی خسته و درمانده شده ام.