که نوروز آمد و گلزاربشکفت
هوا مسیح نفس گشت...
حافظ
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
كه موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد
هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
كه غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد
به گوش هوش نیوش از من و به عشرت كوش
كه این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
زفكر تفرقه باز آی تاشوی مجموع
به حكم آنكه جو شد اهرمن، سروش آمد
ز مرغ صبح ندانم كه سوسن آزاد
چه گوش كرد كه باده زبان خموش آمد
چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پیاله بپوشان كه خرقه پوش آمد
زخانقاه به میخانه می رود حافظ
مگر زمستی زهد ریا به هوش آمد
نسیم نوروز
خیام نیشابوری
بر چهره گل، نسیم نوروز خوش است
در طرف چمن، روی دل افروز خوش است
از دی كه گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو كه امروز خوش است
مژده به گل ها برید
میرزا عبدالقادر بیدل دهلوی
منتظران بهار! بوی شكفتن رسید
مژده به گل ها برید، یار به گلشن رسید
لمعه مهر ازل، بر در و دیوار تافت
جام تجلی به دست، نور ز ایمن رسید
نامه و پیغام را رسم تكلف نماند
فكر عبارت كه راست معنی روشن رسید
زین چمنستان كنون، بستن مژگان خطاست
آینه صیقل زنید دیده به دیدن رسید
بیدل از اسرار عشق، هیچ كس آگاه نیست
گاه گذشتن گذشت، وقت رسیدن رسید
نوروز آمد و گلزار بشکفت
امیرخسرو دهلوی
چو بوستان تازه گشت از باد نوروز
جهان بستد بهار عالم افروز
زآسیب صبا در جلوه شد باغ
به غارت داد بلبل خانه زاغ
هوا کرد از گل آشوب خزان دور
به مشک تر به دل شد گرد کافور
عروس غنچه را نو شد عماری
کمر بربست گل در پرده داری
بنفشه سر برآورد از لب جوی
زمین گشت از ریاحین عنبرین بوی
نسیم صبحگاه از مشک بویی
هزاران نافه در بر داشت گویی
حریر گل ورق در خون سرشته
برات عیش بر ساقی نوشته
فلک بر عزم صحرا بارگی جست
به پشت باد سرو نازنین رست
نخست از گشت کرد آهنگ نخجیر
فرو آورد هر مرغی به یک تیر
به گلزار آمد از نخجیرگه شاد
بساط افکند زیر سرو شمشاد
که نوروز آمد و گلزار بشکفت
صبا با گل پیام عاشقان گفتبهار آمد
مولانا
بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد
نگار آمد نگار آمد نگار بردبار آمد
صبوح آمد صبوح آمد صبوح راح و روح آمد
خرامان ساقی مه رو به ایثار عقار آمد
صفا آمد، صفا آمد که سنگ و ریگ روشن شد
شفا آمد شفا آمد شفای هر نزار آمد
حبیب آمد حبیب آمد به دلداری مشتاقان
طبیب آمد طبیب آمد طبیب هوشیار آمد
سماع آمد سماع آمد سماع بی صداع آمد
و حال آمد و حال آمد و حال پایدار آمد...
بهاریه
عزیزا... زیادی
باغ و بستان به بار میآید / فصل سبز بهار میآید
ماه زیبای فروردین از راه / با نگاهی خمار میآید
میشکوفد لبان گل در باغ / در گلستان هزار میآید
یاس زیبا به رنگهای قشنگ / بر سر شاخسار میآید
از هوا از زمین و از دریا / عطر آواز یار میآید
باغبان مثل آفتابی سرخ / در پی لالهزار میآید
میشود روشن از حضورش چشم / چون به بالین نگار میآید
در طلوع عظیم صبحی سرخ / عاقبت آن سوار میآید
بهار شد
سعید بیابانكی
ناگهان
شیشه های خانه بی غبار شد
آسمان نفس کشید
دشت بی قرار شد / بهار شد!
جرج کلونی، بازیگر سینما در جریان یک تجمع اعتراض آمیز مقابل سفارت سودان بازداشت شد. به گزارش مهر، معترضان، عمر البشیر؛ رئیس جمهوری سودان را به ایجاد یک بحران انسانی در این کشور و ممانعت از ورود مواد غذایی و کمکهای اولیه متهم کردند.
این بازیگر هالیوود و فعال سیاسی سه ساعت پس از آن که در برابر سفارت سودان در واشنگتن بازداشت شده بود، با سپردن وثیقه یکصد دلاری آزاد شد. کلونی پس از آزادی از زندان گفت نگران وضع مردمان مناطق مرزی سودان جنوبی با همسایه شمالی آن، سودان است.
درنگ
تعداد بازدید : 0
نوروز، بهار، شعر و... درنگ
نویسنده : علیرضا حیدری
می بندم این ستون «درنگ» را در این آخرین روز کاری سال ۹۰ و اگر عمری بود می گشایم دوباره آن را پس از تعطیلات. روزی که قرار شد چراغ این ستون روشن شود، خودم هفته ای یک بار در نظر داشتم که البته خیلی فاصله می افتاد ولی سردبیرمان اصرار داشت روزانه باشد. آخرش هم نه حرف من شد و نه حرف جناب سردبیر. گاهی که حال و حوصله داشتم چند روز پشت سر هم می نوشتم، گاهی روز در میان می شد و گاهی هم که تنبلی گریبانمان را می گرفت دو- سه روزی فاصله می افتاد ولی هرچه که بود تصمیم گرفتم این چراغ خاموش نشود حتی اگرچه به شکل یک کورسو! گواه این ادعایم همین که یکی- دو هفته ای که در بستر بیماری بودم، ستون «درنگ» قطع نشد و کمابیش بی درنگ نبودم. خوشحالم که بی باز خورد هم نبوده است. گرچه خودم هم سعی کردم اگر حرفی برای گفتن نیست قلم غلاف کنم و بگذرم. خلاصه هرچه بود و هست، همین چند سطری است که هر از گاهی بر قلم جاری می شود، امید که موثر افتد....
* * *
روز اول بهار، روز جهانی شعر هم هست. برای ما ایرانی ها البته شعر و شاعری و آن هم در حال و هوای بهار و فضای گل و بلبلی، رنگ و بوی دیگری دارد. هر چند این روزها از همین تفأل زدنی به حافظ و احتمالا چند بیتی خواندن خیلی فراتر نمی رویم. شاعران هم خیلی شعرهایشان جان مایه بهاری ندارد، آن چنان که در شعر گذشتگان بود. طبیعی هم هست، شاعری که در میان دود و آهن و سیمان نشسته و نفس می کشد، واژه هایش هم خیلی بهاری نمی شود. اصلا بهار و جلوه های بهاری را نمی بیند که شعری برایش بگوید. فرخی و منوچهری و عنصری و عسجدی و بعدها حافظ و سعدی و مولانا روز و شب چشم شان به طبیعت گره می خورد و جانشان به نفس بهار زنده می شد ولی ما امروز در این فضاهای بسته شهری خیلی سخت است که معنای «پرنیان هفت رنگ» فرخی را بفهمیم و «باد فروردین بجنبید از میان مرغزار» منوچهری را. امروز وقتی می خوانیم که منوچهری گفته «ابر بهاری ز دور اسب برانگیخته» اصلا نمی توانیم تصور کنیم، چون مثل او دشت و دمن را ندیدهایم که به ذهنمان بنشیند. وقتی فرخی می گوید: «ارغوان بینی چو دست نیکوان پر دستبند» کجا می توانیم پیدا کنیم ارغوانی پر دستبند. دو- سه گلدان آپارتمانی و چندین و چند گل مصنوعی که دور و بر خانه مان می گذاریم کجا و این شعر حافظ که «تنور لاله چنان برفروخت باد بهار/ که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد». با این حال باز هم غنیمت است که نوروزی داریم و فصل بهاری و هنوز شعر و شاعری که می شود هم از گل گفت و هم گل گفت و گل شنید و هم دلمان را به باد بهار تازه کرد که به قول مولانا:
گفت پیغمبر به اصحاب کبار
رو مپوشانید از باد بهار
می رویم تا انشاءا... بعد از تعطیلات و باز دیداری دوباره...
پاسخ سجادپور به برخی حاشیهها درباره اكران دو فیلم
سید علیرضا سجادپور گفت: كسانی كه به دو فیلم «گشت ارشاد» و «خصوصی» معترض هستند؛ احتمالا نسخه بعد از جشنواره فجر این فیلمها را ندیدهاند. مدیر كل اداره نظارت و ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگویی با ایسنا، اظهار كرد: كسانی كه معترض هستند نسخه جشنواره را دیدهاند، این در حالی است كه اگر فیلمی پروانه موقت داشته است اما بعد از جشنواره تغییراتی انجام شود به نظر میرسد مبنای این مطالب غلط باشد. وی با بیان اینكه احتمالا معترضان اطلاعات كافی نداشتهاند گفت: قانون وجود دارد و قانون شورای پروانه نمایش را مطلع قرار داده و باید به قانون احترام گذاشت. یك مرجع در مورد اكران یك فیلم میتواند نظر دهد و آن هم شورای پروانه نمایش است. سجادپور همچنین در خصوص فیلم «قلادههای طلا» اظهار كرد: بحثی روی این فیلم نیست و بدون مشكلی پروانه گرفته و پخش و اكران میشود. مدیر كل اداره نظارت و ارزشیابی در خصوص اتفاقات مهم در سال 90 گفت: مهمترین آن تاسیس رسمی سازمان سینمایی بوده است كه نقطه عطف فوق العاده مهمی محسوب میشود. وی افزود: دوم گام مهمی كه در بازاریابی بینالمللی برای سینمای ایران به وجود آمد و از حضور پراكنده در بعضی جشنوارههای سیاست زده به جشنواره های معتبر رسیدیم و جمع فروش بین المللیمان از سالهای گذشته بسیار بیشتر شد و امیدوارم تداوم پیدا كند. سجادپور سومین اتفاق مهم سال 90 را جایزه اسكار اصغر فرهادی عنوان كرد و گفت: درو كردن همه جوایز خارجی توسط یك فیلم ایرانی كه در نهایت به جایزه اسكار ختم شد از اتفاقات مهم بود كه این مهم به مورد دومی هم كه گفته شد كمك میكند.
کتاب گزیده شاهنامه به زبان اسپانیایی رونمایی شد
همزمان با هزار ودومین سالگرد پایان سرایش شاهنامه، كتاب گزیده شاهنامه به زبان اسپانیایی، طی مراسمی در تالار افناك(Fnac) مادرید رونمایی شد. به گزارش ایرنا، احمد طاهری روزنامه نگار و مترجم ایرانی و كلارا خانس شاعر سرشناس اسپانیایی به تازگی بخشی از داستان های شاهنامه را برای علاقه مندان شاهنامه به زبان اسپانیایی ترجمه كرده اند كه به دوره زمانی زاده شدن زال تا مرگ سهراب اختصاص دارد. این كتاب توسط آلیانزا ادیتوریال یكی از برجسته ترین بنگاه های نشر اسپانیا روانه بازار شده است. این بنگاه انتشاراتی از سال ها پیش در اندیشه ترجمه و نشر بخش هایی از شاهنامه بوده است. ترجمه مستقیم بخشی پیوسته از داستان های شاهنامه به زبان اسپانیایی كم سابقه بوده است و مسوولان آلیانزا ادیتوریال آرزومند هستند كه با انتشار این كتاب، زمینه آشنایی بیشتر اسپانیایی زبان ها را با شاهنامه فراهم كنند. همكاری كلارا خانس و احمد طاهری در شناساندن شعر پارسی به دنیای اسپانیایی زبان نقش بسیار مهمی را در فرهنگ این مردمان ایفا كرده است.