دفاع ازتداوم روابط اقتصادی با چین درپسا تحریم
نویسنده : حسین بردبار
economic@khorasannews.com
نایب رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین: جزئیات محرمانه فاینانس چین قابل اصلاح است
بر اساس آنچه که نایب رییس اتاق بازرگانی مشترک ایران وچین می گوید، ارزش مبادلات تجاری با چین طی نیمه اول سال 2015 نسبت به سال قبل کاهش 30 تا 35 درصدی داشته است، یعنی یک سوم از ارزش آن کاسته شده است؛ اما آیا این موضوع به توافق هسته ای مرتبط است یا دلایل مشخص دیگری دارد. رییس سابق کمیسیون مدیریت واردات اتاق بازرگانی ایران معتقد است که این موضوع دلایل مهم دیگری دارد؛ گرچه توافق هسته ای اثرات خاص خود را درآینده تبادلات با چین به همراه خواهد داشت اما این اثرات ممکن است به افزایش سطح تجارت بین دوکشور بینجامد.
به گفته مجیدرضا حریری، چین درسالهای سخت تحریم و زمانی که کمتر اقتصاد مطرحی درجهان حاضر به معامله و خرید نفت ما بود، مبادلات تجاری با ایران را حفظ کرد و نیمی از نفت صادراتی ایران را می خرید وهمچنان می خرد؛ لذا اکنون جدای از بی انصافی، به مصلحت هم نیست که بخواهیم سطح مبادلات تجاری با این کشور را کاهش دهیم، زیرا دو اقتصاد چین وایران به دلایلی مکمل یکدیگر هستند و چین هم اکنون جزو سه شریک اول تجاری کشورهای قطر، امارات وعربستان است اما شرایط پسا توافق، قدرت چانه زنی ما را درقرارداد بستن با چینی ها بالا می برد. حریری معتقد است که قرارداد فاینانس چین که رییس کل بانک مرکزی جزئیات بیشتری از آن را دربرنامه اخیر نگاه یک سیما بیان کرد، درشرایط ناعادلانه و بدی بسته شد که برخی از جزئیات آن محرمانه بود وما حق اظهار نظر درباره آن را نداشتیم که حالا قابل تجدید نظر است و... توضیحات بیشتر را درگفت وگو با این بازرگان کهنه کار می خوانید:
به نظر جنابعالی توافق هسته ای و مسائل پیرامونی آن چقدر درمبادلات بازرگانی با چین تاثیر داشته است و خواهد داشت؟
رابطه ایران و چین ازسال 2000 به این طرف یعنی زمانی که رییس جمهوری وقت کشورمان سفری به چین داشت واز زمانی که اقتصاد چین دراواخر دهه 90 میلادی به شکوفایی رسیده بود، تقریبا هرسال یک رشد سریع بالای 50 درصد داشته است…
منظورتان میزان رشد مبادلات بازرگانی است؟
مبادلات دو جانبه ما و چین یعنی آن چیزی که ما به چینی ها می فروختیم و آنچه که از آن ها می خریدیم. این یک سیری داشت که از سال 2000 میلادی صعودی شد زیرا آن زمان چین به عنوان یک اقتصاد مطرح در دنیا مطرح شده بود، چینی ها به عنوان خریدار نفت وگاز وپتروشیمی وهمچنین مواد معدنی ما مثل سنگ آهن، کبالت ، سنگهای تزیینی وغیره وارد صحنه شدند ودرمقابل آن کالاهایی به ایران فروخته می شد تا سال 2010 که ما وارد تحریم شدیم این روند به شدت صعودی بود یعنی از دو میلیارد دلارمبادلات درسال 2000 به 40میلیارد دلار درسالهای 2008و2009 رسیدیم.البته موازنه بازرگانی ما و چین با احتساب نفت حدود 65 تا 70 درصد به نفع ما مثبت بود یعنی همین میزان کالا ما به چینی ها می فروختیم و30 تا 35 درصد را نیز از چینی ها می خریدیم اما زمانی که تحریم ها شروع شد ما دچار گرفتاری شدیم و چینی ها در پروسه تحریم یعنی از سال 2009 تا 2015 که در آن هستیم، تنها کشوری بودند که ارتباط شان را در حالی که هیچ اقتصاد مطرح دنیا با ما کار نمی کرد، حفظ کردند، یعنی هم به ما کالا می فروختند و هم بیش ازنیمی از نفت صادراتی و بالای 90 درصد محصولات پتروشیمی و میعانات و همچنین سنگ آهن ما را می خریدند، حالا ممکن است ایراداتی به این ارتباط نیز وارد باشد. ما در سالهای تحریم به طور میانگین می توانستیم یک میلیون بشکه نفت در روز بفروشیم اما همیشه چینی ها حدود 500 هزار بشکه از آن را از ما می خریدند، یعنی کمک بزرگی به ما کرده اند، حالا این که می گویند پول آن در چین مانده، مقداری بی انصافی است، اگر شرایط غیرتحریمی بود، این حرفها درست است ولی در شرایط تحریمی نمی توانستیم که در چاه های نفتمان را گل بگیریم، چاه نفت مثل چاه آب نیست که امروز در آن را ببندیم و فردا باز کنیم. یک چاه نفت که بسته می شود تا بخواهد دوباره راه اندازی شود، یکی دو سال زمان می برد بنابراین ما نباید رابطه مان با چین را در زمان تحریم منفی بدانیم، اگر درشرایط غیرتحریمی بودیم شاید بتوان به آن خیلی انتقاد کرد.
یعنی معتقدید؛ همان طوری که آن ها آن موقع به درد ما خوردند نباید الان هم ما بی انصافی کنیم؟
بله، نه تنها دراین مورد بی انصافی نشود بلکه در شرایط بعد از تحریم هم ببینید که چین جزو سه شریک اول تجاری عربستان صعودی یا امارات و قطر است که مثل ما اقتصاد نفتی دارند؛ با ما هم همین طور است، ربطی به تحریم ندارد. اقتصاد چین مبتنی بر خرید نفت و مواد اولیه و فروش کالا است و اقتصاد ما متکی به فروش مواد اولیه و نفت و انرژی است، این نوع اقتصادها مکمل یکدیگر هستند در نتیجه ما با چین درشرایط غیرتحریمی نیز اقتصادهایمان مکمل یکدیگر است ومجبوریم با هم کارکنیم.آنچه که پیش می آید یک مزیت برای ما دارد واین که درمبادلات بازرگانی با چین فرصت چانه زنی بیشتری خواهیم داشت چون رقبای غربی چین هم در بازار هستند، درحالی که درشرایط تحریم فرصت چانه زنی ما کم بود ولی حالا بیشتر می شود وبه همین نسبت امکان افزایش مبادلات هم داریم چون ظرفیت صادرات نفت ما تغییر می کند و می توانیم نفت بیشتری بفروشیم و خریدار عمده نفت ما همیشه چین بوده است. این ربطی به تحریم ندارد. چین در دنیا یکی از بزرگترین خریداران نفت است. مضاف بر این که ما خیلی از کالاها را درشرایط تحریمی نمی توانستیم بخریم چون خیلی از شرکتهای چینی به دلیل آن که مشتری های اروپایی وآمریکایی داشتند، حاضر نبودند درشرایط تحریم با ما کار کنند و آن مشتریان را از دست بدهند درنتیجه ظرفیتهای جدیدی دربازار ایران برای چینی ها ایجاد می شود یعنی علاوه بر این که باید با غربی ها رقابت کنند باید با شرکت های خودشان نیز رقابت کنند چون تعداد بیشتری از شرکت های چینی می توانند به ایران جنس بفروشند.
اخیرا رییس کل بانک مرکزی دربرنامه نگاه یک سیما اعلام کرد که 22 میلیارد دلار منابع حاصل از فروش نفت درچین داریم که معادل همان رقم فاینانس چین است، شما به عنوان فردی که سابقه کار تجاری زیادی دارید،فکر می کنید که از این مبلغ چگونه می توان درشرایط جدید بهره برداری کرد؟
این 22 میلیارد دلار که حدودا 17 و خرده ای میلیارد یورو می شود، سپردههای بانک مرکزی کشورمان در چین بوده است که به عنوان تضمین فاینانس از آن استفاده می شده است ، این ناشی از قراردادهایی است که درشرایط تحریم که هیچ امکان استفاده از منابع خارجی برای فاینانس نداشتیم،در تنگنا بودیم وخیلی چاره دیگری نداشتیم، می توانیم بعد از تحریم دراین قرارداد تجدید نظر کنیم و درشرایط چانه زنی بهتر آن را تصحیح کنیم یا سپرده نقدی که به جای وثایق برای فاینانس طرح ها گذاشته ایم را تبدیل به وثایق دیگری کنیم.
یعنی آن پول را آزاد کنیم وبه داخل کشورمان بیاوریم؟
بله ،مثل همه وثایقی که شرکتهای بزرگ بین المللی برای یکدیگر می گذارند، از تضمین های بانکی استفاده کنیم اما به دلیل تحریم ما نمی توانستیم از این امکان استفاده کنیم، بنابراین این موضوع قابل تجدید نظر است.
به ویژه این که آقای سیف گفتند که این مبلغ به صورت یک به یک استفاده شده است یعنی رقم نقدی که گذاشته ایم معادل ارزش طرح است؟
متاسفانه این {قرارداد} دردوران دولت دهم دریک شرایط ناعادلانه و بدی بسته شد حتی اگر درشرایط تحریم هم این موضوع را درست مدیریت می کردیم، می شد بهتر از این قرارداد بست.منتها آن موقع موضوع کاملا محرمانه بود وما حق اظهار نظر درباره آن نداشتیم.الان که مسئولان بانک مرکزی صراحتا اعلام می کنند، ما هم می توانیم چیزی بگوییم ولی آن موقع ما اطلاع داشتیم ولی حق اظهار نظر نداشتیم. درآن شرایط درکمال بی تدبیری این قرارداد نوشته شد.
نرخ معقول ومنطقی آن چیست؟ چند درصد است؟
بستگی دارد، فاینانس یعنی تامین مالی، اگر این اموال دردسترس ما بود که دیگر احتیاجی نداشتیم که کاملا پولمان را آنجا بگذاریم.همان پول را می آوردیم و پروژه هایمان را انجام می دادیم، چرا فاینانس کنیم که بخواهیم 5 تا 6 درصد هم هزینه فاینانس و بیمه اش را بدهیم،بالاخره فاینانس هزینه دارد. آن موقع از ناچاری این کار راکردیم ولی می توانستیم حداقل سه برابر ارقامی که آنجا داریم، فاینانس بگیریم، منتها بازهم برای همین یک برابر آن که الان داریم می گیریم، به هرحال وقتی که فاینانس می کنید، می گویید که 85 درصد را فاینانسور بدهد و15 درصد را خودتان می دهید،ولی بانکهای ما همین 15 درصد 22 میلیارد دلار را نیز نداشتند که بگذارند.البته الان هم درهمان شرایط هستیم ولی مردم فکر می کنند که تمام شده است، البته خود من به آن قرارداد نقد دارم ومعتقدم که درزمان دولت دهم خوب مدیریت نشد.
اخیرا بحثهایی درمورد کاهش حضورخودروهای چینی مطرح است ومدیر شرکت چری چین نیز اعلام کرد که خودروهای این شرکت دربازار ایران دارد کاهش می یابد، نظر شما دراین زمینه چیست؟
اگر ما امروز خودروسازی چین را نگاه کنیم ازنظر کیفیت با خودروهای اروپایی قابل رقابت نیست، درشرایط تحریم چینی ها توانستند بیش از آن چیزی که اندازه صنعت خودروسازی شان بود دربازار ما نفوذ پیدا کنند.یعنی اگر شرایط تحریم نبود و رقابتی بود این طور نمی توانستند حضور یابند.خودروسازان چینی طی 4سال قبل درایران رشد وحشتناکی داشته اند،درست است که قدرمطلق تعداد این خودروها دربازار ایران خیلی زیاد نیست وشاید کمتر از 10 هزارخودروی چینی دربازارمان داشته باشیم ولی ضریب نفوذشان خیلی سریع بود چون رقبای اروپایی وکره ای وژاپنی وجود نداشتند، درنتیجه توانستند رشد فزاینده ای داشته باشند ولی نکته مهم آن است که خودروسازی چین طی 5 سال آینده این چیزی که الان می بینید نخواهد بود. به خاطر آن که همین چیزی که امروز می بینید نیز 5 سال پیش قابل تصور و پیش بینی نبود.یعنی قطعا تا 5 سال آینده خودروسازهای چینی دردنیا با خودروسازهای دیگر نظیر آمریکایی ها،کره ای ها وژاپنی ها رقابت می کنند وآن زمان کیفیت وقیمت خودروهای چینی با دیگر شرکتها قابلیت رقابتی می یابد ودیگر هیچ اشکالی ندارد که درچنین فضایی به ما خودرو بفروشند وما می رویم از کسی که بهتر تولید می کند خودرو می خریم .
بحث دیگری که بدنیست نظرشما رادرباره آن داشته باشم،موضوع بستن پیمان پولی دوجانبه با چین است، شبیه چیزی که درروسیه و ترکیه مطرح است که بالاخره از طرف مدیران بانک مرکزی اعلام شد که دارد اجرایی نیز می شود.شاید این طرز فکر درست باشد که ما درنهایت باید یک گونه ای خودمان را از سلطه دلار رهایی بدهیم،دیدگاه شما دراین زمینه چیست؟
قراردادهای پولی دوجانبه صرفا وبه طور مطلق چیز بدی نیست هرکشوری باید نگاه به شرایطش کند ومتناسب با منفعتی که دارد دراین زمینه اقدام کند، من به شخصه معتقدم که منفعت ملی ما چنین چیزی را ایجاب نمی کند چون بیشترین درآمد کشوردر صادرات نفت وگاز ومیعانات ومحصولات پتروشیمی است که چون با دلار معامله می شود تبدیل آن به ارزهای دیگر خیلی به مصلحت منافع کشور نیست چون همیشه این ریسک وجود دارد که ارزش آن پول دیگر کاسته شود کما این که این اتفاق الان درذخایر ارزی ما افتاده است، ما ذخایر ارزی را از دلار به یورو تبدیل کردیم ودرطول دو سال گذشته ارزش یورو بیش از20 درصد افت پیدا کرد.
یعنی این کاهش ارزش یورو دردنیا به خاطر اشتباه ما بوده است؟!
من می گویم ما اشتباه درمحاسبه مان داریم، چون دلار قوی ترین پول جهان است، شما نمی توانید به خاطر یک دعوای سیاسی که با آمریکا دارید، مال خودتان را آتش بزنید، اصلا دلار درست است که درآمریکا چاپ می شود، دیگر به آن پول آمریکایی نمی گویند بلکه یک پول بین المللی است وهمیشه در بلند مدت با ثبات ترین پول قابل معامله دردنیا بوده است.بنابراین به نظر من این اشتباه است چون عمدتا قیمت جهانی آنچه که ما می فروشیم با دلار تعیین می شود وحذف آن به مصلحت نیست. ولی می شود درمواردی درپیمانهای دویا چند جانبه درصد محدودی ازصادراتمان به کشورهای دیگر را با پولهای ملی انجام دهیم ؛این پیمانهای دوجانبه یعنی پیمانهایی که با کشورهایی مثل روسیه وهند وغیره دارد برای کشوری مثل چین که بیش از4هزارو500 میلیارد دلار تجارت دارد،کمتر از یکی دو درصد کل مبادلاتش با دنیا را شامل می شود.ما نیز دراندازه های بسیارکوچک خوب است که این موضوع را تمرین کنیم به طوری که منفعت و پول ملی مان را تضعیف نکرده باشیم، امروز هیچ پولی دردنیا با ثبات تر وقوی تر از دلار وجود ندارد و اصلا موضوع به کشوری به نام آمریکا مربوط نیست وبحث سیاسی نیست.
البته استفاده از دلار ریسک تحریم را برای ما همچنان خواهد داشت؟
مگر شما درزمان تحریم بقیه پولهایتان آزاد بود، وقتی که سوئیفت را از شما می گیرند و مبادلات بانک مرکزی تان را تحریم می کنند، با هرپولی که بخواهید نمی گذارند معامله کنید، وقتی که بیمه و حمل ونقل و بانک ندارید، واحد پول دیگر اهمیت ندارد.
اخیرا سفیر چین حجم مبادلات ما با چین را 52 میلیارد دلار اعلام کرد و وزیر خارجه این کشور نیز اعلام کرده است که طی سالهای آینده مبادلات دوکشور می تواند تا200 میلیارد دلار افزایش یابد،پیش بینی شما درباره سطح مبادلات دوکشور چیست؟
روابط اقتصادی ما باچین درسال 2014 ،52 میلیارد دلار بوده است اما درنیمه اول سال 2015 یک کاهش حدود 34تا35 درصدی داشته است یعنی پیش بینی مان آن است که تا پایان امسال به 40 میلیارد دلار نرسد.یعنی از52 میلیارد دلار به زیر40 میلیارد دلار کاهش یابد.چند علت عمده دارد.یکی کاهش قیمت نفت که عمده مبادلات ما با چین را نفت ومشتقات آن تشکیل می دهد فروش میعانات گازی ما امسال نسبت به پارسال 70 درصد منفی است.درمورد چین به دلیل آن که یک پالایشگاهی که در چین میعانات ما را می خرید، دچار آتش سوزی شد و5 تا 6 ماه متوقف بود که قراراست از ماه آینده راه اندازی شود، فکر می کنم که امسال نتوانیم میعانات را خوب به چینی ها بفروشیم، نفتمان هم که قیمتش پایین آمده است، یکی از اقلام مهم دیگر فروش ما به چین ، سنگ آهن است که به دلیل کاهش قیمت جهانی آن متوقف شده است وفروش مس نیز طی یکی دوسال گذشته کمتر شده است.درکل قیمت جهانی مواد معدنی نسبت به سال پیش بعضا از نصف هم کمتر شده است که افت حدود 30 درصدی را درسطح مبادلات اقتصادی میان دوکشور می بینید ولی درچشم اندازی که داریم برای رابطه اقتصادی مان با چین تاسال 2020 ترسیم می کنیم،به نظر من سطح مبادلات بالای 70 میلیارد دلار می رسد ولی ظرفیت مبادلات بیش ازاین حرفهاست وهمان رقم های بالای 100 میلیارد است.
البته رقم 200 میلیارد دلار از وزیرخارجه چین نقل شده است.
ایشان گفته اند که ظرفیت چنین کاری بین ما وجود دارد که واقعا هم وجود دارد منتها این ظرفیت برای به فعل درآوردن مقدمات و موخراتی دارد که باید انجام شود که با توجه به روندی که دراقتصاد دنیا و قیمت نفت وجود دارد ، پیش بینی من بالای 70 میلیارد دلار است یعنی تقریبا دوبرابر آن چه که درسال 2015 قراراست اتفاق بیفتد.