گفت و گو با رئیس مرکز مطالعات کشورهای خلیج فارس در واشنگتن درباره سیاست های ریاض
تعداد بازدید : 195
بزرگترین خریدار سلاح جهان از فقیرترین کشورعرب شکست خورده است
بیشتر قانون گذاران آمریکایی عربستان را به صورت یک متحد پردردسر می بینند
نویسنده : خراسان انگلیسی international@khorasannews.com
با مرگ ملک عبدا… و آغاز دوره ملک سلمان نحوه بازیگری پادشاهی سعودی در منطقه غرب آسیا دچار تغییرات جدی شده است. با این حال برخی دلایل این تغییرات را فراتر از تغییر در راس هرم قدرت در سعودی می بینند. ساختار حاکمیتی در پادشاهی سعودی و تاثیرات داخلی و بین المللی افراط گرایی تکفیری وهابی بر سیاست های سعودی همزمان با اقتصاد بیمار این کشور مولفه هایی هستند که با تغییر راس هرم در این کشور تغییر نمی کنند. جورجیو کافیرو، تحلیلگر مسائل خاورمیانه و رییس مرکز (Gulf State Analytics (GSA از واشنگتن، در گفت و گویی اختصاصی با روزنامه خراسان به شرایط سیاسی و اقتصادی حال حاضر عربستان سعودی و روابط دو جانبه آمریکا – عربستان پرداخته است. وی عقیده دارد که ریاض نگران توافق هسته ای ایران است و می ترسد که به تدریج جایگاه استراتژیک خود را برای ایالات متحده در منطقه از دست بدهد. به باور او چشم انداز بلند مدت روابط ایالات متحده با سعودی در حال تغییر است.
آقای کافیرو به نظر شما کاهش قیمت نفت و حمایت از گروه های تروریستی چه تأثیری بر اقتصاد عربستان داشته است؟
عربستان با مشکلات مالی زیادی مواجه است. قیمت ارزان نفت، تورم و هزینه بالای عملیات نظامی عربستان در جنگ با یمن باعث شده است که خزانه این کشور به سرعت کاهش یابد. هیچ شکی نیست که وجود تمام این مشکلات اقتصادی به خود سیاست های غلط عربستان بر می گردد.
در دهه 80 میلادی عربستان با کاهش تولید نفت تلاش کرد قیمت نفت را بالا نگه دارد. در نتیجه عربستان سهم خود را در بازار نفت از دست داد. در این زمان بحرانی و حساس عربستان تصمیم گرفت از تکرار این تجربه جلوگیری کند و تلاش کرد خود را در معادلات و مسائل مهم جغرافیای سیاسی وارد کند. از سال 2011 پادشاهی سعودی جنگی نیابتی را در سوریه با هدف سرنگونی بشار اسد به راه انداخته است. سعودی ها با بالا نگه داشتن سطح تولید نفت و در نتیجه پایین آمدن بین المللی قیمت ها، به دنبال آن هستند که به شدت به اقتصاد روسیه آسیب وارد کنند. این استراتژی تلاش دارد تا با اعمال فشار بر مسکو، این کشور را مجبور کند تا ازحمایت خود از بشار اسد دست بر دارد. عربستان بهای سنگینی را برای یک چنین سیاست هایی پرداخت کرده است. ماه گذشته عربستان برنامه های بودجه خود را اعلام کرد که بر اساس برآوردهای رسمی با 87 میلیارد دلار کسری مواجه است. برای تأمین مالی این کسری بودجه در حالی که 25 درصد از جمعیت این کشور در فقر به سر می برند، دولت خواهان کاهش در هزینه های بخش های دولتی شده است.{البته اخیرا ریاض سعی کرده است با درپیش گرفتن سیاست «فریز تولید» و رایزنی با روسیه ، قطر و ونزوئلا جلوی آثار مخرب این سیاست برای اقتصاد این کشور را بگیرد}.
بنابراین ریشه برخی تغییر سیاست ها را باید در چنین موضوعاتی دانست؟به عنوان مثال چرا پادشاهی آل سعود با گفتگوهای صلح با شورشیان حوثی در یمن موافقت کرد؟
کمپین عربستان سعودی در یمن با نام عملیات توفان قاطعیت (که بعد ها با نام عملیات احیای امید ادامه یافت) تبدیل به بن بست خونین نیروهای طرفدار ریاض شد که نتوانستند به پیروزی چشمگیر و قاطعی دست یابند. در نتیجه سعودی ها خود را در باتلاقی یافتند که به طور مرتب تحقیر می شد. در واقع این شکست ها برای عربستان بسیار تحقیرآمیز بود به طوری که ثروتمند ترین کشور عرب که بزرگترین خریدار سلاح در جهان است از شورشیان حوثی که از فقیر ترین منطقه در فقیرترین کشور عرب آمده اند شکست خورده است. علاوه بر اینها ائتلاف نظامی در یمن که ماهانه 6 میلیارد دلار برای ریاض هزینه در بر دارد و هر بار هم با شکست مواجه می شود، دلیل خوبی می تواند برای عربستان باشد که به خاطر کم کردن سرعت تخلیه خزانه کشور با یک راه حل مسالمت آمیز با دشمنانش در یمن موافقت کند.
آیا این توضیحات شما به این معناست که مدل اقتصادی عربستان – اقتصاد رانتی – منجر به فروپاشی اقتصادی خواهد شد؟
مدل اقتصادی عربستان از چند دهه گذشته ناپایدار بوده است. عربستان کشوری است که دارای معادن عظیم نفتی و ذخایر طبیعی است. با این حال برای چندین دهه عربستان ثروت کشور را ناعاقلانه هزینه کرده و به جای این که بیشتر صرف سرمایه گذاری های سودآور شود بیشتر صرف خانواده سلطنتی می شود. عربستان کشوری است که در زیر آیین وهابیت مدفون گشته و اکثریت قریب به اتفاق جمعیت آن فاقد مهارت های لازم برای رقابت در اقتصاد جهانی قرن 21 هستند. همانند دیگر کشورهای پادشاهی عرب منطقه خلیج فارس، سعودی ها اهمیت تنوع اقتصادی و عدم وابستگی به نفت و گاز را درک کرده اند. این کشور باید راه های جدیدی برای بالا بردن درآمد کشور غیر از فروش نفت بیابد. در غیر این صورت احتمال سقوط اقتصادی این کشور افزایش می یابد.
با این همه ما شاهد استمرار حمایت واشنگتن از ریاض هستیم. عربستان از چه اهمیت استراتژیکی برای سیاست خارجی آمریکا برخوردار است؟
از زمان زمامداری فرانکلین روزولت تاکنون، واشنگتن و ریاض اتحاد استراتژیک خود را حفظ کرده اند. این اتحاد در اصل یک معامله ساده بود. در ازای نفت عربستان، ارتش ایالات متحده وظیفه داشت از عربستان در مقابل تهدیدات خارجی دفاع و امنیت آن را تضمین کند. در دوران جنگ سرد، یک ترس مشترک از مارکسیسم، کمونیسم، ناسیونالیسم عربی و دیگر جنبش های چپگرای ایدئولوژیک در شرق میانه زمینه های مشترک زیادی را بین ایالات متحده و عربستان سعودی ایجاد کرد. واشنگتن و ریاض در مقابل گسترش و نفوذ شوروی در منطقه به عنوان یک تهدید جدی متحد شدند. بعد از انقلاب ایران در سال 1357، عربستان و آمریکا با این دید که جمهوری اسلامی کشوری دیکتاتور و استثمارگر است، باعث شد که اتحاد میان دو کشور تقویت شود و سیاست هایی را اجرا کردند که هدف آن خنثی سازی و کم کردن نفوذ ایران در منطقه بود.
آینده روابط عربستان و ایالات متحده را چگونه پیش بینی می کنید؟
علیرغم روابط دیرینه بین عربستان و آمریکا، واشنگتن و تهران در جهت ایجاد روابط عادی تری گام بر می دارند و بیشتر قانون گذاران آمریکایی عربستان را به صورت یک متحد پردردسر می بینند؛ مخصوصا در رابطه با مسائلی همانند مبارزه با افراط گرایان در خاور میانه (همانند داعش) تعداد زیادی از روزنامه نگاران، مقامات و کارشناسان سیاسی در واشنگتن پایداری طولانی مدت اتحاد عربستان – آمریکا را زیر سوال برده اند. عربستان سعودی خریدار عمده اسلحه از ایالات متحده است و روابط تجاری قوی بین دو کشور وجود دارد، با این حال از لحاظ سیاسی روابط بین دو کشور به تدریج حساس تر می شود. انتقاد آمریکا از وضعیت حقوق بشر در عربستان زیاد به مذاق رهبران ریاض خوش نیامده است. امتناع واشنگتن برای اعمال فشار بر اسرائیل به منظور پذیرفتن فلسطین به صورت یک کشور مستقل نیز خشم مقامات سعودی را برانگیخته است، مخصوصا بعد از اینکه 14 سال پیش ملک عبدا... طرح صلح اعراب را مطرح کرد.علاوه بر این مسائل، سعودی ها از دولت اوباما که باعث بروز تحولات متعددی درخاور میانه شده اند خشمگین هستند. مقامات ریاض معتقد بودند که واشنگتن از حسنی مبارک، رئیس جمهور سابق مصر، در جریان بهار عربی هیچ حمایتی نکردند (مقامات سعودی اعلام کردند که آمریکایی ها مبارک را مانند یک "دستمال کاغذی استفاده شده" رها کردند.) مبارک متحد مهم عربستان سعودی بود و ریاض سقوط او را به عنوان تهدید بزرگی برای منافع ژئواستراتژیک پادشاهی در منطقه دید. از آنجایی که واشنگتن هیچ تلاشی برای بازگرداندن رئیس جمهور مصر نکرد، عربستان سعودی از این کار اوباما خشمگین شد و این مسئله نگرانی های عمده ای را در ریاض در مورد تعهدات بلند مدت واشنگتن نسبت به متحدان عرب به وجود آورد.اگرچه عربستان سعودی رسما از توافق هسته ای ایران حمایت کرد، بر کسی پوشیده نیست که سعودی ها در مورد تلاش های دولت اوباما برای بهبود روابط با جمهوری اسلامی خشمگین می باشند. ریاض نگران این مسئله است که توافق هسته ای ایران باعث شود تا واشنگتن برای ائتلاف استراتژیک آمریکا - عربستان ارزش کمتری قائل شود؛ چرا که در چشم آنها توافق هسته ای این پتانسیل را دارد که درنهایت ایران دوباره در سیاست خارجی آمریکا به عنوان متحد اصلی واشنگتن در منطقه نفت خیز خلیج فارس، همانگونه که ایران تحت حکومت شاه (1953-1979) بود، تبدیل شود.در نهایت، ایالات متحده هنوز هم عربستان سعودی را یک متحد استراتژیک و حیاتی در منطقه می بیند. با این حال، این رابطه در سال های اخیر با فراز و نشیب های زیادی همراه بوده است. بهبود در روابط ایران و آمریکا، پاسخ واشنگتن به جنبش های بهار عربی، مسائل حقوق بشر، روابط ریاض با گروه های افراطی اسلامی (مانند جبهه النصره در سوریه) و وابستگی کمتر آمریکا به نفت خاورمیانه باعث شده تا تحلیلگران به روابط بلند مدت و اتحاد آمریکا – عربستان با دیده تردید بنگرند.