گزارش عینی و گفت وگوهای میدانی خراسان درباره مین روبی در نقطه صفر مرزی
تعداد بازدید : 328
پنجه در پنجه سربازان خفته دشمن
پای صحبت فرمانده یک گروه مین بردار؛ از مذاکرات هسته ای تا مین های اقتصادی!
هادی محمدی – میدان مین همیشه رعب انگیز بوده و شاید تا حدی خیالی . همیشه به قول تخریب چی ها، مین ها، این «سربازان خفته دشمن» را در فیلم های جنگی دیدیم و دست و پنجه نرم کردن با آن را از دریچه قاب تلویزیون یا سینما احساس کردیم اما سفر به مناطق جنگی جنوب و از جمله میدان مین در منطقه «کوشک» که در نقطه صفر مرزی ایران و عراق واقع شده دریچه جدیدی از میدان مین را پیش روی من نهاد.
انهدام برای رویش
در یک روز آفتابی انتهای اسفند ماه پس از 2 ساعت پیمودن راه به صحرایی خشک و بی آب و علف رسیدیم که کوشک نامیده می شد و به نوعی آخرین بخش های خاک مقدس جمهوری اسلامی ایران تا خاک عراق را آنجا می شد دید . اما در حالی که عده زیادی در کشور به ویژه جوانان فکر می کنند جنگ تمام شده و این روزها نیروهای مسلح کشورمان به ویژه ارتش جمهوری اسلامی کار خاصی جز رصد و مراقبت ندارند ، در این منطقه جوانان و سربازان دلیر و نترس کشور هر روز از صبح تا ظهر با دشمنانی از جنس فلز و پلاستیک و باروت و تجهیزاتی که به شدت به هر حرکتی حساس اند در نبرد هستند. دشمنی که 27 سال در زیر زمین پنهان بوده، گاهی جا به جا شده، تغییرات فیزیکی داده و در یک کلام خطرناک تر شده و حالا باید به مدد شجاعت فرزندان ایران رخ بنماید و برای همیشه منهدم شود. انهدامی که رویش و سرسبزی کشاورزی و رونق صنعت نفت را در پی خواهد داشت.
به دنبال مین در میدان نفتی
سرهنگ جودکی راوی همراه ما توضیح می دهد که این منطقه از ابتدای جنگ به اشغال دشمن بعثی درآمد اما تا پایان جنگ چندین بار میان ایران و عراق دست به دست شد. این منطقه یکی از بزرگترین میادین نفتی مشترک ما با عراق به نام میدان نفتی یاد آوران را شامل می شود و دکل ها و چاه های نفتی را می شد در فواصل دور و نزدیک مشاهده کرد. به مرز با عراق می رسیم و میله های زرد رنگ و بتونی که نشان می دهد اینجا نقطه صفر مرزی است. از این نقطه تا 100 متر درون خاک ایران و صد متر درون خاک عراق منطقه مشاع نامیده شده و تردد ساده دو طرف بلا اشکال است و ایران هم اکنون در 100 متر مشاع خود که از آلوده ترین مناطق کاشت مین بوده مشغول آخرین پاکسازی هاست.
سرهنگ فرمان اسعدی: نیمه اول 95 جشن پاکسازی میادین مین را می گیریم
سرهنگ فرمان اسعدی رییس کمیته پاکسازی میادین مین استان خوزستان همراه ماست و من او را که با لهجه صریح اما شیرین آذری سخن می گوید به حرف می گیرم و از کم و کیف این کار می پرسم: «قرار گاه پاکسازی نیروی زمینی ارتش دارای 3 کمیته استان کرمانشاه ، استان ایلام و استان خوزستان است و بیشترین مواد منفجره و مین خنثی نشده نیز در خوزستان وجود داشت. وسعت پاکسازی که نیروی زمینی ارتش تحت هدایت معاونت عملیات نزاجا و همکاری مرکز مین زدایی کشوری (وابسته به وزارت دفاع) به عهده گرفته، حدود 2 میلیون و 475 هزار هکتار از مجموع 4میلیون و 200 هزار هکتار مناطق آلوده بوده که در این 27 سال توانستیم به لطف خدا و به همت رسته مهندسی قرار گاه آن را پاکسازی کنیم و تنها 2300هکتار (کمتر از یک درصد ) آن باقی مانده که امیدواریم در نیمه اول 95 به پایان برسد البته این میزان باقی مانده را هم به علت آب گرفتگی و تالاب ها نتوانستیم پاکسازی کنیم.»
170 شهید و 750جانباز در راه پاکسازی میادین مین
سرهنگ اسعدی که خود از قدیمی های تخریب به شمار می رود با صدایی لرزان همراه با مرور خاطراتی از شهدا و جانبازان در این راه می گوید و اینکه تا کنون برای خنثی و تخریب کردن در حدود 5 میلیون و 230 هزار عدد مین و حدود 6 میلیون و 320 هزار گلوله عمل نکرده، راکت و بمب حدود 170شهید از فرزندان این مرز و بوم در رسته مهندسی پاکسازی تقدیم کشور شده و حدود 750 نفر نیز جانباز شده اند.
تخریب چی های با انگیزه
سرهنگ اما همچنان اقتدار خود را دارد و تاکید می کند: «بچه های ما بسیار با انگیزه بوده و از این کار راضی هستند. بیشتر اینها در مرکز مهندسی نزاجا در بروجرد آموزش می بینند و سربازان بالای دیپلم بعد از دوره دیدن مامور به این قرار گاه پاکسازی نزاجا می شوند.» وی در مورد جزییات پاکسازی نیز توضیحات خلاصه ای ارائه می کند: «ما 2 عملیات پاکسازی داریم. یکی عملیات دستی و دیگری عملیات مکانیزه. عملیات دستی ما با شناسایی فنی؛ آرایش زمین و ترکیب میدان مین مشخص می شود و بعد از آن توسط دستگاه مین یاب ماینکس تا سی سانتی متری عمق زمین مشخص می شود ولی مین هایی که در عمق سه متر یا بیشترهستند به وسیله دستگاه عمق یاب یا فرکس بعد از پاکسازی دستی خنثی می شوند. مرحله بعدی کوبش است که در 5 مرحله انجام می گیرد و شامل مرحله کوبش جلو ، تار کوبش، پود کوبش، شخم تار و شخم پود است. بعد از اینکه ما کار پاکسازی مکانیزه را انجام دادیم نفرات متخصص ما به حالت دشتبان در می آیند و بازنگری می کنند و مین های جامانده در زیر زمین جمع آوری و در یک محل دپو و تخریب می شوند . ما سه نوع مین ضد نفر، ضد تانک و ضد خودرو داریم . مین های ضد نفر ما گوجه ای ، والمرا ، جاسوزنی، نمره 4 اسراییلی و ... هستند و مین های ضد تانک شامل تی ام106، سبدی ، فیلتری ، وی اس 22 و پی تی 3 می شوند.»
پولی بابت پاکسازی نمی گیریم
از سرهنگ اسعدی در مورد انگیزه و روحیه بچه های اینجا می پرسم. پاسخ می دهد : «خیلی خوشحالیم که این مین هایی که خنثی می شود جان یک نفر را نجات می دهد. خوشحالیم که این زمین ها بعد از پاکسازی در اختیار دولت قرار می گیرد و هموطنان و مرزنشینان ما می توانند کار کشت و زراعت و دامداری را انجام دهند در واقع ما وظیفه خود می دانیم که این کار بشر دوستانه را انجام دهیم. هر چه مین بیشتری دربیاوریم بیشتر خوشحال می شویم ضمن اینکه این یکی از وظایف ذاتی ارتش است و در قبال این کار پولی نمی گیریم.» او ادامه می دهد: «پس از پایان 2300هکتار باقی مانده رسته مهندسی به کار آموزش می پردازد.» سرهنگ دل خوشی از خارجی ها ندارد و وقتی از او در این زمینه سوال می کنم پاسخ می دهد: «ما اصلا با طرف های خارجی در ارتباط نبودیم و فقط از تجربه خودمان در جنگ که شهید و جانباز دادیم استفاده کردیم . از تجربیات پیشکسوتان تخریب در مورد مین در مرکز بروجرداستفاده می کنیم و هیچ کمکی از خارج نداشتیم .حتی ما نقشه وضعیتی از کشورهای عراق نگرفتیم و ندادند. میدان مین وقتی کاشته می شود باید یک نقشه وضعیت داشته باشد و باید توسط کسی که میدان را ایجاد کرده کروکی کشیده شود اما ما نقشه ای نداشتیم و با استفاده از تجربیات و زدن معبر شروع به تخریب کردیم .»
این مین های نامرد
اسعدی به روحیه و وضعیت سخت کاری هم اشاره می کند: «استرس هست . هر لحظه احتمال خطر وجود دارد . مین مخرب ترین سلاح جهان و بسیار نامرد است. حتی اگر پوکیده باشد اما احتمال انفجار دارد و با هر ضربه ای ممکن است منفجر شود. سختی کار هست اما با روحیه و انگیزه ای که نفرات ما دارند این سختی را تحمل می کنند.»
پای صحبت فرمانده یک گروه مین بردار؛ از مذاکرات هسته ای تا مین های اقتصادی!
از سرهنگ اسعدی عزیز با آن لهجه شیرینش جدا می شوم تا به رده های پایین تر بپردازم . ستوان دوم محمد باقر منفرد از بچه های دلیر بروجرد و استان لرستان و فرمانده یک گروه مین برداراست . خود را معرفی کرده وسر صحبت را باز می کنم . 26 سال می شود که در ارتش است و 24 سال آن را با مین دست و پنجه نرم می کند و به قولی اوستای این کار است . از اینکه روزگاری صدام با کمک کشورهای مختلف این مین ها را کاشته و حالا او و دوستانش به جنگ با این سرباز خفته دشمن رفته اند می گوید. از اینکه حس خوبی دارد وقتی می تواند با یک مین خارجی کشتی بگیرد و او را مغلوب سازد، از اینکه بفهمند هیچ کس جلودار یک ایرانی نیست . گریزی هم به مذاکرات هسته ای زده و با سخنانی زیبا که نشان از تسلطش بر اخبار روز دارد می گوید : ظریف هم در مذاکرات به نوعی روی غربی ها را کم کرد و مین هایی را در سیاست و اقتصاد ایران خنثی نمود.
از آن صحبت ظریف که گفت «هیچ وقت یک ایرانی را تهدید نکن» لذت بردم
صحبت به اینجا که می رسد بعد از لحظه ای درنگ با شادی که برقش در چشم او قابل دیدن است می گوید : خود آقای ظریف اولین حرفش این بود که من یک سربازم و جلوی جان کری گفت هیچ وقت یک ایرانی را تهدید نکن . من از این صحبت ظریف خیلی لذت بردم . آمریکایی ها دلشان برای ما نمی سوزد و می خواهند جلوی پیشرفت ما را بگیرند و به نوعی ما را مستعمره کنند الان هم دنبال ضربه اقتصادی یا فرار مغزها و ترور شخصیت ها هستند .
ماشین های مین کوب و لباس هایی که خیلی ایمن نیست
از او در مورد ماشین های مین کوب موسوم به تفتان پرسیدم که پاسخ داد: «ماشین های مین کوب تفتان هم به لحاظ اقتصادی هزینه دارند و هم اینکه در برخی مناطق باتلاقی قابل استفاده نیستند همچنین انفجار برخی مین های ضد تانک به شخص داخل مین روب ضربه می زند.» لباس های جالبی دارد . در مورد این لباس ها توضیح می دهد که خیلی ایمن نیستند چون این لباس ها برای موج و ترکش و مین ضد نفر هست و این پوتین ها که کفی بزرگی دارند نیز جلوی آسیب شدید را می گیرد اما ممکن است از چند جهت شکستگی ایجاد کند.
مین روبی با وضو و آیت الکرسی
از او در مورد رمز موفقیت و ماندگاری در این کار پر استرس می پرسم که می گوید : «اولا ما توکل به خدا داریم . آیت الکرسی را می خوانیم و با وضو وارد میدان مین می شویم ثانیا بچه های اینجا بالای 15سال تجربه کار در میادین مین دارند و یک خاصیت مین این است که تا دستکاری نشود و ضربه نخورد عمل نمی کند .ما می دانیم چکار باید کرد که مین تحریک نشود . ما به جوان ها آموزش می دهیم و حداقل یک سال فقط نگاه می کنند . بعضی مواقع هم امداد غیبی به داد ما می رسد .یک بار روی مینی ضربه زدم و ضامن جدا شد اما به صورت استثنایی چاشنی روی آن بسته نشده بود . بدترین مین را مین والمری می داند و توضیح می دهد که یکی از بدترین مین ها و کشنده ترین ها است که اگر منفجر شود با 1120ساچمه ای که درون خود دارد حتما فرد را می کشد . مین های پلاستیکی تا 50سال می مانند اما مین های فلزی زودتر خراب می شوند . 35 سال از کاشت مین در این منطقه می گذرد . طبق قوانین بین المللی نباید بیش از 2 سال مین کاشته شود و مین ضد نفر هم ممنوع است .
همسر و فرزندان مان نمی دانند کار ما مین روبی است
به شرایط سخت کاری و روحیه همکارانش می پردازد و با شوقی زیبا که در کلامش قابل حس کردن است می گوید : هر کس وظیفه ای دارد مثل کسانی که به سوریه می روند و ممکن است برنگردند. تا چند سال زن و بچه ما نمی دانستند کار ما مین روبی است . من سه تا دختر دارم و بچه ها سراغم را می گیرند اما این وظیفه است و اگر من و دیگران نیاییم پس چه کسی این زمین ها را پاکسازی کند . پولی که می دهند نسبت به یگان های دیگر قابل توجه نیست و اینجا بحث مادی اصلا معنایی ندارد . بحث سر عشقی است که داریم. لباس نظامی مقدس است و نوعی کفن برای ماست و این انگیزه و روحیه می دهد . این چاه های نفت که فعال است به ما انگیزه می دهد . من در یک شرکت مثلا بشر دوستانه کار می کردم اما به محض شروع تحریم ها رها کردند و رفتند ضمن اینکه کار خاصی هم نمی کردند اما ما به خاطر آن ایمان و انگیزه ای که خداوند داده بود ماندیم و کار کردیم .حتی تکنولوژی و فناوری های روز دنیا را به ما ندادند مثلا برخی کشورها با رها کردن گاز یا بمب گذاری یا روبات کل میدان را خنثی می کنند و بعضی از سگ استفاده می کنند اما دستگاه های ما فلزیاب هستند و همه چیز غیر مین را هم نشان می دهند که این زمان و هزینه را افزایش می دهد .
وقتی می بینم کشورم امنیت دارد، احساس غرور می کنم
در پایان از او حس و حالش را خواستم که شرح دهد . به افق که دیگر خورشید در آن به نیمه رسیده چشم می دوزد و می گوید : احساس من این است که این خاک مقدس است .
وقتی روی خاک می نشینی این انگیزه را داری که اگر یک سرباز دشمن بیاید حاضری جان خود را هم فدا کنی و جلوی او را بگیری. زمانی که می بینی کشورت امنیت دارد احساس غرور می کنی در حالی که کشورهای حاشیه خلیج فارس با وجود باجی که به آمریکا می دهند امنیت ندارند . امنیتی که داریم مدیون همین کارهادر نیروهای مسلح است . باز خوشحالم کاری انجام می دهم که هر کسی نمی تواند انجام دهد و خدا شجاعت و ایمانی در دل این افراد گذاشته که کار کنند و ترسی نداشته باشند . به نظرم خدا این بچه ها را انتخاب کرده تا این مین ها را خنثی کنند و صنعت و کشاورزی جایش را بگیرد.
کم کم باید از این منطقه هم برویم جایی که به قول قدیمی ها وجودش و امنیتش مرهون خون پاک شهدای عملیات کربلای پنج ، بیت المقدس، رمضان ،کربلای 4 و والفجر 8 و گردان های شهادت است تا امروز که خون شهدای تخریب چی ارتش را بر خود می بیند . شهدایی که از عظیم ترین میدان موانع و مین که به صورت لایه لایه قرار داشتند در شب ظلمانی با پیشانی بند یا زهرا عبور کردند و امروز هم قدم به قدم و سانت به سانت همراه با ضربان قلب و بدون هیچ اشتباهی باید پاکسازی شوند تا صنعت نفت ما بتواند در اینجا ثروت های خدادادی این مملکت را بیرون آورد و کشاورز و دامپرور منطقه به کار پردازد .محصول کار ارتش و شهدا امنیتی است که باعث برداشت نفت از میادین مشترک یادآوران شده است . در حال خروج از منطقه هستیم و من چشم به نوشته ای با سنگ سفید در کنار پاسگاه مرزی دارم که شعار "ارتش فدای ملت " را نگاشته و من این جمله را از نزدیک دیدم و حس کردم.