گزارشی تاریخی از وقایع روزهای نهم و دهم دی ماه 1357
تعداد بازدید : 94
جنایات رژیم شاه در«یکشنبه خونین» مشهد
نویسنده : جواد نوائیان رودسری info@khorasannews.com
پس از واقعه 23 آذر 1357 و حمله عوامل رژیم پهلوی به بیمارستان امام رضا(ع) در مشهد و شهید و مجروح شدن تعدادی از مردم، مبارزات انقلابی در این شهر، به اوج خود رسید. تحصنها و تجمعات پیدرپی، عملاً کنترل شهر را از دست عوامل رژیم خارج کردهبود. دانشگاه، مراکز بهداشتی و درمانی و تعدادی از ادارات دولتی، توسط انقلابیون اداره میشد. برخی از انقلابیون آن زمان، مانند «جواد نعیمآبادی»، فیلمبردار و عکاس، معتقدند که انقلاب در مشهد، یک ماه زودتر از نقاط دیگر ایران به پیروزی رسید. اما در این میان، آنچه روند پیروزی انقلابیون را تکمیل کرد، تظاهرات گسترده مردم مشهد در روزهای 9 و 10 دیماه و شکست قطعی مأموران رژیم در این شهر بود.
حمایت از کارکنان استانداری
استانداری یکی از معدود مراکز دولتی در مشهد بود که هنوز در اختیار عوامل رژیم پهلوی قرار داشت. 6 دیماه 1357 بود که خبر تحصن کارکنان استانداری و پیوستن آنها به جریان انقلاب، در همه شهر منتشر شد. به منظور حمایت از اقدام انقلابی کارکنان استانداری و جلوگیری از تعرض نیروهای نظامی رژیم به آنها، مثلث رهبری انقلاب در مشهد که شامل حضرت آیتا... خامنهای، مرحوم آیتا... واعظ طبسی و شهید هاشمینژاد بودند، برنامه یک راهپیمایی گسترده را به سمت استانداری، طراحی کرد. مردم به تدریج در میدان شهدا تجمع و به سمت حرم مطهر حرکت کردند. تجمع اصلی تظاهرکنندگان، مقابل مدرسه علمیه نواب بود. مردم پس از سر دادن شعارهای انقلابی، به سمت فلکه حضرت حرکت کردند و از آنجا، وارد خیابان تهران(خیابان امامرضا(ع) فعلی) شدند. هر لحظه بر انبوه جمعیت تظاهرکننده افزوده میشد.حضرت آیتا... خامنهای درباره آغاز این حرکت تاریخی در مشهد میگویند: «در راهپیمایی روز نهم دیماه که مصادف با اول صفر المظفر بود، قرار شد مقصد راهپیمایی بر خلاف معمول، این دفعه باغ استانداری باشد. جمعیت از بالاخیابان[خیابان شیرازی] به طرف فلکه آب [میدان بیتالمقدس] حرکت کرد و از آنجا وارد خیابان عریض تهران شد. اوج و شکوه راهپیمایی در خیابان تهران را هرگز فراموش نمیکنم. در این خیابان شصت متری، تقریباً جمعیت موج میزد و علما پیشاپیش جمعیت بودند. من نگاه کردم و دیدم خیلی از علمایی که تا آن روز دیده نمیشدند، در جمع راهپیمایان حضور داشتند. جمعیت با یک نظم واقعاً شگفتآوری، مانند کوهی آرام، مثل یک قطار عظیم، به سمت استانداری در حرکت بود.» ظاهراً در آن روز، مسیر راهپیمایی تنها خیابان تهران نبوده است. جمعیت زیادی از مردم مشهد نیز، از طریق میدان تقیآباد(دکتر شریعتی) و خیابان بهار، به سمت چهارراه استانداری در حرکت بودند. حضور میلیونی مردم در این راهپیمایی، بیسابقه بود. به اذعان شاهدان، مشهدیهای شرکتکننده در راهپیمایی، به مراتب از شرکت کنندگان در تظاهرات روزهای عاشورا و تاسوعا نیز، بیشتر بودند.با ورود مردم به باغ استانداری، مقدمات سخنرانی حضرت آیتا... خامنهای فراهم شد. ناگاه ورود یک جیپ ارتشی به باغ استانداری، اوضاع را متشنج کرد. با وجود این که مسئولان برگزاری راهپیمایی توانستند با کمک مردم، جیپ و سرنشینان آن را از محوطه خارج کنند، اما شلیک چند گلوله و ورود تانکها به چهارراه استانداری، التهاب شدیدی در میان مردم ایجاد کرد.
دو گروه متفاوت از نظامیان
گزارشهای نقل شده از آن روز و خاطرات شاهدان عینی نشان میدهد که در روز نهم دیماه 1357، دو گروه از ارتشیها وارد میدان شدهبودند. گروه نخست، نظامیانی بودند که تمایلی به مقابله با مردم نداشتند. این گروه که در ابتدای برنامه، خود را به استانداری رسانده بودند، خیلی زود با استقبال مردم روبهرو شدند. حتی تعدادی از سربازان این واحدها، به مردم پیوستند و به این ترتیب، شایعه پیوستن ارتش به مردم، قوت گرفت. انقلابیون قدیمی و باسابقه که نسبت به اتخاذ چنین رویکردی از سوی نظامیان رژیم تردید داشتند، کوشیدند با کنترل جمعیت، مانع از نزدیک شدن بیش از حد مردم به تانکها شوند، اما این کار فایدهای نداشت. دقایقی بعد، با ورود گروه دوم تانکها و نفربرها، ورق برگشت. گروه دوم، اصولاً برای سرکوب مردم آمده بود. طولی نکشید که تیراندازی به سوی مردم آغاز شد. جمعیت به هر سو فرار می کرد. در چهارراه لشکر، تانکی که پس از تیراندازی به مردم و شهید و مجروحکردن چند نفر، قصد فرار به سمت خیابان عدلخمینی را داشت، وارد صف تظاهرکنندگان شد و افزون بر به شهادت رساندن 5 نفر از بانوان، خودروهای پارک شده در حاشیه خیابان را هم متلاشی کرد. نظامیان گروه دوم که وفادار به رژیم شاه بودند، به فرماندهی سرهنگ کلامی، مردم را به گلوله بستند. درگیری در حوالی چهارراه لشکر پس از آغاز تیراندازی مستقیم نظامیان شدیدتر شد. تعدادی از انقلابیون خود را به هر شکل ممکن، به سرهنگ کلامی رساندند و او را کشتند.
عصر نهم دیماه؛ شرایط وخیمتر میشود
حوالی بعدازظهر آن روز، شرایط وخیمتر شد. حضرت آیتا... خامنهای در خاطراتشان میگویند:«ما در مسجد کرامت، یعنی ستاد عملیات انقلابی مشهد بودیم و با تلفن و تماس و ارتباط با افراد، با جریانها ارتباط داشتیم. به نظر میرسید که یک حرکت حساب نشده و غیرقابل کنترلی در جریان است. مردم به چند کلانتری حمله کرده و آنها را به آتش کشیده بودند و بعضی جاها هم اجتماعات مردمی برپا شده بود.» مردم خشمگین، فروشگاه لشکر (اتکا) واقع در ابتدای خیابان بهار و نرسیده به میدان تقیآباد را به آتش کشیدند. بخشی از اموال این فروشگاه توسط افراد فرصتطلب ربوده شد اما انقلابیون، از ادامه این تحرکات جلوگیری و باقی مانده اموال فروشگاه را به نقاط مشخص و امن منتقل کردند. حمله به مراکز دولتی با تصرف کلانتری 6، واقع در ابتدای خیابان کوهسنگی، اوج گرفت. سینما شهرفرنگ(آفریقای فعلی) به آتش کشیده شد و 5 نفر از کارکنان سینما بر اثر سوختگی، کشته شدند. طبق اسناد برجای مانده و اظهارات شاهدان، این اقدامات از سوی گروههایی صورت گرفت که ارتباطی با جریان انقلاب در مشهد نداشتند.کنترل شهر برای ساعاتی مختل شده بود. افراد ناشناسی، چند نفر را که متهم به همکاری با ساواک بودند، در میدان شهدا به دار آویختند. این رفتار با چند نظامی نیز انجام شد. کارخانه پپسیکولا واقع در خیابان کوهسنگی که متعلق به اذناب فرقه ضاله بهائیت بود نیز، در آتش سوخت. مردم خشمگین به مرکز فرهنگی ایران و انگلیس، واقع در خیابان کوهسنگی، مقابل بیمارستان مادر(امروزه کمی بالاتر از زیست خاور قرار دارد) حمله کردند و آنجا را هم آتش زدند. این اتفاق برای مرکز فرهنگی ایران و آمریکا در خیابان قائم نیز، روی داد. ساعتی بعد، با شلیک گلوله از اداره آگاهی، واقع در خیابان پاستور، به سوی تظاهرکنندگان ، مهندس محمد سالیانی به شهادت رسید. این اقدام باعث حمله مردم به اداره آگاهی و به آتش کشیدن آن شد. در این میان، زندان زنان، واقع در خیابان شاهرخ جنوبی(مطهری جنوبی فعلی) نیز توسط جمعیت خشمگین فتح شد و تعداد زیادی از زندانیان آزاد شدند. مردم که تعدادی از عزیزانشان در این درگیریها به شهادت رسیده یا مجروح شده بودند، برای کسب اطلاع از سرنوشت آنها در بیمارستان امام رضا(ع) تجمع کردند. نظامیان رژیم برای ضربه زدن به مبارزان، تانکها را دوباره وارد خیابان بهار کردند و با عبور تانکها از روی نردههای بیمارستان، رگبار گلوله به سوی مردم باریدن گرفت. در جریان این تهاجم نیز، تعداد زیادی از انقلابیون به شهادت رسیدند.
آن شب پرالتهاب
شب هنگام و در حالی که شهر همچنان به دلیل وقایع روز نهم دیماه ملتهب بود، علما و رهبران انقلاب در مشهد، در منزل آیتا...العظمی سیدعبدا... شیرازی جمع شدند تا چارهای بیندیشند. آمار شهدا و مجروحان مشخص نبود، اما گزارشها از شهادت تعداد زیادی از مردم بیدفاع خبر میداد. حضرت آیتا... خامنهای در خاطرات خود، درباره وقایع این شب میگویند:«آن شب ما منزل آقای شیرازی بودیم. پسر ایشان با اویسی[فرمانده نیروی زمینی و گارد شاهنشاهی] تماس گرفت. با هم صحبت کردند. ایشان به اویسی گفت که آقا [آیتا...العظمی شیرازی] به شدت از عملیاتی که فرماندهان نظامی در این شهر انجام داده اند، ناراحت هستند. اویسی با لحنی بسیار تند گفت: من شدت عمل را بیشتر خواهم کرد و میگویم همه را بکشند. او با کمال وقاحت به جای اینکه عذرخواهی کند و یا وعدهای بدهد و یا ملایمتی نشان بدهد، گفت که من شدت عمل به خرج خواهم داد و به این صورت تهدید کرد.» در همان شب، مردم چند نفر از مأموران بازداشت شده را به بیت آیتا... العظمی شیرازی آوردند. خشم مردم به دلیل جنایات رژیم در روز 9 دی، خارج از تصور و کنترل بود. آنها اصرار داشتند که سربازان باید به دلیل تیراندازی به مردم، همان جا اعدام شوند که نصایح علما مانع از اقدام عجولانه آنها شد؛ اما ساعاتی بعد و در حالی که تعدادی از انقلابیون سعی در خارج کردن و نجات نظامیان از حلقه محاصره مردم خشمگین داشتند، آنها به دست چند نفر ناشناس کشته شدند.
«یکشنبه خونین» فرا می رسد
پاسخ ارتشبد اویسی به تماس فرزند آیتا...العظمی شیرازی، تقریباً علما و رهبران انقلاب در شهر مشهد را مطمئن کرده بود که فردا، هر تظاهراتی به شدت سرکوب میشود؛ اما دیگر امکان اطلاع رسانی وجود نداشت. به دستور فرمانده لشکر 77، اجساد سربازان و مأمورانی که در وقایع روز قبل کشته شده بودند، در مراسم صبحگاه ارتش به نمایش گذاشته شد. این اقدام برای تحریک کردن سربازان علیه مردم بود. گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد تعدادی از این قتلها، به وسیله افراد مشکوک و احیاناً مأموران رژیم انجام شده است؛ آنها با این اقدام در پی واداشتن سربازان، درجه داران و افسران به شدت عمل در مقابل اعتراضات مردمی بودند.در نخستین ساعات صبح روز یکشنبه، دهم دیماه سال 1357، حرکت تانکها در شهر، زمین را به لرزه درآورد. مأموران رژیم، هر جنبندهای را هدف قرار میدادند. تجمع انقلابیون مقابل باغ ملی و مهمانسرای ارتش، با آتش سنگین مسلسلها متفرق شد. «قاسم صفریان» یکی از شاهدان عینی این وقایع، در خاطرات خود مینویسد:«به باغ ملی که رسیدیم، صدای گلولهها نزدیک بود و صدای مسلسل قطع نمی شد. همه را به گلوله میبستند. یک کشتار وحشیانه مقابل نانوایی چهارراه لشکر شد.» سیل مجروحان و شهدا به سمت بیمارستان امام رضا(ع) جاری شده بود. مأموران رژیم حتی خودروهای پارک شده را هم، هدف قرار میدادند. حضرت آیتا... خامنهای در یکی از سخنرانیهایشان درباره وقایع روز دهم دیماه سال 1357 در مشهد، میگویند: «آن روز، روز عجیبی بود. خبرهایی که میرسید، نشاندهنده کمال وحشیگری و جنایت دستگاه[حاکم] بود. از جمله خبرها این بود که ماشینهای ارتشی در خیابانها راه افتادهاند و هر جا صف نفت یا صف نان که آن روزها زیاد دیده میشد، [میدیدند،] به رگبار میبستند. [در] چهارراه نادری(شهدا) و خیابانهای اطراف، حملات سختی انجام شد.»این در حالی بود که بر اساس گزارشهای رسمی شهربانی رژیم، در آن روز تعداد اجتماعات بسیار کمتر از روز نهم دیماه بود. انقلابیون که نمیتوانستند شاهد شهادت برادران و خواهرانشان باشند، دست به مقاومت زدند. ساختمانی نظامی در چهارراه شهدا به تصرف نیروهای مردمی درآمد و اسلحههای موجود در آن مصادره شد. درگیری در این محل بسیار شدید بود؛ به طوری که ساعت 11 صبح، نیروهای نظامی رژیم به فرماندهی سرهنگ فریدونی و سرتیپ خسروداد، خود را به خیابان شیرازی رساندند و کوشیدند با تیراندازی مستقیم به مردم و وارد آوردن تلفات سنگین، جمعیت را متفرق کنند. همزمان دستگیری گسترده معترضان آغاز شد؛ مرد، زن، کودک، پیر و جوان برای مأموران فرقی نداشت؛ آنها همه را بازداشت میکردند. سرانجام نظامیان رژیم، با استفاده از سلاحهای سبک و سنگین، مردم را از حوالی چهارراه شهدا متفرق کردند.اطراف بیت آیتا...العظمی شیرازی نیز، غوغایی برپا بود. تعداد زیادی از افرادی که اطراف بیت این مرجع تقلید حضور داشتند، هدف گلوله قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. کشتار و وحشیگری عوامل رژیم پهلوی در یکشنبه خونین مشهد، تا بعدازظهر ادامه داشت. در این واقعه، دهها نفر از مردم مشهد به شهادت رسیدند و صدها تن مجروح و بازداشت شدند، اما این جنایات نتوانست باعث بقای رژیم و تداوم تسلط بر شهر مشهد شود. اقدامات روزهای بعد و مبارزات مداوم مردم با مأموران، خیلی زود باعث عقبنشینی رژیم در مشهد شد و مردم، اداره شهر را به طور کامل در اختیار گرفتند.
منابع
یکشنبه خونین مشهد – مرکز اسناد انقلاب اسلامی
تقویم تاریخ خراسان – دکتر غلامرضا جلالی – مرکز اسناد انقلاب اسلامی
روزشمار تاریخ ایران – دکترباقر عاقلی