از جنگ تحمیلی و تحریم های اقتصادی تا نبود الگوی مدیریت بومی
تعداد بازدید : 38
موانع تحقق برخی اهداف انقلاب اسلامی
نویسنده : محمدحسین وزارتی international@khorasannews.com
انقلاب اسلامی ایران یکی از مهم ترین و بزرگ ترین پدیده های تاریخ ایران است که درپی سال ها مجاهدت و مبارزه مردم به رهبری امام خمینی (ره)، بنیان رژیم پهلوی را برکند. در طول 2500 سال قبل از انقلاب اسلامی ، اساس حکومت در ایران برپایه حکومت فردی و استبدادی بود؛ حتی در 2 قرن اخیر کشورهای استعمارگر نیز برای مردم ایران کارگزار و حکمران تعیین می کردند و هرازگاه نیز بخشی از خاک کشور عزیزمان را جدا کرده و تمامیت ارضی ایران را نقض می کردند. اما انقلاب اسلامی ایران که یکی از مهم ترین اهدافش استقلال سیاسی در عرصه حکومتداری و تعیین سرنوشت کشور بود، آن بنیان طاغوتی را سرنگون کرد و نظامی مبتنی بر آرای مردم را شکل داد. نظامی که تمام ارکان آن با رای و خواست مردم تعیین می شوند و مردم ایران برای نخستین بار پس از 2500 سال توانستند جایگاه خود را در تعیین سرنوشت کشور پیدا کنند. پیشرفت های چشمگیر جمهوری اسلامی تنها طی 38 سال در حوزه های مختلف دانش بنیان و فناوری های جدید و تبدیل ایران از یک کشور وابسته در منطقه به یک کشور تاثیرگذار و قدرتمند تنها بخشی از دستاوردهای انقلاب اسلامی است. با این حال نیل به این اهداف مهم نباید توجه ما را از احصای مشکلات و موانع تحقق همه اهداف انقلاب اسلامی منحرف کند و در این مسیر یکی از بهترین و موثرترین راهکارها، پرداختن منصفانه به نواقص و موانع داخلی و خارجی است که اجازه نداده است آن گونه که باید و شاید همه اهداف انقلاب اسلامی تحقق پیدا کند. لذا بجاست که در کنار توجه به دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی نظیر «قطع وابستگی و دستیابی به استقلال»، «حاکمیت دین»، « حاکمیت مردم و استقرار مردمسالاری دینی»، «احیای عزت»، «پیشرفت کشور»، « هویتبخشی به ملتهای مسلمان»، «تأمین آزادی»،«حفظ تمامیت ارضی کشور» و ... با نگاه خود انتقادی به نقاط ضعف نیز پرداخت که در مقال پیش رو تلاش شده است به برخی وجوه این مهم پرداخته شود.
جمهوری اسلامی ایران در قریب به 40 سال حیات خود ، در کنار پیشرفت های شگرف، ایران را در بسیاری از حوزه ها درمیان کشورهای برتر دنیا جای داده است اما در برخی عرصهها، ناکامیها و عدم موفقیتهایی داشته که متأثر از عوامل، متغیرها و ویروسهای متنوعی بوده است. میکروبهای سختافزاری و نرمافزاری متعددی که برخی تحمیل شدند، برخی بیماریهای مزمن اجتماعی و سیاسی که از قبل وجود داشتند اما هنوز درمان نشده اند و برخی نیز در طول حیات جمهوری اسلامی ایجاد شدهاند. البته طبیعی است دربرابر اراده، هدف و آرمان هر اجتماع انسانی، موانع و مشکلاتی پدیدار شود که بسته به ملتها و نظامهای مختلف، شدت و ضعف دارد. مقسمهای مختلفی را میتوان برای بررسی این موانع برشمرد: تاریخی، ساختاری، رفتاری، نهادی، جامعهشناختی و... اما از نظر نگارنده یک مقسم میتواند شرایط قبل و بعد از «تثبیت نظام سیاسی» باشد.
پیشاتثبیت
معمولاً در شرایط قبل از تثبیت، موانع و ویروسهای سختافزاری بروز و ظهور بیشتری دارند؛ چراکه عدم ثبات در نظام سیاسی جدید، مخالفان و دشمنان را ترغیب میکند تا با سادهترین راه حل ممکن –نه لزوماً کمهزینهترین- وارد عمل شوند. به همین دلیل نظامی که در ابتدای راه خود، درگیر نظامسازی، نهادسازی و دولتسازی است باید با انبوهی از مسائل و بحرانهای نظامی و امنیتی دستوپنجه نرم کند که طبیعتاً بخش قابل ملاحظهای از توان مادی و معنویاش برای مهار این بحرانها هزینه خواهد شد.
جنگ تحمیلی 8 ساله علیه ایران، ترور شخصیتها، متفکرین و نخبگان اثرگذار و مهم جمهوری اسلامی، اعمال تحریمها و فعالیت گروهکهای جداییطلب و غائلههای تروریستی برآمده از آنها، همه و همه هزینههای فوقالعاده اقتصادی و سیاسی داشته است. همچنین مهار و کنترل این بحرانها، توان بسیار زیادی را از مردم، نخبگان و مسئولان کشور گرفته است. فقط در جنگ تحمیلی علاوهبر هزینه غیر قابل جبران شهادت تعداد بیشماری از ظرفیتهای انسانی کشور که عمدتا نیروهای جوان و پرانگیزه بودند، حدود هزار میلیارد دلار خسارت مالی نیز به کشور وارد شد.
بهطور کلی در شرایط قبل از تثبیت، هر نظام سیاسی تلاش میکند تا با کمترین زمان و هزینه ممکن، شرایط ثبات را برای خود ایجاد کند و تثبیت خود را مقدم بر رشد و جهش اقتصادی و سیاسی میداند. حال اگر موانع پیشرو از درجه بالایی از اثرگذاری و شمولیت برخوردار باشد، روند تثبیت را تحتالشعاع خود قرار میدهد.
پساتثبیت
یک نظام سیاسی پس از اینکه به شرایط تثبیت نسبت به ادامه حیات خود رسید و به عبارتی پی و شالوده نظام خود را مستحکم یافت، طبیعتاً بهدنبال پیشرفت و جبران عقبماندگیها و تحقق اهداف برزمینمانده میرود. جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. دقیقاً پس از قبول قطعنامه 598 و پایان جنگ تحمیلی، امام خمینی(ره) پیام 9 مادهای موسوم به سازندگی را صادر میکنند که بهعبارتی نخستین سیاستهای کلی در جمهوری اسلامی است.
روند تثبیت با ارتحال حضرت امام(ره) و تعیین جانشین ایشان در یک فرایند مردمسالارانه رنگ و بوی دیگری میگیرد و امیدها را به از بین بردن سختافزاری جمهوری اسلامی بسیار کمرنگ میکند.
اما در دوران پساتثبیت موانع پیش روی جمهوری اسلامی لزوماً مشابه دوران قبل از آن نیستند. توضیح آنکه در این دوران، مردم از نظام سیاسی خود انتظار رشد و بهبود وضعیت زندگی منطبق با آرمانهایشان و نیز جبران عقبماندگیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را داشتند. این مسئله هم ارتباط مستقیمی با روش اداره کشور و یا سیستم کشورداری داشته است.
فقدان الگوی اداره کشور
اگر تا قبل از پایان جنگ تحمیلی، روش اداره کشور متأثر از شرایط جنگی بود اما پس از جنگ و با آغاز مرحله جدیدی از حیات انقلاب اسلامی توقع این بود که جمهوری اسلامی بتواند در یک دوره گذار، به یک الگوی کشورداری مبتنی بر ارزشها و اقتضائات بومی خود برسد و یا در حال دستیابی به آن باشد. اما از نظر نگارنده، علیرغم موفقیتهای چشمگیر و تحسینبرانگیز نظام اسلامی در طول دوره پساتثبیت، جمهوری اسلامی نتوانسته است به یک الگوی کشورداری مناسب دست یابد. فقدان این روش و الگو شاید بزرگترین مانع را در جهت تحقق برخی اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی ایجاد کرده است.
کارآمدی مهمترین مؤلفهای است که میزان کامیابی و یا ناکامی هر حکومت با آن سنجیده و تحلیل میشود. «توازن میان هزینهها، دستاوردها و نیازها» میتواند تعریفی ساده و کوتاه از کارآمدی باشد. وقتی میگوییم یک سیستم کارآمد است یعنی مجموعهای از اجزا که برای دستیابی به اهداف مشخص، ساماندهی و هماهنگ میشوند و خروجی کارآمد و قابل عرضهای داشته باشند. از نظر تالکوت پارسونز، جامعهشناس شهیر آمریکایی، سیستم برای بقای خود باید دارای 4 ویژگی کارکردی 1. انطباقپذیری؛ 2؛ دستیابی به هدف؛ 3. یکپارچگی و 4. حفظ انگارهها باشد.
دستاندازهایی که مانع بزرگ را ایجاد کردند
اما چه عواملی موجب شده تا جمهوری اسلامی به رغم موفقیت های شگرف و قابل تامل از جمله استقلال سیاسی در جهان هنوز نتواند به عنوان یک الگوی کامل و بومی در عرصه کشورداری برسد؟ در این زمینه باید گفت برنامهها و دستاندازهایی که دشمن ایجاد میکند بهعنوان یک مانع بیرونی عمل کرده و اثرگذار است. به عنوان نمونه تحریم های اقتصادی حتی درباره مواد ضروری و مورد نیاز مردم مانند دارو و اقلام پزشکی برای حدود 4 دهه، اقتصاد و مردم ایران را متاثر از خود کرده است. اما ضعف جمهوری اسلامی در این عرصه، از ضعفهای داخلی نیز نشأت میگیرد. چه بسا اگر زودتر بهفکر اصلاح این ضعفها بودیم، اثرگذاری موانع خارجی بهشکل ملموسی کاهش پیدا میکرد. اگر بخواهیم یک نگاه کلان به ضعفهای درونی خود داشته باشیم، برخی از مهمترین آن ها عبارتند از:
1. غفلت از وجوه فرهنگی ،اقتصادی و اجتماعی اسلام سیاسی: «اسلام سیاسی» یک مفهوم کلان و مرتبط با همه حوزههای زندگی بشری است؛ آنچنان که دین اسلام برای تمامی حوزههای زندگی بشری تجویز دارد. اما در عمل، وجوه سیاسی و گفتمانی اسلام سیاسی آنقدر فربه شده که ناخودآگاه، وجوه دیگر اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن کمتر مورد توجه قرار می گیرد و بهتدریج برآیند نظام سیاسی «تکساحتی» جلوه میکند. وقتی رهبر انقلاب اسلامی درباره برگزاری جلسه بررسی آسیبهای اجتماعی میفرمایند این جلسه را باید 20 سال پیش برگزار میکردیم، خود گویای این مطلب است که این وجوه مهم، مورد غفلت نظام سیاسی قرار گرفته است. در نتیجه در زمانی ضرورت داشتن یک الگوی کشورداری کارآمد و همهجانبه بر او عارض شده که متأسفانه در برخی عرصهها بهخصوص در اقتصاد و معیشت و آسیبهای اجتماعی در وضعیت مناسبی بهسر نمیبرد. این نگاه، در عمل موجب شده تا ظرفیتها و استعدادهای اصلی کشور (جریان مؤمن انقلابی)، به غلط خود را نسبت به دیگر ساحتهای اسلام سیاسی چندان مسئول نداند و بالطبع حضور بسیار کمتری در آن عرصهها داشته باشد.
2. اقتصاد سیاسی رانتی: اقتصاد سیاسی ایران که بیش از نیمقرن به فروش نفت خام وابسته بوده و هست، دچار بیماریهای مزمنی شده است؛ از فسادهای اقتصادی گرفته تا عدم پاسخگویی مناسب نسبت به عملکردها و از روابط ناکارآمد بوروکراتیک گرفته تا پیوند قدرت و ثروت در بافت حکومتی. اما در عرصه دستیابی به الگوی کشورداری، اقتصاد سیاسی رانتی 2 مانع اساسی ایجاد میکند: 1. اگر قیمت نفت پایین باشد، سیستم خود را مجاب میکند که تنها باید به فکر مسائل روزمره باشد و توجهی به نگاه کلان به مسئله کشورداری ندارد؛ 2. اگر نفت با قیمت بالا فروخته شود، تجربه در ایران ثابت کرده که دولت بهعنوان یک بچهپولدار تمام مشکلات را با بذلوبخششها و ریختوپاشهای مالی سرپوش میگذارد و در این صورت نیز حل مسائل اساسی به محاق میرود.
3. خوشگذرانی در دوران گذار: اینکه نظام جمهوری اسلامی یک نظام جوان و نوپاست، در آن هیچ شکی نیست. اینکه نباید از یک نظام جوان تلقی پیمودن راه 300 ساله را داشت نیز مورد قبول است. نیز اینکه باید برای این نظام تا رسیدن به الگوی مورد نظر خود، دوران گذاری را تعریف کرد کاملاً منطقی است و بررسی الگوهای توسعه بهکارگرفتهشده در دولتهای سازندگی، اصلاحات، مهرورز و دولت اعتدال نشان میدهد علیرغم اختلافات فاحش نظری در بین این دولتها، اشتباهات تکرارشونده زیادی را بهچشم میبینیم که ناشی از تقلید بد و تکرار راههای رفته ناشی از آن است که دوران گذار را طولانی تر کرده است .
4. ضعف پیشرانها: مهمترین پیشرانهای طراحی الگوی کشورداری، اجماع نخبگان و کارگزاران از یک سو و مطالبه عمومی از سوی دیگر است. یکی از ضعفهای اساسی در حوزه نخبگان و کارگزاران، قبیلهگرایی آنهاست. ترجیح منافع گروهی به منافع ملی بهشدت موجب میشود ضرورتهای مملکتداری به حاشیه رفته و منافع گروهی جایگزین آن شود. بر کسی پوشیده نیست که طراحی الگوی جدید کشورداری زحمت میخواهد. اما تجربه نشان داده است اشخاص و گروههایی که به قدرت رسیدهاند، بیش از آنکه به فکر این مهم باشند و زحمت آن را بهجان بخرند، به رضایت کوتاهمدت عمومی که در رأی مردم اثرگذار است علاقه نشان دادهاند تا بتوانند قبیله خود را چند صباحی بیشتر در مسند قدرت حفظ کنند. بخشی از مدیریت زیگزاگی دولت ها در جمهوری اسلامی به نداشتن همین الگوی مناسب برمیگردد اما بخش قابل توجهی از آن نیز، به حفظ و ارتقای منافع قبیلهای مربوط میشود.از آن سو مردم نیز بیش از آنکه بهدنبال اصلاحات اساسی باشند، به از بین رفتن مشکلات روزمره خود علاقه نشان میدهند و مطالبات خود را اعلام میکنند. بنابراین آنها نیز همچون نخبگان و کارگزاران خود و نیز اغلب رسانههای جمعی، بهسمت حل معضلات کوتاهمدت سوق پیدا میکنند.
جمع بندی
جمهوری اسلامی ایران که اکنون با گذشت تنها 38 سال از شکل گیری، یکی از قدرت های نوظهور منطقه ای به شمار می رود و در بسیاری از حوزه ها از جمله علوم و تکنولوژی های نوین در زمره معدود کشورهای این دانش ها قرار دارد، درحالی به این موفقیت ها و فتح رتبه های برتر نائل شده که از ابتدای تولد خود تاکنون، درگیر موانع و ویروسهای متعددی در مسیر تحقق اهداف خود بوده که دستیابی به آن اهداف را سختتر کرده است. اما از نگاه نگارنده، مهمترین مانع در دهه 90 شمسی و نیز دهه آینده، فقدان یک الگوی کشورداری بومی و کارآمد خواهد بود و همه منتظر و امیدوار به آینده انقلاب اسلامی هستند تا ببینند این نظام مردمسالار چگونه و با چه الگو و روشی میتواند با عبور از دست اندازهای داخلی و چالش های خارجی پیش رو، کارآمدی اسلام سیاسی به قرائت امام خمینی(ره) را در زمینه کشورداری به همه عرضه کند.