مشاهیر علوم انسانی
تعداد بازدید : 39
استاد محیط طباطبایی؛ پژوهشگر سختکوش و باریک بین
نویسنده : جواد نوائیان رودسری info@khorasannews.com
اگر قرار باشد فهرستی از بهترین نسخهشناسان و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران را تهیه کنیم، بیتردید، زندهیاد استاد سید محمد محیط طباطبایی، در زمره افراد برجسته آن قرار می گیرد؛ دانشمندی خودساخته و سختکوش که توانایی و استعدادش در پژوهش و بررسی منابع علمی، همگان را شگفت زده میکرد و مقالات تحلیلی و عمیق او، در عرصههای مختلف علمی، راهگشای مطالعات علاقهمندان و دانشپژوهان دیگر بود.آن مرحوم، در حوزههای مختلف علوم انسانی، مانند ادبیات و تاریخ، مطالعات کمنظیری داشت و یکی از مدافعان فرهنگ اسلامی ایرانی محسوب میشد. سری مجلات «محیط» که به همت او، در دهه 1320 هـ.ش انتشار پیدا کرد، افزون بر تأثیر فراوانی که در دوران خود، بر قشر فرهیخته و تحصیلکرده جامعه گذاشت، نسلهای بعد را هم که تشنه آشنایی با شیوههای پژوهشی و کشف حقایق تاریخی بودند، از سبوی حکمت و معرفت خود سیراب کرد و همچنان، در زمره بهترین منابع پژوهشی قرار دارد.
از «گزلا» تا تهران
استاد سیدمحمد محیط طباطبایی در روستای ییلاقی «گزلا»، از توابع شهر «زواره» متولد شد. پدرش، مرحوم سیدابراهیم طباطبایی، از علمای بنام دوران خود بود. «سید عبدالعلی توحیدی»، برادر کوچکتر استاد محیط طباطبایی، در مصاحبهای با یادنامه «محیط ادب»، به تحصیل پدرش در حوزههای علمیه اصفهان و تهران اشاره کردهاست. به گفته او، پدر استاد محیط طباطبایی، از شاگردان مبرز «میرزاجهانگیرخان قشقایی» بود و پس از مهاجرت به تهران، برای تکمیل درس، در محضر آیتا... شهید، شیخ فضلا... نوری حاضر شد و به کسب علم پرداخت.
مرحوم سیدابراهیم، به پیروی از استاد خود، مدافع مشروطه مشروعه بود. استاد محیط طباطبایی به این دیدگاه پدرش در مجله «محیط»، مورخ شهریور 1321، اشاره و تأکید کردهاست که وی، به دلیل همین نگرش، سرانجام در گوشه عزلت و تنهایی، بدرود حیات گفت.استاد محیط طباطبایی، از دوران کودکی، علاقه فراوانی به روزنامهنگاری و مطالعه داشت. او مدتی برای تحصیل به اصفهان رفت و در سال 1301 هـ.ش، ضمن تدریس در مدرسه نوبنیاد زواره، از مرحوم «اسدا... کاوهزاده»، مدیر آن مدرسه، زبان انگلیسی آموخت و سپس، برای ادامه تحصیل، راهی تهران شد. استاد دوره شش ساله دارالفنون را طی 3 سال گذراند و مدتی در رشته حقوق تحصیل کرد، اما ناچار شد برای تأمین معاش به استخدام وزارت معارف درآید و به تدریس بپردازد. او را در سال 1305 (هـ.ش)، برای تدریس در دبیرستانهای استان خوزستان، به آن منطقه فرستادند اما با پیچیدن شهرت استاد در عرصه ادبیات و تاریخ، در محافل علمی کشور، وزارت معارف او را به تهران فرا خواند تا در تدوین کتابهای درسی از مشورت و توانایی وی استفاده کند.
استاد دانشگاهی که درجه دکترا نداشت
همکاری آن مرحوم با وزارت معارف، برای تهیه محتوای کتابهای درسی، از 1307 تا 1328 (هـ.ش) ادامه پیدا کرد. استاد محیط طباطبایی در این مدت به تدریس و نیز، پژوهش و تحقیق در موضوعات مختلف پرداخت و مجله تأثیرگذار «محیط» را منتشر کرد. او به دلیل تألیفات و پژوهشهایش، در سال 1328 ، به عنوان رایزن فرهنگی سفارت ایران در دهلینو برگزیده شد و مدتی در هند، به پژوهش و بررسی نسخههای خطی در کتابخانههای معتبر و معروف آن کشور مشغول بود. استاد محیط طباطبایی، در کسوت رایزن فرهنگی، مدتی در عراق، سوریه و لبنان هم، به مطالعه و تحقیق پرداخت. او در سال 1337 بازنشسته شد و از آن پس، با دعوت دانشگاه تهران، به تدریس تاریخ در این دانشگاه پرداخت. او همزمان با تدریس در دانشگاه، در بسیاری از کنگرههای ادبی و تاریخی شرکت میکرد و در برخی از آنها، عضو کمیته مشورتی بود. شهرت استاد محیط طباطبایی باعث شد تا در زمره مدعوان کنگره جهانی خاورشناسان در پاریس قرار بگیرد؛ همایشی علمی که برجستهترین خاورشناسان جهان در آن حضور داشتند.او به دلیل فعالیتهای علمیاش، بارها مورد تقدیر قرار گرفت. در سال 1355، با همت استادان بنامی همچون روانشادان دکتر ایرج افشار، دکتر باستانی پاریزی، دکتر سیدجعفر شهیدی و حبیب یغمایی، مجلس بزرگداشتی برای استاد محیط طباطبایی برگزار و از او برای بیش از 5 دهه تحقیق و پژوهش، قدردانی شد. با تلاش برگزار کنندگان مراسم، کتاب یادنامه «محیط ادب»، در تجلیل از شخصیت استاد محیط طباطبایی نیز، منتشر و در آن مراسم، به او اهدا شد. با این حال، هنگامی که دانشگاه تهران تصمیم گرفت دکترای افتخاری به تعدادی از دانشمندان برجسته اعطا کند، نام استاد محیط طباطبایی، به دلیل دفاعهای جانانهاش از مردم فلسطین و محکوم کردن اقدامات رژیم صهیونیستی، از فهرست افرادی که قرار بود به آنها مدرک دکترای افتخاری اعطا شود، خط خورد. اما، چندی بعد، با تلاشهای مجدّانه دوستان و شاگردان استاد، دکترای افتخاری دانشگاه ملی(شهید بهشتی کنونی)، به او اعطا شد؛ هرچند آن مرحوم، اهمیتی برای این مسائل قائل نبود و مسئولیت اصلی خود را، پژوهش و کمک به نسل جوان و فرهیخته کشور میدانست.
شیوه پژوهشی استاد و ذکر یک نمونه
یکی از مهم ترین ویژگیهای شخصیت علمی زنده یاد، استاد محیط طباطبایی، اهتمام فراوان او به استفاده از اسناد معتبر برای بررسی وقایع تاریخی بود. آن مرحوم، سندپژوه و نسخهشناسی کمنظیر محسوب میشد. افزون بر این، حافظه قوی و ذهن سریعالانتقال او، باعث میشد به سادگی از کنار یافتههای ارزشمند عبور نکند و گاه با بررسی اسنادی که ظاهراً مهم به نظر نمیرسید، به حقایقی پی میبرد که تا آن زمان، از چشم پژوهشگران مخفی مانده بود. یکی از این یافتههای ارزشمند تاریخی را میتوان در مجموعه 17 مقاله آن مرحوم، درباره اسناد و کتابهای فرقه بهائیت مشاهده کرد. این مقالات که در سال 1392 و در قالب کتاب «گوهر محیط»، به زیور طبع آراسته شده است، نخستین بار در دهه 1350 ، در مجله معروف «گوهر» منتشر شد. استاد محیط طباطبایی در این مقالات، با استناد به اسنادی نویافته از فعالیت فرقه بابیه در نخستین سالهای سلطنت ناصرالدین شاه، ثابت کرد که «میرزا یحیی صبح ازل» و برادرش، «حسینعلی نوری»(مدعیان جانشینی باب) که بعدها فرقههای ضاله ازلی و بهائیت را تأسیس کردند، برخلاف ادعاهایشان، اصولاً از سوی «محمدعلی باب» به جانشینی انتخاب نشده بودند.
استاد محیط طباطبایی، در این مقالات، برای نخستین بار، از ارتباطات گسترده و مخفی شاهزادگان ناراضی قاجار که حکومت نوپای ناصرالدینشاه و صدارت امیرکبیر را برنمیتابیدند و در بغداد ساکن بودند، با سران جریان بابیه و در رأس آنها، «ملا علی ترشیزی» پرده برداشت و در این زمینه، اسناد جدید و دست اولی ارائه کرد. کشف و ارائه اسناد این ماجرای تاریخی از سوی استاد محیط طباطبایی، زوایای ناپیدای فتنه بابیه و نیز، شکلگیری فرقههای ازلی و بهائیت را، بیش از گذشته آشکار کرد.
جالب اینجاست که تمام این دستاوردهای ذیقیمت پژوهشی، از توجه او به سَنَدی کهنه و قدیمی در منزل یکی از دوستانش در کرمان آغاز شد؛ سندی که در واقع، اعلامیه مخفی «ملاعلی ترشیزی» به بابیان سراسر ایران، برای طراحی شورشی فراگیر بود. شاید اگر این سند در اختیار استاد قرار نمیگرفت و ارزش آن توسط ذهن کنجکاو و باریک بین او کشف نمیشد، این بخش از تاریخ معاصر ایران، همواره مخفی و مکتوم باقی میماند.استاد محیط طباطبایی، در دیگر پژوهشهای علمی نیز، همین شیوه را در پیش میگرفت. میتوان قاطعانه گفت که یادداشتهای پرشمار و آثار گرانسنگ او، هر یک به تنهایی، دریایی از اطلاعات جدید و نویافته را در خود جای دادهاست؛ اطلاعاتی که پس از مطالعه، هیجان خوانندگان علاقهمند را برای پژوهش و بررسیهای بیشتر، بر میانگیزاند. این پژوهشگر گرانقدر و محقق کمنظیر، سرانجام در 27 مردادماه سال 1371، در آستانه 90 سالگی، دار فانی را وداع گفت و طبق وصیتش، در ابنبابویه، واقع در شهر ری و در مجاورت برج تاریخی «طغرل»، به خاک سپرده شد.