نرگس حسینی
1
به خودم فکر می کنم
به سقف سیاه بالای سرم
دود از چشم هایم بالا می رود
به خودم فکر می کنم
به لحظه های شکسته در یک خط ممتد فریاد می زنم به خودم فکر می کنم
به خودکارم با جوهری تمام شده
و تمساح هایی که در چشم هایم گریه می کنند
و تمساح هایی که در چشم هایت گریه می کنند
دود از چشم هایم بالا می رود
به تو فکر می کنم
و سقفی که دارد سفید می شود
2
بگذار سیاهی چشم هایم را قورت بدهد
و رنگ موهایم را پس بگیرد
همیشه باید منتظر باشی
تا قطار سوت بکشد
و درختی از شاخه بمیرد
3
از من فاصله بگیر تو روی مرا می پوشانی
و خورشید گرفتگی
همیشه
پدیده نیست
4
لباس دیگری برایم بیاور
تا بتوانم در پوست پلنگی
تکه تکه در ستاره ها دنبالت کنم
بگذار چیزی غیر از انسان باشم تا باور کنم
فاصله فاصله ست
5
دندان هایم را کرم خورده
و از تو فقط سی و چهار قند فاصله دارم
6
دیگرنمی گذارند به اتاقم بروم
نشانشان دادم تنها هستم
دیدند صورتم را در ماه
که رنگ تیره ای داشت
مثل لقمه در گلو مانده
به کبودی می زد
حالا آمده اند تا کشفم کنند
می خواهند بدانند
بازمانده کدام نسل منقرض شده ام
دارند اتاقم را بو می کشند
تندی رطوبت بالا می زند
نام کوچکم را با مصوت می خوانند
می گریستم
می خندیدم
می رقصیدم
می دزدیم
دیوانه شهر خودم بودم
این اتاق کوچک نه متری
آمده اند تا بدانند از کدام تیره ام
ریشه برگ اقاقیا
یا همان نرگس زردی که در گلخانه می رویید