معیارهای انتخاب بهترین کتاب به بهانه تخفیف 25 درصدی طرح پاییزه کتاب گردی
تعداد بازدید : 130
روش 5 انگشتی را امتحان کنید!
«خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج»؛ قطعا این بیت درباره کتاب خواندن هم صدق می کند و بعضی ها شاید کتاب خواندن را دوست نداشته باشند چون انتخاب هایشان غلط بوده و بعضی ها هم کتاب خواندن را دوست دارند اما روش انتخاب کتاب خوب را بلد نیستند و به همین دلیل از لذت کتاب خواندن محروم شده اند . اگر شما هم جزو این بعضی ها هستید، خوب است قبل از این که دیر شود و فرصت استفاده از تخفیف 25 درصدی طرح پاییزه کتاب گردی را از دست بدهید وارد دنیای خیال شوید و از روش هایی که در گزارش «همشهری تندرستی» آمده برای انتخاب کتاب و مطالعه آن استفاده کنید و از خواندن کتاب مورد علاقه تان لذت ببرید و یک کتاب خوان حرفه ای شوید.
کدام کتاب را بخوانم؟
شاید اولین و مهم ترین قدم برای کتاب خوان شدن، انتخاب کتاب درست باشد. برای این کار روشی به اسم پنج انگشتی وجود دارد که معمولا برای انتخاب کتاب کودک معرفی می شود اما واقعیت این است که آدم بزرگ ها هم می توانند از آن استفاده کنند. کافی است موقع حضور در کتاب فروشی، کتابی که عنوانش چشم تان را گرفته بردارید و به صورت اتفاقی یکی از صفحاتش را باز کنید. بعد شروع کنید به خواندن آن صفحه.
قاعده درباره کتاب بچه ها این است که هر چقدر تعداد کلماتی که بلد نیستند، به تعداد انگشتان یک دستشان نزدیک تر باشد، آن کتاب برایشان مناسب نیست و هر چقدر کمتر باشد، کتاب خوبی را انتخاب کرده اند اما درباره بزرگ سالان قضیه کمی متفاوت است. برای مثال، وقتی به کلمه ای بر می خورید که معنی اش را نمی دانید یک انگشتتان را ببندید. وقتی احساس می کنید سرعت خواندنتان از همیشه پایین تر آمده یک انگشت دیگر را ببندید و اگر کلا نتوانستید کلمه ای را بخوانید و اصلا به چشمتان آشنا نبود، یک انگشت دیگر را ببندید.
در نهایت اگر متوجه شدید در یک صفحه کتاب پنج موقعیت ناآشنا، سخت یا نامفهوم پیش آمده و تمام انگشتان دستتان بسته شده، بدانید که آن کتاب برای شما شبیه مشت بسته است و بهتر است خواندنش را کنار بگذارید؛ اما هرچقدر تعداد انگشتان باز مانده بیشتر باشد، انتخابتان درست تر است. چهار انگشت بسته یعنی کتاب سخت است، سه انگشت یعنی وقتت را می گیرد و نخوانی اش بهتر است، دو انگشت یعنی باید تلاش کنی و آن را بخوانی و یک انگشت یعنی با کتابی رو به رو هستید که خواندنش آسان است.
خط اول، خط کلیدی
در عالم سینما چند دقیقه اول فیلم مهم است، در روابط، سی ثانیه اولین ملاقات مهم است و موقع خواندن کتاب، خط اول، خطی است که سرنوشت شما و کتاب را مشخص می کند. اگر کتابی که قصد انتخابش را دارید، در خط اولش قلابی برای کشاندن ذهن کنجکاوتان داشت که چه بهتر اما اگر نداشت احتمال دارد که نتوانید با کتاب ارتباط برقرار کنید. البته بعضی مواقع هم هست که تکلیف بعضی کتاب ها بعد از چندین صفحه آغازین مشخص می شود اما حواستان باشد فرق است بین کتاب هایی که دارند ذهن شما را با کلماتشان آماده می کنند و کتاب هایی که صرفا چون برایشان هزینه زمانی یا مادی کرده اید و بدهکارتان شده اند، به مطالعه شان ادامه می دهید. گروه اول می توانند کتاب های خوبی باشند اما به گروه دوم اجازه ندهید شما را به کتاب خوانی بدبین کنند.
چطور انتخاب کنم؟
بعد از مدتی که شروع به کتاب خواندن کنید، علاوه بر این که دنیا برایتان رنگی تر از همیشه می شود، متوجه می شوید که می توانید برای انتخاب کتاب های جدید از روش های تازه ای استفاده کنید. توجه به نویسنده و مترجم یکی از این روش هاست. برای مثال، شما ترجمه کتابی از ریچارد براتیگان را خوانده اید و از آن خوشتان آمده است یا پرنده آبی فریبا وفی را دوست داشته اید. با این اوصاف احتمال این که کتاب بعدی براتیگان با ترجمه همان نویسنده و داستان جدید فریبا وفی را هم دوست داشته باشید، زیاد است.
همین طور ممکن است متوجه شوید که سلیقه اسدا... امرایی را در ترجمه ها می پسندید یا با نثر بهمن فرزانه خوب ارتباط برقرار می کنید. این نکته ها یعنی نویسنده و مترجم هایی که امتحانشان را پس داده اند و احتمالا در آینده هم به اندازه قبل، کتاب های خوبی به دستتان می رسانند.
جغرافی، تاریخ یا سبک؟
نکته بعدی درباره انتخاب کتاب، توجه به مثلث حوزه جغرافیایی، دوره تاریخی و سبک نوشتاری است. اگر دقت کرده باشید خیلی از کتاب فروشی ها قفسه های کتاب هایشان را براساس کشورها تقسیم بندی کرده اند، مثلا ادبیات آلمان، ادبیات آمریکای لاتین یا فرانسه. دلیلش این است یکی از راه هایی که به انتخاب کتاب کمک می کند، تقسیم بندی آن ها براساس حوزه جغرافیایی است.
برای مثال، شما کتابی از هرتا مولر خوانده اید و دوستش داشته اید، کافی است بدانید این نویسنده آلمانی است تا احساس کنید شاید کتاب های بقیه نویسنده های آلمانی هم مورد پسندتان واقع شوند. ممکن است به ادبیات جنگ علاقه داشته باشید، در این صورت می توانید سراغ بازه زمانی نوشته شدن داستان ها بروید و کتاب های هم دوره را انتخاب کنید و در نهایت ممکن است با خواندن یکی از کتاب های مارکز فهمیده باشید از سبک رئالیسم جادویی خوشتان می آید، آن وقت است که بقیه کتاب هایی هم که این سبک را دارند، برایتان لذت بخش تر خواهندشد.
هم خوان من چه کسی است؟
حتما هستند دوستان و آشنایانی که سلیقه شان در انتخاب کتاب به سلیقه شما نزدیک باشد. این آدم ها را به هیچ وجه از دست ندهید و سعی کنید یک انجمن هم خوانی کتاب برای خودتان راه بیندازید! معمولا این طور است که این آدم ها، کتابی را نمی پسندند مگر این که آن کتاب را شما هم دوست داشته باشید و با آن ارتباط برقرار کنید. این انجمن هم خوان ها حتی می تواند در خانواده و بین اعضای فامیل به وجود بیاید. در هرحال عضویت در این گروه ها (متشکل از هر کسی که باشد) هم شوق مطالعه را بالا می برد، هم احتمال انتخاب کتاب نادرست را کم می کند و هم امکان معاوضه کتاب را به اعضای انجمن خواهدداد. تازه خیلی وقت ها می توانید کنار هم بنشینید و بلندبلند داستان بخوانید، آن هم در حالی که مطمئن هستید بقیه هم این داستان را دوست دارند.
چرا می خواهم بخوانم؟
یکی از موضوعاتی که باید به خصوص قبل از انتخاب کتاب های روان شناسی، تاریخی و حتی آموزشی به آن توجه داشت، شفاف کردن سوالی است که در ذهن داریم. ما باید قبل از انتخاب کتاب، تکلیف مان را با خودمان روشن کنیم و بدانیم چه نیازی است که باعث می شود بخواهیم این کتاب را بخوانیم، به چه اطلاعاتی نیاز داریم، چه سوال واضحی در ذهنمان است و این سوال چه کلیدواژه های اساسی دارد. آن وقت است که معنی فهرست اول کتاب و نمایه آخرش برایمان عوض خواهدشد. کافی است دنبال کلیدواژه مد نظرمان بگردیم و ببینیم چند بار در نمایه تکرار شده است. تعداد این تکرارها اهمیت موضوع را در کتاب انتخابی ما نشان می دهد.
ناشرها را چطور بشناسیم؟
معمولا در هر زمینه ای یک ناشر هست که خیلی خوب عمل می کند. مثلا ممکن است انتشارات چشمه درباره انتشار داستان های کوتاه خوب عمل کرده باشد یا نشر مرکز به انتخاب رمان هایش معروف باشد. کافی است ناشرهای خوب را شناسایی کنید و ببینید انتخاب هایشان تا چه اندازه با ذهنیت شما مطابقت دارند. این جاست که مسئله ناشردر جایی بین هم خوان و مثلث حوزه، سبک و تاریخ قرار می گیرد. چون سلیقه ناشر می تواند شبیه هم خوان عمل کند و نوع کتاب های زیرمجموعه مثلث زیاد باشد.