مردی که حتی دشمنان، وطن دوستی او را می ستودند
تعداد بازدید : 95
قائم مقام فراهانی؛بنیان گذارسیاست «موازنه منفی» در ایران
گروه اندیشه
میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی، معروف به «سیدالوزرا»، یکی از شخصیتهای صاحب اندیشه در اداره امور حکومتی ایران عصر قاجار محسوب میشود. پدرش، میرزا عیسی، قائم مقام بزرگ، از شخصیتهای تاثیرگذار عصر زندیه و قاجاریه بود. خاندان قائممقام، برخاسته از مکتب دیوان سالاری سنتی و اصیل ایرانی است؛ همان عنصر ایرانی مشهوری که همواره هنگام هجوم اقوام بیگانه، نقش مؤثری در بازسازی ساختار فرهنگی جامعه ایرانی داشت. قائم مقام فراهانی در کنار عباس میرزا، پایهگذار نگاهی نو به ایران و ایرانی بود. وی از سویی با حمله به ساختار کهنه و فرسوده نظامی و اندیشه حکومتداری، پرسشهای مهمی در اذهان ایرانیان و به ویژه عباس میرزا ایجاد کرد و از سویی دیگر، به روشها و اندیشههای بیگانه، به خصوص روس و انگلیس، در بازسازی و نوسازی ایران هیچ اعتمادی نداشت و التجا به روس و انگلیس را، مایه سرکوب اعتماد به نفس حکام و زمینهساز ذلت و زبونی مردم ایران میپنداشت.جیمز فریزر در تمجید از مقاومت و بی اعتمادی قائم مقام به بیگانگان، مینویسد: «دفاع او (قائم مقام) از منافع و حقوق مردم ایران، سیمای مرد وطن پرستی را نشان میدهد که در برابر زد و بندهای سیاسی همسایگان، سخت ایستادگی و مبارزه میکرد.» قائم مقام مردی متفاوت با بسیاری از رجال زمانه خود بود، چنان که هر جا صلاح میدانست، حتی در حضور شاه، نظر صائب خویش را ارائه میداد و در رایزنی و مشاورتی که فتحعلیشاه برای آغاز جنگ ترتیب داده بود، بر خلاف همه رجال متملق، با دور اندیشی، به زیان جنگ با روسیه اشاره کرده و به فتحعلیشاه یادآور شده بود: «کسی که شش کرور مالیات میگیرد (شاه ایران) با کسی که ششصد کرور، (دولت روس) از در جنگ درنمیآید».
در مسیر استقلال همه جانبه
راهبرد «موازنه منفی» که در تاریخ معاصر ایران، در سیاستهای معدودی از رجال، مجال ظهور و بروز پیدا کرد، حاصل بذری بود که قائم مقام فراهانی دو قرن قبل در ذهن سیاستمداران ایران پراکنده بود. اندیشهای که در آن روزگار، زمینهاش در رجال سیاسی و حتی مردم عادی کمتر به بار و باور نشست و شاید تنها در قهوه خانهها و زمزمههای شبانه، با اندک مایه تأثیری، دهان به دهان میگشت. قائم مقام فراهانی، شاگرد مکتب میرزا عیسی قائم مقام، پیشکار عباس میرزا ولیعهد تنهای ایران، عقب ماندگی فنی و رشد نیافتگی دولت و ملت را در جنگ با روسها و کاسبکاری های انگلستان در معامله خاک میهن، یعنی منطقه قفقاز و مناطق زر خیز مجاور را، به چشم دیده و دریافته بود که تنها با فراهم آوردن استقلال همه جانبه ایران، میتوان در جاده ترقی و پیشرفت قدم گذاشت. به تعبیر یکی از نویسندگان معاصر، «وی در مقابل عشوه و رشوه بیگانگان، هرگز تسلیم نشد و حتی به قیمت جان، منافع و مصالح وطن خود را به بیگانگان واگذار نکرد.»قائم مقام فراهانی با شناختی که از بیگانگان، به خصوص روس و انگلیس داشت، پس از آن که زمینههای استقرار شاه جدید(محمد شاه قاجار) را در تهران فراهم آورد، اجباراً در مقابل خواستههای ریز و درشت آن ها و نیز برخی رجال کم مایه و فرصت طلب قرار گرفت. قائم مقام، اگر چه در اندیشه ترقی ایران، با تکیه بر داشتههای داخلی، استقلال و تکیه و اعتماد نکردن به بیگانه و اندیشه موازنه منفی، درمقابل رجالی که بعدها از این اندیشه استفاده کردند، یعنی امیرکبیر و دکتر مصدق، پیش کسوت بود؛ اما نسبت به آنان، ابزارهای لازم را در اختیار نداشت. او حتی از حمایت اولیه شاه، همچون امیرکبیر یا حمایت مردم همچون مصدق، برخوردار نبود و شاید، تنها به دلیل سوگندی که عباس میرزا از فرزندش محمد میرزا گرفته بود، توانست چند صباحی زنده بماند.
اتکا به داشتههای داخلی
شاید قائم مقام نخستین فردی بود که در آن روزگار، به خوبی دریافت که کشتی به گِل نشسته ایران، تنها به دست ایرانی رشد میکند و آگاه و مستقل و در سایه داشتههای بومی، قابل حرکت است. به همین منظور، او کوشید از تبعات عهدنامه ترکمانچای در ایران بکاهد و حتی در تلاش بود که ایالات از دست رفته ایران را هم بازگرداند. قائم مقام با کاپیتولاسیون و تبعات اقتصادی و سیاسی قرارداد ترکمانچای به مبارزه برخاست و کوشید از تأسیس کنسولخانه روس و انگلیس در شهرهای ایران جلوگیری کند. وی در پاسخ به سفیر انگلیس که در پی ایجاد کنسولگری در شهرهای مختلف بود، اینگونه استدلال کرد که «کنسولخانه برای ایران زهر است» و چون وزیر مختار گفت: «چون روسها دایر کردهاند، کنسولگری انگلیس، حکم پاد زهر را دارد»، قائم مقام در جواب گفت: «ایران آن قدر زهر خورده که دیگر رمقی برای او نمانده است.»
مقابله با تجارت «بی دَر»
قائم مقام میکوشید اقتصاد ایران را با تکیه بر امکانات داخلی نجات دهد. او یکی از نخستین کسانی بود که در میان ذوقزدگی درباریان در مقابل اجناس اروپایی، به نقش واردات بیرویه از ممالک فرنگ پی برد و به قول خود میخواست با «تجارت بیدر» به مبارزه برخیزد، چرا که کنترل نکردن ورود و خروج کالا را باعث ویرانی تجارت ایران و خارج شدن طلای کشور، به نفع بیگانه، میدانست. دوره کوتاه صدارت قائم مقام، اگر چه فرصت چندانی برای اصلاحات عمیق به وی نداد، اما سرمشقی که او ارائه کرد، راهنمای رجال آگاه بعد از وی، به خصوص امیرکبیر شد. قائممقام از موانع اجرایی شدن اندیشههای خود در ایران آگاه بود. در عرصه سیاست ورزی، شیوه استبدادی و دربار ذی نفوذ، نخستین مانعی بود که قائم مقام به مبارزه با آن همت گماشت. به همین دلیل، سعی کرد از قدرت شاه که برخاسته از شیوه سلطنت سنتی ،پوسیده و حاکمیت صحرانشینی بود، بکاهد. بنابراین، قائم مقام را میبایست نخستین کسی دانست که کوشش میکرد، دگرگونی بنیادینی در جایگاه سلطنت ایجاد کند و آن، کاستن از قدرت شاه و نیز مقابله با بیگانگان و ردّ هر گونه پیشکش و هدیه خارجی بود؛ زیرا از طمع و زیاده خواهیهای روس و انگلیس وپشت پرده اعطای این هدایا، آگاهی داشت. ژاک موریه منشی سفارت انگلیس از ردّ هدایای سفیر انگلیس از سوی قائم مقام اظهار شگفتی میکند و مینویسد: «در کشوری که غالب رجال آن رشوه گیر هستند، عمل این مرد خیلی حیرت انگیز و تعجب آور بود.»
استفاده صحیح از دستاوردهای دیگران
قائم مقام در بهرهگیری از روشهای حکومتداری جهان و نیز ارتش یکپارچه، بی اعتنا نبود و میکوشید به شیوه دول اروپایی، مرز روشنی بین سلطنت و دولت ایجاد کند. درک نکردن چنین مسئلهای، درباریان و شاه را علیه او شوراند و اقدامات وی به توطئه علیه قدرت شاه تعبیر شد و چنان که درباره صدر اعظم و نخست وزیرهای مستقل پس از او نیز قابل مشاهده است، با برانگیخته شدن خشم و حسادت شاهانه و وسوسههای درباریان، مقدمات عزل و مرگ وی فراهم شد. اعتمادالدوله مینویسد: «قائم مقام خیلی میل داشت که در عالم وزارت خود، به نوعی مختار باشد که سلطان بیرضای او به کسی کاری ندهد و عطایی نبخشد».مخالفت قائم مقام و بی اعتمادی به بیگانگان به خصوص روس و انگلیس، به معنای غفلت کامل وی از پیشرفتهای ممالک رشد یافته غربی نبود و بعید نیست که وی در رشد اندیشههای اصلاحی عباس میرزا، نقش نخست را ایفا کرده باشد. همانگونه که در عرصه حکمرانی اشاره شد، در عرصه تغییر ساختار ارتش و سیستم دفاعی ایران نیز، این صدر اعظم آگاه شیوه سنتی و طاقت فرسای گذشته را سبب تحلیل قوای سربازان میدانست و به دنبال شیوههای درستتر در این عرصه بود. چنانکه به کار بردن الفاظی همچون سرباز به جای واژه سالدات، سرجوخه، نایب، سلطان، یاور، سرهنگ، سرتیپ، امیرپنجه، امیرتومان و سردار که ابتدا به پیشنهاد میرزا عیسی قائم مقام مطرح شده بود، در زمان میرزا ابوالقاسم فراهانی، در ارتش ایران پیگیری و اجرا شد.
تغییر ادبیات سیاسی
قائم مقام شیوهای را در ادبیات سیاسی ایران ارائه کرد که بعدها سرمشق رجال سیاسی مستقل ایرانی قرار گرفت. در این شیوه، نخستین شرط، پیشرفت ایران و استقلال آن و نیز تمکین نکردن به خواستهها و نفوذ نامشروع بیگانه تعریف شده بود. در منش سیاسی قائم مقام، راه رشد کشور، کاستن از قدرت سلطنت و مقاومت در برابر اقدامات یکجانبه شاه در اعطای مناصب کشوری و لشکری بود. امری که باعث میشد به جای فروش مشاغل و به کارگیری رجال درباری کم مایه، با رعایت شایسته سالاری، افراد توانمندتر به مناصب تأثیرگذار کشور ورود کنند و آینده کشور را از راه تملق و راضی کردن شاه و دربار قاجار و با تایید همه اشتباهات آنان، به تباهی نکشانند. موضوعی که قائم مقام، در جنگ ایران و روس، با انتصاب افراد نالایق همچون آصف الدوله به چشم دیده بود. وی کوشید با تفکیک دولت از سلطنت، مفهوم تازهای را در ادبیات سیاسی کشور رایج کند؛ اقدام خطرناکی که به علت ناآگاهی شاه و طمع رجال فرصت طلب، مرگ زود هنگام وی را رقم زد. منش سیاسی دیگر قائم مقام، مبارزه با فساد و به خصوص مبارزه با دریافت رشوه و هدایا از دول بیگانه بود. بنابراین، قائم مقام به تبع اقدامات قبلی، شرط نخست رهایی از بیگانگان و نیز پیشرفت ایران را، اصلاح داخل میدانست. او این اقدامات را از خود آغاز کرده بود؛ به گونهای که هرگز به گرفتن رشوه راضی نمیشد. سرجان کمبپل، طی گزارشی به حکومت انگلیس، ضمن تأکید بر لیاقت و کاردانی قائممقام، به صراحت اعتراف میکند که «یک نفر در ایران هست که با پول نمیتوان او را خرید و آن قائممقام است».قائممقام میکوشید امور مالی کشور را سامان بخشد و در این راه، از محدود کردن حقوق درباریان و حتی شاه نیز، ابایی به خود راه نداد. سرانجام، آن همه نفوذ آمرانه قائممقام بر محمدشاه که آن را میتوان با نفوذی که کاردینال «مازاران» بر لوئی چهاردهم داشت، مقایسه کرد، در برابر میل درباریان و دشمنان و اراده شاه مستبد، رنگ باخت و در دومین سال سلطنت محمدشاه، در باغ نگارستان، به دستور وی، رخ در نقاب خاک کشید.