از هوا گلبانگ تهلیل آمده دیده بگشایید جبریل آمده
گروه اندیشه
info@khorasannews.com
بعثت خاتمالمرسلین(ص) و ارائه مکتب اسلام به انسانها، بزرگ ترین واقعه تاریخ بشریت است. رسولخدا(ص) در سرزمینی به رسالت برگزیده شد که مردمش به تعبیر امیرمؤمنان(ع) در خطبه 26 نهجالبلاغه، در سنگستانهای ناهموار میزیستند، همنشین مارهای زهرآگین بودند، خون یکدیگر را میریختند و از مدنیت و مهرورزی، بویی نبرده بودند. در چنین وضع پلیدی، بعثت پیامبراکرم(ص)، نوری پرفروغ در تاریکی مُدهش جهل و خودپرستی بود؛ نوری هدایتگر که مرزهای حجاز را هم درنوردید و قلبهای همه انسانهای آزاده جهان را تسخیر کرد. در واقع، باید بعثت آخرین فرستاده خدا را، احیای دوباره انسان و انسانیت دانست؛ انسانیتی که در دورههای تاریخی پیش از آن و با وجود مجاهدتهای پیامبران و صالحان، زیر بار کژرویها کمر خم کرده و حتی معنایی متفاوت یافته بود. گروهی به دلیل داشتن قدرت و ثروت، به چنان درجهای از غرور و خودپرستی رسیده بودند که خود را از دنیایی دیگر و نژاد خود را برتر از دیگر نژادها میدانستند. جمعی چنان غرق شهوت و لذایذ مادی بودند که گویی ورای این جهان، جهان دیگری نیست و آن ها را جز برای شهوترانی و شکمبارگی نیافریدهاند. تعدادی دیگر نیز، سر در گریبان تفکر فروبرده، افسرده و سرگردان، در پی راهی برای رهایی از این وضع اسفبار بودند. بعثت رسولخدا(ص)، پایانی بر این بیراهه گزینیها بود؛ اتمام حجتی از سوی پروردگار برای انسانها؛ عرضه آخرین و کاملترین برنامهای که میتواند بشر را از حضیض دنیاطلبی و غرق شدن در شهوات، به مقام والای انسانیت برساند و به او گوشزد کند که بهای وجودش، چیزی جز بهشت نیست و نباید آن را به غیر بهشت بفروشد. بعثت رسول خدا(ص)، خط بطلانی بر خرافهگرایی و موهوم پرستی است؛ آغاز راهی است که انسان را به سوی عقلانیت و تفکر سوق میدهد. رسولخدا(ص) برانگیخته شد تا انسانها را از دریای جهل به ساحل امن دانایی و بصیرت هدایت کند. با بعثت رسولخدا(ص)، فصلی جدید در تاریخ بشریت گشوده شد؛ فصلی که مشحون از تحولات شگرف و وقایع سرنوشتساز است و بررسی و مطالعه وقایع دوران بعثت پیامبراکرم(ص) میتواند نقش مؤثری در شناخت بیشتر این واقعه بی بدیل داشته باشد. آنچه در پی میآید، گزیدهای از کتاب «تاریخ تحلیلی اسلام»، اثر مرحوم علامه سیدجعفر شهیدی است. او در این بخش از کتاب خود، به صورت خلاصه، وقایع قبل و بعد از بعثت پیامبرخدا(ص) را شرح میدهد و شرایط دشوار حجاز هنگام طلوع آفتاب اسلام را به خوبی تشریح میکند.
رنج نادانی مردم و نابه سامانی اوضاع
محمد(ص) سال ها پیش از رسیدن به مقام والای پیغمبری، از وضع نابه سامان مردم عربستان رنج می برد؛ مخصوصاً بت پرستی آنان بیش از همه خاطر او را آزرده می کرد. آن حضرت از پرستش بتها توسط مردم بیزار بود. سالها قبل، هنگامی که بحیرا، راهب نصرانی، ضمن گفت و گو، به پیامبر(ص) گفت: تو را به لات و عُزی (نام دوبت معروف قریش) سوگند می دهم؛ محمد (ص) گفت نام لات و عزی را پیش من مبر که ناخوش آیندترین چیزها نزد من، این بت ها هستند و بحیرا، او را به خدا سوگند داد.
کنارهگیری از مردم و تفکر
محمد (ص) در سال های نزدیک بعثت، از مردم کناره می گرفت و به پرستش خدای یکتا می پرداخت. سالی یک ماه در کوهی که به نام حِرا معروف است، گوشهنشینی اختیار میکرد و به عبادت میپرداخت و هر مستمندی نزد او می رفت، به او غذا می خورانید. در این مدت، علی بن ابیطالب(ع) برای او آب و غذا میبرد و گاه در خلوت روحانی رسولخدا(ص) حضور مییافت. با سپری شدن ماه عبادت، به مکه می آمد و پیش از آن که به خانه برود، هفت بار یا بیشتر کعبه را طواف می کرد و به خانه خود می رفت. در یکی از همین سال های گوشه گیری در حرا بود که به پیغمبری مبعوث شد. محمد(ص) فرموده است: جبرئیل نزد من آمد و گفت بخوان. گفتم خواندن نمیدانم. دیگر بار گفت بخوان. گفتم چه بخوانم؟ گفت: «اقرَأ باسم رَبکَ الّذی خَلَق». چنان که مشهور است سالیان عمر او به هنگام بعثت، به چهل سال رسیده بود.
رسولخدا(ص) در مکه
رسول خدا(ص) با تلقین آیه های آغازین سوره «العلق» که نخستین آیه های نازل شده بر اوست و با تشریف رسالت، از خلوتگاه خود به داخل مکه باز گشت. در چنین حالتی که تا آن شب برای او سابقه نداشت، طبیعی است که پیش از هر کار دیگر به خانه برگردد. در خانه او سه تن به سرمی بردند؛ خدیجه(س) بانوی گرامی وی، پسر عموی او علی بن ابیطالب(ع) و زیدبن حارثه و باز طبیعی است که نخستین فرد از مردان که به پیغمبر(ص) گروید، علی علیه السلام باشد و از زنان ،خدیجه(س). چنان که دیگران نیز نوشتهاند، این موضوع آن قدر واضح و طبیعی است که نیازی به بحث و بررسی روایت ها ندارد. گذشته از آن، امیرالمؤمنین(ع) در چندجا از خطبه های خود، به صراحت می فرماید: من نخستین کسی بودم که به رسول خدا(ص) ایمان آوردم. اما پس از اینان، چه کسانی مسلمانی را پذیرفته اند؛ چنان که می دانیم، میان نویسندگان سیره اختلاف است و باز طبیعی است که این اختلاف پس از عصر صحابه و آغاز عصر تابعین به وجود آمده باشد. هر خانواده ای کوشیده است بزرگ خود را سابق در اسلام بشناساند تا از امتیازات معنوی آن برخوردار شود و جز این، انگیزه های دیگری نیز در میان بوده است که کم و بیش بر آشنایان به تاریخ معلوم است.
دعوت پنهان
مورخان نوشته اند پس از آن که محمد(ص) به پیغمبری رسید، به مدت سه سال دعوت او پنهانی بود. در آغاز، پیغمبر(ص) مردم را به ترک پرستش بتان و پرستیدن خدای یگانه دعوت میکرد. در ابتدا، نمازها دو رکعتی بود. بعدها بر غیر مسافران، چهار رکعت و بر مسافران دو رکعت واجب شد. در دوره دعوت پنهان، مسلمانان، هنگام نماز و پرستش خدا، از مردم پنهان می شدند و در شکاف کوه ها و جاهای دور از رفت و آمد، نماز می گزاردند. اندک اندک مسلمانی در مکه پراکنده شد.