فرازهایی از مقدمه اثر جاودانه علامه امینی
تعداد بازدید : 58
قدر «غدیر» به روایت صاحب «الغدیر»
گروه اندیشه
info@khorasannews.com
در میان آثاری که درباره واقعه بزرگ «غدیرخم» به رشته تحریر درآمده است، «الغدیر»، تألیف علامه امینی، جایگاهی والا و ویژه دارد. آن مرحوم، برای نگارش این کتاب سترگ، رنجهای فراوانی را متحمل شد؛ از شهری به شهر دیگر و از کشوری به کشور دیگر سفر کرد تا بتواند اسناد و مدارک مورد نیاز نگارش کتاب را جمع آوری کند. حاصل این مجاهدتها، تألیف و تدوین کتاب ارجمند «الغدیر» بود؛ اثری که در آن، واقعه «غدیرخم»، به روایت صدها تن از بزرگان همه مذاهب اسلامی نقل شده است. آنچه در پی میآید، فرازهایی از مقدمه این کتاب، به قلم مرحوم علامه امینی است که در آن به ضرورت پرداختن به واقعه «غدیرخم» و نیز، معرفی تعدادی از علما و مورخان نامدار جهان اسلام که در آثارشان به نقل واقعه «غدیرخم» پرداختهاند، اشاره کرده است.
چه احتیاجی است به بازخوانی تاریخ؟
تمام اقوام و ملل جهان، از هر طبقه، به تاریخ محتاج اند و این انگیزه در تمام طبقات و در هر قوم و ملت، بدون کم و کاست وجود دارد و هیچ مذهبی از مذاهب مسلمین، نیازش به تاریخ کمتر از دیگری نمیباشد؛ منتها هر صنفی، مقصود خود را از تاریخ میجوید و هر گروهی، هدف مخصوص به خود را تعقیب میکند. تاریخ گمشده هر دانشمند، مطلوب هر هنرمند، سرمایه اهل تتبع و تحقیق، مورد علاقه هر متدین، مقصد هر سیاستمدار و هدف هر ادیب است. بالجمله تاریخ، مورد احتیاج تمام جامعه بشری است. اکنون، باید دانست که تاریخ [قابل اعتنا]، با این ارتباط و پیوستگی که با تمام مقاصد و اغراض کلیه طبقات دارد، آن تاریخی است که صحیح و مبتنی بر حقایق و واقعیات [نوشته شده] باشد. آن تاریخی که بازیچه اغراض گوناگون قرار نگرفته و تمایلات دسته مخصوص و مقاصد مغرضانه و خودخواهانه گروه خاصی، در تدوین آن راه نیافته باشد.
واقعه تاریخی «غدیرخم» از جمله مهم ترین موضوعات تاریخی در جهان اسلام است. زیرا این واقعه مهم، با بسیاری از برهانهای قاطعه، مبنا و اساس مذهب کسانی است که از آموزههای خاندان پیغمبر اسلام(ص) پیروی میکنند که شامل میلیونها نفر از نفوس مسلمانان است. در این گروه عظیم، مظاهر دانش و بزرگی نمایان است و از میان آن ها، دانشمندان بنام، حکما، فلاسفه، نوابغ در علوم و فنون متنوع، سیاستمداران، فرماندهان، ادیبان و فضلای بسیار برخاستهاند. بنابراین، اگر مورخ خود از این گروه باشد، بر او فرض و واجب است که اخبار و مطالب مهم مربوط به دو دعوت نبوی را، به وسیله ثبت و ضبط در [کتاب] تاریخش، به طور تفصیلی در دسترس استفاده هم کیشان خود قرار دهد و اگر مورخ، از غیر این گروه باشد، باز هم ضمن بررسی در تاریخ جمعیت بزرگی مانند این گروه، ناچار است که نسبت به چنین واقعه مهمی، ذکری بیاورد.
مورخانی که روایت غدیر را آوردهاند
برای مورخان مقدور و میسر نخواهد بود که بر سند و مدارک این قضیه [یعنی واقعه «غدیر خم»،] طعنی وارد کنند و یا آن را ضعیف بشمارند. زیرا با آن جهد و مشقتی که پیغمبر(ص)، در کیفیت زمانی و مکانی ابلاغ این امر، در روز غدیرخم، بر خود هموار فرمود، وقوع این قضیه طوری است که حتی دو نفر هم در آن اختلاف ندارند. هر چند، به علل اغراض و شائبههایی که بر افراد آگاه و بینا پوشیده نیست، در مدلول و مفاد آن تشکیل اختلاف دادهاند. [از همین رو،] اینک به ذکر برخی از مورخانی که واقعه غدیرخم را در آثار و کتابهای تاریخی خود ثبت کردهاند، مبادرت میورزیم: بلاذری(در کتاب انساب الاشراف)، ابن قتیبه(در کتاب «المعارف» و «الامامه و السیاسه »)، طبری(در کتابی که به صورت ویژه در این باره تألیف کرده است)، ابن زولاق لیثی مصری(در تالیف خود)، خطیب بغدادی(در کتاب تاریخ خود)، ابن عبد البر(در کتاب الاستیعاب)و غیر اینها از مشاهیر فن تاریخ.
نقل کنندگان روایت از محدثان اهلسنت
این از نظر علم تاریخ و شأن مورخ و اما فن حدیث؛ در این فن نیز موضوع استدلال، به همان روشی که در علم تاریخ بیان شد، بیکم و کاست وارد است؛ زیرا محدث نیز، به هر جانب و هر دسته از حدیث، با توسعهای که در دامنه آن وجود دارد، توجه کند، روایات صحیح و مستند خواهد یافت که مُشْعَر بر این مزیت و تقدم برای ولی دین، علی علیه السلام، میباشد؛ به طوری که هر طبقه از طبقه قبل از خود، این حدیث را دریافت کرده است تا دور منتهی میشود به طبقه صحابه؛ یعنی آنان که خود [در «غدیر خم»] حضور داشته و این خبر را از منبع وحی شنیده اند. با چنین کیفیت، اگر محدث از ذکر چنین حدیثی که تا این حد از اهمیت و عظمت را واجد است، اهمال یا غفلت کند، از ایفای حق امت اسلامی کاسته، مسلمانان را از روایتی دست اول از رسول خدا صلی ا... علیه و آله، محروم و بی نصیب کرده و از راه یافتن به شاهراه روشنی که پیغمبرشان راهنمایی فرموده، باز داشته است. اکنون [در این مقدمه،] نام برخی از محدثان بزرگ را که راوی واقعه «غدیر خم» هستند، نقل می کنیم: ابوعبدا... محمد بن ادریس شافعی(پیشوای مذهب شافعی، طبق مذکور در «النهایه» ابن اثیر)، احمد بن حنبل(پیشوای مذهب حنبلی، در کتابهای «مسند» و «مناقب»)، ابن ماجه (در کتاب سنن)، ترمذی (در کتاب صحیح)، نسائی (در کتاب خصایص) و غیر اینها از محدثان بزرگ اهلسنت.
شرح واقعه غدیرخم
رسول خدا(ص)، در دهمین سال هجرت، آهنگ زیارت خانه خدا را فرمود. پس از آنکه رسول خدا(ص) مناسک حج را انجام دادند، با جمعیتی که همراه آن حضرت بودند، آهنگ بازگشت به مدینه فرمودند. وقتی به غدیرخم که در نزدیک جحفه است، رسیدند، جبرئیل امین فرود آمد و از طرف خداوند، آن حضرت را امر کرد که علی(ع) را به ولایت و امامت معرفی و منصوب فرماید و آنچه درباره پیروی از او و اطاعت اوامر او از جانب خدا بر خلق واجب آمده است، به همگان ابلاغ فرماید. در این هنگام، آن ها که از آن مکان گذشته بودند، به امر پیغمبر بازگشتند و آن ها هم که در دنبال قافله بودند، رسیدند و در همانجا متوقف شدند. رسول خدا(ص)، پس از فراغت از نماز، در میان گروه حاضران، بر محل مرتفعی که از جهاز شتران ترتیب داده بودند، قرار گرفت و آغاز خطبه فرمود: حمد و ستایش مخصوص ذات خداست. یاری از او میخواهیم و به او ایمان داریم و توکل ما به او است و از بدیهای خود و اعمال ناروا، به او پناه میبریم. آنگاه فرمود: آیا نه این است که شما به یگانگی خداوند و اینکه محمد بنده و فرستاده اوست، گواهی میدهید و به اینکه بهشت و دوزخ و مرگ و قیامت، تردید ناپذیر است و اینکه مردگان را خدا بر میانگیزد و اینها همه راست و مورد قبول شماست؟ همگان گفتند: آری؛ به این حقایق گواهی میدهیم. پیغمبر(ص) فرمود: خداوندا! گواه باش. آنگاه ادامه داد: پس از درگذشت من، با دو یادگار گرانبها و ارجمند که در میان شما میگذارم، چگونه رفتار میکنید؟ در این موقع، یکی در میان مردم بانگ برآورد که یا رسول ا...! آن دو چیز گرانبها و ارجمند چیست؟ فرمود: آنکه بزرگ تر است، کتاب خداست؛ بنابراین، آنرا محکم بگیرید و از دست ندهید تا گمراه نشوید و آن دیگر، اهل بیت من میباشد و همانا خدای مهربان و دانا مرا آگاه فرمود که این دو، هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد تا کنار حوض [کوثر در بهشت،] بر من وارد شوند. سپس دست علی(ع) را گرفت و آن را بلند کرد و مردم او را دیدند و شناختند. آنگاه فرمود : هر کس که من مولای اویم، علی مولای او خواهد بود. این سخن را سه بار و بنا به گفته احمد بن حنبل، پیشوای حنبلیها، چهار بار تکرار فرمود.