گفتوگو با یکی از اعضای خانوادهای 7 نفره که همهشان عضو داوطلبانه هلالاحمر هستند
تعداد بازدید : 135
هیچ عایده مالی ندارد ولی فایده دارد!
با یکی از فعالترین اعضای هلالاحمر که همه اعضای خانوادهاش عضو داوطلبانه این سازمان هستند، مصاحبه کوتاهی داریم که خواندنش خالی از لطف نخواهد بود.
خودتان را معرفی بفرمایید؟
محبوبه زارعی هستم، 25 ساله و کارشناسی ارشد ریاضی کاربردی دارم.
چطور شد که عضو هلالاحمر شدید؟
خانواده ما هفت نفر است. سه خواهر و برادرم عضو هلال احمر بودند و هنوز هم هستند. همین مسئله باعث شد تا برای فعالیت در این سازمان دغدغهمند شوم. من از سال 88 عضو فعال هلالاحمر شدم، البته از کودکی هلال احمری بودم ولی از سال ۸۸ فعالیت اصلیام را شروع کردم.
هم اکنون چند ساعت در هفته برای فعالیت در هلالاحمر وقت میگذارید؟
من دبیر افتخاری هلال احمر هستم و روزی سه ساعت در دانشگاه کلاس آموزشی دارم. در فضای مجازی هم به کانال و صفحه های هلالاحمر در شیفتهای صبح و عصر کمک میکنم.
این میزان فعالیت به درس و زندگیتان لطمه نمیزند؟
امسال کنکور دکتری داشتم و استاد کنکور کارشناسی هم هستم و به طور طبیعی سرم خیلی شلوغ بود. درست است که اذیت شدم ولی نتوانستم فعالیتهای هلال احمرم را کم کنم. من عاشق هلال احمرم چون به معنای واقعی میتوان حس بشردوستی را در این قشر از داوطلبها دیدید. من با همه فعالیتهایم در هلال احمر، دانشجوی برتر دوره کارشناسی در رشته ریاضی کاربردی شدم و بدون کنکور یعنی استعداد درخشان وارد ارشد شدم. الان هم نفر اول ارشد دانشکدهمان هستم.
آیا این فعالیتها برای شما پول میشود؟!
درست است که فعالیت در این سازمان برای من هیچ عایده مالی نداشته اما خیلی فایده داشته است. مثلا در بحث کمک امدادی، یک بار در حرم امام رضا(ع) پیش آمد که خانمی ناگهان از حال رفت. من به عنوان امدادگر دورش را خلوت کردم، علایم حیاتیاش را بررسی کردم که مورد خاصی نداشت. این کارها و کمک به مردم حس خیلی خوبی به انسان میدهد که هیچ جایگزینی برای آن نیست.
سخنی هم با جوانان داشته باشید که چرا باید از استراحت و تفریحشان بزنند و عضو هلالاحمر شوند؟
حداقل خواسته من از همه مردم به خصوص جوانها این است که برای یک بار هم که شده آموزش کمکهای اولیه هلالاحمر را بگذرانند. امیدوارم روزی برسد هر ایرانی یک امدادگر واقعی باشد چراکه یک خفگی جزئی، یک سکته یا تصادفی جزئی، گاهی باعث میشود که عزیز یک فرد از دست برود. امدادگری را تجربه کنیم شاید حداقل بتوانیم جان یک نفر را در عمرمان نجات بدهیم و اوج احساس رضایت از زندگی را بچشیم.