امیرحسین صالحی- سه میلیون زوج در کشور با وجود شوق فرزند آوری، سابقه ناباروری دارند که بسیاری از آنان به دلیل هزینههای بالای درمان ناباروری، امیدی به فرزندآوری ندارند. با این حال به دلایل مختلف از جمله انقباض بودجه ای که در مجموعه دولت وجود دارد، این امر با وجود صراحت قانون مبنی بر حمایت، اما چندان مورد توجه نیست و مسئولان گاهی فقط به ارائه آمار میپردازند.
2نوع ناباروری
در ادبیات رایج کارشناسان دو نوع ناباروری مطرح است. اصطلاح ناباروری اولیه، برای زوجهایی است که فرزند ندارند و پس از یک سال بدون پیشگیری، دارای فرزند نمی شوند، اما ناباروری ثانویه درباره زوجهایی به کار برده میشود که پس از یک یا چند نوبت فرزند آوری پس از یک سال بدون پیشگیری برای باروری، باردار نمیشوند.
افزایش سالانه88هزار زوج نابارور
طبق گفته جان بابایی معاون درمان وزیر بهداشت، «حدود سه میلیون زوج ایرانی، سابقه ناباروری اولیه دارند و سالانه حدود 88 هزار زوج نابارور به این تعداد افزوده میشوند.» یعنی از هر پنج زوج ایرانی حدود یک زوج ناباروری اولیه دارد که به طور قابل توجهی بالاتر از میانگین جهانی است. درمان سه میلیون زوج نابارور یا بخشی از آن میتواند کمک محسوسی به افزایش نرخ باروری کشور کند که بند یک سیاستهای کلی جمعیت نیز به این موضوع اشاره دارد؛ «ارتقای پویایی، بالندگی و جوانی جمعیت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی».
هزینه های درمان چقدر است؟
هم اکنون 84 مرکز ناباروری در کشور وجود دارد که از این تعداد 40 مرکز دولتی و 44 مرکز خصوصی است. این مراکز عملهای پیشرفته کمک باروری اعم از IVF و ICSI (میکرو انجکشن) و انواع سونوگرافیها و آزمایشهای لازم برای پیشبرد درمان را انجام میدهند. همچنین هر زوج برای باروری باید به طور میانگین حداقل سه دوره درمانی کمک باروری را طی کنند. حداقل هزینه هر دوره درمانی در مراکز دولتی و خصوصی به ترتیب 6 و 12 میلیون تومان است، در نتیجه کل هزینههای هر زوج ایرانی برای باروری در مراکز دولتی و خصوصی به ترتیب حداقل 18 تا 36 میلیون تومان است. تعداد کم متخصصان و مراکز ناباروری نیز موجب هجوم خانوادههای شهرستانی و روستایی به مراکز استان شده و هزینههای رفتوآمد و اقامت را به هزینههای درمان آنها اضافه کرده است.
تکلیف دولت، پوشش بیمه ای
با در نظر گرفتن هزینههای سرسامآور درمان ناباروری برای سه میلیون زوج نابارور، طبق بند سوم سیاستهای کلی جمعیت ابلاغی رهبر انقلاب که به اختصاص تسهیلات به مادران و پوشش بیمهای هزینههای زایمان و درمان ناباروری اشاره کرده است، دولت وظیفه دارد هزینههای درمانی ناباروران را تحت پوشش بیمه درآورد.
حمایت کمتر از یک سوم هزینه درمان در هر دوره
اگرچه وزارت بهداشت مدعی است 85 درصد از هزینههای درمان ناباروری را در همه مراکز دولتی و خصوصی میپردازد، اما درد دل زوجهای نابارور حکایت از واقعیت دیگری دارد: «اکنون دولت در بیمارستانهای دولتی که دارای امکانات درمان ناباروری هستند از مجموع هزینههای شش میلیون تومانی به ازای هر دوره درمانی، تنها 1.7 میلیون تومان از این هزینه را پوشش میدهد که کمتر از 30 درصد هزینه یک دوره درمانی است.» این در حالی است که هر زوج برای باروری حداقل به سه دوره درمانی نیاز دارد و دولت این حمایت را برای تنها یک عمل در سال به ازای هر زوج انجام میدهد.
زوج ها از درمان عقب نشینی می کنند!
در وضعیت کنونی هزینههای بالای درمان ناباروری باعث شده است بسیاری از زوجهای نابارور هیچ اقدامی برای درمان ناباروری انجام ندهند. بیمههای پایه به دلیل تعریف نشدن ناباروری به عنوان یک بیماری در نظام حقوقی خود، هزینه ناباروری را پوشش نمیدهند. سالها کارشناسان بر لزوم تعریف ناباروری به عنوان یک بیماری برای تحقق بند سوم سیاستهای جمعیتی تأکید کردهاند. کریمی متخصص ناباروری در این زمینه چنین میگوید: هیچکدام از عملهای پیشرفته کمک باروری اعم از IVF و ICSI (میکرواینجکشن) و تقریباً هیچکدام از داروها، آزمایشها و سونوگرافیهای لازم برای درمان ناباروری موردحمایت هزینهای بیمههای درمانی نیستند. تنها حمایتی که دولت برای زوجهای نابارور تدارک دیده است این است که در بیمارستانهای دولتی دارای امکانات درمان ناباروری برای تنها یک عمل در سالِ هر زوج از مجموع هزینههای شش میلیون تومان به ازای هر دوره درمانی تنها 1.7 میلیون تومان در قالب طرح تحول سلامت به هزینههای زوجها کمک میشود که کمتر از ۳۰ درصد هزینه یک دوره درمانی است.
گفت وگو
عضو کمیسیون بهداشت: دولت به بیمه ها پول نمی دهد
محمد اکبری- برای پیگیری این موضوع به سراغ دونماینده مجلس رفتیم. شهریاری عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس دراین باره به خراسان اظهارکرد: دولت به بیمه ها پول نمی دهد بنابراین مشکلی که در این زمینه دیده می شود کمبود منابع مالی است.دولت باید منابع مالی بیمه ها را تامین کند تا آن ها به بیماران خدمات مالی ارائه کنند وقتی این چرخه از سوی دولت قطع می شود چنین مشکلی پیش می آید.
دولت موظف است 80درصد هزینه ها را پرداخت کند
از سویی دیگرو در شرایطی که هم متقاضیان و هم متخصصان از نبود حمایت ها می گویند، امینی فر سخنگوی کمیسیون بهداشت در این باره می گوید: سیاست کمک به زوج های نابارور از استراتژی های مهم نظام سلامت کشور است که براساس آن برای زوج ها تسهیلاتی در نظر گرفته شده است و باید تا حدود 80 درصد تعرفه های آن پرداخت شود.وی گفت: در تمام استان ها دانشگاه های علوم پزشکی نیازهای مراکز خدمات درمان ناباروری را تامین می کنند همچنین با توجه به توانمندی خوب مراکز خصوصی بیماران به این مراکز مراجعه می کنند و دولت موظف است 80 درصد تعرفه آن را پرداخت کند که این موضوع هم در حال انجام است و مشکلی در این زمینه وجود ندارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یکی از سکانسهای پرحاشیه سریال «ستایش» در چند شب اخیر، به قسمتی برمیگردد که خانم همسایه برای توجیه خواستگاریاش از ستایش برای برادر 75 سالهاش میگوید: «همه زنها، وقتی براشون یه گردن بند طلا بخری یا انگشتر زمرد بهشون هدیه بدی، عاشقت میشن!» توجیهی که از منظر روان شناسی قابل بررسی است. در ضمن و به طور کلی در سری سوم سریال «ستایش» که از شبکه 3 در حال پخش است، شاهد این اتفاق هستیم که شخصیتهای اصلی داستان تا حد زیادی در ارتباطات خود با دیگران، دچار تحول شدهاند و تحلیل شخصیتی کاراکترهای این سریال، میتواند نتایج آموزندهای را در روابط بین فردیمان داشته باشد. در ادامه مطلب نکاتی در همین باره مطرح خواهد شد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
الهه آرانیان- «هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود/ وارهد از حد جهان بی حد و اندازه شود». سخنش همچنان پس از هشتصد و اندی سال نه تنها برای ما ایرانیان بلکه برای تمام مردم جهان تازه است؛ که پیام صلح، دوستی، برادری و محبت در خود دارد. از این رو میتوان به قول استاد شفیعی کدکنی، قرن 21 را قرن جهانگشایی معنوی مولانا دانست؛ گواهِ روشن آن هم رکورد زدن فروش مثنوی و غزلیات شمس در آمریکاست. حالا این ماییم و اقداماتی که باید برای شناساندن این شاعر بزرگ ایرانی انجام دهیم تا از مصادرهاش توسط کشورهایی مانند ترکیه جلوگیری کنیم.ترکیه به جد می کوشد به ویژه با برگزاری کنگره های بین المللی، «مولوی پژوهی» را در شهر قونیه متمرکز کند.
صلح و دوستی، پیامِ جهانی و جاودانۀ مولانا
دکتر مریم مشرّف، شاعر، استاد ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی تهران و نویسنده کتاب «مولوی و تفسیر عرفانی» درباره تأثیر جهانی کلام مولانا میگوید: «علم و فناوری پاسخ خیلی از مشکلات انسانها را داده ولی در مقابل معنویت را از آنها گرفته است. جنبه عام ساحت شعری مولانا پیام صلح، دوستی، برادری و محبت است و این یک پیام جهانیِ جاودانه است. جهان معاصر که غرق در جنگ و سیاهی و سرمایهداری است، بیش از همیشه به پیام معنوی مولانا نیاز دارد». این استاد دانشگاه معتقد است اگرچه محل رشد و شکوفایی مولانا در قونیه بوده اما نباید فراموش کنیم که او آثارش را به زبان فارسی سروده است. او میگوید: «پیام و کلام مولانا ،اصل اصولِ اصول دین است. البته فعالیت عرفانی مولانا در ترکیه بوده است و ما به خاطر این که متولی زبان فارسی هستیم، نباید طوری رفتار کنیم که انگار مولانا از ما نیست و مولویشناسان جهان بیشتر رو به قونیه داشته باشند. آنها همایش های جهانی برای مولانا میگذارند و تبلیغات قوی داشته و دارند. ما هم در سالهای اخیر فعالیتهایی داشتهایم که ان شاءا... کمکاریِ سالهای گذشته را جبران میکند».
خلق دنیایی بزرگ به زبان فارسی
دکتر مشرّف درباره جایگاه مولانا و شعر او تعبیر زیبایی به کار میبرد و میگوید: «قرن هاست که مولانا سلطان دلهاست؛ چون کلامش فرامرزی است. اگر پیام مولانا را در مرزهای جغرافیایی محدود بکنیم، او را کوچک کردهایم. البته زبان فارسی هم در اندیشه و زبان مولانا اهمیت دارد. اگر زبان فارسی نبود، شاید این شعرها وجود نداشت. مولانا این دنیا را به زبان فارسی آفریده است و ما باید بر آن تأکید کنیم». شاعر مجموعه شعر «بلور طربناک» درباره این که ترکها رمانهای متعددی درباره رابطه شمس و مولانا نوشتهاند که بیشترشان هم غیر واقعی است، میگوید: «اصولاً مردم از اعمال غریب و هیجانانگیز خوششان میآید و در رمان هم باید ماجراهایی توأم با هیجان و اعمال خارقالعاده باشد؛ مثلاً در سیرهها و مشایخ نامهها بیشتر به کرامات تکیه میشود و کمتر به پیامهای معنوی اشعار توجه میکنند».
اشکال کار ما اسطورهسازی است
این عضو هیئت علمی دانشگاه درباره جایگاه شریعت اسلامی در شخصیت مولانا و شمس میگوید: « مولانا از دایره شریعت پا بیرون نگذاشته است؛ همینطور شمس تبریزی، اما درباره ماجرای عشقی که برای شمس اتفاق افتاده، مسئولیتش متوجه خود اوست. اشکال کار ما این است که می خواهیم اسطورهسازی کنیم. به هر حال شمس هم انسانی جایز الخطا و گاهی اسیر احساس شده است اما این که در بعضی از کتابها آمده شمس ،کیمیا(دختر خواندۀ مولانا) را کتک میزده، دروغ است ولی در این که شمس و کیمیاخاتون اختلاف داشتهاند، تردیدی نیست».
شباهت شمس با دختر ترسای داستان شیخ صنعان
دکتر مشرف درباره اطلاعاتِ مستندی که از زندگی شمس تبریزی وجود دارد، میگوید: «شمس با علوم قرآنی و عرفانی آشنا بوده و مولانا را به سمت یک نوع جذبه معنوی هدایت کرده و موفق شده است غرور عالمانه را در مولانا زایل کند. به نظر من وجود شمس در زندگی مولانا فقط همینقدر مهم است؛ یعنی همینقدر که مانند دختر ترسا بیاید در زندگی شیخ صنعان تا غرور زاهدانه را در او بشکند. شمس هم کارش همین بود؛ رسالتش را انجام داد و رفت. ما به جز مطالبی که در رساله سپهسالار آمده، اطلاعات دقیقی از او نداریم؛ البته خودش هم بعضی مطالب را در مقالات شمس گفته است؛ مثلا گفته معلم سخت گیری بوده و با بچه ها سخت گیرانه رفتار میکرده است».
سنایی، عطار و مولانا، حلقههای یک زنجیره
درباره جایگاه شعر مولانا در ادبیات عرفانی به سراغ دکتر مهیار علویمقدم، استاد ادبیات فارسی و عضو هیئت علمی دانشگاه حکیم سبزواری رفتیم. او درباره تأثیر شاعرانی مانند سنایی و عطار بر مولوی میگوید: «حکیم سنایی، عطار نیشابوری و مولانا، حلقههای یک زنجیره هستند که عرفان ایرانی- اسلامی، پیونددهنده این زنجیره است. بنیان فکری سنایی، عطار و مولانا بر تجربه قلبی استوار است و خاستگاه تجربه ذوقی و باطنی هر سه، خراسان است. سنایی در قید و بند تغزلسرایی و غزل حکیمانه- عارفانه است و عطار خود را به سوی عرفان نابتر و قلندرسرایی میکشاند و سرانجام مولانا که بر این باور است که «عطار روح بود و سنایی دو چشم او/ ما از پی سنایی و عطار آمدیم»، غزل عارفانه را به اوج استواری میرساند و قهرمان بی بدیل عارفانهسرایی میشود».
غزل مولانا در اوج عرفان
دکتر علویمقدم در پاسخ به این که آیا ادبیات عرفانی بعد از مولانا حرف تازهای برای گفتن داشته است، میگوید: «ادبیات عرفانی، سیر پرفراز و نشیبی داشته است و گاه در اوج بوده وگاه در حضیض اما هرگز دچار ایستایی نشده و به ویژه تا دوره معاصر، حرفهای گوناگونی برای گفتن داشته است. در عین حال، دوره مولانا بنا به روایتی، فراز ادبیات عرفانی است. غزل عارفانه مولانا در اوج خود است و میداندار غزل عاشقانه، سعدی است و گامهای استواری که حافظ در قرن هشتم در عرصه غزل با درآمیختن غزل عارفانه و غزل عاشقانه برمیدارد، نفس تازهای به ادبیات عرفانی میدمد و بعدها این رویه با غزل سراییهای صائب تبریزی و بیدل دهلوی تداوم مییابد».
تأثیر متقابل شمس و مولانا بر یکدیگر
استاد دانشگاه حکیم سبزواری، تأثیر شمس تبریزی بر مولانا را مانند یک آتشزنه میداند و میگوید: «مولانا در دوران زندگیاش تحت تأثیر پنج نفر بود: بهاء ولد، برهانالدین محقق ترمذی، شمس تبریزی، صلاحالدین زرکوب و حسامالدین چلبی. بنابراین این کوه آتشفشان در تمام عرصههای زندگیاش،گویا نیازمندآتشزنهای بوده است که او را شعلهور کند و البته قدرت شمس تبریزی بیش از همه بود. پیوند شمس و مولانا دوسویه است و این دو تاثیری متقابل بر یکدیگر داشتند اما به گمان من، بارزترین تأثیر شمس بر مولانا در غزلیات شمس بازتاب یافته است». دکتر علویمقدم درباره معتبرترین تصحیح مثنوی و دیوان شمس میگوید: «کهنترین نسخه مثنوی مولانا، نسخه قونیه است که دو سال پس از درگذشت مولانا در665 هجری کتابت شده و نیکلسون آن را تصحیح کرده و هنوز هم معتبرترین تصحیح مثنوی است. درباره غزلیات مولانا هم قدیمیترین و معتبرترین نسخه دیوان شمس، نسخه قونیه(۶۶۸ ق.) است که البته نواقصی دارد و به گفته دکتر شفیعی کدکنی یک چهارم غزلیات تصحیح استاد فروزانفر، از مولانا نیست. تصحیح دکتر شفیعی کدکنی از غزلیات شمس نیز متاثر از همین تصحیح فروزانفراست».
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دیروز مدارس مشهد در تمامی مقاطع در دو نوبت صبح و عصر تعطیل بود تا کمکی به کاهش آلودگی هوای مشهد بکند؛ آلودگی شدیدی که چهارشنبه دو هفته پیش با هجوم ریزگردهای صحرای قره قوم ترکمنستان به مشهد آغاز شد و هنوز نفس هوای شهر تنگ کرده است. تعطیلی مدارس در روز گذشته هرچند مقداری از آلودگی گازی هوای مشهد کاست اما نتوانست هوای مشهد را سالم کند چرا که ریزگردها همچنان نفس شهر را بریده اند و اقدامی عاجل و کاربردی نیز برای رفع مشکل انجام نمی شود.به گزارش «خراسان رضوی»، به استناد مرکز پایش آلاینده های زیست محیطی مشهد، شاخص آلودگی هوا در صبح روز گذشته تا آستانه 200 و هشدار وضعیت قرمز برای تمامی افراد هم پیش رفت اما کم کم از میزان آلایندگی کاسته شد و در لحظه تنظیم این خبر (ساعت 16) شاخص کیفی هوا روی عدد 140 و ناسالم برای افراد حساس قرار گرفت. آن طور که محمد عرفانی معاون پایش و نظارت اداره کل حفاظت محیط زیست استان به «خراسان رضوی» گفته هوای مشهد روز گذشته در وضعیت بدی قرار گرفت و سامانه پایش آلودگی برای میانگین سه ساعته نشان می داد که رقم شاخص آلودگی هوا در عدد 147 ثبت شده است. وی همچنین از تشکیل کارگروه آلودگی هوای مشهد خبر داد و گفت: با وضعیت افزایش آلودگی هوای مشهد این کارگروه تشکیل شد.
مدیر کل منابع طبیعی استان نیز در گفت و گو با «خراسان رضوی» در خصوص ریزگردهایی که هوای مشهد را آلوده کرده است، گفت: درباره ریزگردهای منطقه قره قوم در حال انجام مکاتباتی با کشور ترکمنستان هستیم. همچنین جلساتی را از نمایندگی وزارت امور خارجه شمال شرق در استان خواسته بودیم.
صحرایی افزود: قرار شد این موضوع از طریق استانداری پیگیری شود اما هنوز وارد مذاکره با طرف خارجی نشده ایم. چون باید هماهنگی های قبلی آن انجام شود و در صورت انجام هماهنگی ها و توافق استانداری، ما برای شناسایی کانون ریزگردهای قره قوم ترکمنستان اعلام آمادگی می کنیم و حاضریم کار مشترکی در این خصوص با آن ها انجام دهیم.تورج همتی مدیرکل محیط زیست استان نیز در این زمینه گفت: ما به وزارت امور خارجه و نمایندگی شمال شرق وزارت خارجه اعلام کرده ایم که دیپلماسی با کشورهای همسایه داشته باشند تا بتوانیم به نتایج بهتری برسیم و با اقدامات مفید میزان، نوع و بار آلودگی هوا را کاهش دهیم.
استمرار وزش باد و گرد و غبار تا روز جمعه
به گزارش تسنیم، رئیس مرکز پیشبینی اداره کل هواشناسی خراسان رضوی نیز گفت: سامانه وزش باد و گرد و غبار تا روز جمعه در استان استقرار دارد. یحیی قاینیپور اظهار کرد: براساس اطلاعات به دست آمده از ایستگاههای هواشناسی استان، دمای هوا در طول چند روز آینده کاهش مییابد که این کاهش دما در صبحگاه محسوستر است. وی تصریح کرد: بیشینه دمای هوای مشهد برای روز سهشنبه به 24 درجه کاهش مییابد.قاینی پور همچنین در گفت و گو با فارس با تایید این مطلب که دستکاری در طبیعت و تخریب ارتفاعات جنوبی باعث افزایش گرد و غبار و آلودگی در هوای مشهد شده است، اظهار کرد: تعیین درصد تأثیر این موضوع در آلودگی هوای مشهد وظیفه مراکز تحقیقاتی و پایش آلایندههاست.مدیر سلامت محیط و کار معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی مشهد نیز با اشاره به این که در شرایط فعلی با ریزگردهایی روبه رو هستیم که سلامتی افراد حساس را می تواند به مخاطره بیندازد، گفت: ریزگردها در 2.5 میکرون و ۱۰ میکرون هستند که باعث آسیب به سلامتی فرد می شوند. حسنی در گفت و گو با وب دا با بیان این که افراد حساس، کودکان، سالمندان و بیماران قلبی و عروقی هستند، اظهار کرد: بررسی کیفیت هوا به چند بخش تقسیم میشود و مولفه های آلاینده هوا دی اکسید نیتروژن، اوزن، ذرات معلق، دی اکسید گوگرد و منو اکسید کربن هستند که براساس آن ها شرایط هوا ارزیابی می شود. وی با بیان این که در شرایطی که آلودگی هوا گزارش می شود، بیماران قلبی و عروقی و سالمندان باید فعالیت بدنی خود را کاهش دهند، اظهار کرد: اعلام آماده باش به پایگاه های اورژانس۱۱۵ که در مکان هایی مستقر هستند که آلودگی هوا شدت بیشتری دارد و استفاده از ماسک p۱و p۲ در این ایام ضروری است. حسنی گفت: توسعه فضای سبز و کاهش تردد خودروهای شخصی از جمله سیاست گذاری ها برای کاهش آلودگی هواست، علاوه براین برخی از عوامل آلاینده از خارج کشور به داخل وارد می شوند که برای مدیریت این موضوع تصمیم گیری هایی در سطح کلان انجام می شود.
تردد خودروهای دودزا ممنوع
روابط عمومی معاونت عمران و حمل و نقل و ترافیک شهرداری مشهد نیز به باشگاه خبرنگاران گفت: تردد خودروهای دودزا ممنوع است و به محض مشاهده خودروی دودزا در مشهد، آن خودرو متوقف می شود. مجید بخت آزما افزود: در زمینه کاهش آلودگی هوا، راهکارهای متفاوتی انجام شده است که از جمله آن برخورد جدی با خودروهای دودزاست. وی تصریح کرد: از دیگر اقدامات در زمینه کاهش آلودگی هوا کاهش سرفاصله اتوبوس ها و تاکسی ها به ایستگاه هاست، افزایش ناوگان اتوبوسرانی از دیگر اقدامات برای استفاده بیشتر مردم از وسایل حمل و نقل عمومی است که قطعا تاثیر گذار است. همچنین در تمامی نقاط مشهد گروه هایی مستقر هستند که به محض مشاهده خودروهای دودزای سبک و سنگین آن ها را جریمه و به تعمیرگاه های مجاز هدایت می کنند.
خبر مرتبط
نوبت صبح مدارس ابتدایی مشهد امروز تعطیل شد
روز گذشته کارگروه اضطراری آلودگی هوای مشهد تشکیل جلسه داد و بر اساس تصمیم این کارگروه و بنا بر اعلام روابط عمومی آموزش و پرورش خراسان رضوی، کلیه مدارس ابتدایی دوره اول و دوم و مراکز پیش دبستانی و همچنین مدارس استثنایی نواحی هفت گانه مشهد و تبادکان و مناطق احمدآباد و رضویه ، امروز دوشنبه هشتم مهرماه۹۸ در نوبت صبح تعطیل است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یک: اگر بن سلمان جوان ،تصویر حقیقی نبرد با یمن را از منظر سید حسن نصر ا... می پذیرفت، در می یافت که جنگ در یمن باتلاقی عظیم برای یک "مهره خام"بود. بازی که پیشتر صدام را نابود ساخت و به ایرانی ها جنگیدن آموخت و دوباره همان استراتژی غلط در یمن تکرار شد. یمنی که تنها توانش در ابتدا، اثر گذاری بر قدرت های سیاسی و بازی گیری اجتماعی بود امروز به یک توان نظامی بازدارنده رسیده که جای تعجب و تامل دارد. دبیرکل حزب ا... لبنان در سال ۲۰۱۵ و با آغاز بحران یمن در سخنرانی به مقامات عربستان هشدار داد این جنگ هیچ دستاوردی جز نابودی عربستان نخواهد داشت و ریاض را سرنگون می کند. موضوعی که امروز با گذشت حدود پنج سال از آغاز جنگ عربستان علیه یمن، شاهد آن هستیم. یمنی ها سامانه پاتریوت و دو سامانه پدافندی دیگر همچون تاد را دور زده و عملیات بزرگ آرامکو را انجام میدهند. در زمین نیز در منطقه نجران دستاوردی پیروزمندانه به دست می آورند که برپایه گزارش ها باید اذعان داشت سه تیپ مکانیزه و پیاده نابود و هزاران نفر به گفته سخنگوی ارتش یمن به اسارت نیروهای مقاومت درآمدند. نکته قابل توجه محل وقوع عملیات بود. این عملیات در خاک عربستان و به تعبیری در عمق بود. از سوی دیگر توان موشکی یمن به جایی رسیده که سامانه های مهم پدافندی قابلیت درگیری موفق با این سامانه را نداشته و موشک ها با دقت بالا به اهداف اصابت می کنند. حتی یمنی که فاقد سیستم منسجم پدافندی بود و در روزهای اول تمام سامانه های برد کوتاه و میان برد یمن آسیب جدی دیده بود، به جایی رسیده که قدرت ساخت سامانه پدافندی و توان درگیری با انواع حملات هوایی در ارتش یمن بومی شد. به عبارت دیگر همان طور که صدام به ایرانی ها جنگیدن را آموخت و ایران به قطب بازدارندگی منطقه ای رسید، یمنی ها نیز با تلاش بن سلمان نه تنها جنگیدن را آموختند بلکه به قدرتی دست یافتند که هیچ گاه از بازیگری موثر در شبه جزیره کنار نخواهند رفت.
دو: عملیات زمینی دستاورد دیگری هم داشت. بگذارید این طور بیان کنیم. جنگ پهپادی و موشکی توسط عربستان یا سانسور یا ایران متهم به انجام عملیات مستقیم می شود. اما عملیات اخیر در خاک عربستان توسط نیروی انسانی یمنی و با هدایت خود یمنی ها و با تجهیزات بومی ارتش یمن صورت گرفت. سه تیپ ویژه ارتش عربستان در منطقه، با دریافت حمایت و مستشاری ارتش آمریکا و سایر کشورهای اروپایی در یک نبرد رو در رو شکست خورد و مجبور به عقب نشینی و تسلیم شد. این عملیات نشان داد بر خلاف تصویر سازی غیر واقعی عربستان، یگان های نظامی ارتش عربستان فاقد مکانیسم دفاعی موثر هستند و به راحتی شکستمی خورند و این عملیات به هیچ عنوان قابلیت این را ندارد که ایران در آن متهم شود. به عبارت دیگر هیچ ارتباطی میان این عملیات با یگان های ایرانی وجود ندارد و به طور حتم عربستان مجبور است "شکست"را بپذیرد و به قدرت انصارا... اعتراف کند . کما این که پس از این شکست، پیام دفتر پادشاهی عربستان به عراق برای پذیرش واسطه گرایی بغداد میان ریاض و صنعا حاکی از لرزه و فروپاشی اعتماد نظامی مقامات سعودی بر ساختار ارتش این کشور است. مسئله ای که می تواند وجدان خفته مقامات سعودی را بیدار کند و از واقعیت گریزی نسبت به تبعات جنگ یمن و قدرت انصارا... بازدارد.
سه : جنگ یمن پیوست اجتماعی و فرهنگی دیگری هم داشت. این عملیات از یکمنظر "ایستادگی" را به ملت های منطقه منتقل کرد و نشان داد یمن قدرت کشیدن عربستان به یک چالش جدی برای سرنگونی حکومت سعودی را دارد. پیشتر یمنی ها اعلام کرده بودند اگر عربستان دست از حمله زمینی و تجاوزات خود بر ندارد و بر تجزیه یمن تاکید کند، صنعا این قدرت را دارد تا از نوار جنوبی، نیروهای ارتش یمن را به منطقه ریاض برساند و برای همیشه کار دولت عربستان را تمام کند و ریاض را به تصرف خود در آورد. شاید در بیان این جملات نکته ای احساسی نهفته است اما عملیات اخیر نشان داد یمنی ها برای آزادی و نبرد حق و باطل عزم جدی دارند و نمی توان از این عنصر در تحلیل معادلات میدانی غفلت کرد.
عربستان در جنگ یمن سرمایه های اجتماعی خود را از دست داد. پیوست فرهنگی و اجتماعی این جنگ نشان داد هر دولتی که بخواهد بر خلاف خواست اجتماعی ملتی دست به تجاوز بزند به طور حتم با شکست مواجه خواهد بود. کما این که پیشتر صدام با این پدیده مواجه شد و در برابر ملت ایران شکست خورد. عربستان در این حمله سرنوشت صدام پس از عملیات کربلای ۵ و والفجر ۸ ایرانی ها را دارد. عملیاتی که صدام سیلی سنگینی خورد و گیج شد. هرچند پس از این دو حمله صدام دست به حملات شیمیایی زد اما فروپاشی ساختار نظامی ارتش صدام پس از این دو حمله شکل گرفت و صدام را تا نابودی پیش کشاند. ارتشی که یکی از مجهزترین ارتش های منطقه بود و کمتر از یک هفته توانست در برابر حمله خارجی مقاومت کند.
چهار: اما نکته ای دیگر در عملیات "نصر من ا..." نهفته را می توان بر چند بخش تحلیل کرد:
۴.۱. ارتش یمن بر خلاف انتظار عربستان در خاک این کشور حالت پدافندی ندارد و رویه ای افندی داشته و احتمال نفوذ و حضور موثر در بخش های دیگر عربستان وجود دارد. این موضوع نگرانی های جدی برای دستگاه امنیتی عربستان ایجاد می کند که اگر ارتش یمن به بخش هایی از عربستان برسد آیا امکان دارد ارتش یمن با مردم آن بخش ها پیوند ایجاد کند و شورش عربستان را در بر گیرد؟ این احتمال وجود دارد و سعودی ها پس از همکاری عناصری آزاد در خاک عربستان برای حمله به آرامکو پذیرفتند که پیشروی یمنی ها می تواند اتحاد جبهه اپوزیسیون سعودی را در خاک عربستان تشکیل دهد و حکومت عربستان با چالش امنیت ملی مواجه شود.
۴.۲. یمنی ها نشان دادند در ورای سرزمین خود هم انگیزه افندی دارند و هم اعتقاد نبرد؛ نگرانی وجود داشت که یمنی ها برای دفاع از کیان خود به خاک عربستان ورود نکنند یا ایدئولوژی حاکم بر یمنی های مبارز این انگیزه را شکل ندهد که برای جنگ با عربستان می توان به خاک این کشور ورود کرد. اما این حمله نشان داد انصار ا... و همپیمانانش با توجه به تبعات حمله زمینی به عربستان، عملیات نفوذ و عمق را کلید زدند و برای پیشروی نگرانی ایدئولوژیک ندارند. کما این که نزدیک به یک میلیون یمنی در عربستان مشغول به کار هستند که می تواند بحران بزرگی را ایجاد کند.
۴.۳. در این عملیات بسیاری از عناصر پس از آن که خود را در محاصره دیدند، خویش را تسلیم ارتش یمن کردند. با این حال محل نگهداری آنان بمباران شد و بیش از ۲۰۰ نفر از عناصر فریب خورده یا عضو ارتش عربستان در منطقه نجران با حملات هوایی ارتش عربستان کشته شدند. این بدان معناست که عربستان با بی توجهی به نیروهای تحت فرمان خود این طور القا می کند که «پیروزی»شرط حیات شماست و در شکست همه باید بمیرند! نگاهی که می تواند عناصر درونی را سرخورده کند و موجب نارضایتی اجتماعی شود.
به نظر می رسد این عملیات علاوه بر آزادسازی ۳۵۰ کیلومتر از خاک نجران، یک دستاورد مهم دیگر را به دنبال داشت و آن هم بازکردن قفل های سیاسی مذاکرات آتش بس. سه ضربه مهم کمتر از یک ماه به عربستان تحمیل شده که می توان گفت عربستان را گیج کرده و می تواند مقام تصمیم گیری در این کشور را مختل کند. باید دید بن سلمان جوان چگونه تسلیم تصمیم پیران و خبرگان سعودی می شود و چه زمانی پای میز مذاکره می نشیند؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ناصری- یکی از خبرهایی که چند وقتی است با حواشی زیادی همراه بوده بحث سهمیه های دانشگاه هاست. شاید در وهله اول با شنیدن نام سهمیه های دانشگاه، سهمیه خانواده شهدا و ایثارگران در ذهن مان تداعی شود اما گزارشی درباره آمار سهمیه ها و همچنین گفته های خالقی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در انتقاد از قانون سهمیه اعضای هیئت علمی نشان می دهد که موضوع اصلی سهمیه ها و نابرابری آموزشی به سهمیه های خاصی تعلق دارد. آماری که تلقی اولیه ما درباره کسانی را که از سهمیه ها استفاده می کردند به شدت دگرگون می کند. امروز سعی داریم اطلاعاتی درباره سهمیه، نحوه تخصیص آن و آمارهای عجیب و غریبی از آن را در اختیارتان قرار دهیم.
چه کسانی سهمیه می گیرند؟
1- همسر و فرزندان شهدا، آزادگان و همسر و فرزندان آنان، جانبازان، همسر و فرزندان جانبازان با جانبازی 25 درصد به بالا، جزو سهمیه ایثارگران محسوب می شوند و تـابع ضـوابط مربوط بـه سهمیه ایثارگران هستند. ظرفیت اختصاصی برای این دسته از داوطلبان 25 درصد از ظرفیت هر کدرشته محل است.
2- جانبازان زیر 25درصد و همسران و فرزندان آن ها و همین طور همسران و فرزندان رزمندگانی که بیش از شش ماه در جبهه حضور داشته اند نیز دارای سهمیه 5 درصدی هستند.
3- مناطق محروم 30درصد سهمیه پذیرش دارند که داوطلب باید پس از دانش آموختگی براساس رشته و منطقه سال هایی را در مناطق محروم خدمت کند.
4- همسران و فرزندان عضو هیئت علمی هم سهمیه ای مجزا دارند که البته درصد و ظرفیت مشخصی برای آن اعلام نشده است و در چند خط پایین تر درباره آن نوشته ایم.
منبع تصمیم گیری برای سهمیه ها کجاست؟
1- منبع اصلی تعیین یا تغییر سهمیه های خانواده معظم شهدا و ایثارگران در ایران مجلس شورای اسلامی است، البته شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز در مواردی دخالت کرده و سهمیه هایی را داده است. سهمیه های خانواده شهدا، ایثارگران و رزمندگان نتیجه تصمیم نمایندگان است که از اوایل انقلاب وجود داشته و فقط گاهی در مجلس دستخوش تغییراتی شده که آخرین تغییراتش را در بخش قبلی برای تان شرح دادیم.
2- علاوه براین، سهمیه ویژه خانواده اعضای هیئت علمی هم وجود دارد که به تصمیم جلسه 735 شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ 25/4/92 باز می گردد که در آن جلسه مقرر شد که فرزندان اعضای هیئت علمی دانشــگاه ها می توانند به دانشگاه محل تدریس پدر یا مادر خود انتقال پیدا کنند و امکان تغییر رشته هم برای آن ها وجود خواهد داشت. البته دیوان عدالت اداری تا به حال چندین بار این مصوبه را باطل کرده ولی دوباره به تصویب رسیده است.
3- مناطق محروم به دلیل نیاز به نیروهای متخصص، سهمیه ای دارند که با توجه به راه های امتحان شده وزارت بهداشت، مجلس شورای اسلامی سهمیه ای به این مناطق تخصیص داد که بعد از دانش آموختگی، نیروی متخصص را الزام به چند سال خدمت در مناطق محروم می کند.
این سهمیه ها چگونه اعمال می شود؟
1- در سهمیه ایثارگران داوطلب باید حداقل 70 درصد حد نصاب شرایط علمی و امتیاز پذیرفته شدگان برای رشته ها را داشته باشد که این حداقل در رشته های پزشکی به 80 درصد می رسد.
2- سهمیه مناطق (سهمیه مناطق یک و 2 و 3) بر اساس میزان دسترسی به امکانات آموزشی طراحی شده و بر اساس آن، داوطلبان هر منطقه تنها با یکدیگر رقابت خواهند کرد. این مسئله منطقی و عادلانه به نظر می رسد چرا که افراد شرکت کننده در کنکورهای آزمایشی تجربی، ریاضی، انسانی، هنر و زبان های خارجه در هر منطقه از امکانات مشابه بهره مند نیستند.
3- سهمیه اعضای هیئت علمی هم این گونه است که داوطلب بعد از قبولی می تواند شهر خود را به شهر دلخواه تغییر و در بهترین دانشگاه های کشور ادامه تحصیل دهد. البته بنابر آمارهای منتشر شده به نقل از سازمان سنجش آموزش کشور مشخص است که در بسیاری از رشته ها تغییر رشته هم وجود داشته است. بسیاری معتقدند که مشمول سهمیه هیئت علمی کسی است که به هر دلیلی پدر و مادرش عضو هیئت علمی دانشگاه است، این مشمول سهمیه حتی ممکن است معدلش به زور به 10برسد و یکی از تنبل ترین دانشجویان هم باشد. اما آن ها می روند آن طرف مرز و با پول و رابطه به هر روشی در رشته مرغوب ثبت نام می کنند و سپس با استفاده از سهمیه هیئت علمی در بهترین دانشگاه های کشور ادامه تحصیل می دهند و می شوند پزشکی که قرار است مراقب سلامت مردم جامعه باشد.
آمار عجیب
اطلاعات منتشر شده در گزارش شهروند به نقل از سازمان سنجش آموزش کشور نشان می دهد که سـالانه حدود ۱۴۰۰نفر از امتیاز هیئت علمی دانشگاه ها برای تغییر رشته یا دانشگاه خود استفاده می کنند. علاوه براین، از سال ۹۳ تا 97 تعداد هفت هزار و ۱۹۴ نفر به دلیل عضویت پدر یا مادر خود در هیئت علمی دانشگاه، تغییر رشته یا تغییر دانشگاه داده اند. جالب است بدانید که تعداد اعضای هیئت علمی در دانشگاه های ایران حدود 80 هزار نفر است و این تعداد جابه جایی فقط امتیازی است که به 80 هزار نفر اختصاص داده شده است. در حالی که در همین مدت مشابه یعنی از سال 93 تا 97 فقط هزار و ۳۵۸ نفر با سهمیه خانواده شهدا و ایثارگران وارد دانشگاه ها شده اند.
سخنی به مسئولان و نماینده های مجلس
اولویت در پذیرش دانشجو و سهمیه حق تحصیل برای مناطق محروم و فرزندان شهداو ایثارگران که به نوعی محرومیت و محدودیتی را تحمل کرده اند منطق خاص خود را دارد حتی کشورهای توسعه یافته نیز با همین منطق برای معلولان و کم توان های جسمی سهمیه ای قائل می شوند اما سهمیه هایی با عنوان کمک به همسران و فرزندان اعضای هیئت علمی هیچ منطقی ندارد و بر این اساس چرا نباید فرزندان کارمندان ادارات دیگر مثل برق یا ثبت و ... هم چنین سهمیه ای داشته باشند. این سهمیه رانتی است که رقابت را برای نخبگان تنگ تر می کند و باعث می شود علم در مسلخ همین سهمیه ها قربانی شود. تک تک دانشجویانی که بدون داشتن علم وارد رشته های حساس دانشگاهی شده اند در آینده مانند بمب هایی هستند که ممکن است جان مردم را به مخاطره بیندازند.
یادمان نرود که علم، مانند پول، خودرو یا هر چیز قابل اهدایی نیست که بتوان آن را به دیگران هدیه داد و مصداق این شعر است که می گوید گیرم پدر تو بود فاضل / از فضل پدر تو را چه حاصل!
بهتر است نمایندگان مجلس و مدیران وزارتخانه های علوم و بهداشت برای نجات علم و آینده مردمان کشور هر چه سریع تر به این موضوع رسیدگی و این بحث را سامان دهی کنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جواد نوائیان رودسری - پیش از پیروزی انقلاب مشروطه در ایران، مجازات مجرمان از سبک و سیاق خاصی پیروی نمیکرد. البته اصل مجازات در بسیاری از موارد معلوم و مشخص بود؛ مثلاً قاتل را اعدام و زانی را شلاق میزدند؛ اما نکته حایز اهمیت، ابتکاراتی بود که شاهان و حاکمان قاجار، برای اجرای احکام به خرج میدادند. الگوی اجرای حکم مجرمان، معمولاً ارتباط زیادی با نگاه شخصی شاه یا حاکم به مجرم و نحوه ارتکاب جرم داشت. این نگاه شخصی هم، معمولاً با پادرمیانی اطرافیان و درباریان شکل میگرفت و حتی ببری خان، گربه ناصرالدینشاه هم، در ایجاد آن نقش ایفا میکرد! بنابراین، گاه عفو ملوکانه شامل حال جانیان بالفطره میشد و زمانی، آتش خشم شاهانه به جان مجرمان جرایم جزئی و حتی بیگناهان میافتاد و هستی آن ها را خاکستر میکرد. بسته به نوع عفو یا غضب ملوکانه، نوآوریهای مختلفی بروز و ظهور مییافت که در عین غیرانسانی و ظالمانه بودن، شگفتی انسان را بر میانگیخت؛ اینکه چطور به ذهن شاه یا شاهزادهای خطور کردهاست که مجرم بختبرگشته را گرفتار چنین عقوبتی کند! در ادامه مطلب به تعدادی از این نوع مجازاتها اشاره میکنیم.
سربُریدن قَجَری
سربریدن، معمولاً یکی از روشهای معدوم کردن مجرمان در همه ادوار تاریخی بوده است. میگویند یک بار خسروپرویز، پادشاه ساسانی، یکی از درباریان را فرا خواند و او تعلل ورزید؛ شاه خشمگین شد و گفت: اگر برای او آمدن با همه پیکرش سخت است، ما به بخشی از آن قناعت میکنیم؛ بگویید سرِ وی را برای ما بیاورند! نظیر این خشونت افسارگسیخته را، جهانگردان اروپایی دربار شاه صفی صفوی، درباره وی نقل کردهاند؛ اما در دوره قاجار، سر بریدن، آداب و رسوم ویژهای پیدا کرد. محکوم بیچاره را به حضور شاه میآوردند؛ به او غذایی که در مطبخ سلطانی آماده شده بود، میخوراندند و قلیانی را هم برای کشیدن وی، آماده میکردند. در تمام مدت غذا و چای خوردن و قلیان کشیدن، شاه و درباریان به نظاره مینشستند و حتی زنان حرمسرا نیز، از پشت پردههای توری، این صحنه پرهیجان را تماشا میکردند! بعد از این مراسم، با دستور شاه، میرغضب وارد میشد، به محکوم نگون بخت جرعه آبی میداد و سپس، سرِ او را، مانند گوسفند، گوش تا گوش میبرید و پس از جدا کردن از بدن، روی سینه وی میگذاشت؛ شاه پس از این برنامه، قهقههای میزد و مقداری سکه به دور جنازه محکوم مقتول میریخت!
بستن جلوی توپ
به نظر میرسد که مجازات بستن جلوی توپ، ابتکار انگلیسیها باشد. آن ها در هند، شورشیها را اینگونه مجازات میکردند. در ایران دوره قاجار، مجازات بستن جلوی توپ در جاهایی که وضع مالی حاکمان خوب بود و میتوانستند خرج باروت را بدهند، رواج پیدا کرد. معمول این بود که دزدها و راهزنها را جلوی توپ میبستند، اما بعدها، این مجازات چنان عمومی شد که هر مجرمی را که هوس میکردند، جلوی توپ میبستند. این اقدام، به نوعی، قدرتنمایی حکومت نیز محسوب میشد و با آن از مردم زهرچشم میگرفت. این روش در دوره ناصرالدینشاه، در برخی نقاط کشور، از جمله پایتخت، به کار گرفته میشد و آنقدر عمومیت داشت که اصطلاح «گوشت جلوی توپ» در میان مردم پایتخت و سپس، دیگر نقاط کشور، رایج شد. حُسن این روش آن بود که کارِ محکوم را سریع میساخت و او را به رنج و درد جانکاه مبتلا نمیکرد!
گچ گرفتن محکومان!
شاید یکی از عجیبترین روشهای اجرای مجازات اعدام محکومان، در دوره قاجار، گچ گرفتن آن ها باشد. محکوم را در جایی که معین شده بود نگه میداشتند؛ بعد اطراف او را با آجر و گچ بالا میآوردند تا مانند یک مجسمه سفید، روی زمین استوار شود. معمولاً مسیری را برای پیشاب و پساب و نیز، تنفس محکوم، روی مجسمه باز میگذاشتند تا بیشتر زنده بماند و بیشتر رنج ببرد و او، در یک فرایند دردناک و تدریجی، جان میسپرد. نمونههایی از این نوع مجازات، توسط عکاسان اروپایی که در دوره قاجار به ایران آمدند، ثبت و ضبط شده است که تعدادی از آن ها مربوط به دورانی است که ژاندارمری ایجاد شده بود و این موضوع، نشان میدهد که روش گچ گرفتن محکومانِ به مرگ، حتی در دوره پس از انقلاب مشروطه و سالهای 1285هـ.ش به بعد نیز، رواج داشته است. گچ گرفتن در بیشتر مواقع، برای مجرمانی در نظر گرفته میشد که به راهزنی مشغول بودند. پیکره گچی آن ها در حاشیه مسیرهایی نصب میشد که محل تاخت و تازشان بود و از این طریق، دیگر راهزنان یا افرادی را که در فکر راهزنی بودند، متنبّه میکردند. با این حال، بسیار پیش میآمد که بیگناهانی که تنها در برابر ستمگری حکام ایستاده بودند هم، به این عقوبت دردناک مبتلا می شدند.
زنده به گور کردن
زنده به گور کردن، روش متداولی برای گرفتن جان محکومان در دوره قاجار و قبل از آن بوده است؛ منتها در این دوره، برخی شاهزادگان، به تبع سنت مغولان، ابتکار به خرج میدادند و همه بدن محکوم را دفن نمیکردند. گاه فرد را سر و ته درون زمین میکاشتند تا پاهایش بیرون باشد و عبرت خلق شود و زمانی دیگر، محکوم را تا گردن در خاک فرو میکردند و تنها سرِ او را بیرون میگذاشتند تا به تدریج بمیرد. معمولاً چهره محکوم بر اثر فشار خاک، حالت وحشتناکی به خود میگرفت؛ حالتی که صاحب منصبان از آن برای زهر چشم گرفتن از مردم، سود میبردند.
منابع:
روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه؛ تصحیح و ویرایش عبدالحسین نوائی و الهام ملکزاده؛ سازمان اسناد و کتابخانه ملی؛ 1390
تاریخ زندان: در عصر قاجار و پهلوی؛ ناصر ربیعی و احمد راهرو خواجه؛ ققنوس؛ 1390
تاریخ معاصر ایران: از تاسیس تا انقراض سلسله قاجاریه؛ پیتر آوری؛ ترجمه: محمد رفیعی؛ عطائی؛ 1373
جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار؛ وی.ام. فلور؛ ترجمه: ابوالقاسم سری؛ توس؛ 1368
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
استاندار در پی انتشار گزارش روزنامه «خراسان رضوی» درباره وضعیت نابه سامان کشف رود، مشکلات زیست محیطی تخلیه فاضلاب در آن و آبیاری صیفی جات با فاضلاب جاری در این رودخانه، در دستوری ویژه، خواستار تشکیل جلسه کارگروه سامان دهی کشف رود در اسرع وقت شد.
چهارشنبه 3 مهرماه روزنامه «خراسان رضوی» در گزارشی میدانی که با عنوان «۲ دهه کشت مرگ در کشف رود» در همین صفحه منتشر شد، به بررسی حال و روز بزرگترین فاجعه زیست محیطی مشهد و مشکلات و معضلات ادامه دار کشف رود پرداخت. حال آن طور که روابط عمومی استانداری اعلام کرده است، این گزارش، دستور ویژه استاندار را به دنبال داشت و علیرضا رزم حسینی پیرو گزارش روزنامه خراسان، به معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری دستور داد که در اسرع وقت، جلسه کارگروه ویژه سامان دهی کشف رود را به ریاست استاندار و با حضور نمایندگان آب منطقه ای، آب و فاضلاب شهری، شهرداری، دانشگاه علوم پزشکی و... تشکیل دهد. بر اساس دستور استاندار، از محمدحسام مسلمی خبرنگار روزنامه خراسان هم برای ارائه نظرات کــارشنـاســـی در کارگروه ویژه سامان دهی کشف رود دعوت خواهد شد.
حال نزار کشف رود
کشف رود به عنوان یک رودخانه فصلی و تاریخی در مشهد، طی دو دهه دچار چالش های مختلف اعم از تصرف بستر و حریم رودخانه توسط اشخاص حقیقی و حقوقی، تخلیه پساب و فاضلاب های آلوده در رودخانه، تخلیه نخاله و پسماندها و آبیاری محصولات کشاورزی و صیفی جات با فاضلاب آلوده بوده است. فاجعه بار تر این که روزانه 300 تا 400 تانکر فاضلاب خانگی و صنعتی وارد این رودخانه و از سوی دیگر با موتور پمپ ها به درون مزارع کشاورزی پمپاژ می شود که همین اتفاق سلامتی مردم را به خطر انداخته است.اگر چه در طول این دو دهه مدیران دستگاه های مختلف سعی کرده اند معضلات کشف رود را حل کنند، به ویژه دادستانی که با اقدامات خود به عنوان مدعی العموم وارد میدان شد و جلوی تصرفات غیرقانونی را در این رودخانه گرفت اما به هرحال هنوز هم کشف رود نیازمند توجه و اقدامات جدی است.
روزنامه خراسان رضوی نیز همواره سعی کرده با گزارش های پیگیرانه خود، سامان دهی کشف رود را مطالبه کند چرا که سلامت مردم و افرادی که در حاشیه این رودخانه زندگی می کنند، یک اولویت است. در سال 93 اقدامات جدی برای سامان دهی کشف رود آغاز شد و طرح نجات کشف رود نیز به منظور سامان دهی این رودخانه قدیمی شهر کلید خورد؛ حالا اما حدود شش سال از آغاز طرح نجات کشف رود، می گذرد و بررسی میدانی ما حاکی از آن است که کشف رود همچنان در منجلاب فاضلاب گرفتار است، وضعیت فاجعه باری که چهره کشف رود را زشت کرده است.آن طور که علیمیرزایی دبیر کارگروه نجات کشف رود پیش از این به خراسان رضوی اعلام کرده است، بیش از 80 کیلومتر از اراضی حاشیه کشف رود از سال 93 تاکنون آزاد سازی شده است. حال با دستور ویژه استاندار برای تشکیل هرچه سریع تر کارگروه سامان دهی کشف رود، باید منتظر اقدامی جهادی برای کاهش مخاطرات رودخانه کشف رود و مشکلات و معضلات آن بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دادگستری کل استان با هدف تنویر افکار عمومی و اطلاع رسانی از روند اقدامات مثبت و امیدآفرین در روند اجرای حکم پرونده شرکت پدیده اطلاعیه ای صادر کرد. به گزارش روابط عمومی دادگستری استان؛ در این اطلاعیه آمده است: پس از صدور رأی قطعی دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلال گران در نظام اقتصادی کشور شعبه مستقر در مشهد مقدس در خصوص پرونده شرکت پدیده شاندیز؛ بلافاصله این پرونده با 120 جلد به شعبه اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب ارسال شد. اجرای احکام دادسرااقدامات اجرایی را در زمینه حکم صادر شده انجام داده و با توجه به ابعاد گسترده آن و تعیین تکلیف نسبت به امور کلان شرکت، اقدامات صورت گرفته تاکنون به شرح ذیل است:
1- خرید و فروش تعهدنامه هافاقد وجاهت است
با عنایت به این که به موجب حکم دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلال گران در نظام اقتصادی کشور شعبه مستقر در مشهد مقدس؛ تعهد نامه داران شرکت به وضعیت سهامداری تبدیل شده اند که این مهم پس از بررسی ابعاد فنی موضوع، محقق شده و اکنون از طریق سامانه و سیستم قابل رؤیت است. نکته حائز اهمیت این که متعاقب صدور رأی دادگاه در این خصوص، تعهدنامه هایی که افراد سابقاً دریافت کرده بودند ابطال شده و از درجه اعتبار ساقط است بنابراین خرید و فروش آن ها فاقد وجاهت است و بدین وسیله به شهروندان محترم هشدار لازم داده می شود.
2- جزئیات نحوه محاسبه طلب طلبکاران اطلاع رسانی خواهد شد
تبدیل وضعیت طلبکاران شرکت به سهامداران شرکت یکی دیگر از موارد قابل توجه است که در حکم دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلال گران در نظام اقتصادی کشور شعبه مستقر در مشهد مقدس آمده است. در این زمینه با عنایت به این که شرکت پدیده با طلبکارانی مواجه بود که ماهیت طلب آن ها متفاوت از وضعیت سهامداران (مشارکت در سود و زیان) است و وصول مطالبات آن ها بر مبنای قرارداد و تضامین گرفته شده باید محقق می شد، ولیکن با هدف حفظ منافع شرکت پدیده به عنوان یک پروژه ملی، صرف نظر از این که ماهیت طلب و منشأ طلبکاران شرکت پدیده چه بوده است، دادگاه ضمن هویت بخشی به سهام شرکت پدیده، طلب آن ها را با سهام تهاتر کرده است. در واقع طلبی که سود روزشمار آن به طور غیرمستقیم به سهامداران تحمیل می شد به نحو دیگری محاسبه شده است. در خصوص نحوه تخصیص سهام به بانک ها و مؤسسات مالی و اعتباری به عنوان طلبکاران عمده شرکت پدیده، جلسات متعدد و فشرده ای با حضور مسئولان استانی و کشوری در مشهد و تهران برگزار شده است که در نهایت روند کار مثبت ارزیابی می شود و به محض قطعی شدن جزئیات نحوه محاسبه طلب طلبکاران از همین طریق اطلاع رسانی خواهد شد. در این خصوص از سهامداران تقاضا می شود استنباط و تحلیل شخصی خود را از رأی؛ در زمینه سهم بانک ها و مؤسسات در فضای مجازی نشر ندهند و به شایعات توجهی نکنند.
3- محوریت اداره شرکت با سهامداری است که بیشترین سهم را دارد
با توجه به وضعیت ایجاد شده به موجب حکم دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلال گران در نظام اقتصادی کشور؛ پس از تبدیل وضعیت طلبکاران و تعهدنامه داران به سهامداری؛ اداره شرکت به صورت کلی در اختیار سهامداران است و پرواضح است که در این خصوص هر یک از سهامداران که سهم بیشتری داشته باشد در اداره شرکت نیز نقش مهم تر و برجسته تری خواهد داشت و محوریت اداره شرکت با سهامداری است که بیشترین سهم را دارد.
4- پیگیری برای ورود پدیده به بورس
در خصوص ورود شرکت پدیده به بورس؛ نیز پس از صدور حکم دادگاه، رایزنی ها و جلسات متعددی در سطح کلان برگزار شده است، سوابق و مستندات مربوط به موضوع برای بررسی تحویل شده که پس از اتمام فرایند محاسبه سهام سهامداران، طلبکاران و تعهدنامه داران و ثبات وضعیت، اقدام اجرایی در این خصوص انجام خواهد شد.
5- نحوه تخصیص سهام جبرانی به زودی تعیین تکلیف می شود
موضوع سهام جبرانی برای اختصاص به سهامداران بحثی است که به موجب مفاد حکم قطعی دادگاه باید انجام شود و اصل موضوع محل تردید نیست و صرفاً بحث نحوه تخصیص و مقدار آن محل بحث است که به زودی تعیین تکلیف خواهد شد.
6- بازگشت 200 میلیارد تومان از سهام و اموال محکومان
در دیگر قسمت های رأی دادگاه که به موجب آن برخی از دلالان به دو سال حبس و رد مال محکوم شده بودند، نیز پس از شروع فرایند اجرای حکم تاکنون همه دلالان به جز یک نفر تسویه حساب کرده اند و از این رهگذر حدود 200 میلیارد تومان به شرکت پدیده مسترد شده است که در قالب سهام، واحد تجاری و دیگر اموالی است که پس از کارشناسی به پدیده منتقل شده است. این موضوع با توجه به این که رد مال به شرکت صورت گرفته در کل به نفع سهامدارانی است که در این مجموعه شریک هستند.
7- بستر مناسبی برای حضور سرمایه گذار ایجاد شده است
یکی از مهم ترین نکاتی که به واسطه حکم دادگاه ویژه رسیدگی به جرایم اخلال گران در نظام اقتصادی کشور شعبه مستقر در مشهد مقدس در خصوص شرکت پدیده ایجاد شده است، تعیین تکلیف نهایی نسبت به امور مختلف شرکت است که فضای خوبی برای جذب سرمایه گذار فراهم کرده است. در سال های گذشته نیز سرمایه گذارانی برای مشارکت در این مجموعه مراجعاتی داشتند که به واسطه مبهم بودن وضعیت شرکت پدیده و بعضاً تجمعات برخی از سهامداران، از سرمایه گذاری منصرف شده اند که بحمدا... اکنون این دغدغه حل شده و بستر مناسبی برای حضور سرمایه گذار ایجاد شده است. در این زمینه از سهامداران انتظار می رود به حفظ آرامش موجود کمک کنند تا زمینه حضور سرمایه گذار فراهم باشد چراکه مطمئناً جذب سرمایه گذار نیازمند فضای آرامش است.
8- دستور مستندسازی و رسیدگی به اتهام دیگر دلالان و مسئولان دخیل
در خصوص قسمت مفتوح پرونده (رسیدگی به اتهام دیگر دلالان و مسئولان دخیل در موضوع) نیز اقدامات لازم صورت گرفته است. دستورات لازم برای مستندسازی اقدامات مسئولان دخیل در موضوع به ضابطان امر صادر شده و تحقیقات اولیه شروع شده است. در خصوص دیگر دلالان و سودی که عاید آن ها شده نیز نتیجه کارشناسی به حدود 25 نفر ابلاغ شده که اظهارات آن ها در دست بررسی است و ظرف هفته آینده، افراد برای تفهیم اتهام به دادسرا فراخوانده خواهند شد و چنان چه اقدام مؤثری با هدف رد مال صورت ندهند همان مسیری که دیگر متهمان در پرونده پدیده طی کردند در انتظار آن ها خواهد بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سجادپور- سکوتی هولناک بر گورستان تاریک و مخوف روستا حکمفرما بود که خودروی شاسی بلند را در کنار گورها پارک کردیم. می دانستیم در آن ساعت نیمه شب گورستان تاریک و ترسناک است و کسی از آن جا عبور نمی کند. طبق نقشه ای که از قبل طراحی کرده بودیم قرار بود جسد دامادمان را هم بعد از ارتکاب جنایت به گورستان روستا انتقال دهیم و ...
به گزارش اختصاصی خراسان، این ها بخشی از اظهارات سه متهم یک پرونده جنایی است که در یک نیمه شب وحشتناک ، شوهر خواهرشان را به قتل رساندند و جسد او را به آتش کشیدند. سه برادر که یکی از آن ها نقش کم رنگ تری در این ماجرای هولناک داشت، توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به روستای شایع در جاده سیمان مشهد انتقال یافتند تا در حضور قاضی ویژه قتل عمد ناگفته ها و جزئیات این جنایت فجیع را بازگو کنند.
متهمان این پرونده شگفت انگیز که هنوز از چگونگی لو رفتن ماجرای قتل در حیرت بودند، خیره خیره به یکدیگر می نگریستند و در افکار خود با سوالات بی پاسخ زیادی درگیر بودند که نقشه کامل و زیرکانه آن ها چگونه فاش شده است! در این هنگام صدای قاضی رشته افکار آن ها را برید و به دستور قاضی کاظم میرزایی، سه برادر مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفتند تا در حضور مقام قضایی به تشریح صحنه جنایت بپردازند.
به گزارش خراسان در بازسازی صحنه قتل که سرهنگ علی بهرام زاده (رئیس دایره قتل عمد پلیس آگاهی) نیز حضور داشت، ابتدا سروان جمالی (افسر پرونده) خلاصه ای از محتوای این پرونده جنایی را بازگو کرد و سپس قاضی کاظم میرزایی با یادآوری و تفهیم موادی از قانون مجازات اسلامی به متهمان، از آنان خواست تا در برابر دوربین قوه قضاییه حقیقت ماجرای قتل را شرح دهند.
«محمد- ب» جوان 40 ساله ای که طبق تحقیقات پلیسی مدتی قبل از جنایت نیز دو نفر را اجیر کرده بود تا بدون دخالت او شوهر خواهرش را به قتل برسانند اما این نقشه نافرجام مانده بود، با معرفی کامل خود گفت: حامد (مقتول) خواهرم را اذیت می کرد او رفتارهای نامتعارف و زشتی داشت به طوری که خواهرم حدود چهار سال جدا زندگی می کرد. شوهر خواهرم در همین زمان با زن غریبه ای ازدواج کرد ولی آن زن هم با بخشیدن مهریه اش طلاق گرفت تا این که بالاخره با وساطت بزرگترها، خواهرم دوباره به زندگی مشترک خودش با حامد بازگشت. با این حال رفتارها و ارتباطات نامتعارف او همچنان ادامه یافت تا جایی که دیگر این وضعیت برای خواهرم قابل تحمل نبود!
متهم این پرونده جنایی مدعی شد کار او به جایی رسید که حتی قصد داشت با دختر یکی از بستگان نزدیک مان نیز ارتباط برقرار کند. وقتی خواهرم این گونه رفتارهای زننده را برای من تعریف کرد به حدی خشمگین شدم که نقشه قتل او را طرح کردم و با برادرم مجتبی (متهم ردیف اول) در میان گذاشتم ولی خواهرم از قصد ما آگاهی نداشت و فکر می کرد قرار است او را فقط گوشمالی بدهیم.
این مرد 40 ساله که شغلی فرهنگی نیزدارد در ادامه اعترافات وحشتناک خود افزود: خواهرم در روستای شایع زندگی می کرد قرار گذاشتیم با خودروی جک شاسی بلند من ابتدا به گورستان روستا برویم و بعد از آن که در نیمه شب شوهر خواهرم را به قتل رساندیم جسدش را به همان گورستان ببریم و آتش بزنیم که همین کار را هم طبق نقشه انجام دادیم ولی نفهمیدم چگونه پلیس موضوع را ردیابی کرد و ما دستگیر شدیم.
بنابر گزارش اختصاصی خراسان، در ادامه بازسازی صحنه جنایت، «مجتبی» (جوان 30 ساله) نیز در برابر قاضی میرزایی ایستاد و به بیان ناگفته هایی از این جنایت وحشتناک پرداخت. او بامعرفی کامل خود گفت: آن شب حدود ساعت یک بامداد بود که سوار بر خودروی جک محمد به گورستان روستا رسیدیم. طبق نقشه خودرو را در انتهای گورستان پارک کردیم و فاصله حدود 200 متری را پیاده تا روستا رفتیم. پیامکی برای خواهرم فرستاده بودیم که شب در حیاط را باز بگذارد. وقتی به آن جا رسیدیم به آرامی وارد منزل شدیم. دامادمان به حالت دمر در پذیرایی خوابیده بود! خواهرم که با چشمان نیمه باز منتظر بود دختر کوچکش را بغل کرد و به داخل اتاق برد. من چند شال بزرگ زنانه همراه داشتم که یکی از آن ها را دور گلوی دامادمان انداختم و محمد هم محکم پاهایش را گرفت آن قدر دو طرف شال را کشیدم که دیگر بی حرکت شد. سپس جسد را با شال های دیگر بستیم اما هنگام خارج کردن پیکر بی جان حامد از منزل، خواهرم از اتاق بیرون آمد او فکر می کرد ما فقط برای گوشمالی شوهرش آمده ایم ولی وقتی دید که او را کشته ایم همان جا گریه کرد!!
متهم این پرونده جنایی شگفت انگیز ادامه داد: من راندن موتورسیکلت را به عهده گرفتم و برادرم محمد نیز پشت سر جسد قرار گرفت تا سقوط نکند سپس جسد حامد را با موتورسیکلت خودش به گورستان بردیم و درون خودروی جک گذاشتیم. محمد پشت فرمان خودرو نشست و من هم سوار موتورسیکلت شدم تا این که در میدان امام حسین(ع) موتورسیکلت را در گوشه ای انداختم و با خودروی محمد به سمت گلبهار رفتیم جایی که برادرم هاشم نیز در آن جا سکونت داشت. می خواستیم اثری از جسد باقی نماند به همین دلیل طبق نقشه به زمین های اطراف گلبهار رفتیم. محمد یک گالن 20 لیتری بنزین از جایگاه فروش سوخت خرید و به محل آورد من هم جسد را در حالی به آتش کشیدم که هوا روشن شده بود. در محل ایستادم و آن قدر جسد را تکان دادم که به طور کامل سوخت. اول صبح بود که به مشهد بازگشتیم.
«محمد» به تربت جام و محل کارش رفت تا کسی به او مشکوک نشود روز بعد با ارسال پیامک های دیگر از خواهرم خواستیم تا خانه را تمیز کند ولی از سوی دیگر نگران پیدا شدن جسد بودیم به همین دلیل روز بعد دوباره سوار بر خودروی جک و به همراه محمد به گلبهار رفتیم. محمد به هاشم (متهم دیگر پرونده) پیام داد که چند کیسه بزرگ زباله و دستکش برای انتقال جسد تهیه کند! هاشم که در جریان موضوع بود هفت کیسه پلاستیکی فراهم کرد سپس بقایای جسد را درون آن ها ریختیم و به طرف قوچان حرکت کردیم تا این که در اطراف روستای جعفرآباد و در محلی توقف کردیم که گودالی شبیه چاه بود بقایای جسد سوخته حامد را درون چاه ریختیم تا کسی آن را پیدا نکند. همه چیز طبق نقشه و با دقت انجام شده بود که ما به مشهد بازگشتیم. خواهرم به خانواده شوهرش گفته بود که حامد برای کارکردن به تهران رفته است و آن ها هم باور کرده بودند اما نمی دانم کجای این نقشه ایراد داشت که کارآگاهان در همان ساعات اولیه اعلام مفقودی و با دستور قاضی میرزایی به سراغ من آمدند!
این گزارش حاکی است: هاشم و همسر مقتول به عنوان متهمان دیگر پرونده نیز اعترافات وحشتناک دو برادر را تایید کردند و بدین ترتیب قاضی با تجربه شعبه (1) دادسرای عمومی و انقلاب مشهد پایان بازسازی صحنه جنایت را اعلام کرد تا این پرونده جنایی دیگر مراحل قانونی خود را طی کند.
سابقه خبر
به گزارش خراسان، خرداد گذشته بود که زن میان سالی با مراجعه به دایره فقدانی های پلیس آگاهی خراسان رضوی از ماجرای گم شدن پسر 30 ساله اش پرده برداشت او به سرهنگ سرایانی (افسر دایره فقدانی) گفت: پسرم از دوم آذر سال گذشته گم شده است و هیچ اطلاعی از او نداریم. عروسم ادعا می کند همسرش برای کار به تهران رفته و از پایانه مسافری با او تماس گرفته است ولی در مدت شش ماه حتی به یک تماس تلفنی هم پاسخ نداده است. عروسم می گوید: او به دنبال خوش گذرانی های خودش بود. به همین دلیل اجازه نمی داد به پلیس گزارش کنیم و ادعا می کرد که با این گزارش آبرویمان می رود! بنابر گزارش خراسان، کارآگاهان با شنیدن این ماجرا، مراتب را به قاضی میرزایی (قاضی ویژه قتل عمد) اطلاع دادند و این گونه دستورات محرمانه ای از سوی مقام قضایی برای بررسی های غیرمحسوس خانوادگی آغاز شد.
گروه ویژه ای از کارآگاهان با نظارت و فرماندهی مستقیم سرهنگ محمدرضا غلامی ثانی (رئیس اداره جنایی آگاهی) وارد عمل شدند و با رصدهای اطلاعاتی به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد همسر حامد و برادرانش رازی عجیب را پنهان کرده اند. بازجویی از متهمان با دستور قاضی میرزایی طی چند ساعت به نتیجه رسید و برادران همسر مرد گم شده به ارتکاب قتل اعتراف کردند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زهره اسدی- آن سوی مرکز شهر بجنورد، جایی که فقر از دیوار خانه ها سرک می کشد و کوچه پس کوچه هایش انگار از نگاه مسئولان پنهان مانده است، چهره ای متفاوت از زندگی شهری دارد؛ خانه ها ناموزون و کوچه ها چرک آلــود اســت، آن جایی که 35 درصد جمعیت این شهر را در خود جا داده اســت و با ایــن که در همسایگی کوچه های مرکز شهر هستند اما از بسیاری داشته های شهری محروم اند.
در پــس چهره غمگین ایــن محله هــا، سمفونی عجیبی نواخته می شود؛ سمفونی که ساقی ها آن را می نوازند! در پس دیوار بعضی از این خانه ها بلیت هایی برای به اصطلاح «فضانوردی» فروخته می شود! کافی است اسکناس را از روزنه پنجره به دست های پنهان و پیدای آن سو بدهی تا ابزار سفر به فضا را بگیری! یکی از کوچه هــا کوچه پنجره هــاســت؛ همان دریچه هایی که از طریق آن ها بلیت فضانوردی می دهند. به اولین چهارراه که می رسم، مشتری هایی را می بینم که پای پنجره ایستاده اند. ترافیکی از مصرف کنندگان پشت پنجره مواد فروشی است؛ یکی می آید و یکی می رود. با انگشت به پنجره می زنند و 5 دقیقه منتظر میمانند تا از آن سوی پنجره دستی بیرون بیاید و جنس را تحویل دهد. چهره مشتری ها موجب شگفتی ام شده است؛ بسیار جوان هستند و بعضی ها حتی لباس مرتبی دارند، اما آن ها نیز پای پنجره ایستاده اند، عجیب تر آن که ترسی ندارند و بی محابا می روند، می خرند و خوشحال به راه خود ادامه می دهند. یکی از پنجره ها متعلق به خانه ای است که تفاوت زیــادی با دیگر خانه های زهوار در رفته دارد.پیرمردی خمیده با سیگاری بر لب از کنارم می گـــذرد، حــس ششم من مــی گوید کــه مقصدش کجاست، آهسته دنبالش میروم، در پیچ کوچه ای گم می شود اما آهسته می رود، به پله های فلزی می رسد، از آن ها بالا می رود و در را می زنــد؛ دری که بخشی از آن شیشه و بــرای دیده نشدن آن سو با پتویی قدیمی و ضخیم پوشانده شده است، دستی از فضای باز بالای شیشه دیده می شود و چیزی را به پیرمرد می دهد، او هم می گیرد و می رود و این بار در پشت عقب نشینی یک دیوار گم میشود. بعداز ظهر است، بچه ها در کوچه ها می دوند و بازی می کنند و پنجره ها همچنان باز و بسته می شوند، دست ها می آیند و میروند و سازی عجیب توسط ساقی ها نواخته میشود، تصویر یکی دیگر از محله ها هم این گونه است؛ یک کپی از تصویری که روایت شد. این جا انگار در حصار ساقی هاست، در حصار پنجره هایی که گفته می شود هیچ گاه بسته نمیشوند.مشروح این گزارش را در شماره امروز روزنامه خراسان شمالی یا در سایت www.khorasannews.com بخوانید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.