روایت جهانگرد فرانسوی از آداب مردمان عصر قاجار
قالی ایرانی به عنوان حلقه نامزدی!
هانری رنه دالمانی(1950 – 1863 میلادی)، عتیقهشناس و جهانگرد مشهور فرانسوی است که در گشت و گذار به شرق، سری هم به ایران زد و به اقصی نقاط این کشور، سَرَک کشید. دالمانی، خاطرات و تجربیات این سفر را در قالب کتابی به نام «سفرنامه از خراسان تا بختیاری» به رشته تحریر درآورد. مهم ترین وجه یادداشتهای او، جزئینگری و توجه به هنر و آداب و رسوم ایرانی است. دالمانی علاقه فراوانی به فرش ایرانی داشت. در آن دوره، صنعت فرش در ایران، صنعتی قدیمی و مهم محسوب میشد که بیشتر توسط دختران و با اهداف متفاوتی بافته میشد. فرش در ایران و به خصوص در دوره قاجار، بخش مهم و اصلی جهیزیه دختران را تشکیل میداد و تقریباً بسیاری از آنان، در موقع ازدواج، فرشی نفیس با خود به خانه شوهر میبردند. دالمانی در اینباره مینویسد: «در ایران سه نوع فرش وجود دارد که عبارت اند از: قالی، گلیم و نمد. قالیهای بزرگ که برای فرش کردن کاخهای سلطنتی بافته میشوند، بسیار ممتاز و در نوع خود بی نظیر هستند. دوشیزگان نیز در ایام نامزدی، قالیچههای بسیار نفیسی میبافند و آن ها را به عنوان جهیزیه با خود به خانه شوهر میبرند. این قالیچه، به منزله حلقه طلایی است که اروپاییان در موقع ازدواج باهم، مبادله میکنند و باید همیشه با خود داشته باشند. زن ایرانی هم، مادامیکه زنده است، نمیتواند چنین فرشی را که به خانه شوهر آورده است، از خود دور کند. این فرش نامزدی، هنرمندی و قابلیت دست عروس را میرساند، دقت در کار و حوصله و وفاداری به شوهر را مینمایاند و درجه سازش روحی عروس را از بافتن چنین فرشی، میشود استنباط کرد. هر قدر این قالیچه نفیس و خوش بافت باشد، داماد و کسان او نسبت به عروس خوشبینتر میشوند! زیرا که او نهایت دقت را در زیبایی نقشه و استحکام و تکمیل صنعت خود به کار برده است. چنین قالیچهای باید در موقع عروسی زینت اتاق حجله خانه باشد.»
هانری رنه دالمانی، سفرنامه از خراسان تا بختیاری، ترجمه محمدعلی فرهوشی، تهران، امیرکبیر، 1335، صص 127- 126
شمایل طبابت در ایران یک قرن قبل
طبابت در دوره قاجار، متفاوت از شکل پیشرفته و مدرن آن بود. در آن دوره، طبابت به شکلی سنتی و بر اساس طبع افراد صورت میگرفت و اغلب داروهایی که توسط اطبا تجویز میشد، به صورت گیاهی بود که معمولاً در خود کشور هم تولید میشد. چارلز جیمز ویلز، مأمور سفارت انگلیس در تهران که در دوره قاجار مدتی را در ایران گذرانده است، گزارشی از شمایل طبابت در این دوره به دست میدهد. وی مینویسد: «بنا به تشخیص اطبای بنام ایران و تجربه کسب شده توسط آنان، کلیه امراض عارض شونده بر وجود انسان به دو گروه مجزا و مشخص گرم با سرد تقسیم میشوند و به همین طریق، نحوه درمانی هم به دو صورت مشخص مداوای بیمار از طریق گرمی یا از طریق سردی انجام میگیرد. طبق این روش، معمولاً بیماریهایی از نوع گرم را با داروهایی از گروه سردی درمان میکنند و بیماریهای از نوع سرد را با داروهای از نوع گرمی. حال فرض کنیم یک حکیم ایرانی را بالای سر بیماری بردهاند و در ابتدا، به عللی قادر به تشخیص صحیح بیماری از نوع گرم و سرد بودن آن نشود. در اینصورت اولین کاری که او میکند این است که به بیمار مقداری دارو از نوع گرمی میخوراند. هرگاه حال بیمار رو به بهبود رفت که همین طریقه را این بار با اطمینان خاطر بیشتری ادامه میدهد، ولی هرگاه متوجه وخامت وضع و بدتر شدن حال او شد، به سرعت روش خود را تغییر میدهد و از داروهای نوع سرد به کار میبرد و در عین حال، از تجربه قبلی و انجام ابتکارات پزشکی خودش هم غافل نمیماند. داروهایی که او تجویز میکند، اغلب شامل داروهای گیاهی و سنتی قدیمی است که اکثر آنها را در خود ایران تهیه میکنند.»
چارلز جیمز ویلز، سفرنامه دکتر ویلز (ایران در یک قرن گذشته)، ترجمه: غلامحسن قراگوزلو، تهران، اقبال، 1388، صص 68- 69