- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
غفوریان- وقتی عکس های برگزاری کلاس های یک نفره یا دونفره مدرسه روستای «زنگی» تبریز را دیدم، نمی توانستم به سادگی از کنارش بگذرم. باید حتما شماره این آقامعلم را پیدا می کردم. چند ساعت بعد شماره تلفن آقای قاسم سهرابی برایم فرستاده شدو من هم ساعتی بعد در حال گفت وگو با این معلم بودم. آقای قاسم سهرابی معلم کلاس های اول و چهارم مدرسه ناصرخسرو در روستای زنگی در40کیلومتری تبریز در روزهای کرونا وقتی می بیند از 16 دانش آموزش فقط 7نفر توانسته اند از طریق فضای مجازی درس ها را دنبال کنند به فکر می افتد که یک روز درمیان فاصله 35کیلومتری شهر مرند تا روستا را طی کند تا با کلاس های یک و دونفره آن هم با رعایت نکات بهداشتی به دانش آموزانش درس بدهد.
مدرسه شیک ما
آقای سهرابی می گوید: «البته ما در روستای «زنگی» مدرسه ای بسیار خوب، تمیز و شیک داریم و در دو مقطع ابتدایی و دبیرستان 70دانش آموز داریم که به دلیل تجمع و رعایت نکات بهداشتی الان از فضای مدرسه استفاده نمی کنیم.»
آقا قاسم می گوید: با یک تخته وایت برد به منازل بچه ها می روم و مقابل خانه آن ها کلاس های یک و دونفره برگزار می کنم، برای هر دانش آموز هم یک ماژیک تهیه کرده ایم که در همان حد هم ماژیک ها دست به دست نشود.
آقای سهرابی 38 ساله است و مدرک کارشناسی ارشد دارد، خودش اهل روستای «گلین قیه» در80کیلومتری تبریز است و اکنون در شهرستان مرند زندگی می کند. پس از استخدام اکنون سه سال است به طور رسمی مشغول تدریس و معلمی است، می گوید: خدارا هزارمرتبه شاکرم که آغاز معلمی ام در ارتفاعات شهرستان خداآفرین (در200کیلومتری تبریز) و در میان عشایر عزیز وباصفای آن منطقه بود که برایم تجربه ای بسیار زیبا بود.
از معلمانم آموختم که...
از صحبت های آقا قاسم درمی یابم که به دانش آموزانش و خانواده هایشان خیلی نزدیک است و به قول خودش نوعی رابطه پدر و فرزندی و خواهر و برادری میانشان برقرار است. بین صحبت هایش از سه معلم خودش به نام های فتاحی، صحرایی وعلیقلی زاده به نیکی یاد می کند که
آن ها نیز همین روش را داشتند و حالا الگویی برای او
شده اند. می گوید: من به عنوان معلم هرچه بتوانم ارتباط و تعاملم را درچارچوب قواعد آموزش و تربیت با دانش آموزان و خانواده هایشان تقویت کنم، قطعا تاثیرم بر روند آموزش بیشتر و بهتر خواهد بود. از این رو من تمام تلاشم این بوده که در همین سال های اندک معلمی ام بر این الگو اهتمام کنم. ضمن این که به واسطه همین نوع ارتباط، احساس کردم در شرایط کرونا نباید آن ها را تنها بگذارم و درس ها را همان طور که در عکس ها دیدید ادامه دادیم و مطمئن هستم این روزها درآینده برای تمام دانش آموزانم در هر موقعیتی که باشند، به عنوان خاطراتی بسیار شیرین به یادگار خواهد ماند.
دانش آموزعزیزم هادی جوادی...
از آقا قاسم درباره دانش آموزان روستای زنگی می پرسم. می گوید: بچه هایم این جا پر از استعداد و توانمندی هستند، مثلا هادی جوادی یکی از بچه هایم(دانش آموزانم) در کلاس چهارم جزو دانش آموزان استثنایی است و توان تکلم ندارد اما دیدم یک روز یک ماکت حفاری چاه را که خودش ساخته بود به کلاس آورد که باعث تعجب همه شد، متاسفانه شرایط تعطیلی اجازه نداد آن را برای جشنواره دانش آموزی طرح جابر ارسال و این استعداد را معرفی کنم که نمونه هایی از این دست در میان این بچه ها فراوان است.
جست وجوگر باشید
از آقا قاسم می خواهم یک جمله به دانش آموزانش بگوید که می گوید: دوست دارم دانش آموزانم و همه دانش آموزان در تمام دنیا جست وجو گر باشند که تنها راه رسیدن به حقیقت و معرفت همین جست وجوگری است و من دوست دارم این شعر برای دانش آموزان عزیزم باشد:
هرکسی در جست وجوی دانش است
اجر او تا منزلش در زایش است
او قدم هایش در راه خداست
علم نافع مایه آرامش است
خیلی دوستشان دارم
وقتی می پرسم آقا معلم چقدر دانش آموزانت را دوست داری، می گوید: آن قدر دوستشان دارم که می خواهم اگر روزی جسم من در این دنیا نبود، روحم شاهد موفقیت های آنان باشد تا این که با تلاش آن ها کشورعزیزمان سرآمد همه کشورها باشد.از آقای سهرابی می خواهم در برابر کلماتی که می گویم، واژه و احساسش را بگوید:
دانش آموزان کلاس اول مدرسه روستای زنگی: باهوش ها
دانش آموزان کلاس چهارم مدرسه روستای زنگی: با مرام ها، واقعا شما نمی دانید این بچه ها و خانواده هایشان چقدر با مرام هستند...
معلمی: ایثار
زیارت آقا امام رضا(ع): ان شاءا... به زودی
ایران: همیشه سرافراز
ای کاش...
ای کاش امیرعلی، حمید، امیر، امیرحسین، پویا، کوثر، تینا و عسل در کلاس اول و آتنا، مهدیس،
( دو )فاطمه، احسان، هادی، ابوالفضل و حسین در کلاس چهارم مدرسه ناصرخسرو روستای زنگی قدر این معلمشان را بیشتر بدانند...
معلمی برای تمام فصول
آن ها معلمانی هستند برای تمام فصول، دلشان نمی آید کرونا بهانه ای شود تا دانش آموزان شان که به آموزش های آنلاین دسترسی ندارند از تحصیل باز بمانند، آن ها معلمانی هستند برای تمام فصول عشق...
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
این روزها بورس حسابی داغ شده است. شاخص بورس که روزگاری رشد بیش از 10 هزار واحدی برایش استثنا بود الان به رشدهای بین 20 تا 30 هزار واحدی در هر روز عادت کرده است. همین موجب شده تا مردم آسیب دیده از رکود و گرانی و نیز رانده شده از بازارهای موازی دیگر روی به این بازار بیاورند تا بتوانند در این شرایط، ارزش دارایی خود را حفظ کنند یا بالاتر ببرند. در این میان دولت مصمم شده تا اقدام تاخیر افتاده دهه گذشته اقتصاد ایران یعنی آزادسازی سهام عدالت را به سرانجام مقصود برساند. همین موضوع به کورسوی امیدی برای دارندگان این سهام منجر شد. چرا که ارزش روز این سهام که تا سال گذشته حدود چهار میلیون تومان بوده، به مدد رشدهای کم سابقه بورس و آن گونه که معاون اول رئیس جمهور گفته به هشت میلیون تومان در اواخر فروردین رسید و هم اینک نیز طبق اظهارات آقا محمدی عضو مجمع تشخیص مصلحت به 15 میلیون تومان افزایش یافته است. با این حال، به نظر می رسد هم اکنون، چالش های اساسی که تا پیش از این اهمیت چندانی بدان داده نمی شد، در حال آشکار شدن است. تماس های تلفنی مخاطبان روزنامه خراسان در همین چند روز اخیر که از تخصیص پیدا نکردن این سهام به رغم وضعیت بد معیشتی گلایه داشتند، گوشه ای از این ماجراست. به این بهانه، امروز نگاهی به آن چه این سهام باید بوده و الان هست خواهیم داشت. بررسی ها و نیز گزارش مرکز پژوهش های مجلس نشان می دهد که سنگ بنای این طرح در دولت نهم با بی عدالتی هایی گذاشته شده و لزوم بازنگری یا اصلاح جدی در بخش هایی از این طرح وجود دارد.
مشمولان پولدار و جاماندگان نیازمند
اولین و اساسی ترین مسئله کنونی در ارتباط با سهام عدالت، این است که کم نیستند خانوارهایی که به رغم وضعیت بد معیشتی در دامنه مشمولان این سهام قرار نگرفته اند یا بالعکس. و همین موضوع محرومیت بیش از پیش مشمولان واقعی جامانده را تشدید می کند.
اساساً سهام عدالت که از سال 84 با اهدافی نظیر تامین عدالت اجتماعی، فقرزدایی و گسترش سهم بخش تعاون در اقتصاد ایران کلید خورد، از همان ابتدا با چالش شناسایی مشمولان و میزان سهام تخصیصی به آن ها مواجه بود. به طوری که با وجود تاکید قانون اجرای سیاست های کلی اصل 44، که حاکی از اختصاص سهام عدالت به شش دهک پایین درآمدی است، تعریف جامع و واحدی از مشمولان سهام عدالت ارائه نشد و همین موضوع احتمال واردنشدن برخی افراد را به توزیع سهام عدالت که جزو دهک های پایین درآمدی هستند ، قوت بخشیده است.
این در حالی است که اولاً مقام معظم رهبری در بند 7 پاسخ نامه رئیس جمهور وقت آقای احمدی نژاد، مبنی بر موافقت با توزیع گسترده سهام شرکت های صدر اصل 44، به صراحت به این مطلب تاکید کرده بودند که «شناسایی افراد واقع در دو دهک پایین درآمدی با سازو کارهای علمی و دقیق انجام شود و روستاییان مورد توجه ویژه قرار گیرند.»
ثانیاً در اجرای این طرح و در غیاب یک سیستم جامع دهک بندی خانوارها، توزیع سهام با توجه به اقشار جامعه و نه وضعیت دقیق درآمدی آنان صورت گرفت. بر این اساس، کارنامه اجرای این طرح نشان می دهد که مشمولان سهام عدالت حدود 49 میلیون نفر و در 21 مرحله شناسایی شده اند. طبق گزارش مرکز پژوهش های مجلس و به طور خلاصه، مددجویان نهادهای حمایتی، مددجویان تغییر وضعیت یافته، روستاییان و عشایر، کارکنان شاغل در دستگاه های اجرایی...، ایثارگران، دختران کارگر مجرد و زنان کارگر سرپرست خانوار (مشمول قانون کار)، خدام مساجد و اماکن متبرکه، طلاب حوزه های علمیه، بیماران خاص، کارکنان ستادهای نماز جمعه، خبرنگاران، دست اندرکاران سهام عدالت، مددجویان و کارکنان موسسات خیریه، فعالان قرآنی، قالی بافان، زندانیان آزادشده (مددجویان تحت پوشش مراکز مراقبت از زندانیان آزادشده) تاکسیرانان، درخواست کنندگان مردمی و کارگران فصلی و ساختمانی، اقشاری بوده اند که تا آذرماه سال 97 مشمول این سهام قرار گرفته اند.
ثالثاً در این فرایند، برای متولدین جدید سهام عدالت برنامه ای ارائه نشد و هم اینک هستند فرزندانی که سرپرست آن ها مشمول سهام عدالت هست در حالی که خودشان به رغم قرار داشتن در دهک های پایین، شامل این سهام نیستند.
سهامداران نصفه و نیمه سهام عدالت
مسئله مهم و دیگر سهامداران عدالت این است که برخی از این سهامداران به تازگی متوجه شده اند نه مالک کل سهام بلکه نیمی از آن هستند! آن هایی هم که از ماجرای تکمیل سهم مطلع بوده و توان بازپرداخت وجه تکمیلی را نداشته اند این ابهام را مطرح می کنند که نمی شد بقیه مبلغ سهام نیز از محل سود تقسیمی سالانه پرداخت شود؟ با اذعان به این که نبود اطلاع، حقی را برای افراد ایجاد نمی کند، می بایست به یک نکته مهم در این زمینه اشاره کرد.واقع ماجرا این است که قرار بوده وجه سهام عدالت در طی 10 سال، تقسیط شده و از خانوارها دریافت شود. (موضوعی که شاید خیلی از خانوارها این مسئله را هنوز هم ندانند!).پس از این بازه زمانی نیز در صورت پرداخت نشدن بقیه اقساط، قرار بوده بقیه سهام به دولت باز گردد. دراین میان، دو دهک پایین درآمدی از تخفیف 50 درصدی در قیمت سهام واگذار شده برخوردار بوده و چهار دهک بعدی تنها از امتیاز تقسیط 10 ساله پرداخت قیمت سهام برخوردار شده اند. با این اوصاف باید گفت: مبدأ زمانی تقسیط 10 ساله محل ابهام است. در شرایطی این مبدا از سال 85 در نظرگرفته شده که از سال 85 شناسایی مشمولان سهام عدالت آغاز شده و تا سال 91 که کارگران فصلی و ساختمانی به طرح اضافه شده اند، ادامه پیدا کرده است. بنابراین سال 95 را نمی توان پایان دوره تقسیط برخی از مشمولان دانست و در نظرگرفتن این سال به عنوان سال پایانی دوره تقسیط 10 ساله برای همه مشمولان ممکن است حقوق برخی از آن ها را ضایع کند. به عبارت دیگر شاید برای برخی از مشمولان، هنوز امکان پرداخت بقیه اقساط و تملک کل سهام عدالت خود وجود داشته باشد!
چه باید کرد؟
مرکز پژوهش های مجلس ناظر به ابهامات موجود در سهام عدالت و در آستانه آزادسازی آن، تاکید کرده است که چالش های موجود بر سر راه سهام عدالت برخی از طریق اصلاح قوانین و برخی از طریق وضع قوانین جدید قابل حل است. در غیر این صورت، احتمال این که کنارماندن اقشار مشمول از این طرح به برخی نارضایتی ها منجر شود، وجود دارد. در این زمینه، راهکارهای قانونی و اجرایی زیر قابل توصیه است:
* تعریف دقیق دایره مشمولان و نحوه ورود به این دایره و خروج از آن در قانون.
* تصویب نحوه محاسبه دوره تقسیط 10 ساله توسط وزارت اقتصاد به استناد قانون اجرای اصل 44
* اصلاح قانون اجرای سیاست های اصل 44 در جهت تصریح این قانون در خصوص ارزش سهام قابل واگذاری به مشمولین و تعیین روش وصول اقساط سهام واگذار شده به جز از طریق سود
* تصویب قانون درباره چگونگی برخورد با تسویه کامل نکردن اقساط واگذاری ها ازسوی مشمولان
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جواد نوائیان رودسری - «شکارچی! تا کی شکار کبک و غزال؟ برخیز و عزم شکار ناب کن!» اینها جملاتی بود که ابوالفتح، با لهجه آذریاش، به رضاتفنگچی گفت؛ در سریال زیبا و ماندگار «هزاردستان». شادروان علی حاتمی با این سریال و زحمت و مرارتی که برای آن کشید، در تاریخ هنر ایران ماندگار شد؛ او را باید به حق، سعدی سینمای ایران بدانیم. بازیگران این سریال نیز، عالی ظاهر شدند؛ نقش «ابوالفتح» را علی نصیریان بازی کرد، نقش «رضاتفنگچی» یا «رضاخوشنویس» را زندهیاد جمشید مشایخی و نقش «شعبون استخونی» را محمدعلی کشاورز.
بسیاری گمان میکنند آنچه مرحوم حاتمی بر صفحه جادویی تلویزیون نقش و مخاطبان را به آن مشغول کرد، برههای است از تاریخ ایران. این تصور خیلی هم اشتباه نیست. حاتمی روایتی از تاریخ ایران اواخر قاجار و دوره پهلوی اول را نقل کردهاست، چیزی بین سالهای 1295 تا 1320 هـ.ش؛ اما داستان این روایت، بیشتر زاییده ذهن خلاق حاتمی است نه دادهها و شواهد تاریخی. روایتی که با وجود تطبیق زیاد واقعیت های اجتماعی در آن، شخصیتهایی دارد که هیچ تطبیقی با مصادیق تاریخی خود ندارند. در این مجال کوتاه، قصد نقد فیلم نداریم یا خدایناکرده، نمیخواهیم از ارزش کار سترگ زندهیاد حاتمی بکاهیم؛ قصدمان این است که به شما خوانندگان عزیز عرض کنیم، آنچه گاه و بیگاه در قالب آثار سینمایی و در ژانر تاریخی میبینید، در بسیاری از مواقع، قابل اعتماد نیستند.البته نباید از یاد برد که این روش در تولید آثار سینمایی - تاریخی یک روش مرسوم است و نمی توان به آن خرده گرفت.
کریم دواتگر به هیبت رضاخوشنویس!
رضاخوشنویس، یکی از چهرههای شاخص سریال زندهیاد حاتمی است؛ خوشنویسی هنرمند، گوشهنشین و عارفمسلک در شهر مشهد که ایام جوانی پرتلاطمی داشته و روزی، روزگاری تفنگچی یکی از شازدههای قجری بودهاست. رضا تیرانداز ماهری است که توجه اعضای انجمن مجازات را جلب میکند تا از او بخواهند در امر پاک سازی عناصر بدخواه کشور، با آن ها همکاری کند. مأمور جلب نظر رضاتفنگچی، ابوالفتح است. تردیدی نیست که زندهیاد علی حاتمی، رضاخوشنویس را با اقتباس از شخصیت «کریم دواتگر» خلق کرد؛ مأمور اجرای حکم ترور در کمیته مجازات. انجمنی تروریستی که اواخر دوره قاجار فعال شد و بانیان آن ابراهیمخان منشیزاده، اسدا... ابوالفتحزاده و محمدنظرخان مشکاتالممالک بودند؛ گروهی که ابتدا با ادعای حذف بدخواهان وطن آغاز به کار کرد اما در ادامه تبدیل به مجموعهای شد که با هدف کسب درآمد به تهدید و کشتار میپرداخت. «کریم دواتگر» به همراه «رشیدالسلطان» و «سیدمرتضی»، اعضای تیم ترور کمیته بودند و نخستین اقدام مسلحانه، یعنی قتل میرزا اسماعیلخان، رئیس انبار غله تهران، توسط کریم و دار و دستهاش انجام شد. طبق روایات تاریخی، کریم دواتگر شخصیتی شرور و ناآرام داشت. او همان کسی است که سالها قبل از تاسیس کمیته مجازات، شیخ فضلا... نوری را ترور کرد؛ هرچند این ترور نافرجام بود. کریم به دلیل همین اقدام، بازداشت شد و تصویری که از وی موجود است، به همین دوره زمانی تعلق دارد. او بعد از ترور متینالسلطنه، مدیر روزنامه عصر جدید که در سریال علی حاتمی، نقش وی را پرویز پورحسینی بازی میکرد، از کمیته مجازات مطالبه پول بیشتر کرد و به همین دلیل، در یک تصفیه درونگروهی، توسط رشیدالسلطان به قتل رسید. میبینیم که وجه تشابه میان رضاتفنگچی که بعدها تبدیل به رضاخوشنویس میشود، فقط خطاطی و تیراندازی است! هرچند که برخی، هنر خطاطی رضاخوشنویس را اقتباس علی حاتمی از شخصیت «عمادالکتاب»، خطاط مشهور معاصر و عضو کمیته مجازات میدانند.
شعبان استخوانی یا بیمُخ؟!
شخصیت دیگری که در سریال بسیار به چشم میآید، «شعبونخان» یا «شعبون استخونی» است؛ شعبان نماد لاتها و لُمپنهای آن دوره است. با نوچههایش هر عمل خلافی را انجام میدهد و دستش با تروریستها و اهالی قدرت در یک کاسه است. بیشتر باید او را عمله جور بدانیم. برای «شعبون» در دوره تاریخی مد نظر زندهیاد حاتمی، مصداقی نمیتوان یافت. تنها شخصی که میشود اقدامات و نام او را با اقدامات و نام «شعبون» تطبیق داد، «شعبان جعفری» معروف به «شعبان بیمخ»، لات مشهور دوران کودتای 28 مرداد سال 1332 است که به نفع کودتاچیان فعالیت میکرد. شعبان جعفری، متولد سال 1300 هـ.ش بود و اصولاً نمیتوانست در زمان فعالیت کمیته مجازات، حتی وجود ظاهری داشته باشد. میدانیم که اعضای کمیته مجازات در سال 1296، دستگیر شدند و عموماً به قتل رسیدند. بنابراین، این شخصیت سریال هزاردستان نیز، مشابهی در دنیای واقعی و مستندات تاریخی ندارد.
از ابوالفتح صحاف تا ابوالفتحزاده مالیاتچی
شخصیت ابوالفتح در سریال زندهیاد حاتمی نیز، یادآور یکی از بنیان گذاران کمیته مجازات است؛ میرزا اسدا...خان ابوالفتحزاده. ابوالفتحِ هزاردستان، اصالتاً قفقازی است؛ صحافی میکند؛ مبتلا به بیماری سِل است؛ مردی مشروطهخواه و مبارز که با رؤیای دفاع از حقوق ملت روزگار میگذراند. او از انحراف انجمن مجازات ناراحت است؛ بازداشت میشود و در نهایت، در زندان به دست «شعبون» به قتل میرسد. اما ابوالفتحزاده تاریخ معاصر، به جز اصالت قفقازی، شباهت دیگری با ابوالفتح هزاردستان ندارد. میرزا اسدا...خان، سرتیپ سابق فوج قزاق است که گرایشهای سوسیالیستی دارد و از دوستان صمیمی میرزاآقا ابراهیم تبریزی، از اعضای لژ فراماسونری است. ابوالفتحزاده ظاهراً از طرفداران مشروطیت بود؛ اما بعد از آنکه وی را به عنوان مأمور مالیات ساوجبلاغ و شهریار تعیین کردند، دمار از روزگار مردم منطقه درآورد و شکایات پیاپی، باعث شد از کار برکنارش کنند. احتمالاً همین مسئله باعث غلیان حس کینهجویی او شد و هنگامی که منشیزاده به وی پیشنهاد تشکیل کمیته مجازات را داد، درنگ نکرد. او پس از دستگیری در سال 1296، هنگام انتقال به کلات نادر، جایی که به آن تبعید شده بود، به قتل رسید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
کامیار-داعش همزمان در چهار نقطه عراق به الحشد الشعبی حمله کرد و به نسبت تلفاتی که وارد کرده، پس از شکستش در موصل، کم سابقه است. با این حال،به دنبال حمله غافل گیرانه عناصر تروریستی داعش به نیروهای الحشد الشعبی در استان صلاح الدین (شمال بغداد)، مراجع امنیتی عراق تاکید کردند که اکنون اوضاع در شمال سامرا تحت کنترل کامل امنیتی است. آخرین آمار شهدای این حادثه ۱۱ شهید و ۲۰ زخمی از نیروهای الحشد الشعبی و امنیتی عراق اعلام شده است. مدیر کل اطلاع رسانی در فرماندهی الحشد الشعبی گفت که هدف داعش از حمله جمعه شب گذشته استیلا بر کل استان صلاح الدین در شمال بغداد بود تا امکان بازگشت این گروه تروریستی به شهرهای عراق فراهم شود اما ناکام ماند. مناطق جنوب شرقی استان صلاح الدین به دلیل وجود طبیعت ناهموار جغرافیایی و مناطق گسترده پست و بلند در کنار خلاء امنیتی، از مخفیگاه های هسته های داعش به شمار می رود. همزمان،«سرایا السلام» از دیگر زیرمجموعههای سازمان الحشد الشعبی عراق که وابسته به جریان صدر است، در پی حملات امروز داعش از چند محور به استان صلاحالدین طی بیانیهای اعلام کرد که امنیت در مناطق تحت حمایت این نیروها در اطراف سامراء کاملا برقرار است.اگرچه درگیری ها میان باقی مانده های داعشی و نیروهای الحشد الشعبی در خلال ماه های گذشته همواره وجود داشته است اما تشدید این درگیری ها به ویژه در روزهای اخیر را باید در سایه تحولات چند هفته گذشته تحلیل کرد. اولین نکته در این خصوص آن که تشدید درگیری ها دقیقا بلافاصله پس از زمانی صورت می پذیرد که آمریکا شماری از سرکردگان و فرماندهان داعشی را از زندان های "قسد" در شمال سوریه تحویل گرفته و به عراق منتقل کرده است. تاملی در این مسئله که دو هفته پیش رسانه ای شد و تشدید درگیری ها ی این روزها گویای حقایقی معطوف به اصرار آمریکایی ها بر احیای داعش در عراق است.دومین نکته دراین خصوص آن که مبادرت داعش به عملیاتی این چنین سنگین متعاقب شرایطی صورت گرفته که آمریکا پایگاه های مشترک خود با عراق را تحویل دولت این کشور داد و نیرو و تجهیزات خود را در 3پایگاه نزدیک مرزهای ایران، سوریه و همچنین بغداد متمرکز کرد. بر این اساس می توان حملات داعش را در هماهنگی با آمریکا تحلیل کرد و هدف از آن را نشان دادن ناتوانی عراق در تامین امنیت خود بدون حضورآمریکا معرفی کرد.سومین نکته آن که تشدید درگیری ها و تقویت حملات داعش در آستانه برگزاری اولین نشست به اصطلاح استراتژیک آمریکا و عراق طی روزهای آینده می تواند با این هدف صورت گرفته باشد که آمریکا با دستی پرتر در این مذاکرات حاضر شود و پیش از مذاکره دولت عراق را به این جمع بندی رسانده باشد که آن ها بیش از آمریکا نیازمند حضور جدی آمریکا در کشورشان هستند.بدیهی است مجامع و رسانه های معاند عراق، عملیات دیروز داعش را در سایه اعلام جدایی چهار تیپ الحشدالشعبی از این مجموعه به تحلیل بنشینند و از این مسئله کم رنگ شدن اصرارها در عراق مبنی بر خروج آمریکا از این کشور را استنتاج کنند این درحالی است که از نگاه الحشد الشعبی در هر هیبت و شاکله ای داعش همان داعش موصل است و در حقیقت جاده صاف کن و ابزار حضور آمریکا در عراق است آن چنان که در سال 2014 وماجرای اشغال موصل نیز چنین نقشی داشت.درحالی که در موصل الحشدالشعبی غول داعش را در چراغ کرد این بار و در سایه تجربه های گذشته نیز درصدد است به هیچ وجه اجازه خروج این غول از چراغ را ندهد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نوائیان - بوستان وکیلآباد یکی از تفرجگاههای مهم شهر مشهد است و برای مشهدیها و حتی زائرانی که به پابوس امام رضا(ع) می آیند، مکانی نوستالژیک است. باغ وکیلآباد در سال 1348 خورشیدی، توسط حاجحسین ملک وقف عام شد و در اختیار شهرداری مشهد قرار گرفت. اظهار نظر درباره چرایی نام گذاری این مکان، ساده نیست. دست کم دو روایت مهم درباره نام گذاری وکیلآباد وجود دارد. روایت نخست این است که باغ وکیلآباد را به دلیل وکالت حاجحسن ملک، برادر حاجحسین، در دوره پنجم مجلس شورای ملی، بین سالهای 1302 تا 1304 و تملک ابتدایی او بر اراضی این منطقه، به این نام خواندهاند. ظاهراً شعری از ایرجمیرزا هم در اینباره باقیمانده است که دلالت بر نام وکیلآباد، پیش از سال 1304 دارد.
روایتی دیگر که گویا از خانم عزتملک ملک، دختر حاج حسین ملک است، چنین بیان میکند که دلیل اطلاق نام «وکیلآباد» به این بوستان، تعلق آن به خانواده کفایی، فرزندان آخوند خراسانی است که یکی از آن ها با نام میرزاحسن کفایی، وکیل مشهد در مجلس بوده و البته پس از آن، باغ را به حاجحسین ملک فروخته و عنوان «وکیلآباد»، در واقع استناد به منصب اوست اما در این روایت تاریخی یک سکته مهم وجود دارد و آن اینکه، میرزاحسن کفایی، نخستین بار در تیرماه سال 1305 و در دوره ششم مجلس شورای ملی، نماینده مردم مشهد شد و پیش از آن، سابقه نمایندگی نداشت که به واسطه آن، «وکیلآباد» را به این نام بخوانند و از طرفی، طبق شعر ایرجمیرزا که قطعاً قبل از 1304 سروده شده(ایرج میرزا در سال 1304 درگذشت)، این مکان پیش از وکالت میرزاحسن کفایی، به «وکیلآباد» شهرت داشتهاست. بنابراین، اگر قرار باشد یکی از این دو روایت تاریخی را بپذیریم، باید روایت نخست را انتخاب کنیم که دلیل نام گذاری وکیلآباد را، وکالت برادر حاجحسین ملک در دوره پنجم مجلس شورای ملی میداند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هنوز دو روز از چاپ گزارش «نفس هایی که در کارتن حبس می شود» درباره کارتن خوابی در حاشیه مشهد و روایتی از یک زوج کارتن خواب در شهرک شهید رجایی مشهد نگذشته بود که آستان قدس رضوی و تعدادی از خیران وارد عمل شدند و خانه ای برای این زوج اجاره و وسایل اولیه را نیز برای آن ها مهیا کردند تا روزگار به این زوج جوان کمی روی خوش نشان دهد. این بار برای دیدن علی و همسرش سراغ کارتن خواب ها نمی رویم، هرچند راهی حاشیه مشهد می شویم، اما نه در آلونکی که با کارتن و پلاستیک بنا شده ، بلکه زیر سقفی که آن ها را از سرما و گرما در امان نگه می دارد. محل قرارمان با محمد امینی (طلبه جوانی که از روز اول تهیه گزارش با ما همراه بود) دفتر قرارگاه فرهنگی «کهف الحسن» واقع در شهرک شهید رجایی است، وقتی به محل قرار می رسیم کامیون بزرگی در حال تخلیه کیسه های برنج است که قرار است بین نیازمندان حاشیه شهر توزیع شود، بعد از چند دقیقه کامیون دیگری که حامل 3000 پرس غذای نذری است، به رسم هر روز از سوی آستان قدس رضوی برای خانواده های کم بضاعت به این نقطه از شهر می آید. شریفی مسئول این قرارگاه فرهنگی که پیگیری اجاره منزل و تهیه وسایل زندگی را برای خانواده علی انجام داده است ضمن گلایه از کم کاری برخی ازمسئولان در رسیدگی به مشکلات حاشیه شهر مشهد می گوید: اگر مسئولان می دانستند چه برکتی در خدمت به مردم حاشیه شهر نهفته است آن ها را یک لحظه تنها نمی گذاشتند، امروز به لطف امام رضا (ع) اقدامات موثری در حاشیه شهر انجام می شود.هنوز چند جمله نگفته است که برای رسیدگی به توزیع غذای نذری حضرت صدایش
می زنند و ما به همراه محمد امینی و یکی از فعالان قرارگاه «کهف الحسن» به سمت خانه علی به راه می افتیم.
خداحافظ روزهای دربه دری
علی تازه از خواب بیدار شده، تا مرا می بیند با لبخند می گوید: «من به خواب شب هم
نمی دیدم که از بیابان های حاشیه شهر مشهد و کارتن خوابی به این سرعت، زیر یک سقف بیاییم.»
همسر علی با خوشحالی در حالی که بغض صدایش محسوس است حرف های علی را این طور تکمیل می کند: «یکی دوشب قبل باران شدیدی می بارید ، همان لحظه به علی گفتم، ببین اگر الان در آن آلونک بودیم زیر باران باید چه زجری می کشیدیم. خدا را شکر که الان یک سقف بالای سرمان هست. چند هفته قبل که کارتن خواب بودیم در مشهد تگرگ بارید خیلی به ما سخت گذشت، هر چه پتو داشتیم روی خودمان کشیدیم اما بازهم از سرما می لرزیدیم همه پتوهای مان خیس شده بود. آن جا که بودیم هر لحظه اش یک مصیبت بود، از زمستان سرد و روزهای برفی بگیرید تا باران های شدیدی که در بهار بارید.»اگر چه تمام این جملات را با خنده تعریف می کند اما هر بار به او نگاه می کنم اشک در چشمانش حلقه زده است.
دست نیازمندان را می گیرم
همان روز اول که در حاشیه شهر به سراغ علی رفتیم قول داده بود که اگر سقفی روی سرش باشد اعتیادش را ترک کند. با خنده از او می پرسم: هنوز سر حرفت هستی؟ لبخند کم رمقی می زند و جواب می دهد: «از روزی که این خانه را برای ما اجاره کرده اند درست از همان لحظه اول به خودم قول داده ام دیگر مصرف نکنم و تا همین لحظه 48 ساعت است که هیچ ماده مخدری مصرف نکرده ام. روزهای اول خیلی سخت است دایم باید بخوابی، هر روز چند بار دوش آب سرد می گیرم تا خماری برایم قابل تحمل تر باشد. کار به جایی رسیده که همسرم هم باورش نمی شود دارم اعتیادم را ترک می کنم. می خواهم خودم را به کمپ معرفی کنم، به خودم قول داده ام بعد از ترک اعتیاد، همان طور که دستم را گرفتند دست هر کسی را که روزگار از او رو برگردانده بگیرم، همین الان با آن که هنوز یکی دو روز است زیر این سقف آمده ام به خیرانی که شب ها غذای حضرت توزیع می کنند گفتم هر زمانی خواستند غذای نذری بین کارتن خواب ها و خانواده های نیازمند توزیع کنند روی کمک من حساب کنند.»
بعد از ترک اعتیاد فرزندانم را پیش خودم می آورم
علی بعد از کارتن خواب شدن خود و همسرش دو دختر خردسالش را به خانه پدرش برده بود تا شاهد تحمل سختی آن ها نباشد. از علی درباره فرزندانش می پرسم و این که دو دخترش را چه زمانی به خانه خودشان بر می گرداند؟ می گوید: «بعد از این که از کمپ برگردم و روبه راه شوم بچه هایم را می آورم» همسرش که تا این لحظه به زمین خیره شده بود سرش را بالا می آورد و با چهره اندوهگینش به علی نگاهی می اندازد، انگار دلتنگی امانش را بریده است. قرار بر این شده تا یکی از خیران هزینه زندگی خانواده علی را تا زمانی که از کمپ بر می گردد بدهد و بعد از آن هم کاری برای اودست و پا کنند.
علی و همسرش این روزها از سوز کارتن خوابی و درد بی خانمانی رها شده اند و به همت مردم و آستان قدس رضوی زیر یک سقف رفته اند. در مسیر برگشت ،صحبت های همسر علی دایم در ذهنم تکرار می شود که می گفت:«با خودم می گویم خدا را شکر ما آمدیم زیر یک سقف و نجات پیدا کردیم ولی فکر کارتن خواب هایی که هنوز در بیابان های اطراف مشهد زندگی می کنند رهایم نمی کند.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد جواد رنجبر/ همان طور که از توصیه ها بر می آمد که اگر هشدارهای بهداشتی رعایت نشود، کرونا دوباره طغیان خواهد کرد، انگار حالا خبرها تایید می کنند که این ویروس در 5استان پس از چند روز آرام دوباره خیز برداشته است.به گزارش خراسان، اخبار دریافتی از استان های خراسان شمالی، مازندران، خوزستان، بوشهر و اردبیل از طغیان دوباره ویروس کرونا به دلیل رعایت نکردن فاصله گذاری اجتماعی حکایت دارد.
خوزستان در وضعیت وخیم تر
در میان این 5 استان، به ظاهر وضعیت خوزستان بدتر است؛ به گونه ای که برای این استان پیش بینی انفجار کرونا شده است و احسان پور سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز گفته است که با توجه به پیش بینی انفجار بیماری در روزهای آینده احتمال اعمال ضوابط سختگیرانه و جدی تری در استان مطرح است. ایرنا نیز جمعه گذشته خبر داده که طبق آمار دانشگاه علوم پزشکی مازندران، آمار بیماران کرونایی در این استان پس از حدود یک ماه روند نزولی، بار دیگر به دلیل رعایت نکردن فاصله گذاری اجتماعی و عادی سازی رفتاری نسبت به ویروس کرونا روند افزایشی به خود گرفت و تعداد بیماران جدید بستری از آمار ترخیصیها پیش افتاده است. در همین حال هاشمی سرپرست دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی نیز به مهر گفته است که افزایش ترددها و تجمعهای بدون رعایت فاصلهگذاری اجتماعی باعث گسترش بیماری و در نتیجه افزایش آمار مبتلایان به کرونا طی چند روز اخیر در این استان شد.
اردبیل، از سفید به قرمز!
بهنامجو استاندار اردبیل هم اعلام کرده است که وضعیت سفید این استان در زمینه کرونا، با بیتوجهی برخی افراد تاکنون به وضعیت زرد و در برخی نقاط قرمز رسیده است.در همین زمینه کشمیری دبیر ستاد مبارزه با کرونای بوشهر هم افزایش آمار بیماران کرونایی در این استان را نگران کننده دانسته است.آن چه مسلم است این که در صورت رعایت نکردن فاصله گذاری اجتماعی توسط مردم، هر روز ممکن است ویروس کرونا باز طغیان کند و باعث ایجاد دوباره محدودیت ها شود.
گفت و گو
نماینده ماهشهر در گفت و گو با خراسان :
برخی اظهارات دولتی ها باعث شد مردم کمتر رعایت کنند
گروه اجتماعی- برای بررسی وضعیت موج دوم کرونا در خوزستان با علی گلمرادی نماینده مردم
ماهشهر در مجلس همکلام شدیم. وی معتقد است: نوع ادبیات و سخنان برخی از دولتی ها باعث شده است مردم به احتیاط ها و رعایت نکات بهداشتی کمتر توجه کنند ضمن این که خیز دوباره کرونا در کشور دور از انتظار نبوده و نیست. گلمرادی همچنین درباره خوزستان می گوید: به دلیل فعالیت های اقتصادی و ارتباطات گسترده تجاری در استان طبیعی است که با بازگشایی ها، این استان در شرایط حساس تری قرار گیرد وبا افزایش رفت وآمدها شاهد خیز دوباره کرونا در خوزستان باشیم. از آقای گلمرادی درباره وضعیت امکانات و خدمات درمانی استان در این شرایط هم می پرسم که می گوید: ما همیشه درباره نبود تناسب میان نیازهای خوزستان با امکانات موجود در مجلس فریاد زده ایم طبیعتا شرایطی همچون کرونا به این کمبودها دامن زده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.