غفوریان- پنج سال سابقه کار دارد یعنی پنج سال حق بیمه پرداخت کرده است اما برای فروردین و اردیبهشت فقط یک میلیون و 300 هزار تومان به عنوان بیمه بیکاری به او پرداخت شده است، یعنی برای هر ماه 650 هزار تومان. یا آن دیگری که کارگر هتل بوده، با سابقه سه سال فقط 550 هزار تومان نصیبش شده است. این ها در زمانی که کرونا نبود با حداقل حقوق کارگری یعنی یک میلیون و560هزار تومان هم زندگی شان لنگ بود، حالا که کرونای لعنتی و این گرانی ها به جانشان افتاده است معلوم نیست سر و ته هزینه های زندگی را چگونه باید جمع و جور کنند. با شماره یکی از این کارگران که درباره «بیمه بیکاری» به روزنامه هم پیامک داده است، تماس می گیرم. می گوید: « با دو فرزند و چهارماه بیکاری برای هر ماه فقط 600هزار تومان
داده اند خودشان بیایند و بگویند که ما با این 600 هزار تومان چطوری زندگی کنیم؟ گوشت و مرغ هم نمی خوریم و نمی خواهیم. آیا باید بتوانیم نان بخریم؟!»
یا به این پیامک که به روزنامه ارسال شده است توجه کنید: «آقاچرا ما کارگران متضرر از کرونا رااین قدر اذیت می کنن آقای رئیس تامین اجتماعی حقوق بیمه بیکاری مارانمی دین حق بیمه رو هم 30 درصد گران کردین ازکجا بیارم سرماه فلان قدر واریز کنم بعدشم الان که احتیاج دارم قسط وام واجاره خانه وپول خرج خونه نداریم خداشاهده شب ها ازخجالت روی خانه رفتن ودیدن سفره خالی واجاق سرد خانه ونگاه همسرم راندارم حداقل وعده الکی ندین شکم سیر ازگرسنه خبر نداره زیر دست ها تون راهم ببینید.»
پس بوق و کرنا برای چه بود؟
مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری وزارت تعاون هفته قبل گفته بود: «در مجموع ۸۵۱ هزار و ۸۶۴ نفر در سامانه ثبت درخواست بیمه بیکاری وزارت تعاون ثبتنام کردند که ۷۱۱ هزار و ۸۰۰ نفر مشمول دریافت بیمهبیکاری هستند.» آن طور که همه می دانیم از اوایل اسفند که
تعطیلی ها و آسیب های کرونا جدی شد، مسئولان وعده هایی برای جبران خسارات مردم و آسیب دیده ها را در بوق و کرنا کردند، اما آن طور که باید خبری از جبران نبود یا آن طور که انتظار می رفت نشد. حالا این کارگران بیکار شده حرفشان این است که پرداخت بیمه بیکاری چرا با تاخیر و چرا این قدر کم؟
در این زمینه با اکبر شوکت، عضو کارگری هیئت امنای سازمان تأمین اجتماعی تماس گرفتم تا حرف هایش و تدابیر احتمالی تامین اجتماعی را جویا شوم. تا موضوع «بیمه بیکاری» را مطرح
می کنم، انگار داغش تازه می شود. می گوید: «ما هم از این عدد و رقم های 500 و 600 هزار تومان ناراحتیم و نگران. نمی دانیم این رقم هایی که دولت اعلام کرد برای جبران خسارات مشاغل پرداخت خواهد کرد چه شد. دولت قبل از سال اعلام کرد پنج هزار میلیارد تومان برای مشاغل آسیب دیده پیش بینی کرده است. آن طور که من شنیدم حدود 30 درصد هم به کار برگشته اند و تعداد باقی مانده ها چندان نباید زیاد باشد، این که چرا این گونه رقم ها به این کارگران پرداخت شده برای ما هم جای سوال دارد. حتی انتظار ما این بود که به گروه های دیگر شغلی مثل کارگران ساختمانی ، قالی بافان و... که مشخصات شان در سامانه های صندوق بیمه بیکاری ثبت است کمک شود .به هرحال کمک به این اقشار که جزو دهک های پایین جامعه هستند جای دوری
نمی رود.آقای شوکت هم به بوق و کرنای عددهای اعلام شده توسط دولت اشاره و تصریح می کند که دولت اعلام کرد ، دو میلیون تومان به صاحبان مشاغل بیثبات تسهیلات حمایتی پرداخت می کند که از آن هم خبری نشد.
توهین؟!
از او درباره اقدامات صندوق بیمه بیکاری می پرسم که می گوید: «این صندوق زیرنظر تامین اجتماعی است اما مدیرعامل این سازمان حق قانونی ندارد که غیر از مبالغ قانونی ، حتی یک ریال و از حق بیمه سایر بیمه شده ها پرداخت کند بلکه این وظیفه دولت است که مثل همه دنیا در بحران ها به داد کارگر و کارفرما برسد. واقعا ما هم این رقم های 500 یا 600 هزار تومان را به عنوان بیمه بیکاری در این شرایط نوعی توهین به مردم می دانیم.»
فرمول ها را تغییر دهید
با توجه به شرایطی که کرونا برای همه پدیدآورده و معادلات و فرمول ها را تغییر داده است، انتظار می رود دولت با مدد مجلس، فرمول های پرداختی به کارگران بیکار شده را تغییر دهند و دست کارگری را که سر کار بوده و حالا بیکار شده با مهربانی بیشتر بگیرند، بماند که نوع دوستی جای دوری نمی رود، اصلا وظیفه یک مسئول است که به فکر معیشت مردم و خصوصا طبقه ضعیف باشد. اجازه بدهید پایان گزارشم با درددل یک کارگربیکار شده با تسنیم باشد: «مبلغ واریزی برای بیمه بیکاری من و چند تا از دوستانم ۷۰هزار تومان بوده! آقایان مسئول چطور محاسبه کردید؟! دو تا بچه دارم؛ بهخدا صاحبخانه داره بیرونم می کنه...»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
عبدالهی – سه روز بیشتر از راه اندازی پویش «عکس های زیرخاکی حماسه» سپری نشده اما تا روز گذشته بیش از 500 عکس از سال های دفاع مقدس گردآوری شده است، تصاویری که بسیاری از آن ها تا به حال در آلبوم های شخصی رزمندگان دفاع مقدس و خانواده های شهدا بایگانی شده بود و حالا می تواند چشم ها را به زیبایی های بیشتری از آن سال ها روشن کند.
به گزارش «خراسان رضوی»، همزمان با ولادت امام رضا(ع) جمعی از رزمندگان خراسانی دفاع مقدس دست به کار شدند و با تشکیل گروهی در فضای مجازی از همرزمان خود خواستند به سراغ آلبوم های شخصی خود بروند و تصاویر آن را با دیگران به اشتراک بگذارند. فراخوانی که با مشارکت روزنامه خراسان رضوی نیز همراه شد تا این روزنامه قدیمی و صمیمی که سال های سال با انتشار ویژه نامه های دفاع مقدس و پلاک عزت، برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا تلاش کرده است، این بار هم پای کار بیاید و به وظیفه خود عمل کند. علاقه مندان به مشارکت در این پویش مشترک روزنامه خراسان رضوی و رزمندگان دفاع مقدس می توانند با ارسال متن «فراخوان عکس دفاع مقدس»، به شماره پیامکی روزنامه خراسان (2000999)، به گروه ایجاد شده در فضای مجازی ملحق شوند و عکس های آلبوم های شخصی خود از دوران دفاع مقدس را با دیگران به اشتراک بگذارند.بر اساس اعلام «مصطفی صداقت» رزمنده دفاع مقدس که از پایه گذاران این پویش است، تلاش می شود از این آرشیو کم نظیر آلبومهایی تهیه شود تا بتوان این عکس های کمتر دیده شده را در معرض دید علاقه مندان بیشتری قرار داد و با زنده نگه داشتن خاطرات آن سال ها، فرهنگ ایثار و مقاومت را ترویج کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
محمد حسام مسلمی / بنا بر اذعان مدیرعامل آتشنشانی مشهد علاوه بر این که 33 بیمارستان مشهد هنوز نسبت به اخذ تاییدیه ایمنی خود اقدام نکردهاند، 15 ساختمان بلندمرتبه این شهر نیز فاقد نقشه آتشنشانی هستند. با این حساب باید گفت سرنوشت بیمارستان سینا مهر تهران در انتظار حداقل 48 بیمارستان و ساختمان بلندمرتبه شهر مشهد است.به گزارش خراسان رضوی گرچه حادثه آتشسوزی بیمارستان سینا مهرتهران در چند روز اخیر زنگ خطر برای ساختمانهای ناایمن و فرسوده در کشور را به صدا درآورد اما این تنها حادثهای نبود که بتواند موضوع ایمنی بیمارستانهای ناایمن و ساختمانهای بلندمرتبه را به ورطه فراموشی بسپارد. این حادثه هشداری بود که بار دیگر موضوع ایمنی بیمارستانها و ساختمانهای بلندمرتبه در اذهان عمومی را زنده و موجی از نگرانی را در بین مردم ایجاد کند. چهار سال پیش بود که برج 17 طبقه اداری تجاری سلمان مشهد دچار آتشسوزی گستردهای شد و بخشی از زندگی و سرمایه برخی اهالی این ساختمان در میان بهت و نگاههای مردم بر باد رفت، روزنامه خراسان رضوی همواره موضوع ایمنی ساختمانها، مجتمعهای بلندمرتبه و بیمارستانها را در دستور کار جدی خود قرار داده است، از برگزاری میزگرد گرفته تا پیگیریهای مداوم برای ایمنی ساختمانهای بلندمرتبه سعی کرده تا افکار عمومی را نسبت به این موضوع آگاه کند. بعد از آتشسوزی برج سلمان بود که خراسان رضوی با برگزاری میزگردی به ابعاد این حادثه و نگرانیها از دیگر برجهای ناایمن پرداخت و معاون شهردار اعلام کرد که 48 ساختمان همانند سلمان وجود دارد که اگر ایمنی آنها ایجاد نشود آتشسوزیهای سلمانها تکرار خواهد شد. آن چه از اظهارات شرکتکنندگان در این میزگرد مشخص بود عدم اجرای قوانینی بود که بر زمینمانده است که متولیان از آن غافل شدهاند. این تنها نگرانی مردم از وجود ساختمانهای ناایمن نیست، مجتمع زیست خاور هم به دلیل ناایمن بودن هراس زیست بر دل اهالی و ساکنان انداخته و اگر جدی گرفته نشود چهبسا تراژدی تلخ حوادث پلاسکو و سلمان بار دیگر تکرار خواهد شد. پس از آتشسوزی مهیب برج سلمان و مجتمع پلاسکو در تهران حساسیتها در کلانشهرها بیشتر شد و مجتمع زیست خاور از جمله مجتمعهایی بود که نگرانیها درباره آن شدت گرفت. در 27 بهمنماه خراسان رضوی در گزارشی با عنوان «زیست خاور پلاسکو نشود » به ابعاد این حادثه نیز پرداخت. حال در پی آتشسوزی بیمارستان سینا در تهران و ایجاد حساسیت در میان مردم؛ مدیرعامل آتشنشانی شهرداری مشهد اعلام کرده که« امسال هیچ بیمارستانی برای دریافت تأییدیه ایمنی به آتشنشانی مشهد مراجعه نکرده است» این اظهارات مدیرعامل سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد در حالی مطرح میشد که وی 5 تیر سال گذشته در گفت وگو با خراسان رضوی اعلام کرد که 34 بیمارستان در مشهد تأییدیه ایمنی ندارد، این خبر با عنوان «کمین آتش در 34 بیمارستان مشهد» در خراسان رضوی منتشر شد، دریافت نکردن تأییدیه ایمنی از سوی بیمارستان با واکنش تند مدیرعامل سازمان آتشنشانی مواجه شد و خراسان رضوی در گزارش دیگری با عنوان
« ایمنی31 بیمارستان مشهد دربند نامهنگاری» پیگیر این موضوع بود و عزیزی در این گزارش در اظهاراتی اعلام کرد که «نمیشود که ما هر بار نامهنگاری کنیم، آنها هم نامهها را بایگانی کنند و هیچ اتفاقی هم نیفتد، باوجود نامههایی که زدیم فقط یک بیمارستان جواب داده و سه بیمارستان هم تشکیل پرونده دادند و 31 بیمارستان هنوز هیچ کاری نکردند.».وی در همان زمان اقدام نکردن برای دریافت تأییدیه آتشنشانی از سوی بیمارستانها را نوعی بهانهتراشی بیان کرد، به نظر میرسد آتشسوزی در یکی از مراکز درمانی که در تهران اتفاق افتاد اهمیت ایمنی بیمارستانها و زنگ خطر آتش سوزی در این مراکز را به صدا درآورده است، موضوعی که رئیس شورای شهر مشهد نیز روز شنبه در پیام اینستاگرامی اعلام کرد: به آتشنشانی مشهد مأموریت ویژهای برای بررسی ایمنی مراکز درمانی داده شده است.مدیرعامل سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد با اشاره به حادثه آتشسوزی در یکی از مراکز درمانی شهر تهران به خراسان رضوی میگوید: مجموعه معاونت آموزش و پیشگیری آتشنشانی بر اساس مصوبات کمیسیون خدمات شهری شورای اسلامی شهر و شهرداری مشهد طی سالهای ۹۷ ۹۸ و چند ماه گذشته از سال 99 مکاتبات مختلفی را با نهادهای مربوط داشته و هشدارهای لازم در این خصوص را داده است .وی میافزاید: در همین مدت سازمان آتشنشانی از برخی بیمارستانهای پرتراکم و مهم شهر بازدیدهای ایمنی داشته و به مسئولان این اماکن چندین بار در خصوص ناایمن بودن مجموعههای درمانی هشدارهایی داده است ، از مجموعه ۳۳ بیمارستان فعال مشهد، تنها دو بیمارستان مجوز یکساله گرفته بودند که تأییدیههای ایمنی آنها نیز در اواخر سال گذشته منقضی شده و باید مجدد نسبت به گرفتن مجوزهای لازم اقدام کنند.عزیزی تصریح میکند: با توجه به اهمیت موضوع ایمنی در بیمارستانها و مراکز درمانی، کارگروهی متشکل از نمایندگان فرمانداری مشهد، اداره کار و امور اجتماعی استان، سازمان آتشنشانی، نظاممهندسی استان، نماینده دستگاه قضایی و دانشگاه علوم پزشکی مشهد تشکیلشده است.وی می گوید: این کارگروه قرار است که با قید فوریت طی هفتههای پیش رو، بازدیدهایی را از مراکز درمانی خصوصی و دولتی، کلینیکها و بیمارستانها انجام دهند و موارد خطرآفرین و ناایمن مراکز درمانی را مجدد به مسئولان آن اعلام کنند، تا با قید فوریت نسبت به برطرف کردن نواقص احتمالی اقدام عاجل از سوی متولیان این مراکز انجام شود.مدیرعامل سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد با بیان اینکه بهموازات تشکیل این کارگروه، مکاتبه مجددی با رئیس دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد، میگوید: در این مکاتبه خواستهایم تا آخرین وضعیت بیمارستانهای در حال بهرهبرداری و توسعههایی را که در آن اماکن انجامشده است به اطلاع آتشنشانی مشهد برسانند.عزیزی تصریح میکند: همچنین از سوی سازمان مکاتبهای فوری با شهرداران مناطق 13 گانه شهرداری مشهد انجامشده تا ظرف ۷۲ ساعت آینده لیست کامل مراکز درمانی و کلینیکهای خصوصی و دولتی شهر مشهد تهیه شود و در اختیار مجموعه سازمان آتشنشانی مشهد قرار بگیرد تا در یک فضای تعاملی بتوانیم همه بیمارستانهایی را که در حال بهرهبرداری یا در حال ساخت هستند مورد ارزیابی و رصد ایمنی مجدد قرار دهیم .
اعلام اسامی مراکز درمانی ناایمن به دستگاه قضایی
وی می افزاید: درصورتیکه مراکز درمانی و بیمارستانهای دولتی یا بخش خصوصی نتوانند مجوزها و تاییدیههای ایمنی لازم را از سازمان آتشنشانی کسب کنند، اسامی مراکز درمانی ناایمن به دستگاه قضایی و مردم اعلام خواهد شد.
وی بابیان این که هم اکنون تمرکز جدی برای ایمنی ساختمانهای بلندمرتبه و ساختمانهایی با تجمع بالا در دستور کار این سازمان قرارگرفته است،میگوید: با توجه به امکاناتی که در اختیارداریم نقشه پیش از حادثه 15 ساختمان مسکونی تجاری بلندمرتبه در مشهد را تا پایان شهریورماه به اتمام میرسانیم، این در حالی است که اگر به این ساختمانها ورود نکنیم تبعات ناگوار جدی خواهد داشت.
دریافت مجوز از دادستانی برای ورود به ایمنی ساختمانهای بلندمرتبه
وی در خصوص ایمنسازی ساختمانهای بلندمرتبه و اماکن تجمعی می گوید: با دستوری از حوزه دادستانی تعداد 15 ساختمان مهم مشهد که همه آنها را میشناسند و همچنین ساختمانهای در حال احداث یا بهرهبرداری شده الزامات ایمنی 100 درصدی مورد توجه قرار گرفته است، تمام پارکینگها، تصرفات، فازهای تجاری و اداری در این طرح بررسی و الزامات ایمنی آن تدوین خواهد شد.وی در ادامه به مدل اجرای طرح نقشه پیش از حادثه اشاره میکند و میافزاید: این طرح برای اولین بار در ایران با نام( پی آی پی) نقشه پیش از حادثه آماده میشود، در این طرح آتشنشان متوجه میشود وقتی اتفاقی در یک ساختمان بزرگ افتاد ورودی، خروجی، تأسیسات و محل انتقال دقیقاً کجا قرار دارد، کجا میشود خودرو و نردبان را مستقر کرد و از قبل از وقوع حادثه ساختمان دقیقاً شناخته میشود و در هرکدام از آنها مانور عملیاتی نیز اجرا میشود.وی حمایت دستگاه قضایی برای ورود جدی به ایمنی 15 ساختمان بلندمرتبه را بااهمیت بیان میکند و میافزاید: در برخی از ساختمانها اگر حمایت دادستانی نبود به ما اصلاً اجازه ورود نمیدادند، اما این حمایت وجود دارد و بچههای ما پایکار هستند و امیدواریم تا پایان شهریور اجرای این طرح برای 15 ساختمان نهایی و اجرا شود.عزیزی در پاسخ به این سوال که 15 ساختمان بلندمرتبه دارای مشکلات ایمنی مهمی است؟ میگوید: مشکلات عدیده نیست، اما ممکن است مشکلات ریزی وجود داشته باشد که اگر خداینکرده آتشسوزی اتفاق بیفتد به مشکل بزرگ تبدیل میشود، بهصورت مصداقی سیستمهای اعلام حریق، صحت کابلهای استفاده شده در ساختمانها مبنی بر این که این کابلها ضد حریق هستند یا نه، سیستم قرارگیری اتاق مانیتورینگ در نزدیکترین محل در ورودی ساختمان که نیروهای امدادی در آن جا مستقر شوند و مواردی مثل ضد حریق بودن و کند سوز بودن مواد استفادهشده در سالنهای همایش و خیلی موارد که در ساختمانهای بلندمرتبه رعایت نشده است، بنابراین ایرادات جزئی اگر رفع نشود در آینده با مشکل بزرگ مواجه خواهد شد، در واقع با اجرای این طرح سازمان آتشنشانی کاملاً به جزئیات ساختمان اشراف دارد.وی در پاسخ به این سوال که 15 ساختمان شناساییشده قدیمی بودند میگوید: نه ساختمانهای جدید یا بهرهبرداری شده در میان آنها وجود دارد، طبیعتاً دریافت پایان کار برای ساختمانهایی که در حال احداث یا بهرهبرداری است تأییدیه آتشنشانی را نیاز دارد که باید آن ایرادات برطرف شود.
ساختمانهای بلندمرتبه بهخودیخود پرخطر است
وی بابیان این که ساختمانهای شناساییشده بلندمرتبه پرخطر هستند میافزاید: ساختمانهای بلندمرتبه بهخودیخود پرخطر است، هر چقدر ارتفاع ساختمان بالا باشد اطفای حریق مشکلتر میشود ، بنابراین ما گفتیم ساختمانهای بلندمرتبه و مراکز تجمعی که داخل آنها رستوران و سینما قرار دارد و هزاران نفر هم حضور دارند اگر اتفاقی در آن جا بیفتد تخلیه اینها سخت است بنابراین اجرای این طرح میتواند جلوی اتفاقات ناگوار را بگیرد.وی در پاسخ به این سوال که چه تعداد از ساختمانهای بلندمرتبه پرخطر شناساییشده است، میگوید: ما در فاز اول شناسایی 15 ساختمان شاخص مشهد را به صورت رندومی انجام میدهیم، مکاتبهای با تمامی شهرداران مناطق 13 گانه انجام دادیم مبنی بر خود اظهاری که چه تعداد ساختمان بلندمرتبه با آن تعریفهایی که برای آنها ارسال کردیم وجود دارد .وی می گوید: پرخطر بودن بدین معنی نیست که آن ساختمان الزامات ایمنی را صرفاً رعایت نکرده ، اما از دیدگاه ما پرخطر است، یک ساختمانی همه موارد ایمنی را رعایت کرده اما بهعنوانمثال ساختمانی 25 طبقه است اما عرض معبر آن 6 متر است، این برای ما پرخطر است، اگر حریق اتفاق بیفتد و خود سیستمهای اطفای حریق توان اطفای حریق را نداشته باشند باید بچههای سازمان بدانند نردبان 32 متری در یک معبر 6 متری چگونه قرار می گیرد و این آیا امکانپذیر است یا نه، پس پرخطر بودن از دیدگاه ما است، همچنین بهمرور بعد از این که ساختمانهای بلندمرتبه تمام شد به سمت ساختمانهای دیگری مثل اماکن ورزشی و بازارهایی که تجمع در آنها صورت میگیرد میرویم.مدیرعامل سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری مشهد خاطر نشان می کند: این 15 ساختمان مسکونی تجاری هستند، برای الزامات ایمنی آنها ما واقعاً مشکل ورود به مجموعهها را داشتیم، ضابط قضایی که نیستیم اگر حمایت دستگاه قضایی نباشد کار پیش نمیرود و این جا تشکر ویژه دارد.وی می گوید: برخورد ما برای الزامات ایمنی برای همه ساختمانها یکسان است، برای ما فرقی نمیکند که مربوط به شخص یا نهاد خاصی است ، الزامات ایمنی ساختمانهایی که پرخطر است به جد در دستور کار ما قرار دارد.وی همچنین در پاسخ به این سوال که موضوع ایمنی ساختمانهای بلندمرتبه طی دو سال اخیر مطرحشده و آتشنشانی در این مدت برای ایمنی ساختمانهای بلندمرتبه چه اقداماتی انجام داده است،میگوید: به هر حال در گذشته ساختمانهای ناایمن مشخصشده است، اما این که طرح عملیاتی برای آنها باشد وجود نداشت، درواقع با طرح پیشنقشه ما برای ساختمانی که هنوز اتفاقی در آن نیفتاده کاملاً رصد میکنیم و برای ایمنی آنها مانور و اقدامات عملیاتی اجرا میشود و این اقدامی است که در هیچ جای کشور اجرا نشده است.وی میافزاید: ما 15 ساختمان مشابه همین بیمارستانها را بازدید و رصد میکنیم و مدام الزامات ایمنی آنها را نظارت میکنیم که الزامات ایمنی اجرایی شود، اگر در این ساختمان بلند مرتبه الزامات ایمنی رعایت نشود اسامی آنها را همانند بیمارستانها هم به مردم و هم به دستگاه قضایی اعلام خواهیم کرد ، از حدود سه ماه پیش ایمنی بیمارستانها را در دستور کار قرار دادیم و ساختمانهای بلندمرتبه را نیز همزمان با آنها شروع کردیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در بررسی میدانی از بازار به همراه کارشناسان بازرسی و نظارت سازمان صمت خراسان رضوی معلوم شد، عدم صدور فاکتور خرید و فروش در بین عمدهفروشان برنج مشهد، از گرانفروشی حکایت دارد و بخشی از آن ارتباطی به نرخ ارز و تغییرات آن ندارد.
به گزارش خراسان رضوی، پس از قوانین جدید ارزی درخصوص واردات برنج خارجی، جهش قیمتی در این کالا در بازار اتفاق افتاد؛ بهطوریکه قیمت برنج پاکستانی را در سطح برابری با برنج ایرانی قرار داد. سامانه 124 سازمان حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان قیمت برنج پاکستانی را 13 هزار و 800 تا 18 هزار و 500 تومان و برنج هندی را از 11 هزار و 300 تا 14هزار و 900 تومان اعلام کرده بود، در حالی که این برنجها طبق بررسیهای میدانی خراسان رضوی در بازار مشهد به ترتیب از 18هزار و 500 تا 22 هزار تومان و 15هزار تا 18هزار و 500 تومان به فروش میرفت.با وجود این، شجاعی معاون بازرسی و نظارت سازمان صمت هفتهگذشته به خراسان رضوی گفت: پس از واردات برنج با ارز نیمایی دیگر قیمت مصوبی برای برنج از سوی دولت تعیین نمیشود و قیمت بر اساس «فاکتور خرید» ارائهشده از سوی فروشنده به اضافه 10 درصد حاشیه سود قانونی قابل قبول خواهد بود.وی درباره تفاوت قیمت در بازار مشهد با قیمتهای اعلامشده سامانه 124 هم اظهار کرد: قیمتهای سامانه 124 برای این نوع از برنجها مصوب نیست و فقط حداقل و حداکثر قیمت را اعلام میکنند و تعیین قیمتی صورت نمیگیرد؛ یک راه دیگر هم برای تعیین قیمت ها همان فاکتور خرید است که باید ارائه شود، در غیر این صورت گرانفروشی انجام شده است و با آن برخورد خواهیم کرد.اما اینکه بنکداران مشهد تا چه اندازه این قیمتها را رعایت میکنند، از یکسو و گلایههای پیدرپی شهروندان از افزایش بیضابطه قیمت برنج در این شهر ازسویدیگر باعث شد برای بررسی وضعیت عرضه برنج در بازار مشهد با کارشناسان بازرسی سازمان صمت استان همراه شویم. به چهارراه مطهری( میدان بار) میرویم.اولین فروشنده خواربار قیمت یک کیسه برنج طبیعت پاکستانی را 220 هزار تومان و برنج هندی را نیز از کیلویی 16 هزار تومان تا 18 هزارتومان اعلام میکند که همگی بالاتر از قیمت اعلامشده کشوری است. بازرس سازمان صمت از فروشنده فاکتور خرید برنج عرضهشده را تقاضا میکند و فروشنده در پاسخ میگوید: «خودتان که میدانید فاکتوری داده نمیشود و ما هم برای اینها فاکتور نداریم، پسرم از فاز یک خیابان مصلی تلفنی خرید کرده است و ما فقط موقع تحویل از دستگاه پوز پرداخت کردیم».بازرس سازمان صمت از وی میخواهد تا با فروشنده اصلی تماس بگیرد و قیمت این برنج را اعلام کند. فروشنده اصلی در پاسخ به سوال بازرس صمت میگوید: قیمت این برنج کیسهای 168 هزار تومان بوده و خود خریدار فاکتور نخواست و ما هم صادر نکردیم.با توجه به این گفتههای فروشنده اصلی و عدم ارائه فاکتور از سوی عمدهفروش، پرونده گرانفروشی و عدم ارائه فاکتور خرید برای وی تشکیل شد.به عمدهفروشی بعدی میرویم؛ ابتدا فروشندگان اعلام میکنند که برنج پاکستانی و هندی در فروشگاه ندارند اما بررسی بازرسان از انبار این فروشگاه خلاف ادعای فروشندگان را نشان داد. پس از تماس با صاحب فروشگاه دو فاکتور برای دو خرید یک نوع برنج ارائه شد که یکی به مبلغ هر کیسه 195 هزار تومان و دیگری به مبلغ 205 هزار تومان بود که فروشنده پس از چند دقیقه ادعا کرد برنجها را با قیمت کیسهای 205 هزار تومان یعنی بدون هیچ سودی میفروشد. اما بازرسان به دلیل عدم درج قیمت برای آنها پرونده تشکیل دادند.در یکی دیگر از فروشگاهها قیمت برنجهای پاکستانی از 195 هزار تومان تا 220 هزار تومان و برنج هندی ازکیلویی 15 هزار تومان تا 18 هزار تومان اعلام شد. پس از بررسی بازرسان از این برنجها که در انواع گوناگونی بودند و همچنین ارائه نشدن فاکتور از سوی فروشنده، معلوم شد بخشی از برنجها مربوط به خرید سه تا چهار ماه قبل و با قیمت کیسهای 95 هزار تومان است که خود فروشنده این را اعلام و تایید کرد که با قیمت 205 تا 215 هزار تومان میفروشد. یک نوع دیگر از برنج که به گفته فروشنده از یک دستفروش با قیمت 110 هزار تومان خریده شده بود، با قیمت 180 هزار تومان فروخته میشد که برای این فرد نیز پرونده گرانفروشی، عدم درج قیمت و ارائه فاکتور خرید تشکیل شد.فروشنده دیگری قیمت برنج پاکستانی طبیعت را 220 هزار تومان و قیمت خرید آن را 195 تومان اعلام کرد اما فاکتوری برای آن نداشت و تاکید کرد که به هیچ وجه هیچ فاکتوری برای خرید به ما نمیدهند.کارشناس بازرسی و نظارت سازمان صمت نیز در گفتوگو با وی تاکید کرد: اگر فاکتور برای شما صادر نمیشود نباید خرید کنید چرا که به احتمال بسیار زیاد این برنج تقلبی و دارای مقادیری از برنجهای هندی و تایلندی و بیکیفیت است. برای این فروشنده نیز پروندهای مشابه تشکیل شد.به عنوان شهروند به یک فروشگاه دیگر در این محدوده مراجعه میکنیم و از فروشنده قیمت برنج هندی را جویا میشویم. فروشنده قیمت را 160هزار تومان به ازای هر کیسه 10 کیلویی اعلام و اظهار میکند: هر میزان که لازم دارید می توانم از مغازههای دیگر فراهم کنم. اما برنجی که این فروشنده با این قیمت عرضه میکرد همان برنج تنظیم بازاری با قیمت مصوب 85 هزار تومان برای کیسه 10 کیلوگرمی بود. علاوه بر این در این فروشگاه محموله قدیمی برنج پاکستانی نیز وجود داشت که بدون فاکتور به مردم عرضه میشد. در نهایت بازرسان سازمان صمت برای این فروشگاه نیز پرونده تخلف تشکیل دادند اما فروشنده از بازرسان سوالی تاملبرانگیز کرد: الان نرخ قانونی برای برنج پاکستانی و هندی چیست؟ شما بگویید من باید چند بخرم و چند بفروشم؟ من این سوال را دارم اما هیچ یک از شما پاسخی ندارید.رضا شجاعی معاون بازرسی و نظارت صمت خراسان رضوی پس از این بازرسی گفت: برای تعیینتکلیف قیمت برنج و مشخصکردن یک قیمت واقعی و دقیق با درنظرگرفتن همه جوانب به سازمان حمایت نامهای فرستادیم تا آنها نظرشان را بیان کنند اما تا آن روز گشتهای ما ادامه دارد و عدم ارائه فاکتور به منزله تخلف است که با آن برخورد خواهیم کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیستانوبلوچستان عزیزبا همه مردم قهرمان و دوستداشتنیاش، دومین استان پهناور ایران است که خاستگاه نخستین تمدنهای پیشرفته بشری و کانون اجتماعات شهرنشینی بوده است. این سرزمین عجیب و پررمز و راز، قصههای بسیاری را از روزگاران بسیار گذشته در دل خود دارد. درباره اهمیت سیستانوبلوچستان خوب است بدانیم که فردوسی نامدار، پهلوانان خود را از آن خطه معرفی کرده است. نام قوم بلوچ در حکاکیهای هخامنشی یا در نوشتههای یونانی هم دیده میشود، نوشتههایی که به سالهای قبل از میلاد باز میگردد. سرزمین اقوام بلوچ در دوره قاجاریه به دو قسمت بلوچستان غربی و شرقی تقسیم شده که بخش شرقی آن در پاکستان قرار گرفته و بخش بلوچستان غربی هم درون مرزهای ایران و بخشهایی از استان سیستان و بلوچستان را دربرگرفته است. بیشتر از هر چیزی، باید اعتراف کرد که بلوچها بسیار مهماننوازند و گردشگرانی که پا به این خطه میگذارند و مهمان این قوم میشوند به مهماننوازی بیمانند آنها اشاره میکنند. در ضمن و به دلیل غنی بودن و اهمیت این فرهنگ، روزی به نام روز جهانی فرهنگ بلوچ در تاریخ نام گذاری شده است. فرهنگی که نه تنها در بخشهای پهناوری از سیستانوبلوچستان ایران بلکه در افغانستان و پاکستان نیز هنوز هم پابرجاست. در پرونده امروز زندگیسلام سعی میکنیم تا شما را با گوشهای از فرهنگ غنی مردم بلوچ که در کشورمان زندگی میکنند، آشنا کنیم.
اقوام و زبان بسیار قدیمی بلوچها
طوایف بلوچ را بامری، یاراحمدزیی، گمشادزیی، شیرخان زیی، سمالزیی یا همان شهبخشی، میرمرادزیی، شیرانی، مبارکی و ... تشکیل میدهند که از لحاظ آداب و رسوم، تقریبا همه شبیه یکدیگر هستند و بیشتر به دلیل تفاوت در محل زندگی، اسم طوایفشان با یکدیگر متفاوت است. درباره زبان قوم بلوچ هم باید بدانید که برخی این زبان را برگرفته از زبان پهلوی میانه میدانند. حتی عدهای شباهتهای بین زبان مردم بلوچی را با زبان مردم کردی و گیلکی مقایسه کردهاند و آن را برگرفته از زبان پارتی میدانند. در هر صورت آن چه که قطعا همه محققان مطمئن هستند، ریشه بسیار قدیمی و اصیل زبان اقوام بلوچ است.
ورزشهای بومی بلوچی
مردم این خطه، بیشتر از هر چیزی به چوب بازی و شترسواری علاقهمند هستند. آنها بیشتر اوقات فراغت شان را با دو بازی پر میکنند و هیچ چیزی به این اندازه برایشان سرگرم کننده و جذاب نیست. برای انجام چوب بازی، دایره بزرگی از جمع بازیکنان تشکیل میشود و همراه با نوای ساز و دهل چوب بازی با حرکات آرام و منظمی آغاز میشود. به تدریج همراه با تندشدن آهنگ حرکات هم تندتر وتندتر میشود. در این حرکات بازیکنان چوبهای خود را به هم میکوبند. کوچک ترین غفلت باعث اصابت چوب به بدن بازیکنان میشود. هر بازیکن دو چوب در دست دارد و با آهنگ دو قدم به جلو برمیدارد، یک قدم به عقب برمیگردد و یک بار به دور خود میچرخد. وقتی بازیکن دو قدم جلوتر میرود، باید چوبهای خود را به صورت ضربدر در مقابل صورت خود نگه دارد. هر بازیکن وقتی برمیگردد با بازیکن پشت سری خود نیز به بازی میپردازد. این بازی بر پایه مهارت و استقامت استوار است. همچنین شترسواری هم از جمله ورزشهای بومی و محلی بلوچستان است که به ویژه در شهرستانهای خاش و ایرانشهر رایج است و به مناسبتهای مختلف برگزار میشود. این ورزش هم نیاز به قدرت بدنی بالا و تمرکز زیادی دارد.
لباسسنتی بلوچ، گرانترین لباس سنتی ایران
لباس زنان و مردان بلوچی قدمتی بسیار دیرینه دارد. لباس به ویژه شلوار مردان بلوچ را به دوره پارتیان نسبت میدهند. لباس مردم غیور سیستانوبلوچستان فقط یک پوشش نیست بلکه این پوشش پشتوانهای به قدرت فرهنگ یکی از اصیلترین اقوام ایرانی را به دنبال دارد. مردم بلوچستان جزو معدود اقوام ایرانی هستند که به پوشش محلی خود پایبندند تا جایی که نخستین جذابیت گردشگران این منطقه سوزندوزی بلوچ و اولویت خرید مسافران، لباس های بلوچی و محصولات سوزن دوزی است. زنان بلوچ معتقدند لباسهای محلی مکمل شخصیت و نشانه بارز هویتی آنان است تا جایی که در فرهنگ عامه مردم بلوچستان پوشش خود نقش تعیینکننده و مهمی دارد و در مناسبات اجتماعی نیز این مهم مشهود است. لباس مورد علاقه زنان سیستانوبلوچستان، لباسی است که سوزندوزی داشته باشد. نگاهی به تاریخچه سیستانوبلوچستان نشان میدهد لباس زنان بلوچ، برگرفته از طرحهای اصیل ایرانی است. طرحهایی که درهم میآمیختند و حس شاعرانهای به این زنان زحمتکش میدادند. زنان بلوچ گرانترین لباسهای ایران را میپوشند. ابریشم سبز، قرمز، نارنجی و مشکی در سوزن وقتی با دست درهم میآمیزد، لباس دلخواهشان، آن هم با طرحهای اصیل ایرانی را میسازد. بهشدت پایبند به لباسهایی هستند که مادربزرگهایشان زمانی میپوشیدند و قبل از آنها مادربزرگ مادربزرگهایشان. با این حال، لباس بلوچها هم مردانه و زنانه دارد. لباس مردان بلوچ شامل مواردی است که در ادامه به آنها اشاره میشود: پاک(پوششی گرد که بر سر میبندند)، پاجامک(شلوار گشاد و چیندار بلوچی)، سرینبند(کمربندی است پارچهای برای شلوار)، سواس و پوزا(کفشی که با برگ خرمای وحشی میبافند)، کرو(جوراب پشمی برای زمستان) و ... .
8 مرحله عروسی بلوچها در 3 شب!
دست کم 8 مرحله از مراحل عروسی همچنان در میان بلوچها به اجرا درمیآید. گرچه اینک به واسطه تغییر وضعیت اقتصادی، مراسم 7 شبانهروزی عروسی بلوچی به برنامهای 3 شبانهروزی محدود شده اما هنوز پایبندی به سنتها در آن ملموس و مشهود است. در عروسی بلوچی سفره عقد و جهیزیه وجود ندارد و بلوچها معمولا در بهار ازدواج میکنند. به دلیل جذاب بودن و البته خاص بودن مراسم ازدواج بلوچی، کمی بیشتر درباره این 8 مرحله توضیح خواهیم داد.
گِندونِن | «گِند» در بلوچی به معنای دید و«نِن» نیز به معنای نشستن است. بنابراین، این عنوان بر مراسمی گذاشته شده است که در آن بزرگان خانواده پسر نزد خانواده دختر میروند و در مجلسی که گرد هم آمدهاند، موضوع علاقهمندی خانواده پسر به دختر آن خانواده را اعلام و خواستگاری را رسمی میکنند. سپس «حلقهکنان» که نوعی نشانگذاری بر عروس است نیز به اجرا گذارده میشود و خانواده داماد حلقه انگشتری به همراه ساعت و طلا به عروس هدیه میدهند.
هِبَرجنی| تقریبا به همان مراسم «بله برون» خودمان گفته میشود و اساس عروسی و زندگیمشترک در این مرحله بنا گذاشته میشود. به عبارت دیگر پس از خواستگاری در این مراسم پاسخ مثبت خانواده دختر اعلام و دیگر برنامهریزیها از اینجا آغاز میشود.
بربند مال| در مراسم بربندمال اقوام درجه یک دو طرف حضور دارند و به موضوع تعیین مهریه میپردازند. معمولا مهریه پول نقد است اما در مناطقی چون سرباز گاه دیده میشود که نخل خرما نیز به عنوان مهر عروس تعیین شده است. در خاش به سبب رونق دامداری، شتر و گاو نیز به عنوان تعیین مهریه مد نظر قرار دارند. یک رسم نیز در میان بلوچها این است که طلا را به عنوان مال عروس به داماد هدیه میکنند. این رسم با هدیه 20 مثقال تا 2 کیلو طلا به اجرا درمیآید. بر خلاف مهریه که در میان بلوچها نه کسی داده و نه کسی گرفته و حتی به هنگام طلاق نیز زنان معمولا مهریه خود را میبخشند، این طلاها را حتما رد و بدل میکنند.
جُل بندی| این مراسم بدین صورت است که اتاقی را برای استقرار عروس در نظر میگیرند و پارچه آذین شده را که جل خوانده میشود به دو سوی دیوار وصل میکنند و فضایی حائل را در یک اتاق به وجود میآورند که عروس باید تا زمان مراسم جایی پشت این جل دور از نظرها منتظر بماند. بلوچ ها معتقدند این رسم برای دور نگاه داشتن عروس از جادو و نظر بوده است. در فاصله جلبندی تا پایان مراسم عروسی، عروس را کسی به جز نزدیکان خاص و محرمان نمیبیند.
حِنا دوزوکی| همانطور که از عنوانش هم به ذهن متبادر میشود، گویا این مراسم به شکل دزدکی برگزار میشود! در این مراسم خانواده های دو طرف هرکدام روی سر داماد و عروس حنا میگذارند. فردای مراسم حنادوزوکی مراسم دعوت از اقوام و بستگان آغاز میشود. به طور معمول عدهای از زنان و مردان فامیل داوطلب میشوند و به سراغ دیگر بستگان در روستاها و آبادیها و همین طور شهرهای دیگر میروند. آنها در خانه بستگان را میزنند و چند دقیقهای درباره عروسی توضیح می دهند و سپس آن خانواده را دعوت میکنند. اگر به خانهای مراجعه شد و کسی حضور نداشت، دعوت کننده دو چوب را به شکلی خاص جلوی در خانه مد نظر قرار میدهد که در مراجعه صاحبخانه او متوجه شود کسی به قصد دعوت برای عروسی مراجعه کرده بوده و او نبوده است.
حِنا راستکی| به مراسم اصلی حنابندان اطلاق میشود. معمولا با ساز و آهنگ خاص همراه است و از این به بعد نبض کارها برای رسیدن به مراسم عروسی تندتر میزند. دعوتیها در این مرحله دیگر باید نهایی شده باشند. همه وسایل عروسی در این مرحله آماده است. حنابندان عروس و داماد شروع میشود ولی هرکدام جداگانه در محلی متفاوت. هرکدام از عروس و داماد توسط بستگان حنا گذاشته میشوند. معمولا دستها حنا بسته میشود. شب حنابندان را تا صبح بیدار میمانند و ولیمه عروسی را در همین شب تدارک میبینند و آشپزی برای مهمانان عروسی از این شب آغاز میشود.
سرآپی ومشاطه | در عروسی بلوچی عروس را نزد داماد نمیبرند و به اصطلاح «عروس کِشان» ندارند و در عوض این داماد است که نزد عروس میرود. معمولا با توجه به اهمیت آب در زندگی بلوچها و نقشی که در حیات برای آن قائلند و اهمیتی که در زندگی آنان دارد، قدیمترها داماد را به نزدیکترین قنات یا رودخانه جاری میبردند و در آن جا خانواده داماد او را در آب استحمام میکردند. امروزه نیز ابتدا داماد به سلمانی یا آرایشگاه میرود و سپس به رودخانه و قنات میروند و چند دقیقهای در آنجا توقف میکنند. برای مثال در ایرانشهر معمولا دامادها را به رودخانه دامن در شمال این شهر میبرند. در همین زمان نیز عروس را برای مراسم عروسی آماده میکنند. این قسمت را مشاطه میگویند که تغییر شکل یافته کلمه «مطاشه» به معنای آرایشگر و سلمانی در زبان عربی است. مشاطه بعد از آماده کردن عروس و آرایش او وقتی مراسم عروسی در حال آغاز است چیزی به عنوان هدیه میگیرد و نقاب از چهره عروس برمیدارد.
شب یکجایی| بعد از خوانده شدن خطبه عقد، عروس و داماد در خانه پدرزن یک جا میشوند و معمولا تا 4 روز در خانه پدرزن مستقر هستند. بدین ترتیب در خانه پدرزن زندگی خود را آغاز میکنند. بعد از مراسم شب یک جایی و در واقع روز بعد از عروسی مراسم «مبارکیان صبا» برگزار میشود که اقوام برای تبریک گفتن به عروس و داماد نزد آنان میروند. عروس و داماد نیز بعد از روز چهارم عروسی به خانه پدر داماد میروند و در آن جا مهمانی دیگری برگزار میشود.
از سوزندوزی
تا سفالگری
از مهمترین صنایع دستی منطقه بلوچستان باید به رودوزی و بافتنی اشاره کرد. سوزندوزی یکی از مهمترین انواع رودوزی است و این صنعت دستی در تمام منطقه بلوچستان به جز چابهار که در آن ماهیگیری رواج دارد، دیده میشود. سوزندوزی به بلوچدوزی هم معروف است و سند هویت و موجودیت زنان بلوچ است یعنی اولین هنری که تمام زنان بلوچی آن را میآموزند، همین سوزندوزی است! بسیاری از گردشگران نیز هنگامی که به بلوچستان سفر میکنند، به دنبال خرید این لباسها هستند. نوع تزیینات روی لباسها، نشان دهنده نوع طایفه و قبیله در میان اقوام بلوچ بوده است و این تزیینات تنها برای زیبایی نیست! از صنایع دستی دیگر بلوچها، باید به سفالگری و شیشهگری اشاره کرد. مهمترین سازندگان آن در محدوده شهرستان سراوان به ویژه در روستای گلپورگان مشغول به کارند. مراحل ساخت این سفالها، بسیار ساده و سنتی انجام میشود و یکی از دلایل خرید این صنعت دستی توسط خارجیها، شیوه تولید به شدت سنتی آن است. شیشهگری در حوالی شهرستان سراوان، توربافی به شکل کاملا سنتی در نواحی ساحلی چابهار و جواهرسازی از دیگر صنایعدستی معروف بلوچستان است.
تنوع خیرهکننده غذاهای بلوچی
بعضی از شهرهای کشورمان به داشتن یک یا درنهایت دو غذای محلی معروف هستند اما ماجرای بلوچستان، خیلی متفاوت است. «بت» مخلوطی است از برنج، ماش و دیگر حبوبات به همراه روغن و ادویه که غذای عمده مردم بلوچستان است. «خوراک خرما» ترکیبی از خرما، نان، برنج و حبوبات مخصوص چابهاریهاست و نان بلوچی و آچار(نوعی ادویه) به عنوان غذاهای گیاهی در این منطقه صرف میشود. آبگوشت و بزقرمه (گوشت به همراه فلفل قرمز و دارچین و زردچوبه که در ظروف سفالی و به سبک غذاهای هندی پخته میشود) غذای معروف میرجاوهایها ست. ماهی نمک سود، غذای مخصوص نیک شهریهاست. «کلهجوش» در زاهدان طبخ میشود، کنک نوعی حلوا و ترکیبی از خرما، بادام، پسته و شیرخرما شبیه مسقطی و «شوده و ده» ترکیبی از خرما، کنجد، بادام و پونه در چابهار به عنوان غذاهای محلی مصرف میشود.
مشاهدات اختصاصی از سفر به بلوچستان
این قسمت از مطلب، گوشهای از تجربه نگارنده
از مشاهداتش در سفر به این خطه و صحبت
با اقوام بلوچ است
آداب مهمانداری| در بلوچستان اولین چیزی که برای مهمان میآورند، آب است که احتمالا به دلیل ارزش داشتن آن در نگاه آنهاست. همچنین در شمال بلوچستان گاهی به جز آب، دوغ هم نوشیدنی برای پذیرایی از مهمان در اولین لحظات حضورش است. در ضمن، مهمان که میآید فوری سفره میچینند و او را تنها میگذارند تا راحت باشد، به ویژه در جنوب بلوچستان خودشان بر سر سفره مهمان نمینشینند.
مراسم ختم| هنگامی که کسی فوت میکند، فرد متوفی را زود دفن میکنند و به علت گرمی هوا تشریفات کفن و دفن را ساده برگزار میکنند. حتی اگر فرد نیمه شب فوت کند، همان وقت او را دفن میکنند. خوردن غذای صاحب عزا برای بلوچها ناخوشایند است و اکثرا سعی میکنند که آن غذا را نخورند. همچنین دختران و نوعروسها به هیچ مراسم ختمی نمیروند. بلوچها معمولا چنین مراسمی را طولانی نمیکنند، لباس مشکی نمیپوشند و این جزو فرهنگ قدیمیشان است.
احترام زیاد به زنان| پدرهای بلوچ دخترانشان را بسیار دوست دارند و این دوست داشتن کاملا مشهود است. بلوچها برای زنان اهمیت زیادی قائلاند مثلا در یک اختلاف طایفهای، زنی که زبردست است پیش بزرگان میرود و گوشه چادرش را پیش آنها میگذارد یعنی به نوعی وساطت میکند تا غائله ختم به خیر شود. این کار در خیلی موارد جواب میدهد و مردها وقتی زنی از آنان طلب بخشش کند، گذشت میکنند.
زیورآلات بلوچ| دختران بلوچ گردنبندهای دست بافی به نام طوق که بسیار زیباست به گردن میآویزند. طوقها معمولا با دستبند، گوشواره و پابند هم نقش است. کید، شمس، سربند، باری، چلمب و ... از معروفترین زیورآلات زنان بلوچ است.
برخی منابع این پرونده: الیگشت، ویستا نیوز، کجارو، بیتوته
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آیا این پول داغ است که هم اکنون در دست مردم است؟ یکی از موضوعات اساسی که در شرایط فعلی ذهن افراد جامعه را به خود درگیر کرده است آن است که با نقدینگی خود چه کاری می توانند انجام دهند تا از کاهش ارزش آن در آینده جلوگیری شود؟ اما سوالی که در ابتدا باید به آن پاسخ داد آن است که آیا کاهش ارزش پول و افزایش سطح عمومی قیمت ها که موجب داغ شدن پول دست مردم می شود تنها ناشی از عوامل اقتصادی است یا این که بخشی از آن مربوط به انتظارات غیر دقیق مردم است؟ در واقع اقتصاد ایران در شرایط کنونی در وضعیتی قرار گرفته که مردم شاهد تلاطم های شدید در بازارهای سکه و ارز و روند صعودی سوال برانگیز در بازار سرمایه هستند و از سوی دیگر دچار ابهام جدی در پیش بینی روندهای آینده این بازارها هستند که عدم انتشار آمار رسمی متناوب از سوی بانک مرکزی به ابهامات در این خصوص دامن زده است. در واقع یکی از ارکان ایجاد کننده تورم در اقتصاد کشور ما معمولاً رشد پایه پولی است اما انتشار آمار گاه به گاه و آن هم به طور غیر رسمی از سوی مقامات بانک مرکزی طی ماه های اخیر، این ابهام را در ذهن تحلیل گران ممکن است به وجود آورد که آمار افزایش پایه پولی ممکن است بیش از آن چیزی باشد که توسط این مقامات اعلام می شود و همین موضوع می تواند به شکل گیری انتظارات تورمی در آحاد مردم منجر شود.در واقع یکی از متغیرهای کلیدی اثرگذار بر اقتصاد، انتظارات مردم است که چنان چه به درستی شکل نگیرد حتی ممکن است از بروز آثار مثبت سیاست های اجرا شده توسط مقامات پولی جلوگیری کند یا در شرایط خوش بینانه آن ها را تقلیل دهد. در باره این موضوع، باید اذعان کرد که در شرایط فعلی، یکی از اقدامات مثبتی که به تازگی از سوی بانک مرکزی به منظور کنترل کسری بودجه در حال انجام است آن است که بخشی از کسری بودجه دولت از مسیر غیر تورم زا در حال تأمین است و آن فروش هفته ای 5 هزار میلیارد تومان اوراق قرضه دولت به بانک ها و مؤسسات مالی غیر بانکی است. کاری که در دوره های قبلی و حتی در شرایط حاد بودجه ای دولت، به این شکل انجام نمی شده است. به هر حال این سیاست چنان چه به درستی و به صورت پایدار اجرا شود قطعاً اثرات مثبت خود را بر اقتصاد کشور از طریق کنترل تورم خواهد گذاشت ولی اگر انتظارات تورمی مردم اصلاح نشود و همچنان پول نقد خود را یک دارایی داغ بدانند که ارزش آن روز به روز در حال کاهش است، بخش زیادی از اثرات مثبت این سیاست پولی خنثی خواهد شد.به منظور کنترل انتظارات تورمی و هدایت آن در مسیر اهداف سیاست گذاران پولی، باید اطلاع رسانی دقیق و به موقع از سیاست های اجرا شده توسط بانک مرکزی در اختیار مردم و تحلیل گران قرار گیرد. به طور مثال باید مشخص شود در شرایط کنونی که دولت به شدت کسری بودجه دارد، چه بخشی از این کسری از طریق استقراض از بانک مرکزی (مطابق با رویه معمول همه دولت ها) و چه بخشی از آن از مسیر فروش اوراق قرضه به بانک ها و دیگر مؤسسات مالی (یا همان عملیات بازار باز) در حال تأمین است. اگر تحلیل گران و آحاد مردم به این درک برسند که بانک مرکزی در حال اصلاح رویه های پیشین دولت های فعلی و قبلی است و قصد دارد با اصلاح روند فعلی فروش اوراق قرضه دولت به نهادهای مالی، رویه ای پایدار برای تأمین کسری بودجه دولت ایجاد کند، آن گاه فرض تورم زا بودن سیاست های پولی در حال اجرا توسط بانک مرکزی در اذهان کم رنگ تر می شود و خود میتواند عامل کلیدی در اصلاح انتظارات مردم از آینده شود. اصلاح انتظارات و همگرا شدن آن با اهداف سیاست گذار یکی از عوامل کلیدی در مؤثر واقع شدن به موقع سیاست ها و جلوگیری از بروز بحران در دوره های بعدی است.
شکل گیری انتظارات تورمی واقع بینانه نیازمند پرهیز از تصمیم گیری های یک شبه و صلاحدیدی از سوی مقامات پولی است زیرا اولاً اثرگذاری سیاست های پولی برخلاف سیاست های مالی بر اقتصاد بسیار سریع است و دوماً بازار به شدت به تصمیم سازی های پولی حساس است و اثرات منفی این دست سیاست ها به دفعات در دوره های مختلف نشان داده شده است. یک تصمیم گیری غافلگیرانه می تواند واکنش بازار را برانگیزد و چنان چه شکل گیری انتظارات به دست دلالان و سفته بازان بیفتد، مانعی بزرگ در مسیر تحقق اهداف سیاست های اصلاحی پولی بانک مرکزی شکل می گیرد. در واقع کاری که سیاست گذار باید انجام دهد خارج کردن کنترل از دست دلالان در بازارهایی است که می تواند اثرات کلیدی بر سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات بگذارد و این مهم می تواند از طریق سیاست های پولی مبتنی بر قاعده (و نه مبتنی بر صلاحدید) و همچنین ارائه آمار دقیق و به موقع از سیاست های اجرایی توسط مقامات پولی از طریق پایگاه های رسمی اتفاق بیفتد. البته این موضوع به معنای انکار اثرات شوک های برون زا بر اقتصاد ایران که بخشی از آن به تغییر مناسبات سیاسی کشورمان در جهان و بخشی از آن به بحران های غیر قابل پیش بینی (مانند بحران کرونا) مربوط می شود نیست. بلکه به مفهوم آن است که شاید بتوان قسمتی از انتظارات تورمی غیر واقع بینانه ایجاد شده را که ناشی از عوامل داخلی است، برطرف کرد و از شدت گرفتن تورم در ماه های آینده جلوگیری کرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخنگوی کمیسیون اقتصادی مجلس از تصویب کلیات طرح سامان دهی سهام عدالت در این کمیسیون خبر داد. به گزارش ایرنا، مهدی طغیانی با اشاره به جلسه دیروز کمیسیون اقتصادی گفت: در بحث جاماندگان سهام عدالت، بخشی از آن ها تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) و بهزیستی قرار دارند، به افراد تحت پوشش افزوده شدهاند یا متولدین این دوره هستند یا این که در همان مرحله اول هم به آن ها تخفیفی داده نشده است. طغیانی اظهار کرد: بحث این است که این تعداد باید تحت پوشش قرار گیرند. بخشی نیز مربوط به دهکهایی است که مشمول بودند و افرادی در آن جاماندگی دارند یا خود آن ها در موعد مقرر مراجعه نکردند یا به هر دلیل احصا نشده بودندکه قرار شد این افراد نیز مشمول طرح شوند. پیش از این بسیاری از کارشناسان به روند غلط واگذاری سهام عدالت در دولت نهم انتقادهای جدی وارد کرده بودند. پس از آزادسازی سهام عدالت نیز کارشناسان با توجه به جاماندن بسیاری از افراد نیازمند از دریافت این سهام، خواستار اختصاص سهام عدالت به افراد جدید شدند. براساس آمار اعلام شده اکثر مشمولان سهام عدالت، در سال 95 با وجود درخواست دولت برای تکمیل آورده خود تا سطح یک میلیون تومان، اقدامی نکردند و به این ترتیب نیمی از سهام عدالت حدود 40 میلیون نفر از سهامداران، به دولت بازگشته است که اگرچه دولت بخشی از این سهام برگشتی را در قالب صندوق های ای تی اف مجدد واگذار کرده و خواهد کرد، اما بقیه سهام برگشتی در قالب سهام عدالت برای مشمولان جدید قابل واگذاری است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وحشت هیتلر از کابوس 7 زن!
چگونه زنانی از اندونزی تا فرانسه، عرصه را بر آلمان نازی و متحدانش در جنگ جهانی دوم تنگ کردند؟
جواد نوائیان رودسری – برخی معتقدند که نقش خانمها، آنچنان که باید و شاید در تاریخ به چشم نیامدهاست؛ این حرف اصلاً بیراه نیست. تاریخ را معمولاً مردانی نوشتهاند که به احتمال زیاد، میانه خوبی با زنان مقتدر نداشتند! اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، زنان در بسیاری از رویدادهای مهم تاریخی، نقشی راهبردی، تأثیرگذار و البته، اصلی دارند. بنابراین، دستکمگرفتن خانمها در عرصه فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی نظامی، کار درستی نیست. طی سالهای جنگ جهانی دوم که باید آن را بزرگترین نبرد عالمگیر تاریخ بشر بدانیم، خانمهایی پیدا شدند که با کارهایشان، مسیر جنگ را در بسیاری از جبههها تغییر دادند. هرچند نام آنها در تاریخ معاصر چندان جلوه نمیکند و حتی اروپاییهای مدعی برابریجنسیتی هم از درج قهرمانیهای آنها در کتابهایشان طفره میروند، اما تأثیرات این خانمها، انکارنشدنی است. در ادامه، با هفت زنی که در جنگ جهانی دوم علیه متحدین، یعنی آلماننازی و چند کشور همراهش مبارزه میکردند، آشنا میشویم.
چِنگ بنهوا
برای مردم چین، چِنگ یک قهرمان ملی است. هنگامی که ژاپنیها بخشهای بزرگی از خاک چین را در اختیار داشتند و سیاستمداران به جای اتحاد در برابر دشمن، در پی کسب قدرت بودند، او به عنوان یک دختر جوان، رهبر گروه مقاومتی را برعهده گرفت که در مناطق اطراف نانجینگ، کابوسی هولناک را برای ژاپنیها رقم زد. چِنگ به عنوان فرمانده گروه، در بیش از 100 عملیات حضور مستقیم داشت و آنقدر ژاپنیها را عاصی کرد که وقتی بازداشتش کردند، او را به فجیعترین شکل ممکن کشتند. آخرین تصویر از چِنگ، لحظاتی پیش از مرگ، در واقع تنها تصویر باقیمانده از اوست که در آن لبخندی معنادار به لب دارد. امروزه مجسمهای پنجمتری از وی در شهر نانجینگ نصب شدهاست تا یادش همیشه گرامی داشتهشود.
نورعنایتخان
حتماً قدیمیترها سریال «شمشیر تیپوسلطان» را به یاد دارند؛ خانم نورعنایتخان، نواده تیپوسلطان بود. او در جریان جنگ جهانی دوم به نیروهای متفقین پیوست و پس از طیکردن دورههای آموزشی، با چتر در فرانسه اشغالی فرود آمد تا به جمعآوری اطلاعات بپردازد. او موفق شد طی دوسال، هر نوع اطلاعاتی را که متفقین نیاز داشتند، از داخل آلمان تهیه و ارسال کند. قیافه آسیایی او، برای مأموران آلمانی کمتر تردید ایجاد میکرد. به همین دلیل، زیاد به رفتارهای وی مشکوک نمیشدند. او مدتی بعد به برلین رفت و فعالیت جاسوسی را ادامه داد. سرانجام گشتاپو بعد از ماهها تعقیب و گریز، نورعنایت را گرفت. وی در بازجوییهایش هیچ اطلاعاتی بروز نداد و یکسال بعد در اردوگاه داخائو تیرباران شد.
لیودمیلا پاولیچنکو
لیودمیلا یکی از مخوفترین زنان تاریخ است! به او لقب «بانوی مرگ» دادهاند. اما در واقع باید او را یکی از بهترین تکتیراندازهای تاریخ جهان بدانیم. نام او برای مدتی طولانی، لرزه بر پیکر نازیها میانداخت و هیچگاه نتوانستند لیودمیلا را از پا درآورند. او به اسطوره سربازان شوروی در جنگ جهانی دوم مبدل شد؛ بانویی که در کارنامه خود 309 افسر آلمانی مقتول داشت و بیشتر آنها را از فاصله چند صد متری هدف قرار دادهبود. او فقط در سواستوپل و طی یک عملیات ویژه، دو ژنرال آلمانی را از پا درآورد. عاقبت نازیها مجبور شدند محل احتمالی حضور وی را بمباران کنند! اما او باز هم از خطر جان بهدر برد و با زخمهایی که داشت به پشت جبهه آمد و در کسوت یک تبلیغاتچی توانمند، به شکست هیتلر کمک کرد.
نانسی ویک
نانسی را باید یکی از خشنترین زنان تاریخ بدانیم؛ البته او حق داشت! نازیها شوهرش را مقابل او قصابی کردهبودند. ویک به جنبش مقاومت فرانسه پیوست و مبدل به یک نیروی عملیاتی بسیار خبره شد. آلمانها به دلیل توانمندی او در ترور و سپس فرار از صحنه، نام «موش سفید» را برایش برگزیده بودند. نانسی در میان نیروهای مقاومت فرانسه چنان اعتباری پیدا کرد که بردن نام او، توام با احترام و غرور بود. نانسی در همانحال که به کارهای خرابکاری و اطلاعاتی اشتغال داشت، در قتل نازیها با شیوههای بسیار خشن نیز، توانمند بود. خودش گفتهاست: «در سازمان عملیات ویژه بریتانیا، حرکت ضربه با تیزی دست به گردن را یاد میدادند و من هم آن را خیلی تمرین کرده بودم و از آن استفاده میکردم.»
میا می
میا می دختری اهل برمه بود که مبارزه را از دوران استعمارگری فرانسویها آغاز کرد. با ورود ژاپنیها به سرزمین میا، او وارد مرحله جدیدی از مبارزه شد که بعدها مبارزان برمهای آن را به یک الگوی ویژه تبدیل کردند. میا از سلاح گرم برای کشتن ژاپنیها استفاده نمیکرد؛ او در همه عملیاتهایی که رهبری آنها را برعهده داشت، شمشیر به دست ظاهر میشد و کار سربازان متجاوز را تمام میکرد. افزون بر این، میا همیشه یک بطری کوچک حاوی زهر را همراه خود داشت تا از آن برای کشتن دشمن یا در صورت اسارت، برای از بینبردن خودش استفاده کند. برمهایها او را با نام «بانوی شمشیر و زهر» میشناسند.
جِین ویال
در میان جاسوسانی که کمر هیتلر را شکستند، جِین در ردیف اصلیها قرار دارد. روزنامهنگاری بیپروا و البته بسیار زرنگ که با دوچرخه، کیلومترها سفر کرد و توانست اطلاعات مورد نیاز متفقین را جمعآوری کند. در واقع باید گفت هنگامی که چرچیل روی ورود متفقین در نورماندی حساب باز کرده بود، به اطلاعاتی که از طریق جِین به دست وی میرسید، امید داشت. آلمانیها یکبار او را بازداشت کردند؛ اما ویال آنقدر طبیعی عمل کرد که نازیها پس از ساعتها بازجویی، نتوانستند چیزی از وی بیرون بکشند. به همین دلیل، او را آزاد کردند و ویال هم، برگشت سرِ کار جاسوسی خودش! او در میان فرانسویها به شدت محبوب بود. جین ویال بعدها عضو مجلس سنای فرانسه شد.
راسونا سعید
راسونا سعید، زنی مسلمان از اهالی اندونزی بود که به دلیل سخنرانیهای آتشینش، شهرت فراوانی داشت. هموطنانش به خطابههای وی «رعد و برق» میگفتند. راسونا پس از ورود ژاپنیها به اندونزی، حزبی را تاسیس کرد که ظاهراً طرفدار ژاپنیها بود، اما در اصل، اطلاعات نظامی را برای متفقین جابهجا میکرد. در نهایت، پایداری راسونا و دوستانش باعث شکست ژاپن در اندونزی شد؛ اما آنها در پی این پیروزی، به جنگ با استعمارگران هلندی پرداختند و در این عرصه نیز، ضرباتی خردکننده بر پیکر استعمار وارد کردند. راسونا سعید در میان مردم خود بسیار محبوب شد. امروزه یکی از خیابانهای مهم جاکارتا به نام وی نامگذاری شده است.
شجاعت عنایت
حادثه تلخ آتشسوزی در کلینیک سینا اطهر تهران باعث ناراحتی همه ما شد و کاربران زیادی از اولین ساعات حادثه به آن واکنش نشان دادند. اما این حادثه تلخ صحنههای امیدوارانهای هم داشته که بوی غیرت و فداکاری میدهد. بیشک«عنایت آزغ »جوان دست فروش اهل رامهرمز قهرمان بزرگ این حادثه بوده است. این جوان در شب حادثه سر بساط دست فروشی خودش بوده که ناگهان متوجه این اتفاق ناگوار میشود و به محض اطلاع کارش را رها می کند و خودش را به محل حادثه میرساند. او که میبیند تعدادی زن و کودک پشت شیشههای طبقه بالای ساختمان محصور شدهاند با غیرتی مثالزدنی دست به کار میشود واز دیوار بالا می رود و به گفته خودش حدود 10 تا 12 نفر را از محل حادثه نجات میدهد. ماجرای این فداکاری او در فضای مجازی بسیار از سوی کاربران ستوده شده و مورد تمجید قرار گرفته است. کاربری نوشت: «انسانیت در این اقدام شجاعانه معنا میشه و این ماجرا نشون داد که جوونهای بسیار فداکار و شجاعی داریم که باید بهشون افتخار کنیم». اما این در حالی است که همان لحظه که او برای کمک به محل حادثه رفته افرادی اجناس بساطش را در عین نامردی به سرقت بردهاند! حالا هم تصاویر و گزارشی از حضور او در شهرداری تهران در فضای مجازی منتشر شده است که وی مورد تقدیر و عنایت شهردار تهران قرار گرفته است. شهردار حتی به او پیشنهاد کرده که دورههای آموزش آتشنشانی را ببیند و پس از قبولی اگر علاقه مند بود وارد این شغل شود. کاربری در واکنش به همین موضوع نوشت: «قطعا عنایت آزغ شایستگیهای زیادی برای آتشنشان شدن داره. البته امیدواریم که مشکلاتی که آتشنشانها در خصوص حقوق و معیشتشون دارن هم هر چه زودتر رفع بشه».
پشت پرده شرط بندی روی ترامپ
عدم واکنش به پست ترامپ برای فیس بوک گران تمام شده؛ چرا زاکربرگ حاضر به عقب نشینی نیست؟
نبی شریفی- «وقتی غارت شروع میشود، تیراندازی هم شروع میشود.» همه چیز از این پیام توئیتری و فیس بوکی دونالد ترامپ پس از اعتراضات به مرگ جورج فلوید آغاز شد. جمله ای منسوب به رئیس پلیس میامی در اواخر سالهای دهه شصت میلادی که مقررات خشونتباری را در محله های سیاه پوستنشین به اجرا گذاشت. این نوشته را توئیتر از نظرها پنهان کرده و به مخاطبان هشدار داده بود که محتوای این توئیت در ستایش خشونت است؛ اما اگر کسی میل به تماشای آن دارد میتواند با یک کلیک آن را بخواند. فیس بوک اما تصمیم گرفته بود که این مطلب را دست نخورده نگه دارد. این اولین باری نبود که زاکربرگ، مؤسس و مدیرعامل فیس بوک، با ترامپ همبازی شده بود. آیا او حامی ترامپ است یا صرفا به تجارتش می اندیشد؟
کمپانی هایی که فیس بوک را تنها گذاشتند
تصمیمی که مارک زاکربرگ در روزهای اوج تظاهرات خیابانی آمریکا برای عدم ممانعت از انتشار پیام های نژادپرستانه یا نفرت پراکن گرفت، برایش هزینه ساز شد. در همین راستا بود که کارزار «انتشار نفرت برای سود را متوقف کنید» (StopHateForProfit) با هدف تحریم تبلیغات در این پلتفرم، شروع به کار کرد. نام کمپانیهای بزرگی نظیر کوکاکولا، استارباکس، پپسی، خودرو سازی هوندا، مایکروسافت، یونیلیور، شرکت تولید پوشاک و کفش (North Face) و لیوایز (Levi's) و ده ها شرکت بزرگ و کوچک دیگر به چشم میخورد. به گزارش نیویورک تایمز، بودجه تبلیغات کوکاکولا تنها در آمریکا در سال گذشته حدود ۲۲ میلیون دلار بوده است.اندکی پس از آغاز کارزار تحریم تبلیغات فیس بوک، این شرکت روز جمعه ۲۶ ژوئن با تصویب اصلاحات در سیاستهای خود اعلام کرد که از این پس مطالب سیاستمدارانی که قوانین را نقض میکنند برچسب میزنند. اما منتقدان این شرکت بر این باورند که فیس بوک دست خود را برای تعابیر مختلف در اجرای این اصلاحات باز گذاشته و اصلاحات پیشنهادی تغییر بزرگی ایجاد نمیکند. با این حال می توان تصمیم جدید فیس بوک را عقب نشینی کوچک دانست. چراکه زاکربرگ اواخر ماه می گفته بود «بر خلاف توئیتر، ما سیاستی برای زدن برچسب هشدار در مقابل پستهایی نداریم که ممکن است باعث بروز خشونت شوند چون ما معتقدیم اگر متنی باعث خشونت شود، باید بدون توجه به این که دارای ارزش خبری است، حتی اگر آن متن از یک سیاستمدار باشد، حذف شود.»
زاکربرگ امیدوار به بازگشت
بنابر اطلاعاتی که از محتوای یک جلسه مدیران ارشد فیس بوک به بیرون درز کرده، مدیرعامل این شبکه اجتماعی گفته بنا ندارد به خواستههای کارزار بایکوت سفارش آگهی به فیس بوک تن دهد و معتقد است شرکتهای بزرگی که در یک حرکت اعتراضی سفارشات تبلیغاتی خود را لغو کردهاند، «به زودی» دوباره سراغ فیس بوک خواهند رفت. مارک زاکربرگ اما گفته: «ما بنا نداریم سیاستها یا رویکرد خودمان را تنها به علت تهدید حذف بخش کوچکی از درآمدمان تغییر دهیم». این اظهارات و جزئیات آن به وبسایت خبری اینفورمیشن درز کرده است.
رسوایی کمبریج آنالیتیکا در کارنامه فیس بوک
برخورد نکردن مارک زاکربرگ و مجموعه تحت مدیریتش با پیام های نفرت پراکن رئیس جمهور آمریکا اولین همکاری این شرکت کالیفرنیایی با ساکنان فعلی کاخ سفید نیست. دو میلیارد و 600 میلیون کاربر فعال در فیس بوک که 190 میلیون آن را کاربران آمریکایی تشکیل می دهند می تواند برای هر سیاستمداری جذاب باشد. ترامپ هم از این قاعده مستثنا نیست. در همین راستا، رسوایی بزرگ این شرکت و دخالتش در انتخابات 2016 به حضور مارک زاکربرگ در مجلس سنا و پاسخ گویی به سوالات سناتورها انجامید. زاکربرگ که سال 2018 در مقابل نمایندگان سنای ایالات متحده حاضر شده بود گفت که اطلاعات شخصی بیش از ۸۷ میلیون کاربر این شبکه اجتماعی در اختیار شرکت مشاوره کمبریج آنالیتیکا قرار گرفته است. کمبریج آنالیتیکا، یک شرکت خصوصی بود که در زمینه واکاوی و پردازش داده در انتخابات فعالیت میکرد. این شرکت به عنوان یکی از شاخههای آزمایشگاههای ارتباطات استراتژیک (CLS) برای مشارکت در سیاستهای آمریکا در سال ۲۰۱۳ احداث شده بود و در سال ۲۰۱۶ میلادی با کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ همکاری داشت.
پوست زاکربرگ در بازی ترامپ!
نسیم نیکولاس طالب، نویسنده، تحلیلگر مالی و ریسک در کتاب «پوست در بازی» (Skin in the game) می نویسد: «به صورت سادهسازی شده اگر بگوییم، وقتی کسی در کاری Skin in the game دارد یعنی هم در معرض منافع (مثبت) آن کار است و هم در معرض مضراتش (منفی). برای مثال اگر وزیر خزانهداری آمریکا سیاستهایی را درپیش میگیرد که دلیل انباشته شدن ریسکهای منفی پنهان در اقتصاد است و در سال ۲۰۰۸ به بحران بانکداری میانجامد و برای همه خدماتی که در سالهای قبل انجام داده فقط پاداش میگیرد و جریمه نمیشود، در نتیجه «پوست در بازی» ندارد. اما این مفهوم یک طرفه و صرفا به معنای در معرض مضرات بودن نیست. اگر منفعت بزرگی در میان باشد و من منفعت نبرم، باز یعنی «پوست در بازی» ندارم.» انتخابات 2016 آمریکا، سپس انتخابات برزیل، فیک نیوزها، اخبار کرونا و جریان خبری رسانه ای پس از مرگ جورج فلوید، نشان داده که زاکربرگ با چالش های مجموعه خود آگاه است. این که او حاضر نیست از عقایدش دست بکشد که این به راهبرد خودش و پوستش در بازی سیاست باز می گردد. در چهارسال گذشته او ریسک کرده و توانسته درآمد خود را در مقاطعی افزایش دهد. اما اکنون، به گزارش رویترز کارزار تحریم فیس بوک توسط کمپانیهای بزرگ، این شرکت را با ضرر 7.2 میلیارد دلاری روبه رو و سهام آن 8.2 درصد سقوط کرده است. با این حال زاکربرگ فعلا قصد عقب نشینی ندارد و پای قماری که بر سر ترامپ کرده ایستاده، حتی اگر با چالش های اقتصادی دست و پنجه نرم کند. چرا که اگر ترامپ برنده شود او هم برده است و حتی اگر ترامپ ببازد فیس بوک با حدود 190 میلیون کاربر آمریکایی پلتفرمی نیست که شرکت های بزرگ ، در نهایت از آن چشم بپوشانند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مائده کاشیان - از زمانی که اسامی بازیگران سریال «آقازاده» به کارگردانی بهرنگ توفیقی منتشر شد، حضور بعضی بازیگران سریال «پدر» در این مجموعه، نامهای مشابه برای کاراکترهای آنها و به ویژه حضور سینا مهراد در نقش «حامد تهرانی» با نام و گریمی مشابه در سریال «پدر»، باعث شد این سوال در ذهن مخاطبان ایجاد شود که آیا مجموعه «آقازاده» ادامه سریال «پدر» است یا ارتباطی میان این دو اثر وجود دارد؟ اکنون پس از انتشار دو قسمت از سریال «آقازاده»، با مقایسه شخصیت و خانواده «حامد» در دو سریال، به این سؤال پاسخ میدهیم که آیا این دو مجموعه ارتباطی با هم دارند یا نه.
«حامدِ» با ایمان و سربهزیر
قبل از مقایسه هر ویژگی و شباهتی، نام «حامد تهرانی»، این شخصیت در سریال «پدر» را برای مخاطب یادآوری میکند. نه تنها اسم، شباهت ظاهری و گریم سینا مهراد، بلکه خصوصیات اخلاقی او در نقش «حامد تهرانی» هم نشان میدهد که کاراکتر «حامد» در سریال «آقازاده»، مشابه همان شخصیت «حامد» در سریال «پدر» است. او در این سریال نیز مانند مجموعه «پدر»، جوانی با ایمان، محجوب و درستکار است و شخصیت مثبتی دارد. در «آقازاده» دختری که به عنوان طعمه برای ریختن آبروی او وارد زندگیاش شده، به او علاقه مند میشود و به این ترتیب «حامد» درگیر یک رابطه عاشقانه میشود. البته در سریال «پدر»، شخصیت «لیلا» با چنین قصد و نیتی وارد زندگی «حامد» نشده بود، اما علاقه یکطرفه او به این شخصیت و ابراز علاقه به «حامد»، مسئلهای است که در سریال «آقازاده» هم دیده میشود، بنابراین ارتباط «حامد» و «راضیه» در این مجموعه، رابطه «حامد» و «لیلا» در «پدر» را در ذهن مخاطب تداعی میکند.
آقازاده، نه یک دانشجوی معمولی
برخلاف شخصیت «حامد»، شغل و جایگاه اجتماعی او تفاوت مهمی با این کاراکتر در سریال «پدر» دارد. «حامد» در سریال «آقازاده» کارمند دستگاه قضایی و فرزند یکی از مسئولان است، در حالی که «حامد» در سریال «پدر»، یک دانشجوی معمولی بود و به لحاظ جایگاه اجتماعی، موقعیت کاملا متفاوتی نسبت به «حامد» جدید داشت. سینا مهراد در این سریال، به نوعی همان نقش خود در سریال «پدر» را بازی کرده، منتها اینبار به تناسب قصه و مضمون سیاسی سریال، در موقعیت خاص و متفاوتی دیده میشود.
خانوادهای شبیه خانواده «پدر»
خانواده «حامد تهرانی» در سریال «آقازاده» نیز بیشباهت به خانواده این شخصیت در سریال «پدر» نیست. کاراکتر «شریفه» در این خانواده، شخصیتی است که بیشتر از همه این شباهت را یادآوری میکند. در سریال «آقازاده» هم نقش این کاراکتر را لعیا زنگنه بازی میکند و ویژگیهای شخصیتی و رفتارهای او نیز مشابه «شریفه» در سریال «پدر» است. این شخصیت در «آقازاده» هم مادر دلسوز و نگرانی است که ارتباط خوب و صمیمانهای با پسر و همسر خود دارد. سبک ارتباط او با عروسش «راضیه» و رفتارهای مهربانانهای که با او دارد، یادآور «شریفه» در سریال «پدر» است. علاوه بر این، بازی لعیا زنگنه در «آقازاده» نیز مانند بازیاش در آن سریال است، اما پدر «حامد» یعنی «حاج رضا تهرانی» با بازی امین تارخ، تفاوتهایی با «حاج علی تهرانی» با بازی مهدی سلطانی در سریال «پدر» دارد. غیر از تفاوت نام و بازیگر این نقش، شخصیت «حاج رضا» یکی از مسئولان دولتی است، اما «حاج علی» شغل بازاری و جایگاه متفاوتی داشت. هرچند که «حاج علی» هم مانند «حاج رضا» رابطه دوستانهای با «حامد» داشت، اما جدیت این کاراکتر و بازی مهدی سلطانی، با شخصیت «حاج رضا» و بازی امین تارخ، تفاوتهایی دارد که باعث شده شباهت این دو شخصیت به یکدیگر کمتر به چشم بیاید. با این حال به نظر میرسد در نهایت، آن چه «آقازاده» را به «پدر» شبیه کرده، تنها شباهتهای ظاهری است و سازندگان سریال، این بار قصد داشتهاند تا با استفاده از تداعی کاراکترهای «پدر» در ذهن، مخاطب را سریعتر با قصه، اتمسفر و شخصیتها آشنا کنند، وگرنه درام دو سریال شباهت چندانی به یکدیگر ندارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جلسه ارز 4200 تومانی که فروردین ماه 97 برگزار شد، منشأ بسیاری از تحولات بعدی در اقتصاد کشور شد. ولی ا... سیف به عنوان مسئول بازار ارز کشور در آن زمان و عضو ستاد اقتصادی دولت، در این باره گفتوگوی مفصلی با خبرگزاری فارس داشته که روز گذشته، گزیدهای از بخش اول آن ارائه شد. امروز بخش دوم این مصاحبه را که به اتفاقات رخ داده در این جلسه اختصاص دارد ، می خوانیم.
رئیس کل سابق بانک مرکزی در پاسخ به این سوال که چطور شد به جلسه معروف تصمیمگیری برای ارز 4200 تومانی رسیدید، به هشدارهای قبلی بانک مرکزی در خصوص جهش ارزی در تیرماه 96 اشاره کرد و گفت: در تیرماه 96 ارز بالا رفت و گزارش نگران کنندهای به ستاد اقتصادی ارائه دادیم و در آن جا اشاره کردیم که اگر میخواهید با این روند جلو برویم حتماً به مشکل برمیخوریم. در آن گزارش همچنین با ذکر منابع و مصارف، پیش بینی از تغییرات قیمت و پیشنهادها نیز ارائه شده بود.
سیف با بیان این که جلسه ای در نیمه دوم شهریورماه 96 برگزار شد اظهار کرد: در آن جلسه، آقای دکتر جهانگیری شروع به صحبت کرد و وقتی آقای رئیس جمهور متوجه شد موضوع چیست چهرهاش درهم رفت. در این لحظه آقای دکتر جهانگیری ادامه بحث را به من محول کردند. من هم ادامه دادم و صحبت کردم. آقای روحانی عصبانی شد و با پرخاش گفتند این حرفها چیست؟ جمع شدهاید این حرفها را بگویید؟ این که نشد مملکتداری. جمع کنید این حرفها را.
مصاف با دلالان ارزی در زمستان 96
رئیس سابق بانک مرکزی به مشکلات قانونی در مسیر برخورد با دلالان ارزی و جمعآوری آنها از سبزهمیدان و همچنین بستن کانالهای تلگرامی اعلام نرخ ارز اشاره کرد و گفت : به وزارت ارتباطات میگفتیم دو تا کانال در تلگرام است و بازار را آتش میزنند. این ها را ببندید. آقای جهرمی میگفت نمیتوانیم ببندیم. البته مثل این که مشکل فنی بود و الان می توانند ببندند.
نرخ 4200 بدون محاسبه مطرح شد
سیف با اشاره به استعفای خود از ریاست بانک مرکزی که 15 فروردین ارائه شد، جزئیات جدیدی از جلسه تصمیم گیری درباره ارز 4200 تومانی را که در 21 فروردین 97 برگزار شده است، بیان کرد. وی در پاسخ به این سوال که نرخ 3800 تومان برای نرخ ارز از کجا آمد، گفت: همین طوری (مطرح شد). هیچ محاسبه ای در کار نبود. ظاهراً مدل تصمیم پیشنهادی توسط بانک مرکزی مورد قبول همه اعضای جلسه بود که دو محور اصلی داشت. اول نرخ واحدی که بتواند منجر به تعادل عرضه و تقاضا شود و دیگر این که رژیم ارزی شناور مدیریت شده باشد و بانک مرکزی مسئولیت دارد در گذر زمان آن را منطبق با متغیرهای اقتصادی تعدیل کند به نحوی که همواره تعادل بین عرضه و تقاضا حفظ شود. وی با بیان این که نرخ 3800 تومان نمیتوانست مناسب باشد، افزود: ولی آقای رئیس جمهور اصرار داشتند. بانک مرکزی و بعضی از اعضای جلسه توضیحاتی درباره نامناسب بودن نرخ 3800 تومان دادند... من گفتم نرخ ارز زیر 4800 تومان غیر منطقی است و تبعات خودش را دارد. این نرخ پیشنهادی ما به شدت با مخالفت روبه رو شد و یکی دو نفر از اعضای دولت سعی کردند نرخ را از 4200 تومان بالاتر ببرند که آقای رئیس جمهور گفت دیگر حرفش را نزنید، تمام شد. سیف در پاسخ به این سوال که آقای روحانی استدلالی پشت این اصرار برای نرخ ارز 3800 تومان یا 4200 تومان داشت، گفت: استدلال این بود که نرخ ارز باید پایین باشد.
چانه زنی سرپایی برای اعلام نرخ ارز
رئیس سابق بانک مرکزی با بیان این که در این جلسه نگاه ها به سمت من رفت که درباره این تصمیم مصاحبه کنم، افزود: گفتم من مصاحبه کنم؟ من که مخالف هستم؟ اگر میگویید من مصاحبه کنم، نرخ ارز را 4800 تومان اعلام میکنم. بعد از این جمله آقای رئیس جمهور رو به آقای جهانگیری کرد و گفت: این موضوع، موضوع مهمی است و در حدی است که معاون اول باید اعلام کند. پس شما این تصمیم را اعلام کن. من به آقای دکتر جهانگیری گفتم آقای دکتر 4800 تومان اعلام کن. وقتی آقای جهانگیری بلند شد که برود پرسید: آقای رئیس جمهور اجازه میدهید 4500 تومان بگویم؟ البته یکی از اعضای جلسه به من گفت در آن لحظه آقای جهانگیری گفت اجازه بدهید 4300 تومان بگویم. آقای رئیس جمهور گفت نه به هیچ وجه از 4200 تومان بالاتر نرود. من از نظر خودم عدول کردم. نظر من همان 3800 تومان است اما چون دیدم اکثریت این را میگویید، گفتم تابع نظر شما باشم. سیف ادامه داد: بنابراین روایت آقای آشنا – مشاور رسانهای رئیس جمهور- که تنها کسی که مخالف بود آقای رئیس جمهور بود و همه موافق بودند به تعبیری خیلی هم بیربط نبود و دقیقاً برعکس گفته بود. همین هم بود که بعد آقای دکتر نیلی گفتند: نوار جلسه را بگذارید.
واکنش رئیس جمهور به گزارشهای بانک مرکزی: این اعداد و ارقام را قبول ندارم
سیف در پاسخ به این سوال که پرداخت ارز 4200 تومانی به همه مصارف، اشتباهی بود که در سال 90 انجام و در سال 97 عیناً تکرار شد. علت چه بود؟ گفت: میدانید علت چه بود؟ در مقابل آن نگرانیهایی که در مکاتبات بانک مرکزی درباره محدودیت منابع ارزی با رئیس جمهور ابراز میشد، ایشان میگفتند: من این اعداد و ارقام را قبول ندارم . این گزارش ها را عده ای در بانک مرکزی که طرفدار افزایش نرخ ارز هستند، تهیه کرده اند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روز گذشته برخی رسانه ها خبر از قتل دختری 10 ساله دادند که اگر چه چند ماه از آن اتفاق گذشته اما نحوه کشته شدن او شوک آور است.به گزارش اعتماد آنلاین، ۲۸ اسفند ۹۸، تنها دو روز مانده به سال نو، صدای شیون از خانهای در خیابان ۲۰ متری جانبازان، نبش کوچه گلستان سوم شهرستان «خوی»، شنیده شد. صدایی که حکایت از گریههای مادری داشت که بدن حدیث دختر ۱۰سالهاش را در آغوش گرفته بود و به سمت بیمارستان میدوید. پلیس از همان ابتدا به پدر خانواده مشکوک میشود اما مرد زیر بار نمیرود. تا این که در نهایت اعتراف میکند و میگوید: «دخترم صدای تلویزیون را خیلی بلند کرده بود. یک لحظه عصبانی شدم و دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم.» به گفته حسین الف، یک لحظه عصبانیت عامل قتل دختری ۱۰ساله بوده است.
براساس این گزارش، ماجرای قتل «رومینا اشرفی» دختر ۱۴ساله اهل روستایی در تالش استان گیلان به دست پدرش و رسانهای شدن این حادثه سبب شد مادر حدیث هم سراغ وکیل برود تا صدای دخترش خاموش نماند.«بشیر کریمخانی»، وکیل پایهیک دادگستری، وکالت این پرونده را بر عهده گرفته است. کسی که از سوی مادر حدیث، خواهان اشد مجازات برای پدر این دختر است می گوید: قاتل در اعترافاتش نوشته که خواب دخترش را دیده و حالا عذاب وجدان دارد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فرخ نژاد- عملیات سنگین مقابله با ملخ صحرایی در خراسان جنوبی با فرماندهی سه استان خراسان رضوی، جنوبی و سمنان شروع شد.به گفته مدیرکل مدیریت بحران استانداری خراسان جنوبی تا 20 روز آینده کنترل ملخ ها قطعی است. مهندس« میرجلیلی» گفت: بعد از مشاهده هجوم ملخ ها به نقاط هم مرز با استان های درگیر ملخ صحرایی مانند طبسین، کهنو و... ، مبارزه ضربتی آغاز شد و اگر این عملیات به موقع نبود نقاطی مانند قاینات و خراسان رضوی هم از حضور این آفت در امان نمی ماند.به گفته این مسئول با دستور استاندار خراسان جنوبی همه امکانات و نیروها در استان به خط مقدم مقابله آمدند به طوری که خودروهای مورد نیاز برای پایش، سم پاشی، دیده بانی و همچنین موتورسیکلت برای نقاطی که امکان تردد خودرو نیست، تامین شد و 50 نیروی انسانی از جهادگران سازمان بسیج سازندگی و هلال احمر به میدان مقابله با ملخ های صحرایی در کانون های آلوده ورود کردند.افزون براین چند دستگاه تانکر آب رسان برای تامین آب مورد نیاز سم پاش ها نیز در اختیار جهاد کشاورزی قرار گرفت.میرجلیلی به بسیج همه دستگاه های اجرایی خراسان جنوبی برای مقابله با ملخ به دستور استاندار اشاره و اظهارکرد که سازمان جهاد کشاورزی نیز موظف به تامین انواع و اقسام سم پاش ها و سم مورد نیاز شد که تعدادی سم پاش نیز وارد استان شده و در اختیار شهرستان های درگیر قرار گرفته است.وی اظهارکرد: به تازگی نیز بنا به دستور استاندار قرار است شهرستان های غیر درگیر و استان های معین امدادرسان خراسان جنوبی نیز به این موضوع ورود کنند و امکانات و تجهیزات مورد نیاز را در اختیار شهرستان های درگیر قرار دهند.او با اشاره به سه برابر شدن امکانات و تجهیزات مقابله با ملخ های صحرایی افزود: اگر کشاورزان، دامداران و روستاییان نیز برای مبارزه با این آفت به میدان بیایند به طور حتم می توان تا حدودی ملخ های صحرایی را ریشه کن کرد.به گفته او با امکانات و تجهیزاتی که به میدان مقابله آمده است تا 20 روزآینده کنترل این آفت قطعی می شود و باید خود را برای مرحله دوم مقابله در آبان آماده کنیم چرا که حضور ملخ های مهاجم به طور معمول چند ساله است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وزیر امور خارجه در حالی برای اولین بار پا به مجلس یازدهم گذاشت که کم توجهی دستگاه دیپلماسی به اقتصاد، محور انتقاد نمایندگان از وی قرار گرفت. از طرفی برخی انتقادها و توهین ها به محمدجواد ظریف جلسه دیروز مجلس را به یکی از جنجالی ترین جلسات مجلس یازدهم تبدیل کرد.
دکتر محمدباقر قالیباف در نشست علنی دیروز مجلس شورای اسلامی خطاب به محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه، گفت: ما امروز در حوزه سیاست خارجی به این موضوع باور داریم که اگر دستگاه دیپلماسی بخواهد مسائل سیاست خارجی را پیگیری کرده و تحقق بخشد اولین چیزی که بدان نیاز دارد تولید قدرت است.
وی یادآور شد: البته شاید توقع بنده این بود که وزارت امور خارجه به وزارت امور خارجه و تجارت بین الملل تبدیل شود چراکه امروز جنگ ما اقتصادی است و در حوزه مسائل ارزی با وجود تمام سختی ها انتظار می رود وزارت امور خارجه شرایطی را فراهم کند که اگر نتوانستیم به دلیل مشکلات ناشی از برجام سرمایه گذار خارجی وارد کشور کنیم، به گونه ای اقدام شود که پول مردم که نزد برخی کشورها باقی مانده که سالیان سال در این کشور معاملات اقتصادی را تجارت می کردند در این شرایط سخت ارزی انتقال ارز را به کشور با تلاش مضاعف انجام دهد.
وزیر امور خارجه در حالی برای اولین بار پا به مجلس یازدهم گذاشت که بعضی از نمایندگان با ورود در نطق او، ظریف را فردی «دروغگو» خواندند و با شعار «مرگ بر دروغگو» به استقبال وزیر رفتند. این رفتار این نمایندگان تا جایی پیش رفت که قالیباف با لحنی تند اسم بعضی از نمایندگان را از پشت تریبون آورد و از آن ها خواست که سکوت کنند و حتی به یکی از نمایندگان گفت که سر جایش بنشیند.
انتقاد از طرح موضوع مذاکره پس از شهادت حاج قاسم
روز گذشته وزیر خارجه برای پاسخ به سوال تعدادی از نمایندگان به صحن علنی بهارستان رفت و زیر ذره بین انتقادات صریح آن ها قرار گرفت؛ یکی از نمایندگان گفت که ظریف «پس از شهادت حاج قاسم سلیمانی پیام ذلت به غرب» فرستاده و دیگری گفت که در برجام«دستمان خالی است و سرمان کلاه رفته شاید هم کلاه نرفته و خودمان می خواستیم». نزدیک به 10 نماینده از جمله آ صفری، صفایی، غضنفرآبادی سنگدوینی، مولوی،کرمی وعمویی میکروفن هایشان روشن شد تا از وزیر خارجه سوال کنند و صحبت های مجتبی ذو النوری خاتمه بخش این انتقاد ها بود. رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس با انتقاد از بی مهری در روابط دیپلماسی با کشور چین، صحبت خود را به برجام کشاند و گفت: « شما مسیر را از ابتدا کج رفتید. تضمین نگرفتید. اگر میدانستید چرا خلافش را عمل کردید و اگر نمیدانستید در طول مذاکرات مقام معظم رهبری کراراً تذکر دادند، چرا توجه نکردید؟» همچنین مالک شریعتی نماینده تهران گفت: در منطقه دیپلماسی اقتصادی وزارت خارجه چه کار کرده؟در تمام قراردادهای انرژی منطقه ما محکوم شده ایم، در کرسنت امارات، ترکیه و ترکمنستان. قرارداد گازی ما با پاکستان و هند به کجا رسید؟ چرا همه ظرفیت های کشور را به آمریکا پیوند زدید و از منطقه غافل شدید؟
ممنون از مهمان نوازی شما
پس از این که انتقادات نمایندگان به پایان رسید رئیس مجلس از ظریف خواست برای پاسخ به سوال نمایندگان به پشت تریبون بیاید. هنوز اندکی از صحبت های ظریف نگذشته بود که تعداد کمی از نمایندگان با همهمه خود وارد نطق او شدند. محمد باقر قالیباف بارها به این نمایندگان تذکر داد که نظم جلسه را رعایت کنند اما همچنان نمایندگان فریاد «دروغگو» «آقای ظریف بسه»، «دوست نداریم دروغ بشنویم» سر می دادند. پس از این که رئیس مجلس از وزیر خواست به سخنان خود ادامه دهد، ظریف خطاب به نمایندگان گفت: « من اگر دروغ گفتم رهبری شنیدند و اگر صادقانه حرف زدم رهبری نیز شنیدند، ایشان به من صادق گفتند اما شما به من دروغگو گفتید. ایشان به من شجاع گفتند اما شما به من ذلیل گفتید. اما بنده برای نمایندگان ملت ارزش و احترام قائلم. » ظریف همچنین در واکنش به برخی فریادها که مانع از صحبتهای او میشد، گفت: «انگار دوستان نمیخواهند بشنوند؛ من زیاد مزاحم شما نمی شوم». در همین لحظه یکی از نمایندگان فریاد زد «بهتر» ظریف هم در پاسخ به این حرف گفت: «ممنون از مهمان نوازی شما».
مجدد و با بروز همهمه در صحن بهارستان، درحالی که عده ای از نمایندگان مانع از صحبت های ظریف می شدند، رئیس مجلس میکروفنش را روشن کرد و این بار اسامی نمایندگان را آورد وبه طور مستقیم و با لحنی تند آن ها را مورد خطاب قرار داد. قالیباف اسم «صفایی» نماینده مردم گناباد را برد و از او خواست که بگذارد سخنان ظریف تمام شود و در واکنش به داد و فریاد های «کریمی قدوسی» نماینده مشهد، گفت که آقای کریمی اگر اخطاری دارید الان موقعش نیست و بگذارید بعد از صحبت های آقای ظریف. این همه ماجرا نبود و قالیباف در واکنش به جار و جنجال های «نیک بین» نماینده کاشمر هم با حالتی عصبانی خواستار نشستن وی بر صندلی اش شد».
آمریکا اصلاح طلب و اصولگرا نمی شناسد
پس از آن که قالیباف از ظریف خواست صحبت های خود را ادامه دهد؛ او خطاب به نمایندگان معترض گفت:«شما هر چه میخواهید بگویید اما من و شهید سلیمانی هر هفته با هم جلسه داشتیم و هماهنگ کردیم، هر چه در منطقه انجام دادیم با هماهنگی هم بود. آن هایی که شهید سلیمانی را میشناسند و با او دمخور بودند و آن هایی که با سید حسن نصر ا... و مقاومت عراق و لبنان دمخور هستند، آن ها میدانند که روابط ما چگونه بود، نه شما.» در این هنگام یکی از نمایندگان با فریاد به قالیباف گفت که ظریف با این صحبتهایش به نمایندگان توهین میکند و میگوید که نمایندگان نمیفهمند. وظریف در واکنش به این نماینده،تصریح کرد:« من گفتم که آن ها نمیدانند. بیجا میکنم که بگویم شما نمیفهمید، شما نماینده ملت هستید ملت ما فهیم است شما هم نمایندگان ملت فهیم هستید و من در برابر نمایندگان ملت با کمال خضوع حضور پیدا میکنم، حرفها و توهینها را به جان میخرم. من وظیفه دارم از شما به عنوان نمایندگان مردم بزرگ ایران بشنوم و به گوش جان بشنوم و تشکر کنم. از انتقادات و حتی تندیهای شما تشکر میکنم اما بدانید همه ما در یک کشتی هستیم آمریکا لیبرال، اصلاح طلب، اصولگرا، انقلابی و ضد انقلابی نمیشناسد رژیم صهیونیستی با کل ایران و تمامیت ارضی ایران و جغرافیای ایران مخالف است و اصلاح طلب و اصولگرا نمیشناسد.»
خبر مرتبط
واکنش های توئیتری به حضور ظریف در مجلس
برخی از این واکنش ها را با هم میخوانیم :
* بسیاری از کاربران از رفتار برخی نمایندگان در برابر ظریف انتقاد کردند از جمله : «آقای ظریف در جلسه امروز مجلس یازدهم در پاسخ به نماینده هایی که او را ذلیل و دروغگو خواندند،کدهایی از رهبر معظم انقلاب آورد که وی را صادق و شجاع خوانده اند. آقای وزیرخارجه! از این پس در برابر این جماعت، از بیانات افرادی کد بیاورید که این ها قبولش داشته باشند!» یا مثلا یکی از کاربران در واکنش به شعارهای تند تعدادی از نمایندگان نوشت: « ولی پمپئو خیلی حال کرد، دلش خنک شد پس از شکست اخیرش در شورای امنیت » یکی ازکاربران نیز در تذکر اخلاقی به نمایندگان نوشت : «پاسخ رهبر انقلاب به نامه گلایه آمیز ظریف بابت توهین های سریال گاندو :«من مطلقا راضی نیستم به شما کمترین اهانتی بشود»»
* اما کاربری هم در واکنش به این جمله ظریف که گفته بود هر هفته با شهید سلیمانی جلسه داشتم نوشت: «اگر هر هفته با حاج قاسم دیدار داشتید یعنی دایم از مسیر منفعت ملت ایران خارج می شدید و حاج قاسم مجبور بود به ایران برگردد و شما را توجیه کند که به کشور و ملت ضربه نزنید...»
* تعدادی از نمایندگان مجلس بعد از این جلسه توئیت های انتقادی درباره ظریف نوشتند که باعث شد برخی از کاربران این سوال را از نمایندگان مجلس بپرسند : « اگر جواب های ظریف قانع کننده نبود ، چرا همان جا در مجلس بازخواستش نکردید و حالا توی توئیتر دارید انتقاد میکنید؟»
* همزمان با سخنرانی ظریف در مجلس (تاریخ نشان خواهد داد برجام سند افتخار ایران است)، دلار ۲۲۰۰۰ تومان شد...! برجام قرار بود آب خوردن ما را هم تامین کند اما دمار از روزگارمان درآورد.
* عمیقا به حرف ظریف اعتقاد دارم که همه با هم در یک کشتی هستیم و دشمنان به فکر نابودی تمام آن چه ایران می دانیم هستند... اما آقای ظریف همه درد و حرف ما همین است... چرا کشتی را سوراخ می کنید؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.