جایگاه کتاب و کتابخوانی در دوران طلایی تمدن اسلامی

نویسنده : جواد نوائیان رودسری info@khorasannews.com

استاد محمدرضا حکیمی در کتاب ارزشمند «دانش مسلمین» می نویسد:«درباره اهمیت و عظمت و وسعت کتابخانه در اسلام و تأسیس این بنیاد عظیم فرهنگی و اندیشه ای نیازمند بحث چندانی نیستیم. زیرا این مسئله امروز شناخته شده است. آزادی علم در اسلام و ترویج نگه داری آثار اندیشه ای ، خود عامل مؤثری بود برای اهمیت دادن هر فرد مسلمان به کتاب و اثر مکتوب دینی و فکری ... روزی که شاید در همه اروپا، 12 تن یافت نمی شدند که نوشتن و خواندن بدانند، در نیشابور 12 هزار قلمدان مُرَصَّع بیرون می آمد تا یک حدیث را از زبان فرزند پیامبر(ص) بنویسند.»
نخستین کتابخانه های جهان اسلام، در مساجد تأسیس شد. مسلمانان، طبق آموزه های اسلامی، برای علم و دانش ارزش فراوانی قائل بودند و از آن جا که مهم ترین راه گسترش دانش، نشر و پاسداری از میراث مکتوب بود، نشر کتاب و احداث کتابخانه ها در جهان اسلام گسترش یافت و در مدتی کوتاه، به سنتی جاری در فرهنگ عمومی تبدیل شد. به تدریج، کتابخانه ها جنبه عمومی یافت. در تمامی مساجد، افزون بر قرآن کریم، مجموعه ای از کتاب های حدیث، تفسیر، فقه، سیره و کلام نگهداری می شد که علاقه مندان به آن مراجعه می کردند. همین امر باعث شد وقف کتاب، به عنوان سنتی حسنه و مطابق با آموزه های دین مبین اسلام، در جامعه گسترش پیدا کند.
نخستین کتابخانه های جهان اسلام
ظاهراً نخستین اقدام جدی برای تأسیس کتابخانه، به معنای واقعی آن، در دوران خلافت عباسی انجام شد. «بیت الحکمه» که توسط هارون و به روایتی دیگر، توسط مأمون عباسی پایه گذاری شد و تقلیدی نوین از دانشگاه جندی شاپور ایران بود، نخستین مرکز تخصصی نگهداری و ترجمه کتاب در جهان اسلام محسوب می شد. هر چند حدود یک قرن قبل از آن، افراد متمولی مانند «خالد اموی»، به گردآوری و نگهداری کتاب های مربوط به برخی علوم، مانند شیمی، پرداخته بودند؛ اما به نوشته مورخان، «بیت الحکمه»، صاحب کتابخانه ای بود که به لحاظ گستردگی و تعدد کتاب، تا آن زمان بی سابقه به شمار می آمد. با این که برخورد خصمانه متوکل عباسی با کتاب و کتابخانه ها، منجر به از رونق افتادن «بیت الحکمه» شد، اما نهضت ترجمه کتاب های سایر ملل به زبان عربی، موجی ایجاد کرد که تا چند قرن بعد، جهان اسلام را به کانون اصلی تولید و انتشار کتاب و  تأسیس کتابخانه های مجهز و بزرگ مبدل کرد. نگارش و ترجمه کتاب، چنان در جهان اسلام گسترش یافت که در بازار هر شهری، قسمتی به کتابفروشان، کاتبان و صحافان اختصاص داشت. کثرت آثار تولید شده، هم باعث غنای کتابخانه های بزرگ جهان اسلام می شد و هم زمینه را برای تأسیس کتابخانه های تخصصی فراهم می کرد. در قرون دوم و سوم، بیش از 34 بیمارستان بسیار مجهز در سراسر جهان اسلام وجود داشت که برخی از آن ها دارای کتابخانه هایی غنی در رشته پزشکی بود.
رونق کتابخانه سازی
حاکمان و سلاطین جهان اسلام، متأثر از فرهنگ کتابخوانی در جامعه، برای خود کتابخانه های مجهزی ترتیب می دادند و گاه بر سر تجهیز و افزودن تعداد نسخه های آن یا به دست آوردن آثار منحصر به فرد و ذی قیمت، به سایر سرزمین ها لشکر می کشیدند. در قرن چهارم، کلید این کتابخانه های سلطنتی به دانشمندان بنام آن دوران سپرده می شد. شیخ الرئیس، بوعلی  سینا که خود زمانی مسئول یا «خازن» کتابخانه سامانیان بوده است، درباره این کتابخانه می نویسد:«روزی از او[شاه سامانی] دستور خواستم که به کتابخانه اش بروم و آن چه از کتاب های پزشکی هست بخواهم و مطالعه کنم. پس مرا دستوری داد و به سرایی وارد شدم که خانه هایی بسیار داشت و در هر خانه ای صندوق های کتاب بود، که روی هم انباشته بودند. در یک خانه، کتاب های عربی و شعر و در دیگری، نقد و بدین گونه، در هر خانه ای کتاب های دانشی.» مانند این کتابخانه ها در دربار سایر حاکمان مسلمان نیز وجود داشت. آل بویه، نسبت به تأسیس کتابخانه و ترویج کتابخوانی اهتمام بسیاری داشتند. «مقدسی» درباره کتابخانه «عضدالدوله دیلمی»، حاکم مشهور آل بویه، می نویسد:«در کتابخانه عضدالدوله از هر کتابی که تا زمان او تألیف و تصنیف شده[بود]، نسخه ای یافت می شد و کتاب ها برحسب موضوع و نام کتاب و مؤلف، طبقه بندی و فهرست شده بود.»
کتاب برای همه
«صاحب بن عَبّاد»، وزیر خردمند و دانش دوست آل بویه، کتابخانه ای بزرگ در شهر «ری» ایجاد کرده بود که افرادی مانند «مقدسی» برای نسخه برداری و تألیف آثارشان، به آن مراجعه می کردند. افزون بر این، صاحب بن عَبّاد، برای کسانی که مشتاق مطالعه بودند، اما به دلیل فقر، قادر به خرید کتاب نبودند، کتابخانه ای عمومی در «ری» تأسیس کرد که شهرتی عالمگیر یافت. رونق بازار کتاب و تأسیس کتابخانه در جهان اسلام، به ایران و عراق عجم محدود نمی شد. در شام، فلسطین، اسکندریه، قاهره، شمال آفریقا و اندلس، کتابخانه های بزرگ و عمومی ایجاد شده بود که عموم مردم و از جمله، اروپاییانی که با سودای علم آموزی به سرزمین های اسلامی سرازیر شده بودند، از آن ها استفاده می کردند.
در همین زمینه، «المجسی»، مورخ مصری، به «دارالعلم» مصر و شهرت جهانی کتابخانه آن اشاره کرده است. این کتابخانه در سال (395هـ.ق) توسط دولت فاطمی مصر تأسیس شد. «دارالعلم» مصر تنها در رشته فلسفه و علوم قدیم، 18 هزار جلد کتاب داشت. این در حالی بود که به جز کتابخانه «دارالعلم»، ده ها کتابخانه دیگر، مانند «الفاضلیه»، «الصاحبیه» و «الکاملیه»، در سرزمین مصر وجود داشت که هزاران جلد کتاب را در خود جای داده بودند. پیش از آن، در حدود سال 380(هـ.ق) «عزیز»، حاکم فاطمی مصر، کتابخانه ای بزرگ تأسیس کرده بود که نزدیک به 40 هزار جلد کتاب در آن نگهداری می شد و از مجموع کتاب های کتابخانه او، 6500 جلد کتاب به ریاضیات و 1800 جلد کتاب به فلسفه اختصاص داشت.
هنر اسلامی در خدمت فرهنگ کتابخوانی
با رونق گرفتن بازار کتاب و تأسیس کتابخانه، معماری اسلامی نیز برای ایجاد فضای مناسب مطالعه به کار گرفته شد. «الحاکم بالله»، حاکم فاطمی، در حدود سال 410 (هـ.ق)، کتابخانه ای با معماری نوین در «فُسطاط» مصر تأسیس کرد. این کتابخانه که در دوره های بعد به الگویی برای تأسیس کتابخانه در مغرب زمین تبدیل شد، تالار مطالعه ای بزرگ داشت که دور تا دور آن، طاقچه ها و قفسه های متعددی برای نگهداری کتاب ها تعبیه شده بود. اندلس، در غرب جهان اسلام، کانون دیگری برای گسترش کتابخانه ها و نشر کتاب بود. حَکَم بن عبدالرحمن، حاکم دانش دوست اندلس، کتابخانه ای تأسیس کرد که فقط فهرست کتاب های آن در 44 جلد گردآوری شده بود. او در میانه قرن چهارم هجری قمری، اندلس را به کانون ادب و هنر تبدیل کرد. کتاب هایی که در اندلس تألیف یا استنساخ می شد، افزون بر خط نیکو و کاغذ مرغوب، تذهیب های کم مانند و صحافی با کیفیتی داشت و در سراسر دنیا معروف بود. به نوشته مورخانی که دو قرن بعد از «حَکَم»، از اندلس بازدید کرده اند، هنوز 27 مدرسه ای که وی برای کودکان بی بضاعت و فقرا تأسیس کرده بود، دایر بود. در اندلس اسلامی، بانوان اهل مطالعه و باسلیقه ای حضور داشتند که کار استنساخ کتاب ها را انجام می دادند. «محمدابراهیم آیتی» در کتاب «اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا»، به نقل از «مراکشی»، مورخ قرن هفتم، می نویسد:«در ناحیه شرق قرطبه، یکصد و هفتاد زن به نوشتن قرآن به خط کوفی اشتغال داشتند.» بانوان اندلسی برای آن که فضای مناسب مطالعه داشته باشند، اقدام به تأسیس کتابخانه های ویژه بانوان کردند. یکی از این زنان دانشمند، «عایشه بنت احمد بن قادم» بود که افزون بر شهرتش در علم و ادب، کتابخانه ای داشت که غنی ترین کتابخانه شخصی در اندلس محسوب می شد.
تداوم یک فرهنگ
اهتمام مسلمانان به نشر کتاب و گسترش کتابخوانی، حتی با هجوم ویرانگر مغولان نیز متوقف نشد. با این که در حمله مغول، بسیاری از کتابخانه های جهان اسلام ویران و کتاب ها طعمه آتش شد، اما با تدبیر دانشمندان والامقامی همچون خواجه نصیرالدین توسی و غیاث الدین جمشید کاشانی، بخش مهمی از میراث مکتوب مسلمانان از گزند ایلغار مغول مصون ماند و سنت حسنه تأسیس کتابخانه و ترویج کتابخوانی، به همت بزرگانی مانند خواجه رشیدالدین فضل ا...همدانی احیا شد. «رَبع رشیدی» و «رصدخانه مراغه»، از مهم ترین مراکز حفظ و نشر کتاب، پس از استیلای مغول بر بخش های مهمی از جهان اسلام و از جمله، ایران بود. به نوشته «خواجه رشیدالدین»، کتابخانه «رَبع رشیدی» در زمان او، 60 هزار جلد کتاب داشته است. مجاهدت دانشمندان مسلمان برای حفظ میراث مکتوب جهان اسلام، باعث شد در دوره تیموری، پیوند کهن هنر و کتابت، دوباره شکوفا شود و کتاب های تألیف یا استنساخ شده در ایران و سایر مناطق جهان اسلام، با کیفیتی مطلوب و خطی زیبا در اختیار علاقه مندان قرار گیرد. با این حال، در دوره های بعد، بخش مهمی از میراث مکتوب مسلمانان، به دست اروپاییان افتاد و آن ها بسیاری از دستاوردهای اندیشمندان جهان اسلام را به نام خود منتشر کردند.