پاورقی

گروه های چپ در ایران (بخش نهم)

چگونگی شکل‌گیری حلقه مشهد
در قسمت‌های قبلی اشاره کردیم که ارتباط میان گروه جزنی با گروه احمدزاده-پویان، به واسطه آشنایی «سیف دلیل صفایی» با «عباس فتاحی» برقرار شد. این دو گروه در نهایت به هم پیوستند و گروه چریک‌های فدایی خلق را تشکیل دادند. بسیاری از اعضای چریک‌های فدایی خلق، مانند «حمید اشرف»، در آثار خود، «مسعود احمدزاده» را به عنوان محور گروه احمدزاده-پویان معرفی می‌کنند. «حمید اشرف» در کتاب «جمع‌بندی سه‌ساله» می‌نویسد:«چون یکی از مؤسسان اصلی آن گروه، رفیق مسعود احمدزاده بود، به افتخار او، نام این گروه را گروه رفیق مسعود می‌گذاریم.» با این حال، نقش «امیر پرویز پویان» در تشکیل و اداره گروه، کمتر از «مسعود احمدزاده» نبود. «محمود نادری» در کتاب «چریک‌های فدایی خلق» معتقد است که فکر تأسیس گروه احمدزاده-پویان، ابتدا توسط «امیرپرویز پویان» مطرح شد. «نادری» آغاز فعالیت گروه را بین سال‌های 1346 تا 1347 می‌داند. برای آنکه نسبت به گرایش‌ها و اعتقادات چریک‌های فدایی خلق  اطلاعات کامل‌تری به دست آوریم، لازم است ابتدا گروه احمدزاده-پویان را که به «حلقه مشهد» نیز معروف بود، بشناسیم.
امیرپرویز پویان که بود؟
«امیرپرویز پویان» در سال 1325 هـ.ش، در محله «سلسبیل» تهران متولد شد. پدرش که کارمند یکی از ادارات دولتی بود، چند سال بعد به مشهد منتقل شد و «پویان» تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در این شهر گذراند. او فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی خود را در «کانون نشر حقایق اسلامی» آغاز کرد. مرکزی که به همت «استاد محمدتقی شریعتی» و برای مقابله با تفکرات انحرافی و به خصوص، مارکسیسم، تأسیس شده‌بود. با این حال، فعالیت‌های اعتقادی و فکری کانون، برای «امیرپرویز پویان» راضی کننده نبود. او اعتقاد داشت فعالیت‌های کانون به کارهای فکری و اعتقادی محدود شده است، در حالی که «امیرپرویز پویان»  به فعالیت‌های آشکار سیاسی و اجتماعی علاقه بسیاری داشت. او در دوره دبیرستان با «مسعود احمدزاده» که پدرش از فعالان سیاسی مشهد بود، آشنا شد. آن دو، با هم به جلسات کانون می‌رفتند. «مسعود احمدزاده» بعدها در بازجویی‌های خود درباره «امیرپرویز پویان» گفت:«پویان از دوره دبیرستان، شدیداً به فعالیت‌های اجتماعی علاقه داشت و این فعالیت‌ را در چارچوب مذهب انجام می‌داد و سَرِ همین جریان، مدتی به زندان افتاد.» با این حال، مسلم است که «امیرپرویز پویان» طی سال‌های پایانی دبیرستان، به تدریج از مذهب فاصله گرفته‌است. «محمود نادری» می‌نویسد:«از محمدرضا حکیمی نقل شده‌است که روزی پویان آمد دَمِ درِ مدرسه و گفت: «بای بای به دینتان!» و رفت.»
برادر «امیرپرویز پویان» در کتاب خاطراتش، با عنوان «یاد ایام جوانی» درباره دلیل گرایش او به مارکسیسم، می‌نویسد:«او و رفقایش در اواخر دوره دبیرستان، رفته رفته از بی‌عملی مراکزی مانند کانون، دچار ناامیدی شدند و آن ناامیدی چندان اثر گذار  بود که به قطع رابطه کامل، نه فقط با کانون، بلکه حتی با شیوه عمل و نگرش دینی مبارزه اجتماعی انجامید.» آیا می‌توان ادعای برادر «امیرپرویز پویان» را صحیح دانست؟ در این باره نمی‌توان نظر دقیقی داد. واقعیت آن است که سرکوبی قیام 15 خرداد و انفعال بیشتر گروه‌های ملی و مذهبی که تا پیش از آن مدعی مبارزه محسوب می‌شدند، باعث ناامیدی جوانانی شد که هنوز در تب و تاب مبارزه با رژیم پهلوی بودند و این امر، نقش مهمی در گرایش آنها به مارکسیسم، داشت. اتفاقی که برای «امیرپرویز پویان» افتاد، منحصر به او نبود. افرادی مانند «بیژن جزنی» هم به دلیل انفعال گروه‌هایی که پیشتر در آن فعالیت می‌کردند، به تشکیل هسته‌های مارکسیستی دست زدند. «محمود نادری» می‌نویسد:«ورود پویان به دانشکده علوم اجتماعی، تدریجاً موجب آشنایی و نهایتاً گرویدن او به مارکسیسم می‌شود. به گفته مسعود احمدزاده که در همان ایام در دانشکده علوم، در رشته ریاضی درس می‌خواند: پروسه ریشه کن شدن مذهب در پویان نیز جریان داشت. منتها در مورد پویان بیشتر از طریق مطالعه در شعر و ادب و علوم اجتماعی صورت می گرفت. پویان زودتر از من به مارکسیسم – لنینیسم گرایش یافت و با نوشته‌هایی از مارکس و لنین آشنایی پیدا کرد.»