گزارشی از یک هفته سفر به سئول

سفر به سرزمین افسانه و واقعیت

اکرم محمدی-از زمانی که به سمت فرودگاه امام (ره) حرکت کردیم، تا زمانی که به فرودگاه اینچئون رسیدیم،24  ساعت در راه بودیم. از ایران پرواز مستقیم به کره وجود ندارد! با بلیتی که در اختیار داشتیم ، اول به دبی رفتیم و آن جا باید هواپیما را عوض می کردیم . سه ساعت وقت داشتیم تا گیت خروجی سئول را پیدا کنیم. فرودگاه دبی با ده سال پیش تفاوت زیادی داشت ، تا جایی که برای این که هواپیما را پیدا کنم ، مترو هم سوار شدم و در نهایت  خروجی هواپیمای اینچئون را پیدا کردیم. هواپیما با یک ساعت تاخیر پرواز کرد اما جالب تر این  که تنها با یک دقیقه تاخیر به فرودگاه اینچئون رسیدیم.راه طولانی و خسته کننده بود اما بیشتر از آن ، معطلی دوساعته برای مهر ورود بر گذرنامه ، خستگی را نه تنها به تن من ،که به تن همه مسافران گذاشت. چمدانمان را که تحویل گرفتیم ، اسمم را روی کاغذی بزرگ دیدم که آقایی حدود 50ساله در دست داشت. 
خودم را که معرفی کردم ، گفت که راننده است و باید مرا به سئول و هتل ببرد. به محض این که سوار ماشین هیوندایی با نام"اصلا" که اولین بار می دیدم  شدم ،صدای زنگ تلفن راننده بلند شد و راننده گوشی را به من داد. آن سوی خط ، صدای خانمی که با لهجه فارسی صحبت می کرد ، را شنیدم. او خودش را مترجم من معرفی کرد و گفت که در هتل منتظر است. نام  اینچئون ، را به دلیل برگزاری بازی های آسیایی اش شنیده بودم. اما حالا برای رسیدن به سئول باید از این شهر عبور می کردم. سئول فرودگاه ندارد و اینچئون با فاصله ای یک ساعت و نیمه ،نزدیک ترین فرودگاه به سئول ، پایتخت کره جنوبی است. در طول راه ،نمادهایی که از بازی های آسیایی به جا مانده ، دیده می شد. بزرگراه های عریض و طویل ، این دو شهر را به هم متصل می کرد اما در تمام این مسیر ، رود "هن"دیده می شود، رودی بزرگ که بر سئول  سایه انداخته و بیشتر از آن ، پل هایی به چشم می آیند که حلقه اتصال این دو شهر هستند . پل هایی که تعدادشان به 28 رسیده  و جالب تر این که هر کدام از این پل ها هیچ شباهتی با دیگری ندارند و معماری و نحوه ساخت شان هم با هم متفاوت است.به سئول که رسیدیم ،در طول راه ، برج هایی را می دیدم که باعث شده بود شهر ،یکدست به نظر بیاید. برج های شیشه ایِ بلند بسیاری در کنار هم قرار داشتند و هیچکدام راه دیگری را سد نمی کرد. شهری مدرن ، تمیز و متفاوت را می دیدم. به محض رسیدن به هتل، دو خانم کره ای به سمت من آمدند و خوشامد گفتند .یکی  فارسی صحبت می کرد و  دیگری کره ای. خانمی که فارسی صحبت می کرد، مترجمی بود که قرار بود برای ترجمه همراهم باشد. بعد از هماهنگی برای روزهای حضورم در کره ، برای شام بیرون رفتیم. همراهانم به دنبال غذای حلال بودند. جایی را همان نزدیکی پیدا کردیم که با گوشت گاو ، غذا درست می کرد.بعد از شام به هتل برگشتیم و من بعد از یک شبانه روز بیداری ، فرصتی برای استراحت پیدا کردم. از روز بعد قرار بود تا بازدیدها و برنامه هایی که تدارک دیده بودند، آغاز شود.
هانگول اساس فرهنگ کره
وقتی با کره ای ها صحبت می کنی، از محالات است، که در گفته هایشان، واژه"هانگول" را چندین و چند بار نشنوی. برای کره ای ها زبان اهمیت بسیاری دارد. آنان به زبان و خط کره ای ، "هانگول"می گویند. کره ای ها معتقدند که این خط ، تنها خطی است که پیشینه آن مشخص است و می دانند که چه کسی آن را ابداع کرده است.  آن ها می گویند که 500 سال پیش شاه "سه جونگ" که آن زمان پادشاه کره بود، سعی کرد ، خط مستقلی را ابداع کند چرا که تا آن زمان ، کره جزئی از چین بود و بعد از جدا سازی ، استفاده از خط چینی برای کره ای ها، سخت بود و شاه "سه جونگ"به همراه چند تن از دانشمندان آن زمان، این خط را ابداع کرد والبته مبنای این خط ، طبق آن چه که می گویند، علمی است.
مهربانی کره ای ها
اختلاف ساعت کره با ایران ، چهار ساعت و نیم است و اولین چیزی که در این سفر ، نمود داشت ، همین اختلاف ساعت بود. مثلا ساعت سه بامداد به وقت ایران ، صبحانه می خوردم و ساعت 8صبح به وقت ایران ، ناهار! وفق پیدا کردن بااین تغییرات ، اندکی سخت بود اما کم کم به این تغییرات هم عادت کردم اما بیشتر از هر چیز این دوستان کره ای بودند که سعی می کردند ، به من سخت نگذرد . کره ای ها را آدم های مهربانی دیدم. آن جا تا گلو درد داشتم و  تا دستم اندکی سوخت ، برایم دارو فراهم کردند و در مجموع نمی گذاشتند که مهمانشان ، احساس ناراحتی کند و هر کمکی که از دستشان بر می آید، انجام می دهند.آدم های مرتب و منظمی هستند.رانندگی هایشان هم باماشین هایی که اغلب ساخت کشور خودشان است ، جالب است . سرعت مطمئنه و دقت را شرط اول رانندگی می دانند.
"تهران " در سئول
روز دوم می خواستیم به موزه زبان برویم ، پیش از آن به خیابان "تهران" رفتیم ،خیابانی که در نقطه خوبی از شهر واقع شده و آن طور که می گفتند، گران ترین خیابان سئول ، همین خیابان "تهران " است . خیابانی با ساختمان های بلند و به نوعی مرکز تجاری –اداری سئول.بعداز خیابان تهران ، به موزه زبان سئول ،می رویم که  جایی است برای بزرگترها و کوچکترها .در کره ، حدود هزار موزه با موضوعات مختلف وجوددارد اما یکی از مهمترین و جدیدترین موزه ها ، موزه زبان کره ای است .
این موزه دو سال پیش در روز زبان ملی کره ، آغاز به کار کرد.بااین حال 530هزار نفر از این نمایشگاه در سال گذشته بازدید کردند.تمایل داریم تا این نمایشگاه را درایران هم بگذاریم.تمایل داشتند که بدانند در ایران هم علاقه مندان به زبان کره ای وجود دارد.در این نمایشگاه مجسمه هایی از شاه سه جونگ ومراحل ابداع خط "هانگول "دیده می شود.آثار دیگری را هم که از گذشته های دور باقی مانده و خط کره ای بر آن نقش بسته در این موزه می بینیم .
کتاب خطی را که از  شاه سه جونگ باقی مانده ، نیز در این نمایشگاه می توان دید.
غاری که قطب گردشگری می شود
"یانگ کی دای"شهردار این شهر که پیش از این خودش هم روزنامه نگار بوده،می گوید که قصد دارند تا این شهر را به قطب گردشگری تبدیل کنند.او می گوید که قصد داریم تا با بهره برداری از این غار، 300شغل ایجاد کرده و هر سال یک میلیون و پانصد هزار گردشگر را جذب کنیم.در این غار ، دواژدها وجود دارد، یکی تندیسی از اژدها است ودیگری نوعی ماهی با همین نام.عصایی که در فیلم " ارباب حلقه ها " در دستان جادوگر فیلم است ، به این موزه اهدا شده که در نقطه ای تاریک با نور پردازی نامناسبی که چشم را اذیت می کند ، دیده می شود.داخل این غار  آبشاری زیبا وجودداردو در بخشی دیگر مثل داستان ها و فیلم های قدیمی ، صندوق و خمره هایی از طلا درست کرده اند  و مردم بر این باورند که اگر سکه بیندازند و به داخل خمره بیفتد ، پولدار می شوند . به قدری جمعیت در این قسمت زیاد است ، که فرصت امتحان کردن شانسم را بر اساس باور آن ها پیدا نمی کنم.غار را بسیار زیبا درست کرده اند و مسیری را برای رفت و مسیری دیگر را برای برگشت ، در نظر گرفته اند اما هیچ غاری ، غار علیصدر خودمان نمی شود!
آشپزی به سبک کره ای
روز بعد ، روز آشپزی کره ای است. به موسسه ملی غذاهای کره ای می رویم.در این موسسه، همه خانم هستند."میونگ سوک لی"مسئول آموزش غذاهای کره ای است. او که خانمی مسن و بسیار جدی است  می گوید که می خواهد کیک برنجی کره ای را به من یاد بدهد. پیش بندی می آورد ومی خواهد که کمک کنم. هر آن چه می گوید ، انجام می دهم و در نهایت کیک را می گذارند که بپزد. کار سختی نبود و بعد از 20دقیقه کیک آماده می شود.
 از کارم راضی بود و می گفت که تا به حال چنین شاگرد جدی و سخت کوشی نداشته واین باعث تعجب من می شود.کیک آماده شده و همه آن را با چای می خوریم. خوشمزه بود.سالم و خوشمزه !مثل  بیشتر غذاهای دیگر کره ای.بعدبه مکانی دیگر می رویم  در این مکان آموزشی ، فقط طرز تهیه "کیمچی "را یاد می دهند و من هم با راهنمایی خانمی که مسئول این بخش است ، «کیم چی کاهو»درست کردم."کیمچی" نوعی چاشنی غذاست و بااکثر غذاهای کره ای خورده می شود حتی کره ای ها صبحانه هم "کیمچی" می خورند.علاوه بر این ،پای ثابت هر وعده غذایی شان ، برنج هم هست.البته برنجی که می خورند ، مثل برنج ما نیست . نوعی برنج پخته و به  هم چسبیده ، در اصطلاح خودمان ، "شفته پلو" و آن را با برخی از غذاها قاطی کرده و می خورند. مایعی هم کنار غذایشان هست که اغلب آب ماهی یا آب میگو است .جلبک هم از غذاهای اصلی شان محسوب می شود و درکنار اغلب غذاهایشان دیده می شود. البته سبزیجاتی هم دارند که ما نداریم.
شهرک سینمایی یانگوم
یکی دیگر از برنامه های ما بازدیداز شهرک سینمایی "یانگوم" بود. روزی که قرار بود به این شهرک برویم هوا بارانی بودواین باعث شد که فیلمبرداری   سریالی که در شهرک انجام می شد،لغو شود.بااین حال بارانی پوشیدیم و با چتر ، شهرک را بازدید کردیم.این شهرک بسیار بزرگ و زیبا بود و نشان از تاریخ این کشور داشت . همه آن چه را که در فیلم و سریال های کره ای دیده ایم ، در این شهرک ، فیلمبرداری شده است.از قصر شاه و خانه مادر پادشاه گرفته تا بازار وخانه های روستاییان ،خانه عوام و زندان .  این شهرک بزرگ ، تمام نیازهای تولید کنندگان فیلم و سریال را مرتفع می کند."لی سانگ اُ" مدیر این شهرک است . او در مورد کار  در این شهرک می گوید: در این شهرک سریال های بسیاری ساخته شده است . درواقع این شهرک بنا به  نیاز تولیدکنندگان سریال های تلویزیونی ساخته شده و حالا به جایی رسیده که درآمدزایی هم می کند . هم گردشگران از این شهرک بازدید می کنند وهم این که گاهی اوقات این جا رابه سازندگان فیلم و سریال کشورهایی چون ژاپن اجاره می دهیم.
او درباره نحوه ساخت این شهرک و نگهداری از آن می گوید: در بناهای این شهرک ازچوب هایی استفاده شده که بسیار مقاوم هستند و با وجود باران های بسیار ، تخریب نمی شوند و سعی می کنیم که به درستی محافظت شود تا برای تولید سریال های تاریخی دیگر مشکلی پیش نیاید  اما هر زمان که نیاز باشد تا برای تولید سریالی ، بخشی دیگر هم ساخته شود، این کار انجام می شود مثل سریال  "گلی در زندان" که نیاز داشتیم تا زندانی متفاوت داشته باشیم و این کار انجام شد.
عصر آن روز هم مصاحبه ای با مشاورفرهنگی  رییس جمهور کره داشتیم .بازدید از مجموعه خلاقیت های فرهنگی بسیار جالب بود. ساختمانی که به جوانان و هر کسی که ایده جدیدی در عرصه فرهنگ و هنر دارد، این امکان را می دهد تاازآن جااستفاده کند.از سالن و مکان برای تمرین تئاتر وموسیقی گرفته تا جایی برای گپ زدن و نوشیدن چای و قهوه.
بازدید از کاخ "گئونگ بوک" یکی دیگر از برنامه هایی بود که در نظر گرفته شده بود، برای این که به خواست آنان احترام بگذارم ، لباس سنتی کره ای ها را پوشیدم و به کاخ رفتیم. کاخ در مرکز شهر قرار داشت .جلوی در، سربازهایی نمادین ایستاده بودند .ورودی آن جا سه بخش داشت. بخشی که شاه با کجاوه از آن جا عبور می کرد و در دو سوی آن هم سربازان می ایستادند. به دروازه ای دیگر رسیدیم، آن جا هم محل عبور شاه از سایرین متفاوت بود .در دوسوی این بخش ، یک طرف سربازان و در سمتی دیگر بزرگان ووزیران می ایستادند و پس از آن هم بخش های مختلف قصر بود. از محل استراحتگاه شاه گرفته تا محل برگزاری جلسات و استراحتگاه همسر و مادر پادشاه ، محل اقامت سربازان و مکانی دیگر هم برای جشن بود و البته دریاچه ای هم با سه جزیره مصنوعی برای پادشاه!در کنار همه اینها مکانی که شاه سه جونگ خط "هانگول" را با دانشمندان دیگر ابداع کرد هم دیده می شد.
موزه ملی کره
در نهایت از موزه ملی کره هم بازدید کردیم.در این موزه 330هزار اثر تاریخی وجود داردآثاری  از عصر حجر تا دوره چوسان .برخی از کتاب های این موزه ، مربوط به 9قرن پیش است . مجسمه بودا که 1400سال پیش ساخته شده هم در این موزه دیده می شود.البته مسئول موزه می گوید که در آن جا، آثار به سه دسته تقسیم شده اند. آثار هنری، تاریخی و نقاشی های باستانی که قدمت برخی از آن ها به عصر حجر بر می گردد!نکته جالب این که علاوه بر این موزه ،موزه های استانی هم دارند و 13 استان کره ، دارای موزه ملی استانی است.
نماز در سئول
هنگامی که به هتل بر می گشتیم ، مناره ای را دیدم. از مترجم پرسیدم ، این جا کجاست و او گفت که اولین و قدیمی ترین مسجد سئول و خواستم که مرا به آن جا ببرند . از آن دو خانم که یکی بودایی بودو دیگری مسیحی ، خواستم که منتظر بمانند تا نماز بخوانم ، نماز ظهر و عصرم را دراین مسجد خواندم. مسجدی که در قسمت خانم ها ، دو خانم، مشغول قرآن خواندن بودند ودر قسمت آقایان ، تنها یک نفر دیده می شد.این نماز درچنین شرایطی ، حس خوبی به من داد.
سامسونگ برای شما ، اَپل برای ما
چیزی که در کره خیلی نظرم را جلب کرد ، این بود که با وجود این که شرکت های کره ای تولید کننده تلفن همراه  هستند و  حداقل درایران ،نام و برندی برای خود دست و پا کرده اند اما در کره از این خبر ها نیست و بسیاری از کره ای ها از برند آمریکایی استفاده می کردند!وقتی این مسئله را جویا شدم، می گفتند که مااین برند ها را برای کشورهای دیگر تولید می کنیم و برند آمریکایی ، بهتر است !نکته دیگر این که قیمت اجناس تولید کره بسیار بالا بود و با مقایسه ای سر انگشتی دیدم که تقریبا دوبرابر قیمت بازار ایران است.آن هم به دلیل مالیاتی که برای تولیدات داخلی خوددرنظر گرفته اندو جالب تر این که در فروشگاهی تلفن های همراه سامسونگ را با اقساط یک ساله و دوساله می فروختند تا مردم از تولیدات داخلی استفاده کنند.
وقت شناسی
کره ای ها بسیار وقت شناسند. از خانم مترجم گرفته تا "یونگ ئه " مسئول هماهنگی برنامه ها و مصاحبه ها که همیشه با هم بودیم.همیشه به لطف این دو خانم ، به موقع سر قرار ها حاضر بودیم ووقتی هم که فرصتی میان دو بازدید یا کاری دیگر بود،به کافی شاپی می رفتیم و چای یا قهوه ای می خوردیم وسر ساعت به قرارمان می رسیدیم و این برای من  جالب بود.نکته جالب کره ای ها که به مذاق خانم ها خوش می آید ، این بود که می گفتند ، کمتر آشپزی می کنند و به همین دلیل ، قدم به قدم در سئول ،رستوران های متفاوت وجودداشت. از انواع غذای ملل وکره ای گرفته تا غذای حلال  با ذبح اسلامی و البته به نسبت سایر چیزهایی که در کره فروخته می شد، قیمت مناسب تری داشت.بنابر این به صرفه است که در رستوران غذا بخورند.باران های سئول، غذاهای کره ای و آدم های آرام ومهربان این کشور ، چیزهایی نیستند که به راحتی فراموش شوند. همانگونه که نمی توانم  کمک های دوستان جدیدم ، «هونگ یون  ئه» و «هیونک کی کیم» را فراموش کنم.