حجت الاسلام والمسلمین رئیسی :

پروژه‌های «مشهد مال» و «جهان مال» باید بازنگری شود

بختیاری: همه نسبت به زائران و مجاوران احساس مسئولیت داشته باشیم

عزیزیان: حرم امام رضا(ع) باید آن چنان ساخته می‌شد که «ضیوف الرحمن»باور کنند این جا   بهشتِ روی زمین ِ خداست

 

تولیت آستان قدس رضوی تاکید کرد: گره گشایی از امور مشهدی ها و زائران حضرت رضا(ع) باید اولویت فعالیت های آستان قدس رضوی باشد. به گزارش آستان نیوز، حجت الاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی دیروز در مراسم تودیع و معارفه قائم مقام تولیت آستان قدس رضوی، ضمن ارج نهادن به تلاش های ارزشمندی که طی سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تحت مدیریت تولیت فقید آیت ا... واعظ طبسی در آستان مقدس حضرت رضا(ع) انجام گرفته است، افزود: همچنان فضای بسیاری برای ارتقا و پیشرفت در آستان قدس رضوی وجود دارد و برای تحقق این امر باید با نگاهی نو، توأم با خلاقیت و ابتکار در حوزه های مختلف و متناسب با مفاد حکم رهبر معظم انقلاب گام های بلندی برداشته شود.

وی با اشاره به منشور هفت گانه رهبر معظم انقلاب در حکم انتصاب تولیت آستان قدس رضوی، گفت: این حکم سند بالادستی و انتظار عمومی از آستان قدس رضوی است.
تولیت آستان قدس رضوی هم چنین بر تحول اداری در مجموعه آستان قدس رضوی تاکید و خاطرنشان کرد: در آستان قدس رضوی بخش هایی وجود دارد که باید با یکدیگر ارتباط سازمانی پیدا کنند و یکپارچگی و انسجام در فرایندهای کاری ایجاد شود.وی افزود: اگر ارتباط سازمانی به درستی ایجاد نشود، بخش های مختلف به صورت جزیره ای عمل می کنند و این کار مدیریت و نظارت را مشکل می کند.
حجت الاسلام و المسلمین رئیسی خواستار بازنگری فعالیت بخش های مختلف آستان قدس رضوی در این فرایند شد و گفت: کارهای اقتصادی از نوع مشهد مال و جهان مال نیز باید مورد بازنگری قرار گیرد. امروز باید این سوال را مطرح کنیم که این مجموعه ها با حضور برندهای خارجی در آینده چه نسبتی با اقتصاد مقاومتی دارند؟
وی هم چنین با بیان این که اسکان در کمپ ها شایسته زائران حضرت رضا(ع) نیست، افزود: کمپ ها برای موارد بحرانی استفاده می شود، نه برای شهر مشهد مقدس که به طور سالانه و مستمر، پذیرای حدود 25 میلیون زائر است.
تولیت آستان قدس رضوی در بخش دیگری از سخنان خود ضمن تجلیل از اقداماتی که طی سال های متمادی در آستان قدس رضوی انجام شده است، تصریح کرد: نباید به وضع موجود اکتفا کنیم بلکه با پویایی، کارکارشناسی، جزم علمی، عزم عملی و حزم اندیشی باید به سمت تعالی اقدامات آستان قدس رضوی حرکت کنیم.قائم مقام سابق تولیت آستان قدس رضوی نیز طی سخنانی در این جلسه به مرور فعالیت های خود طی 34 سال حضور در آستان قدس رضوی پرداخت و ضمن اشاره به توسعه اماکن متبرکه رضوی، اصلاح فرایند های اداری و پروژه تعویض ضریح مطهر حضرت رضا(ع)، گفت: در همه مدت خدمت در آستان قدس رضوی بر گوشم آویخته بودم که مشهد پایتخت معنوی ایران است.مهدی عزیزیان افزود: همواره باور داشتم که حرم امام رضا(ع) باید شرایطی داشته باشد که ضیوف الرحمان باور کنند، این جا بهشت روی زمین خدا و موسم حج فقراست.وی همچنین گفت: افتخار کلید داری ضریح رضوی و 55 روز همنفسی با فرشتگان نزدیک به مضجع شریف حضرتش، در قلب پاک ضریح مطهرشان مثل مدالی از بهشت بر سینه حقیر و خانواده ام خواهد درخشید.
همه نسبت به زائران و مجاوران احساس مسئولیت داشته باشیم
قائم مقام جدید تولیت آستان قدس رضوی نیز در سخنانی ضمن گرامیداشت یاد و خاطره آیت ا... واعظ طبسی، تولیت فقید آستان قدس رضوی، گفت: مقوله تحول اداری که مورد تاکید حجت الاسلام والمسلمین رئیسی قرار گرفت، مسئله مهمی است که در آموزه های اسلامی نیز بر آن تاکید شده است.سید مرتضی بختیاری با تاکید بر این که سنگرهایی که ما در آن ها حضور داریم، فقط برای خدمت به مردم است، افزود: احساس مسئولیتی که حجت الاسلام رئیسی درباره زائران و مجاوران حضرت رضا(ع) دارند، باید به همه ما تسری یابد تا بتوانیم فرامین حکم رهبر معظم انقلاب را اجرایی کنیم.وی با بیان این که اگر خادمان انگیزه ای جز خدمت گزاری داشته باشند، باخته اند، تصریح کرد: ما بدهکار انقلاب و شهدا هستیم و باید به وظیفه خود نسبت به این نظام اسلامی و مردم عمل کنیم.

 

در جلسه تودیع و معارفه قائم مقام تولیت آستان قدس رضوی،مهدی عزیزیان قائم مقام سابق تولیت آستان قدس رضوی طی سخنانی به مرور فعالیت های خود طی 34 سال حضور در آستان قدس رضوی پرداخت،متن کامل سخنرانی وی به شرح ذیل می باشد.

بسمه تعالی/السلام علیکم و رحمة ا...
بسم ا... الرحمن الرحیم/«الحمدا... و الصلاة و السلام علی رسول ا... و علی آله لا سیّما بقیة ا... عجل ا... تعالی فرجه و رزقناه ا... رویته»/تولیت معظم آستان قدس رضوی
حضار ارجمند/همکاران گرامی
«من این حروف نوشتم چنانچه غیر ندانست»
«تو هم ز روی کرامت چنان بخوان که تو دانی»
غرض از تقریر این کلمات، علاوه بر ابراز دوستی ، ارادت و سلام ، بیان حقایقی در دل مانده است که شیوه مرسوم مکاتبات اداری قادر نیست مهر امانتش را پاس بدارد.پس در جوفِ پاکتِ پاکِ اخلاص حدیث افتخار خدمتم را به محضرتان تقدیم می کنم و از لحظه نگاشتِ این سطور چشمانِ معصومِ امامِ ثامنِ ضامن را مراقب احوال خویش می دانستم تا سخنی جز به صداقت نگویم.باشد که شما نیز پس از کاشتِ این دانه های دل نگاشته جز به صداقت و کرامت برداشت نکنید.
خدا را سپاس می گویم رودخانه پر فیض شعبانی دیگر، از مشهد الرضا (ع) عبور کرد. امواجی پر برکت از عشق و ادب مسلمانی ایرانیان به مقدس آسمانِ آسمانی امام رضا (ع) آورد و به حاشیه های خدمتگزاری مثل من و شما نیز قطره هایی از نور فشاند.هنوز از پس این همه سال تصویر کودکی ام پیداست که دست به دستانِ پر مهر پدرم و چشم به چشم گنبد گرامی حرم می دوختم.از دست بوسِ عصا ها و گرزهای نقره ای خادمان و دربانان عبور می کردم و دل به دریایِ زیارت می سپردم ، زیر باران یک ریز قطره های ریز اشک پدر غرق می شدم و قد می کشیدم بالاتر از گلدسته ها با آرزویی که روزی من هم همنوای دربان های این بهشت زمینی خدا شوم که:
«مگر از آهو کمترم ثامن الائمه»                               
«کشکولمُ پر کن برم ثامن الائمه»
و از آن جا که هر که دل آرام دید ؛ از دلش آرام رفت ؛رأفت رضای آل رسول (ص) با رحمت عالم گیرش رهایم نکرد؛اصلا" اگر دلتان را به پنجره های ضریحش گره زده باشید چه تفاوت دارد کجا باشید.من نباتِ نگاهِ این آقا را در چایِ چشم انتظاری هم زده بودم؛اما با همه ارادت هنوز پشتِ درهای حرم به حیرت و حسرت ایستاده بودم! این بود که وقتی در آن تابستان گرما زده سال 1361 تولیت فقید حضرت آیت ا... واعظ طبسی (رضوان ا... تعالی علیه) مرا به حضور طلبیدند، تا به خدمتی ام در این آستانِ عصمت نشان،نشانم بدهند فقط زیر لب نالیدم :
دنبال فردی بگردید که فضیلت داشته باشد!
و از ایشان جواب شنیدم که فرمودند:
به قلب من الهام شده است!
به این الهامِ قلبی شان اعتقاد آوردم؛هر چه باشد ایشان «واعظ بوده اند»و من« عاجز »از درک و دریافتِ الهاماتِ معنوی !
آبان ماه 61 به سر نیامده ، حکمِ معاونت آستان را به نامم زدند.خاطرم هست همان روز وضو گرفته و اشکبار به حرم آقا قدم گذاشتم؛پیش رویِ حَرم همان جا که پدرم اولین جرعه های زیارت را به من می نوشاند ایستادم و از مولای مهربانی خواستم:ای بالا بلند نجیب؛جان جوادت توفیقی عنایت کن که پُست ها پَستم نکنند! و اگرچه یقین دارم شایسته کسب آبرو برای شما نیستم دستم بگیر که دستِ کم موجب سلب آبرویِ حضرتتان نباشم!وجانانه ایستادم در این سنگر که مثل بنایِ کم جان و نا مقاومتی نیاز به بنیادی تازه داشت.پس طرحی نو در افکندم ، معماری و مهندسیِ این معاونت را با سازمان بندی در قالب چارت کلی آستان قدس رضوی خود به دست گرفتم. هم دعای خیر می شنیدم از جانب کارمندانی که سال ها در سِمت هایِ مختلف خدمت کرده بودند و به خاطر نظامات خاصِ اداری شرح وظایفشان و حقوق و معوقاتشان تعریف و پرداخت نشده بود و هم مقاومت دیدم از ناحیه آن ها که نظم و نسق اداری و پرسنلی را تاب نمی آوردند! وهم سنگ طعنه«نوش جان» کردم از کوچه حاسدانی که کمترین کنایه شان انتصاب بنده به بیتِ شریف تولیتِ فقید بود.انصاف می فرمایید حتما" که این قِرابت و خویشاوندی به خاطر جدیت ایشان از یک طرف و حساسیت و مسئولیت پذیری این جانب از سوی دیگر  از همان روزگار نُخست، ما را مثل دو جزیره جدا از هم در همسایگی یکدیگر قرار داده بود که اگر چه آب از یک اقیانوسِ کرامتِ رضوی می نوشیدیم،اما نه ایشان از تحکمِ گاه و بیگاه دریغ   می‌فرمودند و نه من عِنانِ  سمت در آستان و اختیارِ کارِ این جایگاهِ مَلَک پاسبان را به دست نرم خویی و جانب داری فامیلی می سپردم !
این چنین بود که دهه 60 هجری خورشیدی به اتمام نرسیده ، معاونت های فرهنگی و اماکن نیز به قد و بالای معاونت آستان نگاه کردند و قد کشیدند. نَفَس از من بود نه نغمه که با هر طلوع و غروب خورشید در مَناره ها و با هر بانگِ بیداریِ نقاره ها پیشرفت امور در این حریم پر نور به دیده دقت ناظرین می نشست. چقدر دویدم  و به روی خستگی خندیدم تا کتابخانه،موزه و خزانه و تشریفات خدام و دستور العمل های حوزه های آستان سامان یافت و مرکز کامپیوتر ایجاد شد. در محضر عرشیِ امام هشتم (ع) عمر مسئولیتم  در معاونت آستان هشت ساله شده بود که باز هم اراده الهی و امضایِ رضوی به قلب مبارکِ تولیت فقید الهام فرمود که«مهدی عزیزیان»را با انتقال به معاونت اماکن که اکنون تازه قد کشیده بود به خدمتِ بیشتر و نوکریِ فزون تر در محضر مولایش عزیز تر کنید.آنچه در معاونتِ اماکن اتفاق افتاد جز با برنامه ریزی علمی و اصولی ، نظارت دقیق و همه جانبه و احساس تکلیفی فراتر از یک مسئولیتِ اداری ممکن نبود.کافی است دستِ احساستان را روی نقشه راهبردی عملکرد این جانب در سمتِ معاونتِ اماکنِ آستان قدس رضوی بکشید تا به یاد آورید:
ایجاد کفشداری های افتخاری.
آیین نامه های جدید با قابلیت به روز شدن و نوآوری برای ارائه خدمات به زائرین و تکالیفِ تعریف شده هر بخش در آستان.افزایش 5 کشیک به 8 کشیک، نظم و نظام امور خدام، تشویقات و تنبیهات.
بهبود وضعیت غذا در مهمان سرا و توزیع آن .
بر قراری و راه اندازیِ  تاسیس های تازه ای نظیر اطلاع رسانی اصولی به زائران ارجمند ،بخش امانت،جمع آوری نذورات،رسیدگی به امور گم شدگان،آگاهی حرم،مستند سازی کرامات رضوی و امور شفایافتگان ،توفیق ایفای خدمات زیارتی به زائرین کهنسال ،اجرای نیات واقفین در حوزه حرم مطهر حضرت رضا (ع)
برنامه ریزی دقیق برای برگزاری مراسم غبارروبی و اعیاد و مناسبت ها و هیئت های مذهبی و فراهم کردن فضای آرامش بخش برای زائرین و بالاخره عیان کردنِ وجههِ همتی ولایی برای ادارهِ مراسم تشرف مقام معظم رهبری (حفظه ا... تعالی)به آستان قدس رضوی.جملگی تابلو هایی هستند که مرا شاکرِ هشتمین نورِ عصمت می کنندکه این چنین چاکرِ انجامِ این توفیقاتِ الهی و مردمی ام قرار داد.تا آن بعد از ظهرِ پاییزیِ سال 1379 از راه رسید و با خبری،زندگی من را یکسره بهار کرد.اُبهتِ این خبر به گوشِ بُهتِ من می نشست و از چشمانِ باورم شعرِ اشک می بارید  که حضرت رضا( ع) دعبلِ دل مرا هم انگار به پیراهنِ شفاعتی خریده و آفتاب اقبالِ زندگی ام از مرز بامِ باور پریده است.خبر این بود که کارِ بازسازی صحن و سرایِ رضوی به این کارگرِ بی ادعای مشهدی واگذار شده است.غروب همان روز، یک آن ، مقابلِ آن حرم خانه خورشید ایستادم، ملکوت الهی، قدرت نبوی (ص)، هیبتِ علوی (ع) و نجابتِ فاطمی (ِس)حرم، زانوانِ طاقتم را به احترام خم کرد و سنگ صبرم به اولین سلام به حضرت رضا (ع) شکست؛عرض کردم  ممنونم بزرگِ با وقار ، گل ِ همیشه بهار، ممنونم که اهلی ام پنداشتید و به حرم راهم دادید.قول می‌دهم سیره رضوی شما را فراموش نکنم. مهمان نواز بودید آقا! به شرف نام کوچکم مهدی که هم اسمِ حجتِ بزرگِ شماست عهد می بندم زائر حرمتان را مثلِ مهر و تسبیح عبادت روی چشم بگذارم.دوباره برخاستم و سپس مانند یک قطره به اقیانوس کرامت رضوی پیوستم.بیرونِ درگاه این حرم دنیای کار و پول و شهرت بود و نزد این هفتمین فرزند معصومِ علی(ع) و فاطمه (س) عمری که فقط با رضایت خدا قابل محاسبه بود.
تمامِ این مدت احساس می کردم روی تابلویی نوشته اند کارفرما «امام رضا(ع) » ، کارگر «مهدی عزیزیان»
هر روز سحر خیز تر از خورشید به محضر حضرت می رفتم با این سلام که :ای امامِ غریب مرده باشم اگر امرِ بازسازیِ خانه شما روی زمین بماند ، پس دلم را زنده کنید که شنیدم فرموده اید: خدا زنده بدارد هر که امر ما را زنده کند. چندین ماه خستگی را خسته کردم ، بند بند خاک و زمین دیوار ها و صحن ها را اندازه کردم، کارگاهی از علم و فن و شوق عشق و هنر فراهم کردم و حاصلش این شد که:بنیاد پژوهش ها، ساختمان مدیریت حوزه، بازار پیرِ پالان دوز، صحن های مختلف عظیمِ حرم آن چنان که مسمایِ واقعیِ غدیر و کوثر باشد و شأن اَفضلِ اعیاد امتِ رسول خدا (ص) و منزلتِ ریحانه نبی ا... را نشان دهد در فهرستِ کار های اجرایی ام قرار گرفت.
صحن عظیم جامع رضوی ، صحن هدایت، مدرسه علمیه، دانشگاه رضوی، ساختمان مدیریت حوزه، هتل قصر الضیافه، رواق دارالحجه که گنجینه ای از خوش طبعی ، ذوق سلیم ، ارادت و هنرِ هزاران دست هنرمند که کمترینِشان این کارگرِ بی ادعاست.رواقِ با عظمتِ امام خمینی(ره) و دارالحکمه ،توسعه چشمگیر مهمان سرای حضرت، آسایشگاه خدام، رواق های زیر بستِ طوسی و تحتِ بستِ شیخ حرِ عاملی و پارکینگ های مختلف بالغ بر چندین صد هزار متر مربع و مقاوم سازی ها وایجاد تاسیسات  سرمایشی و گرمایشیِ کم نظیرو مقاوم سازی هایی که تاکنون مشابه نداشته است تماما" خاک پر برکتشان را به جامه ام ،به کامم و به چشمم بخشیده اند تا خونِ ارادتِ به حضرت رضا(ع)قلبم را سرشار کند مگر به این امید که تا زنده ام برگه عملی مقبول از دستِ این فرزند عالم و رئوفِ حضرت رسول(ص)دریافت کنم.کار بنده نوازی حضرت رضا (ع) به این جا هم خاتمه نیافت.این بار به نزدیک ترین مکانِ ممکنِ مزارش راهم داد. 55روز ودر حینِ انجام این ماموریت الهی و رضوی زنهار و هشدار جبرئیل امینِ وحی در مقامِ قاب قوسین به گوشم آویخته بود تا مثلِ این مَلَکِ مقرب پروردگار در شب معراجِ پیامبر اکرم(ص) بسرایم:
 « اگر یک سر موی برتر پَرَم»                                             
  « فروغ تجلی بسوزد پرم»
ساخت و نصب ضریحِ جدید ، نصب ضریحِ مرصع نشانِ فولادی در باغ بهشت که نزد مردم و زائرین به سرداب حضرت معروف است و انتقالِ ضریح قدیمی به موزه حرم رضوی کارِ دل و دستِ دنیایی من نبود.در سنگستان این سخت روزی که بنا به تقویم عمر، 55 روز گذشت ، فرهاد عاشق اگر نبودم، حضرتش تیشه شیرین کار به دستم نمی داد. خدا –تنها خدا می‌داند-چقدر گریستم از حجم این معنویت نفس گیر و چقدر جسم و جانم را در ملاط آن معماری های دقیق ، جا گذاشتم تا سازه ها همساز نقاره ها شوند و از پرده جان«رضا جان»را صدا بزنند.اگر در آن مصالحِ معماری های معنوی در پی مصالح دنیایی خودم بودم، آن قدر به نزدیک بارگاه رضوی (ع)راه و پناهم نمی دادند.55روز مثلِ آفتاب گردانِ ارادت، هر سو که چرخیدم فقط خورشید رخسارِ امام رضا (ع) بود و هم او ،دلم را دلیر و چشمانم را منیر کرد.پس از پایان مسئولیت ساخت و احداث اماکن و صحن ها و رواق هایی که لحظه به لحظه مرا به سوی ازدحام و طواف فرشتگان (یعنی ضریح مطهر حضرت نزدیک می کرد، همزمان با بهار سال 1387 مولای ما کارگرِ ساکت و صبور خانه اش را به سازمان اقتصادی آستان فرستاد تا کارگزارِ اموال و دارایی های این مکان متبرک باشم.مثل ناموس خود از آن گنجینه ثروت دنیایی آستان قدس رضوی محافظت کردم، شبانِ رمهِ هایِ ریال بودم یا سَرایدار زمین و اموال؟......
نمی دانم اما هرچه بود باره ای از توفیق بود،چرا که به لطفِ پروردگارِ کریم، سازمانی با حدود400میلیارد ریال بدهی را که هم خود و شرکت های مربوطه اش ثمر و سودی نداشته اند در سال هایی که تورم با شاخص35درصد تا 40درصد پیش می رفت به راهی روبه رشد هدایت کردم.سه دهه و اندی از سنگ راه های سختِ روزگار عبور کردم، همچون خود حضرت تا تاکستانِ تهمت رفتم و انگورِ انگ و عذاب از دستِ بعضی دریافت کردم اما خوشه های خشمم را فرو خوردم و به پسرِ موسی کاظم (ع) پناه بردم تا با عصای استقامت از نیلِ مشکلات بگذرم و ایرادهای بنی اسرائیلیِ مدعیان را نبینم و نشنوم!
اکنون به پایان راه رسیده ام. پشتِ سرم سی و چند سال آمد و شد به خانه ای است که رشکِ فرشتگان است و دستاوردم توفیقاتی که مایه افتخارِ این کارگرِ60ساله به شمار می رود.با این همه اگر ذره ای ریا و قطره ای ناخالصی در عملم باشد نه خدا و نه رضای آل مرتضی علیهم صلوات ا... هیچ کدام خریدارشان نیستند.پس بگذارید خط خاتمه این راه و هم حسنِ پایانِ این کلام چند نکته ای باشد که برای حافظه تاریخی زمان و ماندن در قلب مبارکِ تولیت معظم، بزرگان، همکاران، عرض می کنم:  در همه مدت همکاری با آستان قدس رضوی و در محضر قدسی حضرت رضا(ع)تابلویی بر پلک چشمان ام آویخته بودم که مشهد پایتختِ معنویِ ایران است.امام رضا (ع) را غریب می گویند چون مقام معنوی و الهی ایشان ناشناخته مانده اما زائرش در این شهر که مشهد با صفای رضوی است با غربت و بیگانگی نسبتی ندارد. پس حرم امام رضا(ع) باید آن چنان ساخته و پرداخته شود که«ضیوف الرحمن»باور کنند این جا مدینه آل مصطفی(ص)این جا بهشتِ روی زمین ِ خدا ،اینجا موسمِ حجِ فقراست و این میسر نبود مگر این که این بنده کمترین همواره خود را در ادب احرام احساس کند.  اگر با توانِ چند برابری خدمت کردم در برابر کارفرمای معصومِ خود ملزم بودم و اگر توهین ها و تهمت ها را تحمل می کردم برای طواف در حرم رضوی (ع) مُحرِم بودم و الاّ بارها از وسواسِ خنّاس مجبور و در دامِ حاسدان معذور از خدمت می‌شدم ، اما به چشم خود دیدم دستِ عنایت ِ امام هشتم(ع) را، شاید هم آن امامِ رئوف و مهربان همان اندک فضیلتی را که تولیت فقید و سعید در بنده سراغ داشتند دید و خرید و ارزش طلای این جانب را با عیارِ انصافِ خود بالا برد.  هیچ گاه رویِ دیوارِ هم خانوادگی با حضرت آیت ا... واعظ طبسی (رضوان ا... تعالی علیه)  شعار ننوشته ام و هیچ زمان از نردبان انتصاب فامیلی با ایشان بالا نرفتم. اوج گاهِ نام بنده خدمتی 34ساله در محضر نور البقاء علی ابن موسی الرضا علیه السلام است.چشم امید و دستِ دعا دارم که حضرتِ کریمش بی مدد مسئولیت های دنیایی نگاهم کند و این ذره را به آفتاب برساند.  بارها مرا قلدرماب، زور مدار و غیره نامیده اند!! چون به هیچ احدی اجازه حیف و میل در اموال حضرت رضا (ع) و زائران ارجمندش را ندادم و سر بلندم در این هنگام رفتن نه وام دارِ مدیر و مسئولی مانده ام و نه پا در گِلِ خورد و نَهُفتِ اموال رضوی(ع). جز خدا و امام رضا (ع) راهی و پناهی و جز از حضرتشان باکی ندارم.  از شما عزیزان و بزرگواران می خواهم یک بار از مشبک های ضریح به کارنامه عملکرد این کارگر بی ادعای حضرتش نگاه کنید تا به برکتِ انگشتانِ رضوی تفاوتِ خادمین را دریابید، آن گاه خودتان انصاف می فرمایید که هیچ وقت به قدرِ همتم تشویق ندیده ام و به خاطر تلاش و تعهد و پایبندی ام به اصول آسمانی نوکری در آستانِ حضرتِ عصمت نشانِ امام هشتم علیه السلام هیچ گاه در انتظار حلوای شیرین تحسین نبوده ام.بزرگ ترین افتخار بنده این است که کمترین خاکی از تربت حضرت رضا(ع)در ریه های تنفس ام ،در قلب خونین حیاتم ،در چشمِ جهان بین ام و در دستِ عمل ام باقی مانده باشد.این افتخار را مثلِ آیینه‌ای می گذارم کنار شمعدانِ همیشه روشنی از یقین و اخلاص که تا در محضرِحضرتِ ثامن الحجج(ع)بوده‌ام کمترین سوءاستفاده ای نکردم ،کاهی از هزار گونه اموالِ حضرتش با خود نبردم و کوهی از دیِن و رهن، بدهکاری به زائرین حرمش را به دوش نکشیدم.حتی اگر نخواهند و نگویند افتخارِ کلید داری ضریح رضوی (ع) و55 روز هم نفسی با فرشته های نزدیک مضجع شریف حضرتش در نصب و ساخت ضریح مطهرشان ،مثلِ مدالی از بهشت بر سینه حقیر و خانواده ام خواهد درخشید و این مباهات و مفاخره به همه تشویق هایی که ندیده ام، تحسین هایی که نشنیدم و سنگ های ناسزایی که به جان خریدم، برتری و ارجحیت دارد.  حرف هایم اگر هزاران هم باشد چون به عدد هشت برسد زبان در قفل دهان و قلم در حبس ادب می ماند که چشمانِ هشتمین امام از خاندان ِآل رسولِ مصطفی(ص)بر اعمالمان ناظر است. او خودش به نیکویی هر نامه نانوشته ای را می‌خواند و هر حرف ناگفته ای را می شنود.
پس در مقامِ خاتمه عرض می کنم:
درگذشتِ تأثر بر انگیز و تأسف آمیز حضرت آیت ا... واعظ طبسی(رضوان ا... تعالی علیه) که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی جامه تولیت آستانِ بهشتی نشانِ بارگاهِ حضرت رضا (ع) بر تن پوشیده بودند موجب شد با این که از دل و جان آمادگی داشته ام با تغییر تولیت عالی مقامِ آستان قدس رضوی از این جایگاه اجرایی قائم مقامی کناره گیری کنم اما لطفِ رهبرِ رازدانِ انقلاب اسلامی که خود از خادمینِ این آستانِ روبه آسمان هستند ، سبب شد که امر ولایی حضرتشان مبنی بر لزوم ماندن و ضرورتِ ادامه خدمت در مقامِ قائم مقامی تولیت معزّز را روی چشم بگذارم و ادامه خدمت دادم.لکن و اکنون خدمتِ بی مزد و منت خودم را همچون خلعتَ آخرت به دورِ جسم خویش می پیچم و در عین خداحافظی با همکاران ، سلامِ مدامِ خودم را به دامانِ طلوع هر آفتاب گره می‌زنم. گنجینه تجربه و اخلاص خویش را به نو آمدگانِ عالِم و عاشقی که مهر رضا (ع) در سینه دارند تقدیم می کنم.سفینه اجرایی آستان قدس رضوی را به ناخدای با خدایی که سکان داری ایام التهاب و امواج اضطراب را به دست گیرد می سپارم.دورانِ عزتِ تولیت ارجمند را مستدام و بهار خدمت گزاری شان را بی خزان می خواهم.یک جرعه آب سقاخانه و یک دستمال از تبرکِ غبارِپای زائرین حرم رضوی را هم  محضِ شفا و شفاعت با خود همراه می برم.دل خود را به پنجره ضریحِ حضرتش گره می زنم و من بعد مثل همان روزگار کودکی بیرون حرم به احترام می‌ایستم و بعد از 34 سال نوکری عاشقانه و خاضعانه در محضرِعالمِ آل محمد(ص)با زبانِ التماسِ جارو ها و فصاحتِ کلام صادقانه دربان ها می سرایم:
مگر از آهو کمترم ثامن الائمه                                      
کشکولمُ پر کن برم ثامن الائمه
عمرتان بلند تر از آفتاب خدا و آفتاب بختتان همرنگِ گنبد زر نگارِ حرم امام رضا(ع).
خادم خاکسار و همیشه امیدوارِ رحمتِ امامِ مهربان
وخاکِ پای زائرین خورشید خراسان
مهدی عزیزیان/   بهار1395