گزارش

همکاری‌های خاطره‌ساز کارگردانان و بازیگران سینما

نویسنده : احمد صبریان sabrian@khorasannews.com
در بسیاری از فیلم‌های سینمای ایران و جهان یکی از عوامل توفیق فیلم یا دیده شدن بازی بازیگر و قدرت کارگردانی، همکاری مستمر و طولانی مدت میان کارگردان و بازیگر است. همکاری‌هایی که با تفاهم شروع می‌شود به تقابل و چالش می‌رسد و اغلب به جدایی ختم می‌شود.اهمیت انتخاب بازیگر برای موفق شدن یک اثر سینمایی، کمتر از فیلم نامه و کارگردانی نیست. گاهی بیشتر بار فیلم روی دوش یک بازیگر است و گاهی روایتِ داستان به بده بستان‌های بین دو بازیگر اصلی خلاصه می‌شود. نشریه سینما در نوشتاری   به بخش کوچکی از همکاری‌های پر بار و موثر بین کارگردانان و بازیگران در سینمای ایران  پرداخته است و بی‌تردید به بسیاری از همکاری‌ها اشاره نشده است که از جمله آن‌ها می‌توان به همکاری مهرجویی با عزت ا... انتظامی ،علی نصیریان،  جمشید مشایخی،  لیلا حاتمی ،علی مصفا ،بیتا فرهی ، همکاری مسعودکیمیایی با  خسروشکیبایی ،فریبرز عرب نیا ،گلچهره سجادیه، فریماه فرجامی و هدیه تهرانی، همکاری اصغر فرهادی با شهاب حسینی و ترانه علیدوستی و فرامرز قریبیان،  همکاری بهرام بیضایی با سوسن تسلیمی،پروانه معصومی و مجید مظفری  ،همکاری کمال تبریزی با رضا کیانیان و پرویز پرستویی  و.... اشاره کرد.
 
ابراهیم حاتمی‌کیا-پرویز پرستویی
 پرویزپرستویی با فیلم «آدم برفی» می‌توانست اوج بگیرد که توقیف فیلم این امکان را از او گرفت اما «لیلی با من است» نگاه‌ها را متوجه او کرد.دو سال طول کشید تا حاتمی کیا به سراغش بیاید و نقش ماندگار «حاج کاظم» را در« آژانس شیشه ای» به او بسپارد . شخصیتی که پرستویی با بازی درخشانش  او رادر سینمای ایران ماندگارکرد. حاتمی کیا «حاج کاظم» را در موقعیت‌هایی جدیدقرار داد. در «روبان قرمز» با یک دوئل عاشقانه درگیرش کرد و در «موج مرده» از او یک دون کیشوت ساخت و  وی رابه جنگ ناوهای آمریکایی  فرستاد. در «به نام پدر» از او مردی به بن بست رسیده ساخت که ترکش مین‌های کاشته شده در میدان‌های جنگ ،زندگی اش را تحت تاثیر قرارمی دهد .حاتمی کیا   در «ارتفاع پست»، «به رنگ ارغوان»، «دعوت»، «گزارش یک جشن» و «چ» به حاج کاظم نیازی نداشت  اما برای«حاج حیدر» فیلم «بادیگارد» باز نوبت به پرستویی رسید. اگر چه حاتمی کیا نقشی در اوج گیری ابتدایی پرستویی نداشت اما دوراز انصاف است اگر  اذعان نکرد که در احیای دوباره پرستویی نقش مهمی داشته است. پرستویی  پس از«به نام پدر» در فیلم‌های متعددی نقش آفرینی کرد اما «بادیگارد» بود که او را بار دیگر  به همان شمایل اسطوره‌ای بازگرداند. پرستویی یک دوجین جایزه و نقش متفاوت و خوب در کارنامه دارد اما بعید است با شنیدن نامش چیزی جز حاج کاظم «آژانس شیشه ای» در ذهن سینما دوستان تداعی شود.
 
 
بهروز افخمی-فریبرز عرب نیا
فریبرز عرب نیا بازیگر جوانی بود که در نقش‌هایی کوتاه جلوی دوربین می‌رفت، بازیگری که با «خسوف» ملاقلی پور نشان داد استعداد دارد ولی تا چهار سال بعد هیچ فیلمسازی توانایی هایش را کشف نکرد تا این که مسعود کیمیایی در «ضیافت» او را به عنوان بازیگر اصلی فیلمش برگزید.تجربه موفق «ضیافت» باعث شد در فیلم «سلطان» هم سراغ عرب نیا برود، «سلطان» کیمیایی به نمایش درآمد، بهروز افخمی یادداشتی ستایش آمیز درباره فیلم نوشت.مسعود کیمیایی پس از «سلطان» دیگر با بازیگری که افخمی او را مطلوب و انگ دنیای فیلم هایش خوانده بود، کار نکرد و افخمی در دو فیلم پیاپی او را مقابل دوربینش قرار داد.چند سال قبل از این ماجرا،در حالی که قرار بود عرب نیا با حضور در «مرسدس» سومین همکاری مشترکش با کیمیایی را نیز تجربه کند این اتفاق رخ نداد و سر از فیلم معمایی «جهان پهلوان» درآورد.افخمی در «جهان پهلوان»، عرب نیا را از سیمای قهرمان عاصی جنوب شهری بیرون آورد، تجربه‌ای که آنقدر موفقیت آمیز بود که در فیلم بعدی هم تداوم یافت؛ فیلمی که بهترین فیلم کارنامه افخمی و عرب نیا از کار درآمد. در «شوکران» عرب نیا نقش محمود بصیرت را بازی کرد. افخمی از همان زمان «تختی» به این نتیجه رسیده بود نقش اصلی فیلم بعدی اش را به عرب نیا بدهد پس از «شوکران» افخمی و عرب نیا دیگر با یکدیگر همکاری نکردند. افخمی همچنان فیلم ساخت و عرب نیا هم به بازیگری ادامه داد ولی هیچ کدام شان نتوانستند به دوران اوج «تختی» و «شوکران» نزدیک شوند.
 
تهمینه میلانی-نیکی کریمی
«بچه‌های طلاق» نویدبخش ظهور  کارگردان زنی بود که گرایش فمینیستی اش را پنهان نمی‌کرد در انتهای دهه ۶۰  وهمان دورانی که میلانی نخستین فیلمش را ساخت نیکی کریمی هم نخستین تجربه هایش را مقابل دوربین سپری کرد . وی با«عروس»  ساخته بهروز افخمی به عنوان نخستین ستاره زن سینمای پس از انقلاب چهره شد ولی با هوشمندی به رمز و راز حفظ توأمان موفقیت در گیشه و کسب اعتبار هنری دست یافت . انتخاب‌های بعدی نیکی کریمی و همکاری با کارگردانان صاحب نامی چون  داریوش مهرجویی ،مسعود کیمیایی و ابراهیم حاتمی کیا گواه این ادعاست.در نیمه دوم دهه ۷۰  وپس از  بازی در فیلم های«عروس»، «سارا» ،«پری»،« برج مینو» و «بوی پیراهن یوسف»  نیکی کریمی با ایفای نقش فرشته«دو زن» اوجی دوباره را تجربه  کردو یکی از بهترین بازی هایش درآن سال‌ها را به عنوان زن رنج کشیده ایرانی به تماشا گذاشت.زنی گرفتار شرایط دشوار که حقوقش نادیده گرفته شده است . تجربه موفقیت آمیز «دو زن» استقبال گرم مردم وستایش منتقدان را به همراه داشت و زمینه ساز دو همکاری مشترک دیگر میان تهمینه میلانی و نیکی کریمی شد.  میلانی در «نیمه پنهان» پای سیاست  رابه ماجرا باز کرد. «واکنش پنجم» به عنوان سومین همکاری پیاپی میلانی و کریمی نیز با اقبال عمومی مواجه شد. ولی  پس از آن با توجه به این که با تغییر شرایط اجتماعی امکان ساخت چنین آثاری برای تهمینه میلانی فراهم نشد همکاری اش با نیکی کریمی دیگر ادامه نیافت.
 
بهمن فرمان آرا -رضا کیانیان
«خانه‌ای روی آب» پر بود از سکانس‌هایی که یک بازیگر خوش استعداد می‌توانست در آن مانور دهد . رضا کیانیان هم برای نقش «دکتر سپید بخت»سنگ تمام گذاشت.  فرمان آرا سه بار دیگر از کیانیان در شمایلی نزدیک به شخصیت«دکتر سپید بخت» بازی گرفت.در «یک بوس کوچولو» با بازی درخشان کیانیان سنت روشنفکری ایرانی را به نقد کشید. در«خاک آشنا» او را درگیر و دار یک رخداد پیش بینی نشده کرد تا عافیت طلبی را کنار گذارد . در فیلم جدیدش با عنوان«دلم می‌خواد» بازهم رضا کیانیان درنقش یک نویسنده(بهرام فرزانه) که مدت‌هاست نمی‌تواند داستان بنویسدایفاگر نقش اصلی است.نکته مهم در مورد این  زوج سینمایی این است که کارگردان وابستگی بیشتری به بازیگر دارد. بدان معنا  که فرمان آرا بدون حضور کیانیان هیچ فیلمی نساخته اما کیانیان دراوج پرکاری، ده‌ها نقش متفاوت بازی کرده و خوشبختانه کلیشه« دکتر سپیدبخت»  را تکرار نکرده است. هرچند کیانیان زمان بازی در «خانه‌ای روی آب» بازیگری تثبیت شده بود امااین نقش روی قرار گرفتن نامش در فهرست بازیگران تراز اول سینمای ایران تاثیر بسیاری داشت.
 
 
داریوش مهرجویی-خسرو شکیبایی
داریوش مهرجویی پس از دو فیلم پر شخصیت «اجاره نشین ها» که تقریبا نقش اول نداشت، دوباره با فیلم «هامون» به سینمای شخصیت محورش بازگشت.وی که ازهمان ابتدای فعالیت سینمایی اش همکاری با تئاتری‌ها را ترجیح می‌داد، این بار نیز«حمید هامون »اش را روی صحنه تئاتر پیدا کرد. نقش آفرینی  در فیلم «هامون» فرصتی طلایی برای بازیگری چون زنده یادخسرو شکیبایی بود تا خود را به رخ بکشد و یکی از ماندگارترین شخصیت‌های تاریخ سینمای ایران را خلق و مهرجویی نیز نام خود را به عنوان کاشف واقعی خسرو شکیبایی ثبت کند. همکاری مهرجویی و شکیبایی پس از «هامون» همچنان ادامه یافت. در«بانو» نقش کوچکی به شکیبایی سپرد که در کناربیتا فرهی به نوعی یادآور«هامون» بود.در«پری»، شکیبایی دردو نقش «اسد» و «صفا» ظاهر شد که رگه‌های بارزی ازشخصیت حمید «هامون» را در خود داشت. در «سارا»نقش «گشتاسب» رابازی کرد که هم چنان نشانه‌هایی از حمید هامون داشت. در«میکس» دوباره نقش اول فیلم مهرجویی شد و به خاطرفضای کابوس وار و مالیخولیایی غریب حاکم بر داستان همان عصبیت هامون را دوباره زنده کرد. پس از«دختر دایی گمشده»  که بازی شکیبایی درآن بازهم تجلی بخش رفتار‌های هامون وار بود، همکاری این دو قطع شد. شکیبایی در کنار مهرجویی و هامون یک شمایل ماندگار شد و جایگاهی فراتر از یک بازیگردر تاریخ سینمای ایران یافت. اکنون مثلث (مهرجویی، شکیبایی و هامون )در کنار هم سازنده یک مفهوم یا بخش مهمی از فرهنگ طبقه متوسط است.
 
علی حاتمی-اکبر عبدی
زنده یاد علی حاتمی  غلامرضای فیلم «مادر» رادر تداوم مجید«سوته دلان»  خلق می‌کند. اکبر عبدی پس از بازی در«اجاره نشین ها»ی مهرجویی و «ای ایران» تقوایی، پرثمرترین فعالیت هایش را در دو همکاری پیاپی با علی حاتمی تجربه کرد. حاتمی در«مادر» و «دلشدگان» با عبدی کار کرد و آنچه گوهر بازیگری عبدی محسوب می‌شود، بیشتر از همیشه در این دو فیلم متبلور شد.
وی که  علی حاتمی از او به عنوان طفل شیرین سینما یاد کرده شیرینی و ملاحت را با ظرافت‌ها و ریزه کاری‌هایی در «مادر» همراه کرد که نشان از تفاهم و درک متقابل بازیگر وکارگردان دارد. اگر چه نقش محمد ابراهیم لمپن مسلک (محمد علی کشاورز) در «مادر»پررنگ تر است ولی جلوه حضور غلامرضا (اکبرعبدی) تاثیری افزون تر از دیگر شخصیت‌های اثردارد و تبلور درخشان احساسات با  اورقم می‌خورد.  «غلامرضا»یکی از خوش پرداخت‌ترین شخصیت‌های تاریخ سینمای ایران و نتیجه تلاقی دو استعداد درخشان در کارگردانی، دیالوگ نویسی و بازیگری است. بخش عمده‌ای از گرما و حس و حال فیلم «مادر»مدیون بازی درخشان اکبرعبدی است اوجی که بعید است  دوباره در کارنامه این بازیگر تکرار شود . در«دلشدگان» باز هم اکبر عبدی (آقا فرج ) است که حسی از طنز را به فیلم می‌بخشد. عبدی در همه این سال‌ها بارها هنر بازیگری اش را به رخ کشیده ولی قله‌ای که با حاتمی در «مادر» به آن رسید، همچنان دست نیافتنی به نظر می‌رسد.
 
مسعود کیمیایی-فرامرز قریبیان
 فرامرز قریبیان قرار بود در «بیگانه بیا»  نخستین فیلم مسعود کیمیایی یکی از نقش‌های اصلی را بازی کند اما به عنوان دستیار کارگردان کنار دوستش ‌ایستاد.
  ابتدای دهه ۵۰  کیمیایی در نامه‌ای از فرامرزمی خواهد به ایران برگردد و در فیلم «زخمی ها» بازی کند. «زخمی ها» به دلایلی ساخته نمی‌شود . درفیلم «خاک» نقش  برادری که جانش را به خاطر  زمین از دست می‌دهد به قریبیان می‌سپارد و در«گوزن ها»  نیز نقش یک چریک شهری را بازی می‌کند .این رفاقت در «غزل» هم  تداوم می‌یابد.کیمیایی «سفر سنگ»  راجلوی دوربین می‌برد  ولی دیگر خبری از قریبیان نیست. پس از آن دو رفیق هر کدام راه خود را رفتند. ابتدای دهه ۷۰ یکدیگر را بازیافتند و قریبیان پس از ۱۵ سال دوباره در «رد پای گرگ» مقابل دوربین کیمیایی رفت. درک متقابل کارگردان و بازیگر از یکدیگر و فهم مشترکی که ریشه در رفاقتی دیرینه داشت، «رد پای گرگ» را به عنوان اثری قابل توجه در کارنامه کیمیایی ثبت کرد. قریبیان نقش  مرد بی‌نام «تجارت»  کیمیایی را نیز ایفا کرد. از«تجارت» به بعد قهرمان‌های کیمیایی به یکباره جوان شدند ولی در دهه ۸۰  در«رییس» باز هم پای علایق مشترک مسعود و فرامرز به میان آمده بود. از آخرین همکاری مشترک رفقای قدیمی یک دهه می‌گذرد. آن چه از عمری رفاقت و همکاری به جا مانده هفت فیلم مشترک است که  برخی جزو ماندگارترین آثار تاریخ سینمای ایران محسوب می‌شوند.