یادداشت هنری

آسیب شناسی هنر تجسمی ایران معاصر

قسمت چهارم
نویسنده : محمد مدیرزاده literature@khorasannews.com

 همزمان با دوران دگرگونی هنر غربی از مدرنیسم به پست مدرنیسم، علاوه بر حضور هنرمندان جنبش سقاخانه در ایران، از دهه چهل خورشیدی به بعد هنرمندان نوآور و مستقل متعددی، جنبش گسترده و بی‌سابقه‌ای را شکل دادند که پشتوانه‌های امروز هنر ایران به حساب می‌آید. از میان آنها می توان از سهراب سپهری، بهمن محصص، هانیبال الخاص، آیدین آغداشلو، پرویز کلانتری و رویین پاکباز نام برد.
در عرصه‌ مجسمه‌سازی هم طباطبایی و تناولی و در حوزه‌ گرافیک مرتضی ممیز هنرمندان نوپرداز آن دوره بودند. با پیروزی انقلاب اسلامی و وقوع جنگ ایران و عراق در پی مردود شمردن دستاوردهای هنری گذشته، فضای جدید به سمت کثرت هنرمندان از یک سو و تولید وسیع آثار پراکنده و تزیینی از سوی دیگر حرکت می‌کند.
 «در نقاشی این دوره گوناگونی و پراکندگی گرایش ها بیشتر شد. نقاشیخط مسیر قبلی را تا مرزهای تکرار و ابتذال پیمود». (پاکباز، 1385: 898) جریان‌های اصلی این دوره شامل: گرایش های سنتی، بازنمایی طبیعت گرایانه و عینی، هنر سیاسی و دینی، طراحی گرافیک و تصویرگری، عکاسی و تداوم جنبش نوگرا بود.
«به طورکلی، از بررسی تاریخ هنر معاصر چنین نتیجه می‌گیریم که، به رغم تلاش های پیگیر هنرمندان ایرانی، تاکنون دستاوردهای منسجم و جامعی که بتواند الگوی زیبایی‌شناختی ویژه‌ای را به دنیای هنر امروز ارائه کند، حاصل نیامده است. علت این مسئله را نه فقط دنباله‌روی ها و الگوبرداری های ناسنجیده، بلکه همچنین در کمبودهای ناشی از نهادینه نشدن پدیده هنر جدید در جامعه ایران باید جست. به همین سبب نیز عواملی چون تغییرات سیاسی، سیاست گذاری های دولتی، نظر محافل خارجی و سلیقه بازار بیش از انگیزه‌ها و خواست های درونی بر سیر تحول هنر معاصر اثر گذاشته‌اند. مسلماً جامعه ما دچار فقر استعداد نیست ولی آینده هنر ایران بدان بستگی دارد که تا چه اندازه از این نیروهای بالقوه به سوی خلاقیت و ابداع هدایت شوند. (پیشین: 900)
 ادامه دارد...