وقتی ولیعهد سعودی پایش را از گلیمش درازتر می کند
فرجام تاریک آرزوهای بزرگ
یکی از سنت های روزنامه نگاری در غرب، این است که در آستانه سال نو میلادی به بررسی چهره های جنجالی و خبر ساز سال می پردازند. از جمله این چهره ها محمد بن سلمان ولیعهد جوان و ماجراجوی سعودی است که بدون شک چهرهای مشهور در غرب آسیا طی سالی که گذشت، به شمار میآید. اما این شهرت بیش از آن که ناشی از موفقیتهای وی باشد، حاصل ناکامیهای اوست. روزنامه ایندیپندنت در گزارشی در این باره می نویسد که بن سلمان، بدون شک مرد سال خاورمیانه است، اما تأثیرات بزرگ وی بیش از موفقیتهایش، ناشی از ناکامیهای اوست.به نوشته ایندیپندنت ،این شاهزاده جوان و هیجانی بارها و بارها مسیری را در پیش گرفته است که به نتیجهای کاملا متضاد با آن چه که مدنظر داشت منتهی شد. ارتباط سعودیها با دیگر کشورها پیشتر همراه با محافظهکاری بود،اما امروزه رفتار آن ها ابلهانه و اغلب مضر است. نخستین اشتباه بزرگ، حمایت از گروههای معارض سوری با هدف براندازی دولت مشروع دمشق بود که برخلاف انتظار سعودیها، به حضور گسترده روسیه و در نهایت پیروزی اسدمنجر شد.دومین اشتباه مهلک، جنگ یمن بود که بعد از گذشت ۲ سال و نیم، با بهجاگذاشتن ۱۰ هزار کشته و قحطی که دامن دستکم ۷ میلیون نفر را گرفته است؛ همچنان ادامه دارد.سومین اشتباه، تمرکز بر دشمنی با ایران و متحدان منطقهای این کشور است که نتیجهای جز افزایش نفوذ ایران در سطح منطقه نداشت.با این اوصاف، محمد بن سلمان پیرو سنت رهبرانی است که از خود اقدامات ماکیاولیستی نشان میدهند تا تصاحب قدرت را در کشورشان تضمین کنند اما توفیقاتشان در امور داخلی حسی اغراقآمیز درخصوص توانایی آن ها در امور خارجی حاصل میکند که این امر، میتواند نتایجی فاجعهبار داشته باشد. صدام در تصرف قدرت در عراق عملکردی مقتدر داشت اما کشورش را با آغاز دو جنگی که نمیتوانست در آن پیروز شود، به تباهی کشاند. اشتباهات رهبران قدرتمند اغلب با توجه به نادانی و خودخواهی شان و داشتن مشاورانی گمراهکننده و چربزبان از میان افسران نظامی قابل تحلیل است. برداشتن نخستین گامها در مداخله خارجی اغلب جذاب است زیرا رهبران کشورها میتوانند خود را به عنوان سردمداران ارزشهای ملی معرفی کنند و تمامیتخواهی در قدرتطلبی خویش را موجه جلوه دهند. این ژست میهنپرستی میانبری برای به دست آوردن محبوبیت است اما در صورتی که جنگها و نبردها به شکست و سردرگمی منجر شود، این وضعیت همواره هزینهای سیاسی به وجود میآورد. محمد بن سلمان بهگونهای نابخردانه تصمیم گرفته است که عربستان نقشی فعالتر و خصمانهتر در شرایط فعلی ایفا کند و این نقش به طور مشخص از ظرفیتهای اقتصادی و سیاسی ریاض بالاتر است. او پایش را از گلیمش درازتر کرده و دشمنان بسیاری برای خود به وجود آورده است.