نوشته‌های ناخوانده

کودتای «سیاه» به روایت «سید ضیاء»

نویسنده : جوادنوائیان رودسری Culture@khorasannews.com

امروزه تقریباً تردیدی وجود ندارد که کودتای سوم اسفند سال 1299، ساخته و پرداخته استعمار انگلیس و مقدمه‌ای برای برکشیدن رضاخان بر سریر قدرت بود. در واقع، رضاخان میرپنج توانست با حمایت انگلیسی‌ها، پس از مدتی، «مسعودخان کیهان»، نظامی تحصیلکرده‌ای را که وزارت جنگ دولت کودتا را برعهده داشت، کنار بزند و به مقام وزارت دست پیدا کند و این، آغاز ترقی او بود. زنده‌یاد ملک‌الشعرای بهار که در آن زمان از رجال سیاسی کشور و نمایندگان مجلس شورای ملی محسوب می‌شد، درباره چرایی و چگونگی وقوع کودتای سوم اسفند 1299 که بعدها به کودتای «سیاه» معروف شد، مطالبی را در جلد نخست کتاب «تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران» ارائه کرده است. او می‌نویسد:«سیدضیاء عضو حزب و جمعیت نبود که افراد علاقه‌مند و آزموده داشته باشد و خود او، بعد از گِلِه‌ای که از او کردم و گفتم: چرا قبلاً از نقشه خود مسبوقم نکرده‌اید[؟] به من گفت و قسم خورد که تا آن ساعتی که به طرف قزوین حرکت کردم، از این نقشه خبر نداشتم[!] مستر اسمارت، مستشار سفارت انگلیس روزی با من در خصوص خرابی اوضاع تهران و چگونگی حکومتی که باید در ایران به روی کار آید، صحبت کرده بود و معلوم می‌شود سایر افراد سفارت نیز با سید از این قبیل مذاکرات کرده، اما نقشه را با او در میان نگذاشته بودند و الا بایستی تدارکات بیشتری دیده باشد.» مرحوم بهار، پس از تشریح شخصیت اخلاقی «سیدضیاء»، به ناتوانی او در اداره اوضاع نیز اشاره و وی را تلویحاً، به عنوان واسطه قدرت گرفتن رضاخان معرفی می‌کند و می‌نویسد: «[سید ضیاء] اصل معینی نداشت، نه کمونیست بود که همه را بکشد، نه فاشیست بود که با اعیان همکاری کند و تندروان و کمونیست‌ها را خاموش سازد و نه حزبی داشت که هم مسلکان را کار بدهد و باقی را بیکار سازد، نه ایل و عشیره‌ای داشت که اقوام خود را که طبعاً بسته او باشند، بر مردم دیگر مسلط کند و نه هم قبلاً، طبق اظهار خود مشارالیه، تدارک دیده شده بود که لااقل صد نفر دوست مناسب اوضاع با خود همدست سازد که بعد از سه ماه، سردار سپه نتواند زیر پایش را جارو نماید!»