به مناسبت ششمین سالروز درگذشت استاد جلال ذوالفنون

جلال سه تار

ناصر رعیت نواز- بررسی زندگی و فعالیت هنری بزرگان موسیقی وظیفه ای مهم بوده که بر عهده همه دوستداران موسیقی است زیرا برای پی بردن به رمز و راز موسیقی، که حیات واقعی اش در گرو وجود استادان برجسته موسیقی و خصوصا تک نوازان است، باید از آن بهره برد. در ادامه سعی کرده ایم به گوشه ای از زحمات و زندگی استاد جلال ذوالفنون که با زخمه های نرم و ریز بر سه تا، ر نسل ما را با این ساز آشنا کرد؛ اشاره کنیم.

ویژگی های استاد
شاید مهم ترین ویژگی استاد جلال ذوالفنون را بتوان روشن بینی، روشن فکری و دید باز او دانست. دیگر ویژگی استاد که نشان از خوی انسانی او داشت، نداشتن کبر و غرور بود. با این که شان هنر و ارزش موسیقی و در عین حال قدر خودش را به خوبی می دانست اما خود را به هیچ عنوان از مردم جدا نمی دانست، بسیار راحت می زیست، سفر می کرد، گفت وگو می کرد، ساز می زد و زندگی می کرد. از دیگر صفات استاد این بود که همواره در محضر وی بحث ساز و موسیقی و نغمه و... بود و بس. اصلا به حاشیه های دیگر زندگی نظر نمی کرد و کاری در زندگی به جز موسیقی و زدن ساز نداشت و می دانست که رسالت نوازندگی و نوازنده بودن بر عهده اش گذاشته شده است.
هم و غم استاد
تمام هم و غم استاد داشتن کلاس، کنسرت و اجرا، صحبت درباره موسیقی و حتی سر زدن به کارگاه های سازسازی بود. خودش می گفت که پدرم تار می ساخت و من همیشه از حضور درکارگاه های سازسازی لذت می بردم. همسرش دختر یکی از سازندگان برجسته ساز بود و در سال های میانی زندگی نیز وقت بسیاری را در کارگاه های ساخت ساز می گذرانید.
با استاد محمود حکیم هاشمی سازنده مطرح سه تار و دیگر سازندگان نامی ساز دوستی و صمیمیتی داشت و این همه نشان از توجه او به هنرو عشق و علاقه واقعی به تک نوازی و نوازندگی بود. زندگی اش برای موسیقی بود و این خود درس مهمی برای همه ماست.
مکتب استاد
آن چه از استاد ذوالفنون به نام مکتب ذوالفنون برجا مانده، مکتب آموزشی و مجموعه کتاب های آموزشی استاد است که به همت چند تن از شاگردان وی بارها و بارها تجدید چاپ شده است. اما شیوه نوازندگی وی نیز ویژگی های خاصی داشت. وی علاقه بسیاری به آواز بیات ترک داشت و بارها این آواز را می نواخت.
استادی استاد
استاد جلال ذوالفنون، علاوه بر راه اندازی آموزشگاه ها و پرورش شاگردان بسیاری که اکنون نامداران موسیقی ایران به شمار می روند، آثار متعددی در عرصه موسیقی ایرانی خلق کرده که تنها یکی از آن ها برای اعتراف به استادی و بزرگی وی کافی است. «گل صدبرگ» با صدای استاد شهرام ناظری را بدون اغراق، همه ایرانی ها شنیده اند و در هر زمانی می توانند «اندک اندک جمع مستان می رسند» را بخوانند. بسیاری از جوانان این سرزمین تنها با چند دقیقه شنیدن صدای سه تار استاد ذوالفنون و صدای استاد ناظری در آواز «یار مرا، غار مرا، عشق جگرخوار مرا» عاشق موسیقی ایرانی شدند و سه تار را شناختند و شعر مولانا را حفظ کردند و بعدها دریافتند که چقدر پینک فلوید و بک استریت بویز سطحی و بیگانه اند.
نقطه عطف تاریخ موسیقی ایران
استاد در سال های میانی دهه 60، زمانی که موسیقی دانان و نوازندگان مطرحی چون «محمدرضا لطفی» و «حسین علیزاده»، کشور را ترک کرده بودند، خلأ آهنگ سازی ایرانی را پر کرد تا گَرد سکون و انفعال، رخسار این هنر اصیل را تیره نسازد. به گفته برخی صاحب نظران، او با خلق آلبوم «گل صد برگ» که با همکاری استاد «شهرام ناظری» تهیه شده بود؛ نقطه عطف تاریخ موسیقی ایران را رقم زد. چرا که نقش ساز سه تار در این آلبوم آن قدر برجسته و پررنگ بود که گویی این ساز مهجور، تولدی دوباره را تجربه کرده بود. پس از «گل صد برگ» بود که بسیاری از هنر آموزان ایرانی به آموختن این ساز راغب شدند و سه تار از کنج تک نوازی ها و آوازهای محدود به میانه میدان آمد و درخشید.
اما سهم تعیین کننده ذوالفنون در گسترش شناخت و جلب توجه عموم جامعه به ساز سه تار، تنها در این آلبوم خلاصه نشد. او پس از آن، با آثاری چون «آتش در نیستان»، «شیدایی» و برخی کارهای گروه نوازی با سه تار ،قدر و ارج این ساز را ادا کرد.
زندگی استاد
جلال ذوالفنون سال 1316 در آباده استان فارس به دنیا آمد. او در کودکی با خانواده اش به تهران آمد و آموختن موسیقی را در 10 سالگی در خانواده ای اهل موسیقی شروع کرد. برای ادامه تحصیل به هنرستان موسیقی ملی رفت و در آن جا با سازهایی چون تار و ویولن آشنا شد. ویولن را در کنار برادرش استاد محمود ذوالفنون آموخت و در هنرستان از رهنمودهای موسی معروفی در زمینه تکنیک های سه تار استفاده کرد. او از روش استادانی چون ابوالحسن صبا، ارسلان درگاهی و همچنین راهنمایی های احمد عبادی بهره گرفت.
غروب استاد
همه می دانستند که استاد ذوالفنون دو هفته قبلش، قلبش را عمل کرده و رو به بهبود بود ولی یک خون ریزی داخلی همه چیز را خراب کرد. با شنیدن خبر درگذشت استاد، خیلی ها دوباره رفتند سراغ آلبوم«گل صد برگ» و «آتشی در نیستان» ناظری تا زخمه های استاد بر سیم های سه تار را بشنوند و انگار کنند که خبر راست نبوده است. خیلی از سایت های خبری، خبر فوتش را منتشر کردند ولی دم عیدی هیچ رسانه مکتوبی نبود که درباره استاد و پنجه های هنرمندش بنویسد. او در غروب روز 28 اسفند سال 1390 در بیمارستان البرز کرج با زمستان همسفر و در قبرستان امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.