تاریخ

نگاهی متفاوت به یادداشت‌های روزانه مظفرالدین شاه در سفر فرنگستان

تعجباتی که ما فرمودیم!

  گروه اندیشه
info@khorasannews.com

ورود تمدن غربی، در اواسط دوران قاجار و به طور مشخص، از میانه دوران سلطنت ناصرالدین‌شاه، شتاب روزافزونی پیدا کرد. همزمان با این شتاب روزافزون، تکاپوهای استعماری روس و انگلیس در ایران نیز، افزایش یافت. این روند، با تلاش دولت‌های استعماری برای جلب نظر مثبت شاهان قاجار به فرهنگ غربی همراه بود. نخستین بار، ناصرالدین شاه قاجار، با واسطه وزیر غرب گرای خود، یعنی میرزاحسین خان سپهسالار، به سفر فرنگ رفت تا با ظواهر و مظاهر تمدن غربی آشنا شود. پس از ناصرالدین شاه، فرزندش مظفرالدین شاه نیز، با همین سیاست و هدف، مهمان دولت‌های اروپایی شد. از این سفرهای پر هزینه که آن ها را با پول ملت تدارک می‌دیدند، سفرنامه‌هایی باقی مانده است که مطالعه آن ها می تواند در شناخت بهتر شخصیت افرادی که روزگاری زمام امور کشور را در دست داشتند و با سلطنت استبدادی خود بر مردم ایران حکم می‌راندند، مؤثر باشد. «سفرنامه مظفرالدین شاه به فرنگ» که به تازگی، با اهتمام آیدین فرنگی و عباسقلی صادقی، روانه بازار نشر شده، یکی از این سفرنامه‌هاست. آیدین فرنگی درباره این کتاب می‌گوید: اگر بخشی از این سفر، جنبه تفریحی و درمانی داشته باشد، بخشی هم به این خاطر است که شاه می‌رود ببیند که چه خبر است! شاه مقایسه مستقیمی بین اروپا و ایران انجام نمی‌دهد. اما در سفرنامه‌اش، شهرهای مختلف اروپا را مدام با هم مقایسه می‌کند. به‌گزارش ایبنا، کتاب «سفرنامه مظفرالدین شاه به فرنگ»، روزنامه نخستین سفر مظفرالدین شاه به فرنگ، به اهتمام آیدین فرنگی و عباسقلی صادقی، از سوی نشر کلاغ منتشر شده است. سفر او از دوازدهمین روز ذی‌الحجه 1317 آغاز شد و پس از گذشت حدود هشت ماه، روز دوم شعبان 1318 به پایان رسید. او در آغاز این سفر، بر اساس گاهشمار هجری قمری، 48 سال داشت. آن چه در پی می‌آید، گفت و گویی با آیدین فرنگی درباره ویژگی‌های این سفرنامه است.
نسخه استفاده شده برای این کتاب چه نسخه‌ای است؟
نسخه چاپ بمبئی در سال 1321 هـ.ق یا 1902 میلادی، یعنی دوسال بعد از سفر مظفرالدین شاه به فرنگ که در «مطبع مصطفوی» در بمبئی، منتشر شد.
آیا چاپ سفرنامه‌ها در آن زمان مرسوم بوده است؟ اصلاً این سفرنامه چرا منتشر شد؟
دلیل انتشار آن را نمی‌دانم. ضمن این که در آن هنگام، شمارگان کتاب‌ها هم نوشته نمی‌شد و به همین دلیل، ما نمی‌توانیم بگوییم این کتاب در چند نسخه منتشر شده است. شاید به اندازه‌ای بود که شاه به اطرافیانش هدیه بدهد. البته، دستور چاپ آن را هم شاه داده بود. این کتاب گزارشی از سفر اروپا و مسیر مسافرت مظفرالدین شاه قاجار است. در آن زمان، دستگاه چاپ در هند و ایران وجود داشت و در جریان این سفر هم، شاه دستور خرید یک دستگاه چاپ را از فرانسه داد.
آیا این سفرنامه را خود مظفرالدین شاه نوشته یا کاتب دیگری داشته است؟
در متن سفرنامه بارها تأکید شده است که «وزیر همایون آمد و فرمودیم روزنامه را نوشت.» این عبارت، بارها در سفرنامه آمده است. نحوه نگارش سفرنامه به این شکل بود که شاه می‌گفت و وزیر همایون که وزیر پست هم بود، می‌نوشت. شب‌هایی هم که وزیر همایون جای دیگری بود، شاه به یکی دیگر از همراهانش می‌گفت که روزنامه را بنویسد. مثلا در جاهایی آمده است که «ارسلان خان را گفتیم آمد روزنامه را نوشت.» در برخی از موارد هم، شاه از ضمیر من استفاده می‌کند. این نشان می‌دهد که جمله، دقیقاً جمله شاه است. استثنائاتی هم هست که شاه از ضمیر جمع برای خودش استفاده نکرده و ضمیر مفرد را به کار برده است؛ این موضوع نشان می‌دهد که شاه هرچه می‌گفته، کاتب می‌نوشته است.
شما در این سفرنامه که از زاویه دید مظفرالدین شاه به روایت فرنگ پرداخته شده است، نسبت ایران با جهان آن روزگار را چطور می‌بینید؟
شناخت ایرانیان از جهان آن روز، بسیار کم بوده است. مظفرالدین‌شاه که طبعاً تا قبل از پادشاهی، از تبریز بیرون نرفته بود. اولین پادشاهی که به سفر فرنگ می‌رود، ناصرالدین شاه است. مظفرالدین شاه تا قبل از پادشاهی، در تبریز ولیعهد‌نشین مستقر بود و اجازه سفر نداشت. در نهایت، پس از رسیدن به سلطنت، از تبریز به تهران رفت و تمام ارجاعات او به شهرهای شمالی کشور است. به‌همین دلیل، در سفر به اروپا، قطعاً شاه ایران دچار شگفتی شده بود؛ مثل هر ایرانی‌ای که در آن زمان برای اولین بار به اروپا سفر می‌کرد. مظفرالدین شاه برای اولین بار، از روسیه و با قطار وارد اروپا ‌شد. وقتی قطار وارد تونل می‌شود، فریاد می‌زند:«کبریت بیاورید!» چون نمی‌دانست چه اتفاقی افتاد که یک‌دفعه روز روشن به شب تاریک تبدیل شد! اگر بخشی از این سفر، جنبه تفریحی و درمانی داشته باشد، بخشی هم به این خاطر است که شاه می‌رود ببیند که چه خبر است. شاه مقایسه مستقیمی بین اروپا و ایران انجام نمی‌دهد. اما در سفرنامه‌اش شهرهای مختلف اروپا را مدام با هم مقایسه می‌کند؛ مثلا اشاره می‌کند که روسیه بسیار آبادان بوده است یا درباره اروپا می‌گوید انضباطش به چشم می‌آید و رفته رفته آبادتر می‌شود یا درباره پاریس می‌گوید که آبادتر از این شهر، جایی پیدا نمی‌شود. نظم و انضباط نیروهای نظامی که در طول مسیر، برای مظفرالدین شاه مانور یا عملیات نظامی انجام می‌دهند هم، توجهش را جلب می‌کند. اما هرگز به‌طور مستقیم، هیچ اشاره‌ای به مقایسه ایران و اروپا نمی‌کند. در جایی از سفرنامه‌اش آورده است: «شخصی که آن عمارات عالیه و آثار عظیمه و اعمال بزرگ اروپا را ملاحظه می‌کند، وقتی به این جا رسیده و این وضع‌ها را می‌بیند، تفاوت درجات ترقی و تنزل و اختلاف مراتب تمدن را سیر کرده، از کسب امور آگاه می‌شود و مایه بسی تعجبات است که این انسان، همان نوع انسان است که در آن نقاط زمین به آن مقامات عالیه و درجات ترقی و عظمت رسیده و در این نقاط زمین، با قرب جوار، هنوز در درجه طفولیت مانده و تازه می‌خواهد جانی بگیرد.» این سخن را وقتی از بلگراد به صوفیه می‌رفت، نوشت. در واقع، در ذهنش این مقایسه را انجام می‌داد و حتما به تفاوت کشور خودش با آن کشورها واقف بود. شاید به همین دلیل است که وقتی به ایران بازگشت، نظر مثبتی به ایجاد کارخانه برق داشت و دستور ساخت این کارخانه را صادر کرد.
به نظر خودتان، خواندن این کتاب چه تغییری در تصور عمومی ما از این پادشاه قاجار ایجاد می‌کند؟
قطعاً این تغییر اتفاق می‌افتد؛ ما در این کتاب، با شاهی روبه‌رو هستیم که نثر بسیار ساده‌ای دارد. نثر او منشیانه و سنگین نیست؛ نثر روشن و روانی است. در بررسی تحول نثر فارسی در دوران معاصر، می‌توان روی این سفرنامه هم کار و نباید از آن غفلت کرد. از مظفرالدین شاه، پیش از این تصویری ارائه شده بود که نشان دهنده آدمی علیل، نادان و ترسو است. حتی برخی، امضا کردن فرمان مشروطه را هم برای مظفرالدین شاه امتیازی محسوب نمی‌کنند. این سفرنامه نشان می‌دهد که این طور هم نیست. شاه در این سفر، به مدارس دخترانه در اروپا می‌رود و با موضوع آموزش دختران آشنا می‌شود. او دارالشورا را در کشورهای اروپایی می‌بیند و همین مشاهدات، شاید در امضا کردن فرمان مشروطه مؤثر بوده است. به نظر می‌رسد بسیاری از موارد مربوط به ضعف شخصیت او، ساخته و پرداخته ذهن مردمی است که حرف زدن درباره ضعف این پادشاه قاجار، برایشان خوشایند بود. نمونه دیگری که در جریان سفر او اتفاق می‌افتد، این است که خبری دیر به او می‌رسد و شاه می گوید که حتی در دهات اروپا هم، جاهایی هست که اخبار به وسیله تلگراف به آن جا می‌رسد و آن‌ها، خبرها را روی دیواری نصب می‌کنند تا همه بخوانند. به‌هرحال، مشاهده این‌ها، روی ذهن شاه تأثیر می‌گذارد. این کتاب، ما را به تصویری واقعی از مظفرالدین شاه می‌رساند. مردی که زیاد خرید می‌کند،از رقص و آواز خوشش می‌آید، تیراندازی اش بسیار خوب و از اطلاعات مربوط به توپخانه، بسیار آگاه است.
جذابیت محتوای کتاب را در چه می‌بینید؟
این کتاب را می‌توان به عنوان بخشی از فرایند آشنایی ایرانیان با اروپا در نظر گرفت و از این نظر، اهمیت بسیار دارد که شاه ایران، در یک دوره، اروپا را چطور توصیف کرده است. در حوزه مطالعات توسعه و تاریخ معاصر هم، می توان این کتاب را بررسی کرد.