نگاهی به نقش مهم خانواده ها در هدایت و ضلالت افراد حاضر در کربلا با توجه به سبک زندگی «زهیر»

از داشتن همسر خوب تا رستگاری

مناسبتی
نویسنده : جواد رستمی | کارشناس مسائل دینی

 یکی از شهدای کربلا که نحوه تصمیم گیری اش برای حضور در بین یاران امام حسین(ع) درس آموز و قابل عبرت است، «زهیر» است. قبل از هر چیز درباره او باید بدانیم که «زُهیر بن قین بن قَیس اَنماری بَجَلی» معروف به «زهیر» مرد شریفی در بین قوم خود بوده و در کوفه زندگی می کرده است. او مردی شجاع بود و در جنگ ها، همواره به نام آوری شهرت داشت. زهیر از یاران رسول خدا(ص) هم بوده اما پس از رحلت پیامبر(ص) و بر اثر تبلیغات وسیع «معاویه»، به امام علی(ع) و فرزندانش علاقه ای نشان نمی داده است. با این حال و با یک تصمیم درست، دست به دست سالار شهیدان در راه کربلا گام نهاد و در این راه، جان خود را نثار کرد. در این بین، چند نکته درس آموز از رفتارها و اتفاق هایی را که برای او افتاده مطرح می کنیم.

اهمیت همراهی خانواده در مسیر سعادت

وقتی امام حسین(ع) با خاندان شان به راه افتادند و در مسیر ایستادگی در برابر ظلم و فساد، خانواده شان را با خودشان همراه کردند، یک پیام روشن برای همه مشتاقان ایشان در تاریخ به یادگار ماند که در صراط عدالت خواهی و مقاومت در برابر زورگویی و حمایت از دین خدا باید همه داشته های مان را به میدان بیاوریم. در مسیر رسیدن به اهداف مد نظرمان خانواده هم می تواند مانع باشد و هم مشوق و همراه تا پله های ترقی و رشد را پیمایش کنیم که این موضوع در حادثه کربلا مشهود است. 
یک سو امام حسین(ع) را می بینیم که حتی فرزند شش ماهه خود را به همراه دارد و روز عاشورا فدای آرمان هایش می شود.
 یک سوی دیگر کوفیانی را می بینیم که برخی از آن ها به طمع غنایم، سستی ایمان، دنیا طلبی و به تحریک خانواده در پی آسایش با وجود نوشتن دعوت نامه از همراهی امام(ع) سر باز زدند و در سپاه دشمن قرار گرفته و به روی ایشان تیغ گشودند.
عاقبت داشتن فطرتی پاک
یاران و انصار امام حسین(ع) در عاشورای 61، همگی شیعه نبودند و چه بسا مدعیانی از شیعه که در این جریان باز ماندند و کسانی همچون «زهیر بن قین بجلی» که همراهی اش با امام حسین(ع) برای کوفیان سبب تعجب و پرسش بود، به سعادتی ابدی رسیدند. وقتی به زندگی او می نگریم، فطرت پاکش را می بینیم که با تحریک همسری اهل بصیرت، به راهی مستقیم استوار شده است. آری نقش خانواده را بارها در میان حادثه شور انگیز کربلا می بینیم که برای برخی پله صعود بوده و برای عده ای سبب سقوط.
از مرز گمراهی به سوی ولی خدا
زهیر از سفر حج به سوی کوفه بر می گشت که مسیرش با امام(ع) یکی شد اما از حضرت(ع) دوری می کرد تا این که به ناچار در محلی به نام «زرود» و در یک منزل با ایشان اسکان موقت داشت. با این حال خیمه اش را دورتر از کاروان حسین(ع) به پا کرد تا با امام(ع) روبه رو نشود. منابع معتبر تاریخی نقل می کنند که در همین مکان، قاصدی از سوی امام حسین(ع) آمد و او را طلبید. همسرش می گوید: «ما که در حال خوردن طعام بودیم از حیرت این دعوت بازماندیم. زهیر اکراه داشت که این دعوت را اجابت کنم اما من گفتم که فرزند رسول خدا(ص) تو را می خواهد و تو دعوتش را رد می کنی؟!» این بیان تلنگری بود برای حرکت به سمت خیام امام(ع) و پس از مدتی با شادی و شعفی آشکار به خیمه خویش برگشت. تاریخ از آن چه بین امام(ع) و زهیر در خیمه ایشان گذشته، چیز زیادی نقل نکرده اما پذیرش این هدایت به بستر و ظرفیت زهیر و همراهی خانواده اش ارتباط دارد که او را در فاصله ای اندک پس از زیارت خانه خدا از مرز گمراهی به سوی ولی خدا رهنمون می کند تا در تارک تاریخ همچون دیگر حماسه سازان کربلا بدرخشد.
نقش همسر خوب در هدایت انسان
همراهی و همیاری خانواده در این دنیا محرک خوبی برای رسیدن به مقاصد انسان است و در دوسوی هدایت و ضلالت نقش آن روشن است. بر این اساس انتخاب همراه و همسر مهم است چراکه در سرنوشت و عاقبت یکدیگر تاثیر مستقیم دارند. زهیر قصد رفتن به سوی امام(ع) را نداشت و اگر اصرار و تلنگر همسرش نبود، شاید هیچ گاه گذرش به کربلا، شهادت و سعادت نمی افتاد. بر همین اساس وقتی به خیمه خویش برگشت، همه مال و اموال خودش را به همسرش بخشید و طوقه زوجیت را از گردن او برداشت تا به سبب نسبتش با وی مورد اذیت و آزار واقع نشود. چنان که در بیان تاریخ آمده، همسر زهیر که او را رهنمون این هدایت شده، به تصمیم جدایی او معترض می شود و چون سخاوت وی در بذل و بخشش مال دنیا برایش ارزشی نداشته، در نهایت رضایت به شفاعتش نزد خدا و رسولش شرط پذیرش این خواسته زهیر می شود.
خانواده های شهدا مصادیق همراهی در سعادت
نمونه خانواده های همراه در سعادت و شقاوت انسان ها را در طول تاریخ مدام دیده ایم و تا بنای دنیا استوار است، خواهیم دید. در زمان ما دفاع مقدس مان پر بود از همسران، پدران و مادرانی که راه را برای سعادت عزیزان خویش تا عروج به ملکوت اعلی باز کردند و تردیدی در تصمیم آن ها ایجاد نکردند. آن ها رضایت به رضای خدا در مسیر حمایت از دین خدا و اولیای خدا داشته و تن به تقدیر داده اند. در زمان حال هم همسران شهدای مدافع حرم را نمونه بارز این آزادگی و آزاد منشی می بینیم.
جملاتی ماندگار از زهیر
در روزگاری که امکانات رفاهی و زندگی راحت و دنیای پر زرق و برق و چشم و هم چشمی در بین برخی از خانواده ها غوغا می کند، کسانی هستند که بنای زندگی شان سیدالشهدا(ع) بوده و همراهی و همسری شان برای خدا و رسیدن به قافله حسینی شکل گرفته و یادآور امثال «زهیر» شده اند تا به مراد و مقصود خویش برسند. نور امام حسین(ع) در زهیر دمیده شد، راه خود را انتخاب کرد و بر عقیده اش استوار ماند. او را در سخنوری همچون جنگاوری ستایش می کنند. از این رو در تاریخ جملات شیوایی در حمایت از امام(ع) و نیز روشنگری از قصد و نیت دشمن از رویارویی با ایشان نقل کرده اند. هرچند که شکم های پر شده از حرام و شبهه، مانع شنیدن کلام حق در گوش جان دشمنان شد که گویی نقش بر آب زدند. زهیر در سخنانش پس از قبول دعوت امام(ع) تا زمان شهادت مدام بر ارادت به خاندان رسول و نیز هدایت کوفیان مصر بود و در یکی از نطق هایش خطاب به کوفیان که امام(ع) را دعوت کرده بودند و بر او تیغ کشیدند گفت: «نه من او را دعوت کردم و نه قول همراهی و حمایت دادم اما پس از ملاقات با او جایگاهش نزد رسول خدا(ص) را به یاد آوردم بنابراین تصمیم گرفتم او را در مقابل دشمنانش تا پای جان یاری دهم و حق خدا و رسولش را که شما ضایع کردید رعایت کنم.» او همچنین پس از سخنان امام حسین (ع) در شب عاشورا و برداشتن بیعت خود از گردن همگان در پاسخ به امام(ع) این گونه گفت: «به خدا قسم، دوست دارم که کشته شوم، سپس برانگیخته شوم و تا هزار بار دیگر کشته و زنده شوم تا بدین سبب از جان شما و جوانان اهل ‎بیت شما بلا به دور ماند.»
نهضتی که همچنان متحول می کند
عاشورا نهضتی است که همچنان انسان ساز و پر از ریزش و رویش است. زهیری را که از امام(ع) فاصله داشت، متحول می کند تا جایی که در میان یاران امام(ع) او به فرماندهی سپاه سمت راست امام(ع) منصوب می شود و در دفاع زبانی و جانی به مرز سعادت می رسد و شهادت قسمتش می شود و در مقابل انبوه مدعیان ولایت با وجود دعوت از امام(ع)، خلف وعده پیشه می کنند و روسیاهی خود را در تاریخ جار می زنند. امروز از هر دو قشر حق و باطل همچنان وجود دارند و در جدال هستند اما پیروزی حقیقی نصیب رهروان واقعی سیدالشهدا(ع) می شود.