مشاوره زوجین

شوهرم اجازه نمی دهد که مادرم را ببینم

نویسنده : فریبا البرز | کارشناس ارشد مشاوره خانواده

هفت ساله که ازدواج کردم و دو فرزند سه ساله و پنج ماهه دارم. با مادر شوهرم در یک خانه زندگی می کنم. در این سال ها هیچ بی احترامی به مادرشوهرم نکردم. تمام کارهای شخصی اش را من انجام می دهم اما به جای تشکر، به من بدی می کند. یک سال هست خانواده و مادر خودم را ندیدم. شوهرم اجازه نمی دهد. به خاطر مادرشوهرم پسر سه ساله ام را از صبح تا شب توی اتاق نگه می داریم و دلم برای پسرم خیلی می سوزد. مادرشوهرم به پسرم هم خیلی گیر می دهد. در ضمن شوهرم هم بی کار است.

 شما در پیام خود به سختی ها و مشکلات جدی زندگی خود اشاره داشتید که بسیار ناراحت کننده است و شما در شرایط خیلی دردناکی قرار گرفته اید. آن چه از برخورد شما با این چالش ها به نظر می رسد، مانند این است که شما مثل یک شیء کوچک بی اراده که در دریا  افتاده، خودتان را به دست آب سپرده اید و امواج خروشان می تواند شما را به هر طرف پرتاب کند بدون این که شما قدرتی داشته باشید و تصمیمی برای تغییر شرایط تان بگیرید!
   تا حالا هیچ اقدام موثری نکردید؟
در پیام خودتان اصلا اشاره ای به این که تا به حال شما چه اقدامات موثری برای زندگی تان انجام داده اید، نکردید جز این که در شرایط بحرانی فرزند دوم آورده اید و دایم خدمات رسانی برای مادر شوهر قدرنشناس (البته از نظر شما) کردید و حتی فرزند سه ساله تان را به خاطر ایشان حبس خانگی کرده اید! این ها راهکارهای مفید و موثر نبوده و نخواهد بود نه برای شما و نه برای هیچ کس دیگر.
   رفتار منفعلانه حل مشکل نمی کند
به این که چه مدت است مادر شوهرتان با شما زندگی می کند، اشاره نکردید. احتمالا از ابتدای زندگی مشترک شما بوده است.
این مسئله نیاز به یادگیری مهارت های متفاوتی دارد چراکه وقتی دو نسل با دو رویکرد فکری و ذهنی متفاوت با یکدیگر یک جا زندگی کنند، مسلما مشکلات خاص خود را دارد. 
بهترین برخورد خدمت رسانی بی حد و اندازه از سمت شما نیست. همین طور پرخاشگری هم درست نیست، اما متاسفانه راهکار شما منفعلانه است یعنی هیچ رفتار مناسبی ندارید و فقط شرایط را می بینید و تسلیم می شوید. در ظاهر شما می خواهید که فقط طرف مقابل یعنی شوهرتان و مادرش را ساکت کنید که هرگز ساکت نمی شوند و فقط جسورتر می شوند.
   فرزندتان نباید مادرشوهرتان را اذیت کند اما...
راه حل رفتاری درست، یک رفتار جرئت مندانه است یعنی به دیگران بی احترامی نمی شود اما در عین حال به راحتی احساس خود را بیان می کند و اگر کاری را نخواهد انجام دهد، «نه» می گوید. 
اوایل انجام این رفتار سخت است چراکه نه شما راحت می توانید این گونه انجام دهید و نه دیگران می پذیرند اما اگر تکرار کنید و ناامید نشوید، بالاخره به نتیجه می رسید. فقط شرطش این است که قافیه را نبازید. فرزند شما متعلق به خودتان است و بین مادر شوهر و فرزندتان، اولویت با فرزند است. در عین حال که دقت داشته باشید فرزندتان او را اذیت نکند.
   شاید خانواده تان بی احترامی کرده اند
متاسفانه هرچه بیشتر به پیامک شما و متن ارسالی تان نگاه می کنم به این نتیجه می رسم که سبک ارتباط شما با دیگران فقط بر مبنای باج دادن است. آیا خانواده شما بی احترامی به شوهرتان کرده اند که ایشان اجازه دیدار به شما نمی دهد و شما هم باج می دهید؟ بی طرف قضاوت کنید. اگر بی احترامی کرده اند باید عذرخواهی کنند، اگر نه این حق مسلم و قانونی شماست که پدر و مادر خود را ببینید. پس این حق خودتان را بگیرید اگرچه بسیار سخت باشد.
   صبر، اوضاع را بهتر خواهد کرد
به بیکاری شوهرتان اشاره کرده بودید اما نگفتید چه مدت است که شغل ندارد و در این مدت زندگی شما چگونه می گذرد؟ چقدر برای کار پیدا کردن جدی و پیگیر بوده است؟ اگر ایشان واقعا دنبال کار است و هنوز پیدا نکرده، بهتر است صبور باشید و همراه. 
شما نیز به دیگران و آشنایان سفارش کنید و جویای کار برای شوهرتان باشید و سرزنشش نکنید. بالاخره این دوران بیکاری با مشکلاتش تمام می شود. اما در صورت ادامه وضعیت باید یا از طریق بزرگترهای خانواده شوهرتان یا با کمک مراجعی مثل اورژانس اجتماعی مشکل تان را به طور جدی تری پیگیری کنید.