شیب ترانه های فعلی از عاشقانه به اجتماعی شدن

ذائقه موسیقایی ما کدام طرفی است؟

اکرم انتصاری- ترانه برخی قطعه ها و آلبوم های جدید با نشانه هایی همراه بوده است. کمی دقت در محتوای ترانه این قطعه ها و آلبوم ها لازم است تا متوجه تغییر جهت سناریوی عاشقانه به موضوعات اجتماعی با رویکردهای انتقادی، اعتراضی و گاه اصلاحی شوید. محسن چاوشی را که از پیشتر سابقه اجرای ترانه های اجتماعی و انتقادی دارد، می توان شاخص ترین نمونه این چرخش های عاشقانه- اجتماعی با نهمین آلبومش یعنی« ابراهیم» نسبت به آلبوم قبلی خود«امیر بی گزند» در ژانر عاشقانه دانست. مهدی یراحی هم جزو همین گروه خواننده هاست که پیش از این، دغدغه خود را با قطعه «خاک» در اعتراض به اوضاع خوزستان و حال با آلبومی به نام «سه گانه اجتماعی اول» در فضای اجتماعی و انتقادی به نمایش گذاشته است و ژانر عاشقانه بر چهار آلبوم قبلی او حاکم است. این در حالی است که روزبه بمانی که بیشتر او را با ترانه های اجتماعی می شناسیم، اولین آلبوم خود را به نام «کجا باید برم» در ژانر عاشقانه منتشر کرد و با اقبال خوبی هم در بین مخاطبان مواجه شد. البته تغییرات پیش آمده در آلبوم هایی که این روزها منتشر شده اند یا در حال انتشار هستند، نشان می دهد بیشتر آلبوم ها موضوعات اجتماعی دارند اما این نشانه تغییر ذائقه مخاطب به سمت ترانه های اجتماعی نیست بلکه این شائبه به وجود می آید که عوامل دیگری برای ذائقه سازی مخاطب، خواننده ها را به این سو کشانده است که در ادامه بیشتر در این باره خواهیم گفت.
خواننده ها دنبال ذائقه سازی یا پیرو ذائقه مخاطب
طبق تازه ترین آمار سرشماری کشور، میانگین سنی مردان و زنان کشور به ترتیب 2/31 و 6/31 سال است. این یعنی کشور مانند جوانی پرشور و هیجان است که به احتمال زیاد در «پلی لیستش» عرصه برای آهنگ های عاشقانه بیشتر باز است تا آهنگ های اجتماعی که اغلب تلخ و تامل برانگیزند. اتفاقی که در این روزها با اقبال مخاطب به سمت مضامین اجتماعی شاهدش نیستیم و تعادل کمیتی، مضمون ترانه ها را به هم ریخته است. یکی از دلایل این معادله نافرجام شاید انتخاب ترانه های اجتماعی از سمت خواننده ها و در نتیجه شکل گیری ذائقه ای به دور از ژانر لطیف عاشقانه باشد. ممکن است در ابتدا متوجه قدرت ترانه نباشید اما گذشت زمان و فراگیری یک قطعه نشان می دهد که یک ترانه چقدر می تواند بر الگوی ذهنی مخاطب تاثیر بگذارد، او را با خود همراه کند و ذائقه او را از عاشقانه به اجتماعی یا برعکس تغییر دهد. تاثیر این قدرت زمانی چند برابر می شود که در یک موقعیت زمانی درست خرج شود. مانند قطعه خوزستان که در سالروز آزادسازی خرمشهر و در روزهایی منتشر شد که خوزستان و مردمش از ریزگردها و بی جواب ماندن خواسته هایشان آن قدر خسته شده بودند که تنها همان قطعه تسکین شان داد. رفتاری که می تواند شخص را از قالب یک خواننده صرف دربیاورد و در جایگاهی پراهمیت تر مانند یک مرجع اجتماعی جوان پسند بنشاند. جایگاهی که نگرانی هایی مانند دغدغه فروش بیشتر یا ساختن ذائقه ای باب میل خواننده را به همراه دارد. به هر حال جامعه همیشه به موسیقی عاشقانه و اجتماعی محتاج است به شرطی که تعادل میان هردو برقرار باشد.