لذت شعر

سفر با گُل
من به باغ گل سرخ
 همره قافله رنگ و نگار
 به سفر رفتم
 از خاک به گل
رقص رنگین شکفتن را
در چشمه نور
مژده دادم به بهار
هوشنگ ابتهاج
***
مژده بهار
بزرگا گیتی آرا نقش بند روزگارا
ای بهار ژرف
به دیگر روز و دیگر سال
تو می‌آیی و باران در رکابت
 مژده دیدار و بیداری
 تو می‌آیی و همراهت
شمیم و شرم شبگیران
و لبخند جوانه‌ها
که می‌رویند از تنواره پیران
محمدرضا شفیعی کدکنی
***
خاک باش
در بهاران کی شود سرسبز سنگ؟
خاک شو تا گل برویی رنگ رنگ
سال ها توسنگ بودی دلخراش
آزمون را یک زمانی خاک باش
مولانا
***
خوشدلی
خوش آمد گل و زان خوش تر نباشد
که در دستت به جز ساغر نباشد
زمان خوشدلی دریاب و دریاب
که دائم در صدف گوهر نباشد
غنیمت دان و می خور در گلستان
که گل تا هفته دیگر نباشد
 حافظ