مشارکت 40 درصدی در انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم غیر قابل پیش بینی، شوکه کننده و حامل پیام های مختلفی بود

صدای اکثریت 60 درصدی را بشنویم!

توکلی -  گر چه دو مرحله ای شدن و صعود پزشکیان و جلیلی ، 2 موردی بودند که در اکثر نظر سنجی های 6 تیر پیش بینی شده بود اما  گمان می رفت پس از چندین انتخابات با مشارکت زیر 50 درصد، این بار   بنا به داده کاوی ها و افکار سنجی ها شاهد انتخاباتی متفاوت باشیم. با این حال نتایج انتخابات چهاردهم ریاست‌جمهوری   شوکه کننده و البته غیر قابل پیش بینی بود. نه تنها مشارکت حدود 40 درصدی( 39.9درصد واجدان شرایط، در انتخابات شرکت کردند)در این انتخابات از مشارکت در انتخابات  اسفندماه مجلس نیز کمتر شد بلکه نکته جالب توجه صدرنشینی یک اصلاح طلب در این انتخابات بود. موضوعی که مورد توجه تحلیلگران و فعالان فضای مجازی قرار گرفت و هر یک  سعی کردند از زوایای گوناگون به آن بپردازند. برخی   نبود انتخابات شوراها و فاصله کوتاه میان دو انتخابات مجلس و ریاست جمهوری را دلیل این کاهش مشارکت دانستند و برخی فشرده بودن زمان تبلیغات   و انفعال نامزدها در مناظرات را عامل کاهش مشارکت عنوان کردند. دیگرانی اما از فاصله آشکار میان  فضای سیاسی کشور و فضای اجتماعی سخن گفتند و دیگرانی هم عبور مردم از سیاست دوگانه اصلاح طلبی  و اصولگرایی را مطرح کردند. در این میان برخی نیز به سراغ نظر سنجی ها رفته و اختلاف آن با واقعیت را بررسی کردند.

عبور مردم از اصلاح طلبی و اصولگرایی؟
در همین راستا احمد زیدآبادی فعال سیاسی اصلاح طلب نتایج این انتخابات را یک واقعیت تازه توصیف کرد و نوشت: «مشارکت حدود 40 درصدی و پیشتازی یک اصلاح‌طلب؟بله. واقعیت تازه‌ای که امید می‌رود به مثابه بانگی بر بالین به خواب رفتگان عمل کند. با این نرخ مشارکت که البته هیچ افتخاری برای حکومت ندارد، اپوزیسیون برانداز هم نمی‌تواند اعلام پیروزی کند. اگر مشارکت به زیر 30 درصد سقوط می‌کرد، آنگاه می‌شد ادعا کرد که سیاست تحریم جواب داده است.» عباس آخوندی دیگر چهره اصلاح طلب نیز در یادداشتی به بررسی نتایج این انتخابات پرداخت و در بخشی از اظهارات خود نوشت: «حدود ۶۰ درصد واجدان حق رای در انتخابات شرکت نکردند. پیام آنان روشن بود.  این بخش بزرگ جامعه ایران در نهادهای سیاسی حاکم جایی برای خود نمی‌بینند. بنابراین، حق داشتند که در انتخابات شرکت نکنند و حاکمیت باید بداند که اگر این روال ادامه یابد این بخش بزرگ‌تر خواهد شد. زیرا حتی بخشی از کسانی که رای داده‌اند با این گروه هم‌نظرند. به‌هرروی، اینان نتوانستند پیش از دریافت تضامین مدنی لازم در جهت تامین حقوق سیاسی خود به دعوت بزرگان ملی این کشور پاسخ مثبت دهند.»  از دیگر سو عبدا...گنجی فعال سیاسی اصولگرا  نوشت: «حاکمیت الان واضح تر می تواند چرایی سکون در سقف مشارکت را آسیب شناسی کند. چون میزان مشارکت نشان داد که بود و نبود کاندیدای اختصاصی اصلاح طلبان، تلاش فراگیر یا تحریم آنان تاثیری در رشد مشارکت ندارد. محاسبات حکومت برای رشد مشارکت دقیق نبود.اصلاح طلبان هم واقع بین شدند.» علی قلهکی فعال رسانه ای اصولگرا نیز با انتقاد از این‌که صداوسیما حضور 40 درصدی مردم در انتخابات را «حماسه حضور» اعلام کرده است، نوشت: «مهم‌تر از «سقوط آزاد میزانِ مشارکت» از انتخاباتِ مجلسِ ۹۸ تا ریاست جمهوریِ ۱۴۰۳، این است که رسانه اصلی کشور غیبتِ ۶۰ درصد واجدان شرایط رای دادن را «حماسه حضور» می‌نامد و این یعنی گوشی برای شنیدنِ هشدارها نیست! لوگوی یکپارچه‌ صداوسیما بعد از برگزاری انتخابات «حماسه حضور»است!» هاتف صالحی دیگر فعال رسانه ای اصولگرا نیز نوشت: «با سرمایه اجتماعیِ نظام در طول این سال‌ها چه کردید که حتّی حضورِ دلسوزانه و فراگیرِ اصلاح‌طلبان نیز نتوانست بر سنگینیِ فضایِ «تحریمِ انتخابات» فائق آید؟! کاش از مشارکت ۴۰ درصدی درس گیرید...»  آذری جهرمی نیز نوشت:« برنده انتخابات مهم است اما مهم تر از آن، آن ۶۰درصد نورچشمانی هستند که به دلایل مختلف تصمیم گرفتند در انتخابات حاضر نشوند چون که تاکنون صدایی برای همنوایی با آن نشنیدند. ایران متعلق به همه است، متعلق به همه این ۶۰ درصد هم. باید صداشون بود که ایران، ایران همیشگی بشه...» سیامک قاسمی نیز سخن از عبور مردم از اصلاح طلبی و اصولگرایی به میان آورد و نوشت: «پیام واضح است! در یکی از رقابتی‌ترین انتخابات‌ های ریاست جمهوری که اصلاح طلب ها و اصولگرایان با همه اعوان و انصار خود در آن حضور داشتند، اکثریت ۶۰ درصدی مردم ایران از اصلاح طلب و اصولگرا عبور کرده‌اند و‌ برایشان فرقی ندارد چه کسی در پاستور باشد. مهم نیست، چه کسی به دور دوم می رود یا رئیس جمهور می شود، صدای اکثریت ۶۰ درصدی را بشنوید.»رحمان قهرمان پور متخصص حوزه کمپین های انتخاباتی نیز درباره علل کاهش عجیب و غریب مشارکت در این دوره از انتخابات نوشت: «کاهش دور از انتظار مشارکت در انتخابات 1403 می تواند چند دلیل داشته باشد: 1- زودهنگام شدن انتخابات و آماده نبودن نامزد ها و کمپین ها 2- داغ نشدن مناظره های نامزدها 3- حضور نداشتن نامزدها در جامعه به دلیل تراکم کاری آن ها در تلویزیون 4- آثار تحریم انتخابات در اسفند 1403 5- طرح نشدن و شنیده نشدن مشکلات مردم در مناظره ها از زبان نامزدها 6- کاهش اثر برگزاری همزمان انتخابات شوراها( و متغیرهای محلی) بر انتخابات ریاست جمهوری.» وی همچنین در این باره نوشت: «به نظرم مهم ترین پیام انتخابات دور اول 1403 این بود: جامعه به لحاظ سیاسی و هویتی چند  پاره شده است. سبد رای اصولگرایان و اصلاح طلبان کوچک تر شده و سبد رای سومی به نام تحریمی ها پدیدار شده است.»