ضرورت پرداختن سینمای ایران به زندگی انبیای الهی
تعداد بازدید : 145
چرا آنها می سازند و ما نمی سازیم؟
سریال یوسف پیامبر(ع) به کارگردانی مرحوم «فرجا... سلحشور» را میتوان از تولیدات موفق جمهوری اسلامی در عرصه بازنمایی چهره پیامبران الهی، در قاب تصویر برشمرد. در همین رابطه، پس از اتمام تولید این مجموعه، رهبر انقلاب در دیداری به تاریخ (1388.09.09)، با عوامل و دستاندرکاران این مجموعه به گفتوگو پرداختند. از جمله مهمترین بیانات رهبر انقلاب در توصیف این اثر هنری، «به تصویر کشیده شدن شخصیتی جامعالاطراف و نبوّت واقعی از یوسف پیامبر بود». پایگاه اطلاعرسانی «KHAMENEI.IR » در یادداشتی از آقای سعید مستغاثی، پژوهشگر و مدرس سینما به اهمیت بازنمایی تصویری صادق و بدون تحریف از پیامبران الهی پرداخته است.از نخستین روزهای تأسیس سینما در غرب و در ایالات متحده، ترویج ایدئولوژی آمریکایی یا همان آرمانهای صهیونی، عمدهترین هدف به شمار میآمد.
ایدئولوژی که فراتر از اندیشههایی مانند اومانیسم و سکولاریسم و سیستم سیاسی منتج از آن یعنی لیبرالسرمایه داری، نظریه آخرالزمانی یا به عبارت دیگر، مسیحاگرایی را ترویج میکرد که بهعنوان محور اندیشههای صهیونی، بهطور گستردهای در سینمای غرب به تصویر کشیده شد.بر همین اساس، به تصویر کشیدن تاریخ جعلی، درباره پیامبران الهی و غیرالهی که براساس روایات و داستانهای عبرانی و عهد عتیق قرار داشت، از اصلیترین و محوریترین بخشهای این مسیحاگرایی یا نگرش آخرالزمانی است. بهخصوص، موضوع زندگی، برانگیخته شدن و تصلیب حضرت عیسی مسیح علیهالسلام که یکی از دیرینهترین موضوعات تاریخ سینما به شمار میآید و تقریباً از همان اوان پیدایش هنر هفتم و دوران سینمای صامت تا به امروز، به انحای مختلف و از زوایای گوناگون و توسط بسیاری از فیلمسازان برجسته تاریخ سینما، جلوی دوربین و بر پرده سالنهای سینما رفته است.
ادای یک وظیفه
براساس آمار موجود، تاکنون ۲۵۰ فیلم درباره حضرت عیسی علیهالسلام، ۱۲۰ فیلم درباره حضرت موسی علیهالسلام، ۴۰ فیلم با موضوع بودا و ۸۹ فیلم هم درباره سایر پیامبران الهی، از جمله حضرت ابراهیم، حضرت یوسف و حضرت داوود علیهمالسلام ساخته شده است. بهطوریکه گویا اغلب فیلمسازان بزرگ تاریخ سینما وظیفه خود میدانستند که بهگونهای به ماجرای حضرت مسیح علیهالسلام بپردازند. این پرداخت، شیوهها و فرمهای مختلفی داشت؛ نقل کامل زندگی ایشان که جزئیات تولد، بعثت، معجزات و ارتباط با حواریون را در بر میگرفت (برگرفته از همان حکایات جعلی و ساختگی عبرانی و عهد عتیقی)، اشاراتی مختصر یا حکایتی از حضرت مسیح(ع) در پسزمینه داستان اصلی فیلم، بازگویی داستانهای حضرت مریم(س) و یا سایر قدیسین و بالاخره، خلق شخصیتها و قهرمانهایی در داستانهای خیالی که به لحاظ خصوصیات و ویژگیهای شخصیتی و تاریخی، بر شخصیت حضرت عیسی مسیح علیهالسلام منطبق میشدند. از این طریق، نوعی از فیلم در سینما پدید آمد که امروزه محور تولیدات جریان اصلی سینمای غرب و به خصوص هالیوود را تشکیل میدهد؛ منظور ما همان سینمای آخرالزمانی است.
سینمایی گریزان از باورهای مردم
اما برخلاف سینمای غرب، سینمای ایران به ساخت فیلم درباره پیامبران الهی چندان روی خوشی نشان نداده است. بهنظر میرسد که این کاستی سینمای ایران، گویا به رویکرد کلی آن باز میگردد که از هر نوع پرداختن به باورها و ریشهها و اعتقادات و ارزشهای مردم ایران، گریزان است. از همین روی، به رغم وجود دهها هزار بزنگاه تاریخی در گذشته و حال این سرزمین، هزاران قهرمان و شخصیت تاریخی و گنجینهای از فرهنگ و ادبیات و هنر؛ سینمای ایران، به جز موارد اندک و جرقههایی نادر، کمترین توجه را به این خزانه بزرگ روا داشته است. در همان موارد اندک نیز، سازندگان آثار برگرفته و ملهم از ارزشها و باورهای مردمی، به فیلمساز حکومتی و ایدئولوژیک و سفارشی و تابع روایت رسمی متهم شدهاند. اگرچه با پیروزی انقلاب اسلامی، دست محافل خاص سیاسی و فکری از سینمای ایران کوتاه شد و مدیران انقلابی، مسئولیت آن را برعهده گرفتند، اما آن تفکر وارداتی، همچنان رواج داشت و آن معیارهای سکولار و اومانیستی که از ابتدا در سینمای ایران برای هویتزدایی تزریق شده بود، همچنان به قوت خود باقی ماند. البته در این میان، بودند مدیران و مسئولان و دست اندرکاران و هنرمندان متعهد و انقلابی که تمام تلاش و مساعی خویش را به کار بستند تا سینمایی در خور انقلاب اسلامی و متناسب با گفتمان آن ایجاد کنند. در این مسیر، جرقههایی هم زده و فیلمهایی هم ساخته شد، اما این حرکت، تا همین اواخر، به یک جریان در سینمای ما تبدیل نشد.از همین روی، همان جوانان انقلابی هم که در سالهای پس از انقلاب وارد سینمای ایران شدند، تحت تأثیر تفکرات سکولاریستی قرار گرفتند و از گرایش به سمت و سوی آثار انقلابی و اعتقادی باز ماندند؛ تا از سوی جریان شبهروشنفکری حاکم بر رسانهها، متهم به فیلمساز حکومتی و سفارشی نشوند. بههمین دلیل، سینمایی که باید ویترین اسلام و انقلاب در امالقرای جهان اسلام باشد، پس از گذشت ۳۵سال به ساخت فیلمی درباره پیامبرش روی آورد و فقط ۲ فیلم درباره عاشورا ساخت. ماحصل تولیدات این ۳۵ سال عبارتند از: یک فیلم درباره حضرت ایوب(ع) به نام «ایوب پیامبر(ع)»، ساخته مرحوم فرجا... سلحشور، یک فیلم درباره حضرت مریم(س) تحت عنوان «مریم مقدس»، ساخته شهریار بحرانی، یک فیلم از زندگی حضرت عیسیبنمریم علیهالسلام با نام «بشارت منجی»، به کارگردانی نادر طالبزاده، یک فیلم درباره حضرت ابراهیم علیهالسلام، تحت عنوان «ابراهیم خلیلا...»، ساخته محمدرضا ورزی و یک فیلم هم درباره حضرت سلیمان نبی علیهالسلام، ساخته شهریار بحرانی، به نام «ملک سلیمان». همه بضاعت سینمای ۳۸ ساله پس از انقلاب اسلامی درباره پیامبران الهی همین است! (ضمن اینکه پویانمایی هم با نام «خورشید مصر» به کارگردانی نادر یغماییان درباره حضرت یوسف علیهالسلام ساخته شد و به اکران عمومی درآمد.) در تلویزیون نیز، ضمن ساخت سریال پر و پیمان «یوسف پیامبر(ع)» ساخته مرحوم فرجا... سلحشور، چند پویانمایی نیز درباره برخی پیامبران الهی ساخته شد که البته چندان مطرح نشد.
تجربههای کوچک اما موفق
در این میان، سریال یوسف پیامبر(ع) از استثناییترین سریالهایی بود که از زندگی پیامبران الهی در ایران و با بضاعت نرمافزاری و سختافزاری سینما و تلویزیون ما ساخته شد. تأثیر سریال یادشده در داخل کشور که از پربینندهترین آثار تلویزیونی به شمار میآید، بهگونهای بود که برخی علاوه بر تماشای چندین باره آن از طریق تلویزیون، با ضبط ویدئویی و همچنین تهیه دیویدیهای آن از طریق شبکه نمایش خانگی، بهطور شخصی نیز، بارها و بارها، آن را تماشا کردند. همچنین، این سریال در دهها کشور خارجی هم به نمایش درآمد یا از طریق شبکههای برون مرزی سیمای جمهوری اسلامی، مورد استقبال مخاطبان دیگر کشورها قرار گرفت. تأثیر این سریال آنچنان بود که بسیاری از مخاطبان سریالهای ترکی و عربی و هندی یا اروپایی و آمریکایی در کشورهای مسلمان یا مسلمانان دیگر کشورها، جذب این سریال شدند. این درحالی بود که یوسف پیامبر، آشکارا در مقابل روایات شرکآمیز سینمای غرب از زندگی پیامبران الهی، روایتی توحیدی و ناب براساس قصص قرآنی از زندگی یکی از این پیامبران ارائه داده بود. جالب آنکه هیچیک از مؤسسات و نهادهای به اصطلاح اسلامی که اینک، درمقابل محصولات فرهنگی سینما و تلویزیون ایران درباره پیامبران الهی ابراز نگرانی کرده اند و تماشای آنها را حرام اعلام میکنند، در مقابل تصاویر وهن آمیزی که هالیوود از این پیامبران نشان داد، هیچ موضعی نگرفتند! موضوعی که درباره فیلم فاخر و قابل تأمل «محمدرسولا...(ص)» ساخته مجید مجیدی نیز پیش آمد. تکفیر و تحریم برخی از همین مؤسسات و سازمانها و نهادهای به اصطلاح اسلامی، باعث شد فیلم یادشده در بسیاری از کشورهای مسلمان و غیرمسلمان که خواستار نمایش آن بودند، اکران نشود. شدت این تحریمها و تکفیرها به حدی بود که حتی در مراحل فیلمبرداری، سازندگان آن نتوانستند از لوکیشن هندوستان برای صحنههای حمله سپاه ابرهه استفاده کنند. بهنظر میآید اساس مخالفت و تکفیر و تحریم مراکز و اشخاص یادشده، تصویر ناب و جذابی بود که فیلم «محمد رسولا...(ص)» ورای همه تحریفات و سانسور غرب صلیبی- صهیونی، از پیامبر اسلام نشان داده است. تصویری بسیار انسانی و الهی و تأثیرگذار که درکنار نشان دادن توطئههای کانونهای صهیونی، روایتی امروزی و سینمایی از دوران کودکی حضرت رسول اکرم(ص) را بر پرده سینما برد و بخشی از تاریخ پنهانمانده دوران زندگی آن حضرت را، با نگرشی توحیدی و ابراهیمی (که سیره پیامبران اولوالعزم الهی را شامل میشد) به تصویر کشید.
مخاطب تشنه واقعیت
اما استقبال و فروش خیرهکننده چنین آثاری در داخل و خارج از کشور (در همان فرصتهای اندکی که به دست آورد) نشان از تشنگی مردم و مخاطبان ایرانی و غیر ایرانی برای تماشای آثار سینمایی با نگرش توحیدی و روایتی صحیح درباره پیامبران الهی، به خصوص پیامبر عظیمالشان اسلام دارد. این همان نقطه وحدتآمیز و رهاییبخش برای ملتهای مختلف جهان اسلام و همچنین، ملل آزادیخواه و استقلالطلب است که غوغای رسانههای غرب صلیبی - صهیونی فضایی سرسام آور برایشان به وجود آورده است تا از شنیدن و دیدن واقعیات و حقایق محروم باشند. امروز، بهرغم خواست کانونهای سلطهگر و توطئهها و نقشههای گسترده و عملیات روانی وسیع آنها، ابزار و وسایل ارتباطی مختلف و متعددی وجود دارد که از آن طریق میتوان روایات و حکایات ناب توحیدی از زندگی پیامبران را بهوسیله آثار سینمایی و تلویزیونی به علاقهمندان و مخاطبان این فیلمها و همچنین، بریدگان و خستگان از تمدن افسارگسیخته غرب امروز عرضه داشت و جبهه تازهای از جنگ نرم را در برابر تهاجم فرهنگی دشمن ایجاد کرد. به خواست خدا، این جبهه جدید، بسیار کارآمد و مؤثر خواهد بود؛ از آنجا که به تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ بشریت میپردازد که عموما مورد احترام و اعتقاد اکثریت مردم جهان هستند و نقطه مشترک آنها، توحید و ایمان به خداوند یکتاست. همان نقطهای که نص صریح قرآن، همه پیروان ادیان الهی و ابراهیمی را به وحدت پیرامون آن فراخوانده و فیلمهایی با نگرش توحید درباره این شخصیتهای بزرگ، میتواند زمینه آن دعوت را بر پرده سینما فراهم سازد.