در گفت و گو با رئیس کنفدراسیون صادرات ایران بررسی شد:
تعداد بازدید : 37
ریشه یابی احتیاط دولت برای تک نرخی کردن ارز
لاهوتی: بانک مرکزی اگر نتواند بازار ارز را مدیریت کند شاید موضوع تک نرخی کردن ارز سال ها به تعویق افتد
حسین بردبار-رئیس کنفدراسیون صادرات ایران چهره ای آشنا برای خبرنگاران حوزه بازرگانی است اما برخلاف روی باز و لبخندی که گه گاه بر لب دارد، هنگام مصاحبه کاملا جدی است و بحث های کارشناسی عمیقی را مطرح می کند. محمد لاهوتی مانند خیلی از فعالان اقتصادی دیگر، طرفدار تک نرخی شدن ارز است واعتقاد دارد هم اکنون شرایط برای تک نرخی کردن ارز مهیاست، اما بانک مرکزی نگاه محتاطانه ای به مسئله دارد، ازهمین رو تاکید می کند:"جای نگرانی نیست اما دولت وقتی می خواهد پروژه مهمی مثل تک نرخی کردن ارز را کلید بزند، باید مطمئن باشد که می تواند آن را مدیریت کند، احتمالا بانک مرکزی مقداری نگران این است که اگر این کار را انجام دهد و نتواند بازار را مدیریت کند؛ شاید موضوع تک نرخی شدن برای سال های سال به تعویق بیفتد". رئیس بزرگ ترین تشکل صادراتی بخش خصوصی می گوید با این که کاهش آمار صادرات غیرنفتی عامل تاثیرگذار بر تک نرخی نشدن ارز باشد خیلی موافق نیست. او دراین باره با ارائه آمارهای تراز تجاری کشور و اشاره به درآمد ارزی حدود 20 میلیارد دلار بیش از کل ارز مورد نیاز کشور، تاکید می کند که مدیریت این شرایط کار پیچیده ای نیست.
به عنوان یک صادرکننده و رئیس کنفدراسیون صادرات ایران، چقدر به موضوع تک نرخی کردن ارز معتقد هستید؟
تصور نمیرود که هیچ عقل سلیمی در هیچ شرایطی، موافق با برهم ریختگی شرایط اقتصاد و بازار باشد؛ به این معنا که هر فعال اقتصادی که در هر کجای دنیا در یک حوزه فعالیت می کند، قطعا به دنبال محیط کسب و کار مناسب، فضای روشن و شفاف در مراودات و امکانات مساوی است تا بتواند در یک رقابت برابر با رقبای خود در داخل و خارج از کشور فعالیت کند؛ بنابراین یکی از فاکتورهای اصلی محیط مساعد کسب وکار، نبود نابرابری اقتصادی و به طور مشخص عاری از رانت است. وقتی در سیستم اقتصادی کشور در بحث ارز که مقوله ای مهم در تجارت همه کشورهاست، دارای چند نرخ باشیم، قطعا نرخ های پایین تر، شرایط ویژه ای را برای عده ای که دسترسی به این منابع دارند فراهم می کند.
اگر مصداقی از این موارد سوء استفاده دارید، شفاف تر توضیح دهید؟
قبل از سال 90 و 91 با وجود تمام هشدارهایی که فعالان و کارشناسان اقتصادی به دولت وقت می دادند که فنر تورم رها شده و دورقمی است ولی نرخ ارز ثابت مانده و در صورت پیش آمدن مشکلاتی و رها شدن فنر نرخ ارز دولت قادر نخواهد بود از افزایش یک باره آن جلوگیری کند و کشور دچار خسران خواهد شد؛ ولی به دلیل این که قیمت نفت در بازارهای جهانی بالای 120 دلار بود و درآمد سرشار نفتی ارزهای بسیاری را وارد کشور می کرد، دولت سرمست از درآمدهای نفتی با تابو ساختن نرخ ارز با شعار تقویت پول ملی (براساس درآمد ارزی و نه درآمد ملی) گوش شنوایی نداشت و به سیاست های ارزی خود ادامه می داد. در حالی که متاسفانه به جای این که فاکتورهای اقتصادی ملاک عمل قرارگیرد، ورود ارزهای نفتی به سیستم اقتصادی کشور باعث شد که از یک طرف تورم افزایش یابد و از آن طرف با تزریق ارز ارزان، واردات رونق گیرد و در نتیجه ارزهای ارزان، نه تنها به تولید کمک نکند؛ بلکه با پرداخت یارانه به واردات، تولید را زمین گیر کند. به همین دلیل بود که با وجود بالاترین درآمد نفتی بدترین نتیجه را در اقتصاد کشور به دست آوردیم، چرا که با واردات بیش از 70 میلیارد دلار، انواع و اقسام کالاهای وارداتی و مصرفی غیرضروری، آن هم با نرخ 1226 به راحتی در اختیار واردکنندگان قرار میگرفت؛ در صورتی که دلار در بازار آزاد، بالای 1600تومان تا 2000 تومان معامله می شد. پس به طور کلی، این قبیل اتفاقات در شرایطی رخ می دهد که نابرابری در اقتصاد وجود داشته باشد و عملا محیط کسب وکار نا مناسب باشد و باعث شود که عده قلیلی به منافع سرشار و ثروت های باد آورده دسترسی پیدا کنند، در صورتی که اکثر جامعه با مشکلات معیشتی و اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند. درنتیجه وقتی که اقتصادی دچار ارز چندنرخی است، به نوعی خواسته یا ناخواسته شرایط رانتی و ویژه خواری را افزایش می دهد.
خب تردیدی نیست که باید به سمت تک نرخی کردن ارز برویم؛ ولی مسئله ای که الان وجود دارد آن است که موضوع تحریم بانکی هنوز به قوت خود باقی است و ناگفته نماند که بعضی از واردکنندگان و تجار ممکن است به دلایلی معتقد باشند که نیاز است کشور دارای ارز چند نرخی باشد، از سوی دیگر مسئولان بانک مرکزی هم می گویند که یکی از عللی که ارز را تک نرخی نمیکنیم، آن است که شرایط کشور و اوضاع بین المللی به سطح مورد قبول نرسیده است.
ما این بحث را باید در دو بخش تحلیل کنیم، در مرحله اول بانک مرکزی هر زمانی که به صورت رسمی ارز را تک نرخی کند، از آن زمان به بعد باید توان آن را داشته باشد که به هرمیزان، تقاضا را پاسخگو باشد و بتواند به صورت شناور نرخ ارز را مدیریت کند. عین همان چیزی که در قانون به آن تکلیف شده است؛ بنابراین برای رسیدن به این مرحله نیازمند پیش زمینه ها و وجود منابع ارزی کافی برای مدیریت ارز است، لذا اگر تا به امروز بانک مرکزی موفق به انجام این کار نشده است، شاید بیشتر از جنبه احتیاط بوده؛ چراکه درست است که شرایط بانکی ایران هنوز مانند قبل از تحریم ها نیست؛ ولی شرایط همانند زمان تحریم ها هم نیست، بدین معنا که دولت وجوه فروش نفت را مستقیم دریافت می کند و می تواند از این منابع استفاده کند و به داخل کشور انتقال دهد یا برای واردات مورد نیاز کشور استفاده کند، کاری که قبلا هم اتفاق می افتاد، شرایط حال ما با زمان تحریم بسیار متفاوت است.
ولی ظاهرا ما همچنان برای آوردن دلار به داخل کشور مشکل داریم؟
بله استفاده از واحد پولی دلار در نقل و انتقال مالی توسط بانک های ایران با مشکل مواجه است ولی این مشکل مربوط به توافقات برجامی نیست، بلکه به قانون داماتو برمی گردد که در زمان کلینتون وضع شده است. به عقیده من شرایط امروز ما با زمان تحریم متفاوت است. شرایط مقداری بهبود یافته است، وجوه فروش نفت هم در اختیار دولت است؛ بنابراین جای نگرانی نیست اما دولت وقتی می خواهد پروژه مهمی مثل تک نرخی کردن ارز را کلید بزند، باید مطمئن باشد که می تواند آن را مدیریت کند، لذا من فکر می کنم که شرایط، امروز برای تک نرخی کردن ارز مهیاست، ولی این که چرا نشده است، احتمالا بانک مرکزی مقداری محتاطانه حرکت می کند، مقداری نگران این است که اگر این کار را انجام دهد نتواند بازار را مدیریت کند.
شاید یک عامل دیگر تاثیرگذار دراین که ارز تک نرخی نمی شود، کاهش آمارصادرات غیرنفتی کشور است که براساس آمارهای چهار ماهه سازمان توسعه تجارت کاهش 11.5 درصدی به لحاظ وزنی و 9.5 درصدی از نظر ارزشی داشته ایم، فکر نمی کنید این موضوع در احتیاط بانک مرکزی در زمینه تک نرخی شدن ارز اثرگذار باشد؟
من خیلی با این دیدگاه موافق نیستم، چرا که پایان سال 95 حجم تجارت خارجی ایران در واردات و صادرات، جدای از این که تراز تجاری کشور مثبت بود؛ در مجموع آمار 85 میلیارد دلاری را رقم زده بود؛ یعنی اگر میزان ارز آوری صادرات و ارز بری واردات را برای هر کدام حدود 40 میلیارد دلار فرض کنیم ، خود ارز صادراتی می تواند جوابگوی نیاز ارز وارداتی باشد.
اگر فروش نفت را عددی حدود ۴۰ تا ۴۵ میلیارد دلار و صادرات غیرنفتی کشور را نیز حدود 40 میلیارد دلار در نظر بگیریم مجموع درآمدهای ارزی کشور به ۸۵ میلیارد دلار از محل فروش مستقیم نفت و صادرات غیرنفتی میرسد؛ در حالی که واردات رسمی ما حدود 40 میلیارد و غیر رسمی (قاچاق) طبق آخرین آمار ۱۲،۵ میلیارد دلار است. همچنین ارز خروجی توسط مسافر، دانشجویی و پزشکی و ... را هم اگر حدود ۷ میلیارد در نظر بگیرید کل نیاز ارزی کشور حدود ۶۰ میلیارد دلار است که همچنان تراز تجارت خارجی کشور در مجموع مثبت است و در صورت تک نرخی شدن ارز امکان مدیریت آن وجود دارد.
چقدر بحث بازارغیرشفاف ارز و بازی که دلالان ارز به راه می اندازند، تاثیرگذار است؟ مثلا به تازگی وقتی بخشنامه تثبیت نرخ سود روی 15 درصد مطرح شد که البته درعمل جای بحث دارد؛ شاهد بودیم که چگونه قیمت ها را در بازار ارز و سکه دچار نوسان کردند، این عامل چقدر باعث می شود که بانک مرکزی نرود به سمت تک نرخی شدن ارز؟
ببینید! همین سوال شما تایید صحبت های قبلی من است، بانک مرکزی می خواهد در شرایطی این کار را بکند که همه زوایای موضوع را تحت کنترل داشته باشد، یعنی هم بتواند بازار سکه و هم بازار ارز را مدیریت کند تا تکانه های آن، باعث نابه سامانی و بی ثباتی در بازار نشود، این ها حلقه های به هم پیوسته ای هستند که به هر کدام در جای خودش باید رسیدگی شود. باید توجه داشت که در کشور ما حجم نقدینگی بسیار بزرگ است، ارقام و اعداد بسیار بزرگی در بانک ها سپرده گذاری شده است که به دلیل سود سرشار سپرده گذاری طی سال های گذشته در مقابل کاهش تورم و همچنین تثبیت نرخ ارز، عملا صاحبان این سپرد ها از فعالیت های اقتصادی دست کشیده و از این طریق کسب درآمد می کنند که تعدادشان هم متاسفانه کم نیست. یا حتی افرادی که مبالغ کوچک تری را سپرده گذاری کرده اند؛ به محض این که احساس کنند ممکن است سود و منافعشان کم شود، طبیعی است که به دنبال بازارهای جدید باشند و با ورود به این بازارها تکانه های غیر قابل کنترلی درآن ایجاد کنند و این امر به افزایش یک باره تورم منجر شود ولی اگر منابع بانک مرکزی تامین باشد و بتواند مدیریت خودش را به موقع و سر بزنگاه ها و مواقع اضطراری به درستی انجام دهد، از این نوسان ها نیز میتواند قطعا جلوگیری کند.
موضوع دیگری که درافزایش صادرات دخیل است والبته ارتباط بیشتری با مسئولیت جناب عالی دارد، این است که جغرافیای کشورهای طرف صادراتمان را وسیع تر کنیم، الان درصد بسیار بالایی از صادرات ما به کمتر از 10 کشور است، دراین زمینه چه باید کرد؟
به دلیل تحریم ها بازارهای ایران متاسفانه محدود به پنج کشور بود و خوشبختانه بعد از توافقات این بازارها گسترش پیدا کرده است. طبق آمار پنج ماهه ابتدای امسال که گمرک منتشر کرده است، پنج کشور اول در صادرات شامل چین، عراق، کره جنوبی، امارات و هند و در واردات شامل چین، امارات، کره جنوبی، هند و ترکیه بودند که نشان می دهد که کره جنوبی در رده پنج کشور اول و آلمان و ژاپن در رده 10 کشور اول تجاری ما قرار دارند که نشان از تنوع بازار دارد؛ ضمن این که تنوع بازار از موضوعات اقتصاد مقاومتی نیز هست و تکلیفی است که باید صادرات و واردات محدود به چندکشور نباشد.
صادرکنندگان چطور می توانند به روند تک نرخی کردن ارز کمک کنند، ازجمله، شرایط خاصی درگذشته پیش می آمد که بانک مرکزی و دولت توقع مساعدت بیشتری از صادرکنندگان داشتند و این که ارز حاصل از صادراتشان را برای واردات هزینه کنند، پاسخ شما درباره این گونه توقعات چیست؟
این که اشاره می کنید دولت انتظار دارد، این انتظار در بخش پتروشیمی هاست که توافقاتی با بانک مرکزی انجام گرفته، تا صادرکنندگان این حوزه، طبق شرایطی ارز مورد نظر خود را به بازار تزریق کنند؛ البته همان طور که می دانید این ها بیشتر شرکت های خصوصی – دولتی (خصولتی) هستند که با بانک مرکزی توافقاتی دارند و در مواقعی کمک کرده اند و در برخی از مواقع نیز بانک مرکزی گله مند بوده است؛ ولی به هر حال، در موضوع صادرات غیرنفتی، بخش خصوصی واقعی که در بخش دیگر کالاها در تقسیم بندی آماری گمرک قرار می گیرد و کالا صادر می کند، با کمبود منابع مالی مواجه است و به محض این که کالایش را صادر می کند به دنبال وصول وجوه آن است تا چرخ کارخانه اش بگردد و تولید را ادامه دهد، بنابراین این که ارز از کشور خارج شود و به کشور بازنگردد، در حوزه صادرات رخ نمی دهد.
شما امروز به هر میزان ارز در هر کجای دنیا، بخواهید به راحتی می توانید خریداری و در کمتر از ۲۴ ساعت آن را دریافت کنید؛ بنابراین نیاز به این نیست که کسی کالا صادر کند و با فرایند صادرات به دنبال خروج ارز از کشور باشد.
صادرکننده واقعی قطعا کسی است که وقتی کالایی را صادر می کند، به دنبال آن است که وجوهش را دریافت کند و به داخل برگرداند تا فعالیتش را ادامه دهد و در نتیجه ارز به سیستم اقتصادی کشور برمی گردد، ولی چون باتمام بانک های بین المللی هنوز روابط کارگزاری برقرار نیست و مشکلاتی وجود دارد همچنان سیستم ارزی کشور از طریق صرافی ها معامله می کند.
ازطرف بانک مرکزی اعلام شده است که بیش از 100 بانک خارجی می توانند مبادلات ارزی را پس از برجام برای ما انجام دهند، بنابراین این جا این شائبه به وجود می آید که برخی از صادرکننده ها نمی خواهند معاملات و مبادلات پولی ومالی شان خیلی شفاف شود ولذا سمت صرافی می روند ؟
من موضوع نبود شفافیت را که اشاره کردید به شدت تکذیب می کنم، اصلا چنین چیزی نیست. شما به محض این که کالایی را صادرمی کنید اظهارنامه صادراتی تان درتمام سایت های مرتبط با پنجره واحد که درگمرک است ثبت می شود اولین جایی که متوجه می شود که شما کالایی صادرکرده اید، سازمان امور مالیاتی است که با گمرک مرتبط است، لذا صادرکننده ای که به صورت قانونی فعالیت می کند و صادرات رسمی انجام می دهد عملا فعالیت شفافی دارد .
پس چرا با وجود این فهرست یکصد و اندی بانک متوسط خارجی -البته نه بانک های بزرگ- که برای تبادلات ارزی با ایران آماده اند، صادرکنندگان ما به سمت معاملات در این بانک ها نمی روند؟
در وهله اول این صد و اندی بانکی که شما به آن اشاره می کنید، حتما و الزاما آن بانک هایی نیستند که طرف تجاری صادرکننده در آن فعالیت می کند؛ پس اگر شما می خواهید از یک خریدار کالا، گشایش اعتبار و ال سی دریافت کنید؛ او دربانکی می تواند به شما گشایش اعتبار بدهد که دارد فعالیت می کند و credit line یا اعتبار بانکی دارد، نه آن بانکی که من و بانک ایرانی اعلام می کنیم؛ از این مهم تر آن است که درست است که ما با یکصد و چند بانک خارجی ارتباط کارگزاری ایجاد کرده ایم ولی اولا این بانک ها جوابگوی تمام بانک های خریداران کالاهای ایرانی نیستند؛ ثانیا وازهمه مهم تر این که ما علاقه داریم وجوه را دریافت کنیم ولی همان بانک و مشتری به دلیل نگرانی های بعدی، حاضر نیستند پولی را به ایران حواله کنند و نگران هستند که با تحریم های بعدی آمریکا مواجه شوند و شاهد بوده ایم که چه ایرادهایی را آمریکایی ها میگیرند و بانک ها را مشمول ارقام کلانی جریمه میکنند، این ها موضوعاتی است که وجود دارد یعنی یک ترس ناخواسته یا خواسته برای کشورها به وجود آمده که مراوده با کشور ما هزینه دارد.
درپایان اگر نکته ناگفته یا توصیه ای برای مسئولان دولتی دارید بفرمایید
من فکر می کنم که ما باید به این رشد برسیم که واقعیت های اقتصادی را بپذیریم، اگر فاکتورهای اقتصادی را رعایت کردیم و دریک بخشی یکی ازشاخصه های پولی یا مالی مان مثل ارز، سکه یا طلا افزایش پیداکرد نگران نشویم، ما باید زمانی نگران شویم که شرایط نابرابر و فضای نامساعد کسب وکار درکشور حاکم باشد که به فرار سرمایه و جلوگیری از سرمایه گذاری جدید منجر بشود.