سارا صالحی - با گذر قریب به سه دهه از عمر سینمای دفاع مقدس، در بسیاری از آثار، شاهد حضور معنای عشق و دفاع در جوار یکدیگر بودهایم. گویی این گونه نوظهور سینمایی، برای حرکت و موفقیت خود ناگزیر از پرواز با این دو بال به صورت توامان است. عشق در این تعریف جدید، تغییر شکل یافته و غالبا به صورتی نمادین و غیرمستقیم القاگر مفاهیم والاتر مدنظر فیلم سازان است. امروز و به مناسبت هفته دفاع مقدس، به 10 فیلم سینمایی شاخص این ژانر با درونمایه عاشقانه نگاهی خواهیم انداخت.
هیوا
رسول ملاقلیپور
شخصیتها: عبدالرضا زهره کرمانی در نقش «حمید» و گلچهره سجادیه در نقش «هیوا»
سوژه دراماتیک: «هیوا» همسر رزمندهای جاویدالاثر به نام «حمید» است که پس از 15 سال، در پی یافتن خبری از وی، راهی مناطق جنگی میشود. در این فیلم، ملاقلیپور به ظرافت مواجهه دو نسل را با موضوع عشق به تصویر میکشد. تمثالی از یک عشق اسطورهای در سیمای «هیوا» مجسم شده؛ زنی که پس از سالها فقدان همسرش، عاشقانه به آبوآتش میزند تا اثری از وی بیابد. در مقابل، دختری به نمایندگی از نسل نو، تنها فاکتورهای ظاهری را ملاک انتخاب همسر قرار داده است.
ویژگی فیلم: «هیوا» محصول سال 1377 ملاقلیپور، برنده شش سیمرغ بلورین از هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر شد که کسب جوایز بهترین فیلم و کارگردانی در شمار برجستهترین آنهاست. در این فیلم، مفهوم عشق، به نوعی استعارهای از مسیر دنبال کردن نامههای یک رزمنده به همسرش پس از سالها دوری و چشمانتظاری، کاملاً توسط تماشاگر احساس میشود. فارغ از موسیقی متفاوت متن فیلم، از دیگر جاذبههای بصری فیلم میتوان به فلشبکهای فیلم ساز به خاطرات شیرین گذشته این زوج در مدت کوتاه زندگی مشترکشان اشاره کرد. زندهیاد ملاقلیپور، کارگردان کاربلد سینمای دفاع مقدس تلاش کرده از کلیشههای جاری فیلم سازی به شکلی هنرمندانه پرهیز کند.
روبان قرمز
ابراهیم حاتمیکیا
شخصیتها: پرویز پرستویی در نقش «داوود» و آزیتا حاجیان در نقش «محبوبه»
سوژه دراماتیک: در این اثر سینمایی، در دل داستانی با مضمون جنگ، ملودرامی شورانگیز میان مثلث عشقی «جمعه»، «داوود» و «محبوبه» رقم میخورد. محبوبه، زنی جنگزده است که پس از جنگ به خانه قدیمی خود در مناطق آلوده به مین بازگشته است. در این میان، با منطقهای خالی از سکنه و دو مرد با عوالمی متفاوت از یکدیگر، آشنا و درگیر میشود .او برای پاک سازی خانهاش از مینها و میهمانان ناخوانده، ناخواسته وارد زندگی و دنیای جمعه و داود میشود.
ویژگی فیلم: «روبان قرمز» تولید سال 1377 ابراهیم حاتمیکیاست؛ اثری که مانند دیگر آثارش در ژانر دفاع مقدس به شکلی غیرمستقیم به ادبیات این گونه وفادار است. عشق جاری در این فیلم مرتب میان سه ضلع آن، در چرخش و نوزایی است. این فیلم در فرمی نمادگرایانه، گویای نگاه فلسفی فیلمساز در بستری عاشقانه است. اثری که با وجود کشش داستانی و بازیهای چندلایه نقشآفرینان، فراتر از زمانهاش حرف برای گفتن و شنیده شدن دارد. «روبان قرمز» پس از نامزد شدن در بخشهای مختلف هفدهمین جشنواره فجر، موفق به دریافت سیمرغهای بلورین بهترین کارگردانی بخش بینالملل، نقش اول زن بخش بینالملل برای آزیتا حاجیان و نیز بهترین تدوین بخش مسابقه سینمای ایران شد.
شیدا
کمال تبریزی
شخصیتها: پارسا پیروزفر در نقش «فرهاد» و لیلا حاتمی در نقش «شیدا»
سوژه دراماتیک: «شیدا»ی کمال تبریزی با خلق دو شخصیت محوری فیلم؛ فرهاد و شیدا، قصهای عاشقانه را میان مجروحی جنگی و پرستارش در بیمارستان صحرایی تعریف میکند. این مجروحیت بیش از آن که جسمی باشد، از روح او سرچشمه میگیرد، چرا که دردهای فرهاد با قرائت آیاتی از قرآن کریم التیام مییابد. تا جایی که در نقطه طلایی پایان فیلم، شفا و احیای تلویحی فرهاد با حضور شیدا و خواندن آیاتی از کلاما... در کنار بستر بیماریاش محقق میشود.
ویژگیفیلم: کمال تبریزی، کارگردانی که در طول سالهای کار هنری خود با موفقیت انواع گونههای نمایشی را تجربه کرده، با ساخت «شیدا» در سال 1377، بعد از سر گذراندن فیلمهایی همچون «عبور»، «در مسلخ عشق» و «لیلی با من است» در ژانر دفاع مقدس، در کسب سیمرغ از جشنواره هفدهم فجر ناکام ماند. فیلم «شیدا» در قالب جنگی و دراماتیک، راوی عشق نافرجام فرهاد و شیداست تا همچنان معنای معشوق دستنیافتنی و ناپیدا باقی بماند. شیدا در حکم معشوقهای، عاشقِ ناتوان از دیدن و در حقیقت تماشاچی خود را در پی کشف و شهودی عارفانه به دنبال خود میکشد. تبریزی، زیر لایه استعارههای یادداشت عاشقانه، دادن هدیه، درخت بهارنارنج و... توصیفی معناگرایانهتر از عشق را به مخاطب ارائه میکند.
نغمه
ابوالقاسم طالبی
شخصیتها: حسین یاری در نقش «محمود» و حمیرا ریاضی در نقش «نغمه»
سوژه دراماتیک: «نغمه» نقش اول زن فیلم، سوژه فیلم سازی ابوالقاسم طالبی شده تا بار دیگر داستان عشقی ریشهدار را میان زن و شوهری بازمانده از ایام جبهه و جهاد نقل کند. قصهای که این بار از زبان محمود و نغمه به بیان مرارتهای هرروزه زندگی یک جانباز شیمیایی و همسرش میپردازد و در این میان، شیوا دختری است که به نمایندگی نسل پس از جنگ، در جریان آشنایی با این زوج، تصویر غلط خود و برخی از جوانان همعصرش را از عشق اساطیری به عشقی حقیقی اصلاح میکند.
ویژگی فیلم: «نغمه» در سال 1380 به کارگردانی و نویسندگی طالبی خلق شد ولی به جز نامزدی نقش اول مرد نهمین دوره جشنواره فیلم فجر، روی خوشی از جوایز و تحسینها ندید. این فیلم، روایت دردهای یادگاران جنگ را در بستری احساسی و دراماتیزه شده برای مخاطبانش قابل هضم میکند. عشق محمود و نغمه، به شکلی غیرمعمول و از مسیر درخواست طلاق از سوی محمود رخ مینماید. این فیلم با مواجهه جدایی و وصل در مسیر روایت داستانش، دست بیننده را میگیرد و به سطحی والاتر از رابطه زمینی میبرد. تا جایی که عشق این زن و شوهر در سکانس فرجامی فیلم به شهادت محمود گره میخورد.
دیوانهای از قفس پرید
احمد رضا معتمدی
شخصیتها: پرویز پرستویی در نقش «روزبه» و نیکی کریمی در نقش «یلدا»
سوژه دراماتیک: «دیوانهای از قفس پرید» در بطن ماجرای پرتعلیق و پیچیده عشق «روزبه» و «یلدا»، به سرنوشت جانبازی آسیبدیده از جنگ میپردازد که برای ادامه درمان در آسایشگاه بستری میشود. در این بین، یلدا با داشتن دغدغههای خانوادگی و شغلی در دادگستری، رفتهرفته از نظر توان روحی تحلیل میرود و در مقابل مشکلاتی که ضدقهرمانان فیلم برای او و پدرش پیش آوردهاند، سر خم میکند که عشق روزبه، به کمکش میرسد.
ویژگی فیلم: «دیوانهای از قفس پرید» را احمدرضا معتمدی در سال 1381 ساخت که در جشنواره فیلم فجر همان سال، ضمن دریافت سیمرغ بهترین فیلم، دو سیمرغ دیگر را هم از آنِ خود کرد. این فیلم مانند قالب آثار سازندهاش با درونمایهای ملودرام به سمت تأملات فلسفی فیلم ساز تمایل دارد. فیلمی که توانسته به خوبی از پس داستانهای فرعی متعدد طرحشده در کنار روایت اصلی عاشقانهاش برآید. عشق «روزبه» و «یلدا» در گیرودار ترکشهای ناشی از دوران جنگ و کارشکنیهای مردان بوالهوس پیرامون «یلدا» رو به زوال میگذارد که در لحظات پایانی فیلم به وصل میانجامد. گویی در این اثر انواع مظاهر هوسرانی از ثروت، قدرت و انحراف اخلاقی برای محک زدن عشق «یلدا» به «روزبه» به کار میآیند.
مزرعه پدری
رسول ملاقلیپور
شخصیتها: مهدی احمدی در نقش «محمود» و آتنه فقیه نصیری در نقش «سودابه»
سوژه دراماتیک: قهرمان داستان «مزرعه پدری»، رزمنده آسیبدیده جنگ است که طی سفری به شهر اهواز برای بررسی آخرین کتابش با همین عنوان، به همراه همسر و فرزندانش ضمن یادآوری خاطره از دست دادن آنها در اثر بمباران توسط یکی از حاضران در همایش ادبی، دچار آشفتگی روحی میشود. وی مرتب در حال رفت و آمد به دوران حضورش در جبهه و امروز است. در این بین، صحنههای رویایی ارتباط عاطفی محمود و خانوادهاش از نقاط اوج دراماتیک فیلم به حساب میآید.
ویژگی فیلم: کارنامه هنری رسول ملاقلیپور، کارگردانی 17 فیلم را نشان میدهد که «مزرعه پدری» چهاردهمین تجربه فیلم بلند وی به شمار میرود. او این فیلم را در سال 1382 ساخت و به جز چند تندیس زرین از هشتمین جشن خانه سینما، سهمی از سیمرغهای دوره بیستودوم فیلم فجر نبرد. با این حال، در دوازدهمین جشنواره دفاع مقدس به عناوین فیلم برگزیده و فیلم منتخب هیئت داوران دست یافت. تجسمبخشی رویای عشق میان محمود مشکاتیان و همسر و دو فرزند شهیدش، آن هم در مزرعه گندم یا سکانس انداختن بچهها درون حوض کوچک مزرعه از درخشانترین تصویرسازیهای عاشقانه در ضمن فیلمی جنگی است تا از خشونت صحنههای جنگ و درگیری بکاهد.
دستهای خالی
ابوالقاسم طالبی
شخصیتها: خسرو شکیبایی در نقش «امیرحسین» و فاطمه گودرزی در نقش «مریم»
سوژه دراماتیک: داستان این فیلم روایتگر یک خانواده کوچک سه نفره است که در آن پدر به موجب سالها اسارت از خانه و کاشانه دور مانده و همسر و تنها دخترش با گرفتاریهای زیادی دست به گریبان هستند. جدای از ظاهر داستان که بر محور دردسرهای «حوریه»، دختر خانواده میگردد، در حقیقت راویِ گمان اشتباه او به ارتباط پنهانی مادرش، «مریم» و خیانت به پدر غایب او است. در حالی که غالب سکانسهای فیلم، پس از بازگشت پدر به آغوش خانواده، مشحون از جلوههای عشق عمیق «مریم» و «امیرحسین» به یکدیگر است.
ویژگی فیلم: ابوالقاسم طالبی، نویسنده و کارگردان «دستهای خالی» در سال 1385 ساخت این فیلم را به پایان برد. فیلمی که با وجود کسب نکردن موفقیت چشمگیر جشنوارهای، مورد تحسین و اقبال عمومی واقع شد. اثری که در خط داستانی خود، ترکیبی از چند مضمون نامتجانس جنگی، درام، جنایی و ماورایی را به شکلی یکدست و قابل باور به تصویر میکشد. اما آن چه که بیش از دیگر محورها قابل اعتناست، نمایش یک عشق واقعی است که با گذر سالها به قوت و تازگی پابرجاست و در کوچک ترین اجزای زندگی «مریم» و «امیرحسین» رخ نشان میدهد.
روز سوم
محمدحسین لطیفی
شخصیتها: حامد بهداد در نقش «فؤاد» و باران کوثری در نقش «سمیره»
سوژه دراماتیک: روایت عاشقانه «فؤاد» و «سمیره» در بخش نخست فیلم پررنگتر جلوه میکند. سمیره، معلمی است که همراه فؤاد، از ساکنان عرب خرمشهر به تدریس در مدرسه مشغولاند و فؤاد با وجود مخالفت برادر سمیره، خواستگار اوست. به تدریج ماجرای علاقه او با اشغال شهر و پیوستن فؤاد به نیروهای ارتش عراق، وارد پیچوخمهای یک موقعیت تمام عیار جنگی میشود.
ویژگی فیلم: «روز سوم» به عنوان ششمین کار سینمایی محمدحسین لطیفی در مقام کارگردان، درامی جنگی با اقتباسی آزاد از یک ماجرای واقعی است که به سال 1385 ساخته شد. اثری که دو سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین کارگردانی جشنواره بیستوپنجم فیلم فجر را در همان سال برای لطیفی به ارمغان آورد. این فیلم، با وجود تکراری بودن سوژه، روایتی عاشقانه از مظلومیت یک شهر جنگزده و مردم بیدفاع آن را به منصه ظهور میگذارد. داستان عشقی که از فؤاد و سمیره آغاز میشود و به صورتی نمادین، به حب خانه و کاشانه، عشق به اعضای خانواده و میهنپرستی پیوند میخورد. با وجود پایان تراژیک این ماجرای عاشقانه، کشمکشهای شخصیت خاکستری فؤاد با خود و برادر سمیره برای رسیدن به عشقش از جمله جذابیتهای فیلم برای بیننده «روز سوم» است.
فرزند خاک
محمدعلی باشهآهنگر
شخصیتها: شبنم مقدمی در نقش «مینا» و همسر گمنام او به نام «مصطفی»
سوژه دراماتیک: قصه فیلم، سالها پس از جنگ و از میانه زندگی «مینا» و پسرش آغاز میشود. جایی که باید برای پاسخ گفتن به پرسشهای بیجواب پسرش درباره پدری مفقودالاثر و بازگرداندن پیکرش، راهی سفری دور و پرخطر به مناطق مرزی کشور شود.
ویژگی فیلم: محمدعلی باشهآهنگر، بیش از هر کار با فیلم «فرزند خاک» ساخته سال 1386 خود که در زمره بهترین فیلمهای دفاع مقدس است، شناخته میشود. کارگردان موفقی که جنگ را با پوست و گوشت تجربه کرده است و این مهم را میتوان از لابهلای روایت ملموس او از جنگ و آدمهای آن به خوبی حس کرد. فیلمهای «بیداری رویاها» و «ملکه» در سه مقطع تاریخی و داستانی گوناگون از دوران جنگ تحمیلی و پس از آن مبین همین نگاه است. «فرزند خاک» در دل ماجرایی عاشقانه، سختیهای زندگی مردم مناطق محروم مرزنشین غرب کشور را پس از جنگ به ظرافت تصویرسازی میکند. در این فیلم نیز شاهد نمایش عشقی غیرمستقیم ولی باورپذیر هستیم که با وجود حضور فیزیکی نداشتن «مصطفی» در جریان فیلم و اجتناب کارگردان از اشارات بیانی و رفتاری مرسوم تِمهای عاشقانه، به هنرمندی هر چه تمامتر فریاد زده می شود.
روزهای زندگی
پرویز شیخطادی
شخصیتها: حمید فرخ نژاد در نقش «امیرعلی» و هنگامه قاضیانی در نقش «لیلا»
سوژه دراماتیک: «روزهای زندگی» از ابتدا تا به انتها قصه زن و شوهری از جامعه پزشکی و پرستاری دوره جنگ تحمیلی را به تصویر می کشد که روزهای زندگیشان را با تمام گرفتاریهای زندگیهای معمولی در محیطی جنگی سپری میکنند. قصه عشق این دو، در آستانه پایان جنگ در بیمارستانی صحرایی تعریف شده است که با پذیرش قطعنامه فراز و نشیبهای فراوانی را متحمل میشوند.
ویژگی فیلم: «روزهای زندگی» پرویز شیخطادی از جمله فیلمهایی است که بستر ملودرام را بهانه طرح مفاهیمی عمیقتر میسازد، با این حال، مناسبات یک درام جنگی را رعایت و تماشاگر را به آرامی وارد دشواری یک موقعیت واقعی در جبهه میکند. عشق میان «لیلا» و «امیرعلی» در لحظهلحظه حضورشان در کنار هم در یک منطقه جنگی و تنها از مسیر فداکاریها و همراهیهایشان در برخورد با مصائب چنین فضای متشنجی برای مخاطبان قابل درک است. با وجود مخالفتهای انجمن سینمای دفاع مقدس برای ساخت این فیلم، شیخ طادی در سال 1390 به تولید آن با بودجه شخصی اقدام کرد و در سیامین دوره جشنواره فجر، پنج سیمرغ اصلی و دو دیپلم افتخار را در کارنامه خود به ثبت رساند.