شهریار پوری - سینما را خیلیها به دلیل هیجان و ضرباهنگ سریعش دوست دارند. برای این گروه چه چیزی بهتر از صحنههای تعقیبوگریز در خیابانهای شلوغ و پررفتوآمد و فرار از دست پلیس یا گروههای تبهکار است؟ «بیبی راننده» از آخرین فیلمهایی است که در این رده منتشر شده و پر است از صحنههای جذاب «ماشین بازی» به اضافه سرقت از بانک و تیراندازی. مشخصههایی که بسیاری را به دیدن فیلم ترغیب خواهد کرد. «بیبی راننده» فیلم خوب و سروشکلداری است، ادگار رایت بریتانیایی هم که قبلتر کمدیهای مستقل خوبی را ساخته بود در این جا هم موفق عمل میکند اما هم راننده فیلم با سکوت دوستداشتنیاش بهترین راننده تاریخ سینما نیست هم صحنههای تعقیب و گریزش چندان منحصربهفرد از کار درنیامده است. اگر به دنبال چنین سکانسهایی آن هم از نوع ناب و تکرارنشدنیاش هستید فیلمهای زیر را میتوانید در برنامه داشته باشید:
ارتباط فرانسوی
1971
جاهطلبی در سینما را باید با ویلیام فریدکین و کارگردانیاش در «ارتباط فرانسوی» تعریف کرد. فیلم در ایجاد صحنههای اکشن و تعقیب و گریزهایش نه تنها انقلابی در ایجاد چنین سکانسهای پرالتهابی ایجاد کرده است بلکه واقعیتی به این صحنهها داده که پیش از آن در هیچ فیلمی نمایش داده نشده بود. فریدکین دوربینی روی داشبورد خودرو قرار میدهد و دوربین دیگر را روی دست میگیرد و درحقیقت مخاطب را به درون خودروی جین هکمن میبرد. به علاوه، «ارتباط فرانسوی» چنان فیلم کاملی بود که توانست عنوان بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین فیلمنامه و بهترین تدوین مراسم اسکار آن سال را از آن خود کند.
داستان فیلم از این قرار است که کارآگاه «جیمی دوئل» (جین هکمن) به همراه دستیارش «بادی روسو» (روی شیدر) از محموله هروئینی که قرار است به نیویورک وارد شود، مطلع شده و قصد دارند جلوی آن را بگیرند. از طرفی رئیس فرانسوی قاچاقچیان به نام «آلن چارنیر» (فرناندو ری) قصد دارد به هر قیمتی شده محموله را به مقصد برساند.
نقطه گریز
1971
چندین دهه قبل، در روزگاری که هنوز خبری از جلوههای ویژه رایانهای نبود، «ریچارد سی سارافیان» کارگردان ارمنیتبار فیلمی در هالیوود ساخت که هنوز جزو بهترینهاست. در «نقطه گریز» کوالسکی (بری نیومن)، از قهرمانان جنگ ویتنام، در یک شرطبندی قصد دارد خودروی «دوج چارجر» مدل 1970 خود را از دنور به سانفرانسیسکو برساند. قرار است کوالسکی قبل از 3 بعدازظهر روز بعد در سانفرانسیسکو باشد و این یعنی 1600 کیلومتر رانندگی بیوقفه و فرار از پلیسهای ایالتی و فدرال. راننده حرفهای که برای نخوابیدن از قرصهایی خاص استفاده کرده است برای رسیدن سر ساعت مقرر به محل تحویل، باید تمام پلیسهای ایالت کالیفرنیا را پشت سر بگذارد.
سرقت در 60 ثانیه
1974
فیلم نیکلاس کیج و آنجلینا جولی به همین نام و محصول سال 2000 را فراموش کنید. صحبت از نسخه اصلیِ «سرقت در 60 ثانیه» است؛ فیلمی محصول 1974 با یک صحنه تعقیب و گریز 40 دقیقهای که در آن 93 خودرو حسابی نابود میشوند.
«سرقت در 60 ثانیه» را هنری هالیکی ساخته که به سلطان تصادف خودروها مشهور است و خودش هم در جریان یک تصادف رانندگی در هنگام ساخت دنباله همین فیلم کشته شد. فیلم در دیگر جنبهها شاید حرف زیادی برای گفتن نداشته باشد اما همان سکانسهای تعقیب و گریزش کافی است تا آن را جزو بهترینها قرار دهیم.
برادران بلوز
1980
مسیری 170 کیلومتری، یک باک پر از بنزین، دو برادر، یک کیف پر از پول و دشمنانی که به دنبال پول یک یتیمخانه هستند. اینها اجزای تشکیلدهنده خط داستانی یکی از بهترین فیلمهای تعقیبوگریز سینما هستند. «الوود» (دان آیکروید) و «جیک» (جان بلوشی) برادران بلوز هستند که باید پول یتیمخانهای را که خود در آن جا بزرگ شدهاند حفظ کنند. در این مسیر نازیها، گروههای رقیب و البته پلیسها به دنبال آنها هستند. جان لاندیس کارگردان فیلم در «برادران بلوز» از 60 خودروی پلیس و 40 بدلکار استفاده کرده است.
زندگی و مرگ در لسآنجلس
1985
ویلیام فریدکینِ بزرگ، حدود پنج دهه پیش، در حال رانندگی خوابش میبَرد. اما خیلی زود چشمانش را باز میکند و متوجه میشود که در مسیر مقابل قرار دارد! فریدکین در این حادثه آسیبی نمیبیند ولی 20 سال بعد حسش را در «زندگی و مرگ در لسآنجلس» به روی پرده نقرهای منتقل میکند. فیلم، داستان «ریچارد چانس» (ویلیام پترسون) و «جان یوکویچ» (جان پانکو) است که تحت تعقیب یک گروه گنگستری خطرناک هستند، هیجان اما از زمانی آغاز میشود که آنها برخلاف حرکت خودروها با سرعتی بسیار زیاد در بزرگراه در حال حرکت هستند و باید از ماشینهای روبهروی خود و تیراندازیهای سنگین جان سالم به در ببرند.
ترمیناتور 2: روز داوری
1991
ترمیناتور سوار بر موتورسیلکت به همراه یک نوجوان از دست شیطان فرار و یکی از بهترین صحنههای تعقیبوگریز را ایجاد میکند. اینها در «ترمیناتور 2: روز داوری» رخ میدهد، جایی که وانت «مرد جیوهای» (رابرت پاتریک) دیگر خودروها را نابود و از روی پل پرواز میکند تا «جان کانر» (ادوارد فرلانگ) را بگیرد. «ترمیناتور» (آرنولد شوارتزنگر) اما سوار بر موتورسیکلت «هارلی دیویدسون» خود از راه میرسد و با اسلحهاش، شیطان را هدف میگیرد. «ترمیناتور 2: روز داوری» به کارگردانی جیمز کامرون از بهترین فیلمهای دهه آخر قرن بیستم و جزو محبوبترین فیلمهای تاریخ سینما در این گونه است.
رونین
1998
«رونین» را با رابرت دنیروی به یادماندنیاش و ژان رنوی سرحال و قبراقش میتوان در فهرستهای مختلفی از بهترینهای سینما قرار داد. گذشته جان فرانکهایمر کارگردان فیلم و صحنه تعقیبوگریز در خیابان، رونین را در این دستهبندی هم در بالای فهرست قرار میدهد. فرانکهایمر در جوانی راننده ماشینهای مسابقه بوده و حس و تجربهاش از پشت فرمان را به خوبی به فیلمش منتقل کرده است. فیلم درباره نزاع چند گروه روس، ایرلندی و آمریکایی بر سر کیفی است که مدارک مهمی در آن قرار دارد. در این میان «سام» (رابرت دنیرو) که وانمود میکند از سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا خارج شده است با همکاری با گروهی که میخواهد این کیف را از دسته روسی برباید درصدد دستیابی به آن است. هیچ فیلمی مانند «رونین» سرعت بالا را به مخاطبش منتقل نمیکند. سرعت چنان در این فیلم بالاست که آدرنالین به بالاترین حد خود میرسد، آن هم تنها به این دلیل که فیلم از 300 راننده بدلکار سود میبرد که خودروهایی با سرعت واقعی 200 کیلومتر در ساعت را جلوی دوربین هدایت میکردند.
سریع و خشمگین
2001
همهچیز از این فیلم شروع شد. اولین «سریع و خشمگین» وقتی پل واکر هنوز زنده بود و در کنار ون دیزل صحنههای تعقیبوگریزی بهیادماندنی را رقم زدند. در تمام قسمتهای بعدی مجموعه، صحنههایی وجود دارد که از نظر تعقیب و گریز با خودرو، داستان و همینطور از لحاظ فنی، از سکانسهای پرالتهاب قسمت اول حرفهایتر هستند اما وقتی از یک کار خوب نام برده میشود همیشه اولینها بیشتر در یاد میمانند.
یکی از بهترین سکانسهای فیلم، صحنهای است که «برایان» (واکر) و «دام» (دیزل) در کنار هم و به طور مساوی در حال مسابقه هستند، در جلوی آنها ریل راهآهن قرار گرفته و قطاری به سوی آنها میآید. هر دو موفق میشوند از روی ریل و پیش از رسیدن قطار بپرند اما ماشین دام در لحظه آخر تصادف میکند و روی هوا در حال چرخ خوردن است. این صحنه «سریع و خشمگین» را نمیتوان از یاد برد.
شغل ایتالیایی
2003
وقتی صحبت از صحنههای تعقیبوگریز سینمایی مطرح میشود نمیتوان از «شغل ایتالیایی» گذشت. ماشینسواری مینیمایزها در ایستگاه متروی لسآنجلس از مهیجترین صحنههای اکشن هزاره جدید است. فیلم داستان یک گروه تبهکار فوق حرفهای است که تلاش میکنند یک جواهر 35 میلیون دلاری را بدزدند. خود این جواهر اما قبلاً توسط یک گروه گنگستر ایتالیایی ربوده شده و در گاوصندوقی در ایتالیا به شدت تحت حفاظت است. در این فیلم که گَری گِری آن را کارگردانی کرده است، مارک والبرگ، شارلیز ترون، جیسون استاتهام و ادوارد نورتون حضور دارند.
نکته جالبتوجه این که حضور خودروهایی با موتورهای سوخت بنزینی در تونلهای متروی لسآنجلس ممنوع بوده و گروه سازنده به جای آن از موتورهای برقی استفاده کردهاند و بازیگران تقریباً در بیشتر صحنهها خود پشت فرمان قرار گرفتهاند و کمتر از بدلکار استفاده شده است.
ماتریکس: بارگذاری مجدد
2003
درباره بهتر بودن اولین «ماتریکس» از دنبالههایش اتفاقنظر وجود دارد، با این حال نمیشود از صحنه تعقیبوگریز نسخه دوم در بزرگراه به راحتی گذشت. سکانسی که مأموران نامیرا به دنبال «لئو» قابلیتهای فراانسانی خود را روی پرده به رخ میکشند، صحنهای پر از پرواز خودروها در آسمان و البته تیراندازیهای گسترده. برادران واچوفسکیِ آن زمان، 10 دقیقه پرالتهابی ایجاد کردند که علاوه بر ماشینسواریهای متعدد و تیراندازی، مقادیری هم فانتزی، شمشیربازی و جادو به آن اضافه شده بود.
تصویربرداری این سکانس هم از سختترین مراحل ساخت «ماتریکس: بارگذاری مجدد» بوده و همین 10 دقیقه در چندین ایالت فیلمبرداری شده است. به طور خاص 2.5 کیلومتر آزادراه اختصاصی برای این فیلم ساخته شده است و از چندین فرودگاه نظامی و جادههای در دست ساخت استفاده شد!
رانندگی
2011
فیلمهای مهم و موفق تعقیبوگریز قرار نیست همیشه رانندههای پرجنبوجوش داشته باشند. گاهی این رانندهها شخصیتهای خونسردی هستند که سبقت و پشت سر گذاشتن خودروهای پلیس، سادهترین کاری است که در طول روز انجام میدهند. رایان گاسلینگ شخصیت اصلی رانندگی از همین موارد است. فیلمِ نیکلاس ویندینگ رافن، با موسیقی و فیلمنامه تحسینبرانگیزش یکی از بهترین فیلمهای تعقیب و گریز و البته تریلر چند سال اخیر به حساب میآید.
فیلم داستان رانندهای است که روزها بدلکار فیلم است و شبها سارقان را از صحنه جرم دور میکند.
مکس دیوانه: جاده خشم
2015
در تمام مجموعه «مکس دیوانه» تعقیبوگزیرهایی وجود دارد که میتوان همه آنها را در این فهرست قرار داد. اما این آخری، «جاده خشم» به حافظه تاریخی نزدیکتر است و با آن موسیقی حیرتانگیزش نباید آن را از قلم انداخت. خشونت و فضاسازیهای جرج میلر در این فیلم با بازی شارلیز ترون (فیریوسا) حسابی دیدنی است. در این تعقیب خودروهای تقویتشده با آن چهرههای انسانهای اولیهگونه، «مکس» (تام هاردی) و «فیریوسا» چیزی که بیش از همه جلبتوجه میکند انفجارها و تبادل آتش است.