جهت گیری های راهبردی امام باقر(ع) برای اصلاح جامعه
گروه اندیشه
info@khorasannews.com
دوران امامت امام محمدباقر(ع) در حالی آغاز شد که به دلیل تلاشهای پدر بزرگوارشان، امام سجاد(ع)، شرایط برای گسترش آموزههای اصیل اسلامی، بیش از گذشته فراهم شد. از سوی دیگر، درگیریهای داخلی دستگاه خلافت اموی، فضایی را ایجاد کرده بود که امام(ع) میتوانست با استفاده از آن، مجال بیشتری برای عرضه این مفاهیم به مردم داشته باشد. در این بین، آن حضرت با در پیش گرفتن راهبردهای ویژه و جهتگیریهای به موقع و مؤثر، عمق تأثیر فعالیتهای خود را در جامعه، افزایش داد. آن چه در پی میآید، خلاصهای از کتاب «شکافنده علوم، حضرت امام محمدباقر(ع)»، از مجموعه «پیشوایان هدایت» است که توسط «سیدمنذر حکیم» و همکارانش، به رشته تحریر درآمده است.
گوناگونی شیوه های هدایت
در دوران امامت امام محمد باقر(ع)، اگر چه حاکمان و دستگاه های اداری و سیاسی آنان، از اصول ثابتی که بر پایه قرآن کریم و سنّت پیامبر اکرم(ص) استوار است، دور شده بودند، امّا از نظر ظاهر و در مقابل عموم مردم، به داشتن مبانی فکری و تشریعی اسلام تظاهر میکردند. در چنین شرایطی، امام باقر(ع) در اصلاح جامعه و پاسداری از ارزشهای اسلامی، نقشی راهبردی بر عهده داشت. روش آن حضرت در اصلاح جامعه، با تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی، تغییر میکرد و امام(ع) در برخورد با حاکمان جائر اموی و انحرافات مختلفی که جامعه از آن ها رنج میبرد، راهکارهای متفاوتی اتخاذ میفرمود. با این حال، میتوان راهبردهای اصلاحگرانه امام باقر(ع) را در دو جهتگیری مختلف خلاصه کرد: نخست، فعالیّت در میان اقشار مختلف مردم، بدون در نظر گرفتن ویژگیهای مذهبی آن ها؛ برای بازگرداندنشان به صراط مستقیم و ارائه آموزههای اصیل اسلامی به آن ها؛ دوم، ایجاد یک جمعیّت صالح و کارآمد برای ترویج تعالیم نورانی شریعت در اقصی نقاط جهان اسلام.
جهتگیری نخست: فعالیت عمومی
امام باقر(ع) برای اجرای طرح اصلاحی خود در جامعه، دو محور اساسی را در نظر گرفت. این محورها عبارت بودند از:
1-اصلاح فکر و عقیده: امام(ع) با جامعهای روبهرو بود که به دلیل بحران درهم آمیختگی مفاهیم، تقلید کورکورانه و سطحی نگری در عرصه فکر و اندیشه، گرفتار تحریف مفاهیم ناب اسلامی شده بود. آن حضرت در گام نخست، مسئله پیرایش تفکرات عامه از تحریفات و مغالطات را در دستور کار قرار داد. مهم ترین رویکرد امام(ع) در این عرصه، تشویق مردم به دوباره اندیشیدن و درست اندیشیدن بود. در همان حال، امام باقر(ع) با «ردّ افکار و عقاید مخرّب و مذاهب منحرف»، به مبارزه با افرادی برخاست که با سوءاستفاده از اعتقادات صادقانه مردم، دکان بازکرده بودند و به اشاعه افکار ضاله میپرداختند. نکته جالب توجه اینجاست که تقابل امام(ع) با چنین افرادی، با مبارزه آن حضرت علیه غُلُوْ کنندگان نسبت به جایگاه اهلبیت(ع) آغاز شد و سپس، دیدگاههای انحرافی دیگر را در بر گرفت. باقرالعلوم(ع) به اصحاب خود میفرمود:«لا تضعوا علیّاً دون ما وضعه ا... ولا ترفعوه فوق ما رفعه ا...؛ نه علی(ع) را پایین تر از آنچه خدا برایش قرار داده [است،] بیاورید و نه او را بالاتر از مقامی که خداوند برایش قرار داده [است،] ببرید.» آن حضرت، با ارائه دلایل منطقی مبتنی بر قرآن و عقل، به نفی تفکرات منحرفی همچون مرجئه، جبریه و مانند آن ها میپرداخت و از این طریق، جامعه را درباره انحرافات موجود، حساس میکرد.یکی دیگر از راهکارهای امام باقر(ع) برای اصلاح فکر و عقیده عامه مردم، بحث و مناظره با افرادی بود که تفکرات انحرافی را اشاعه میدادند. این مناظرات تأثیر بسیار زیادی بر جلوگیری از اشاعه این دیدگاهها داشت. آن حضرت، با از خود راندن فقیهان درباری و به نقد کشیدن رفتار و کردار آن ها، ذهن جامعه را درباره رفتار سوء این گروه، آگاه میکرد و در همان حال، با دعوت مردم به دریافت آموزههای دینی از سرچشمه زلال وحی و خاندان پیامبر(ص)، به ارائه مفاهیم بنیادی آموزههای اسلامی به مردم میپرداخت. یکی از مهم ترین این آموزهها، اندیشههای سیاسی اسلام و تبیین مفاهیم بنیادی آن بود. امام باقر(ع) این مفاهیم را با دعوت به امر به معروف و نهی از منکر و جا انداختن این فریضه دینی در ذهن عموم و نیز ارائه تعریف صحیح از اصطلاحات سیاسی اسلام مانند ولایت و امامت، به مردم ارائه میکرد. در این رویکرد، رسوا کردن دستگاه جائر خلافت اموی، یکی از اصلیترین اقدامات بود. امام باقر(ع) با تشریح مظالم امویان، مردم را به دوری و همکاری نکردن با آن ها دعوت میکرد و با اتخاذ مواضع مستقیم و مؤثر، انحرافات حاکمان را به مردم نشان میداد.
2-اصلاح اخلاقی و اجتماعی: بخش مهمی از مشکلات جامعه، ریشه در مشکلات و انحرافات اخلاقی و اجتماعی دارد. امام باقر(ع) به این مسئله توجه فراوانی داشت و طرحهایی را برای اصلاح آن، با وجود همه محدودیتهایی که درباره آن حضرت اعمال میشد، اجرا کرد. در وهله نخست، آن حضرت به معرفی معیارها و ارزشهای اخلاقی در دین اسلام پرداخت. گام بعدی، دعوت مردم به پیاده کردن سنت نبوی بود. امام(ع) با نشر احادیث نبوی که دربرگیرنده مفاهیم بلند اخلاقی بود، راه را برای آشنایی بیشتر مردم با این آموزهها هموار میکرد. فایده دیگر این اقدام، مقایسه وضعیت موجود با آموزههای پیامبر(ص) و پی بردن به جدا بودن راه خلفای جائر اموی از راه اسلام بود. افزون بر این، امام باقر(ع) با دعوت مردم به رعایت مکارم اخلاق و ایجاد جو برادری و مودت در جامعه، میکوشید تا بخشی از آسیبهای اجتماعی موجود را تعدیل کند. موضوع دیگری که از سوی آن حضرت برای اصلاح اخلاقی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفت، اصلاحات اقتصادی بود. با وجود اینکه حکومت در دست امویان قرار داشت، امام باقر(ع)، اولاً با ترویج مفاهیم بنیادی اقتصاد اسلامی و ثانیاً با عمل به آن ها، ذهن مردم را درباره این مقوله مهم، حساس میکرد و باعث توجه بیشتر به مسئله اصلاحات اقتصادی در جامعه میشد. آن حضرت تولید ثروت برای رفع نیاز محرومان و ایجاد رفاه در جامعه را، عملی پسندیده میدانست و میفرمود: «هر کس با هدف بی نیاز شدن از مردم، توسعه زندگی برای خانواده و دستگیری از همسایگان، رزق و روزی را در دنیا طلب کند، در روز قیامت به گونه ای خداوند متعال را ملاقات می کند که صورتش مانند قرص ماه می درخشد.»
جهتگیری دوم: تربیت نیروهای صالح
یکی از مهم ترین اقدامات امام باقر(ع) برای اصلاح جامعه، تربیت نیروهایی بود که بتوانند با آگاهی و عملشان، به عنوان الگویی مؤثر مطرح شوند. این رویکرد در زمان امامان قبلی(علیهمالسلام) نیز، دنبال میشد؛ اما در دوران امامت امام باقر(ع)، با توجه به شرایط موجود، فعالیت برای تربیت چنین گروهی، با گستردگی بیشتری دنبال شد. نیروهای صالح، پیش از هر چیز، متخلق به اخلاق اسلامی بودند. شاگردان خاص امام باقر(ع)، افزون بر علم و دانش، از مکارم اخلاق نیز، برخوردار بودند. اهتمام امام(ع) به تربیت این گروه، برای پیشبرد اهداف اصلاحی در جامعه و ضرورت مزین بودن آن ها به دو سلاح علم و اخلاق، باعث تربیت افرادی شد که بعدها، نقش مهمی در گسترش آموزههای اهلبیت(ع) داشتند. آن حضرت درباره ویژگیهای اخلاقی و رفتاری نیروهای صالح خود میفرمایند:«انما شیعة علیّ، المتباذلون فی ولایتنا، المتحابّون فی مودّتنا، المتزاورون لإحیاء أمرنا، الذین إذا اغضبوا لم یظلموا وإذا رضوا لم یسرفوا، برکة علی من جاوروا، سلم لمن خالطوا؛ همانا شیعیان علی(ع)، کسانی هستند که در راه ولایت ما از خود گذشتگی میکنند، آنان در راه مودّت ما به یکدیگر عشق میورزند، برای زنده کردن امر ما با یکدیگر ملاقات میکنند، آنان چناناند که اگر خشمگین شدند، ستم روا نمی دارند و اگر خشنود شدند، دست به زیاده روی نمی زنند، با هر کس همنشین و مجاور شوند، برای او باعث خیر و برکت هستند و با هر کس رفت و آمد کنند، با خود سلامت و امنیّت به همراه می آورند.»