بررسی ابعاد فردی و اجتماعی رواج فرهنگ نمایش و خودنمایی
تعداد بازدید : 139
بـــازار داغ شــوآف
نویسنده : مرجان دهقان | روزنامهنگار
خودنمایی یا همان «شوآف»، پدیده جدیدی نیست اما این روزها، شکل و شمایلش تغییر کردهاست. رفتاری که در گذشته ویژگی بارز افراد نوکیسه قلمداد میشد و در باور عمومی واکنشهای منفی دریافت میکرد، امروز به روشی برای رقابت تبدیل شدهاست و با واکنشهای مثبتی که به همراه دارد، هر روز بیشتر تقویت میشود. اگر در گذشته با افرادی روبهرو بودیم که ثروت و دارایی خود را به رخ بقیه میکشیدند تا به این وسیله دیگران را تحت تاثیر قرار دهند و برای خود توجه و احترام بخرند، امروز کار به شوآفِ کتابخوان بودن، عشق ورزیدن به شریک زندگی، فعالیتهای خیرخواهانه، حمایت از حیوانات و توجه به محیطزیست رسیده است. مفاهیمی که هر کدام در جای خود ارزشمند هستند اما وقتی در دام سطحیکاریهای ناشی از شوآف میافتند از معنای حقیقیشان فاصله میگیرند. مصداق این قبیل رفتارها نیز بیشمار است و منحصر به قشر یا طبقهای خاص نیست اما در این بین، شوآف چهرههای معروف و فعالان رسانههای جمعی، بیش از هر گروه دیگری به چشم میآید؛ از شوآف جمعی از بازیگران با عیادت از بازیگر بیمار پیشکسوت و کمکرسانی به زلزلهزدگان کرمانشاه تا آقای بازیگری که به ناشیانهترین شکل ممکن، جلوی دوربین ژست کتاب خوانی گرفتهاست. امروز همه ما به یک رسانه شخصی مجهز شدهایم که قطعا مزایای مثبت بسیاری برایمان به همراه دارد اما گاهی بیشتر از آنکه در خدمت رشد و آگاهی ما باشد، در خدمت خودنمایی است. شمار رو به افزایش شومنها زنگ خطری است تا از خودمان بپرسیم این میل بیمارگونه برای دیده شدن از کجا نشئت میگیرد و ادامه آن چه تبعاتی را به دنبال دارد. در پرونده امروز زندگی سلام برای درک بهتر این موضوع از یک روانشناس و جامعهشناس خواستهایم ابعاد فردی و اجتماعی شوآف را برایمان تبیین کند. با ما همراه شوید.
یادداشت شفاهی دکتر عباس رمضانی فرانی، روانشناس بالینی درباره وجه روانشناسانه رفتارهای نمایشی
شوآف از میل بیمارگونه به دیدهشدن نشئت میگیرد
نیاز به توجه و تایید شدن یک نیاز طبیعی است که در همه ما وجود دارد اما وقتی این نیاز سرکوب یا بیش ازاندازه به آن توجه شود، ممکن است منجر به رفتارهای نمایشی و شوآف شود. همه نیازهای طبیعی انسان علت و کارکرد ویژهای دارند. به طور مثال ما نیاز به غذا خوردن داریم تا انرژی بدنمان را برای فعالیتهای روزمره تامین کنیم. نیاز به توجه و تعلق هم یکی از دلایل مهم بقای نسل انسان است؛ چون بدون این نیاز، انسان تمایلی به برقراری ارتباط بهویژه روابط عاطفی با دیگران نداشت و در نتیجه به تدریج نسل انسان از بین میرفت اما در رفتارهای نمایشی، نیاز به توجه کارکرد طبیعی خود را از دست میدهد و فرد صرفا میل بیمارگونهای به دیدهشدن دارد. این افراد با رفتارهای نمایشی خود تلاش میکنند اعتماد به نفس بالایشان را به رخ دیگران بکشند اما در واقع از درون ضعیف هستند. به همین دلیل بیش ازاندازه به نظر و حرف دیگران اهمیت میدهند و ساعتها وقتشان را صرف جلب توجه اطرافیانشان میکنند. آنها به دنبال شنیدن تعریف و تمجید از دیگران هستند و از مرکز توجه بودن لذت میبرند و اگر این توجه نباشد، احساس بدی پیدا میکنند. امروزه شوآف صرفا یک مسئله فردی نیست و به مفهومی فراگیر و اجتماعی تبدیل شدهاست که در لایههای مختلف اجتماع دیده میشود؛ از مسئولانی که در واقع کاری انجام نمیدهند اما شوآف دلسوز و پیگیر بودن دارند تا هنرپیشههایی که به جای پرداختن به حرفه خود در هر زمینهای که قابلیت دیده شدن دارد، دخالت و اظهارنظر میکنند. به همین دلیل شخصیتهای نمایشی بیش از حد جلوهگری میکنند و به اشتباه الگوی نوجوانان و جوانان قرار میگیرند. بخشی از این پدیده به دلیل فرهنگ جامعه ماست که رفتارهای نمایشی در آن تبلیغ میشود و البته آثار مخربی بهجا میگذارد، زیرا اشخاص بهجای آنکه به عمق و واقعیت یک موضوع بپردازند، صرفا وانمود به انجام آن میکنند؛ در نتیجه سطحیکاری رواج مییابد و باعث سردرگمی جامعه میشود. علت دیگری که شوآف را از یک رفتارشخصی به یک پدیده اجتماعی تبدیل کرده، جامعه جوان ایران است. حالتهای نمایشی در دوره جوانی بیشتر رواج دارد که بخشی از آن طبیعی است. نبود فضاهای مناسبی که جوانان بتوانند در آن ابراز وجود کنند و مورد توجه قرار بگیرند باعث شدهاست تا برخی جوانان برای دیدهشدن دست به انجام رفتارهای عجیب در جامعه و انتشار آن شبکههای اجتماعی مجازی بزنند. و در ادامه، فراگیر شدن رفتارهای شوآفگونه جوانان که بخش گستردهای از جامعه ایران را شامل میشود، باعث شدهاست تا این ویژگی به افرادی که سن بیشتری دارند نیز سرایت کند.
یادداشت دکتر حامد بخشی، جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی درباره هویت نمایشی افراد که منجر به شوآف میشود
«انسان نمایشی»، گونه جدیدی از انساناجتماعی
جامعه شناسان کلاسیک و مدرن به خوبی نشان دادهاند اگر درگذشته منزلت اجتماعی افراد ناشی از پایگاه اقتصادیشان بود، امروزه سبک زندگی، آن را تعیین میکند. سبک زندگی یک مفهوم نوین است که با «مصرف» قرابت زیادی دارد. از این رو افراد برای بالارفتن از سلسله مراتب اجتماعی تلاش میکنند تا سبک مصرفی خود را مطابق با آن چه جامعه به آن ارزش میدهد نزدیک کنند. طبقات بالا تلاش میکنند با نشانگان مصرفی پرتجمل، خود را دسترس ناپذیر و در نتیجه مورد احترام نشان دهند. طبقات متوسط و پایین نیز تلاش میکنند تا هرچه بیشتر خود را به معیارهای مصرفی طبقات بالا نزدیک کنند. مصرف، ویژگی نمایشی دارد و برای تعیین منزلت اجتماعی باید «دیده» شود. در گذشته این نمایش مصرف با دعوت دیگران به منزل (نمایش وسایل زندگی) و جلوهگری در بیرون (نمایش پوشاک و خودرو) خلاصه میشد اما ظهور رسانههای اجتماعی امکان انتشار این نمایش مصرفی به دیگرانی که بهطورمستقیم آنها را ندیدند، فراهم کردهاست. بدین ترتیب هویتی که قبلا در داراییها تعریف میشد امروزه در مصرف باز تعریف شدهاست و در نتیجه افراد دارای یک «هویت نمایشی» شدهاند. تمایل زیاد به قرار گرفتن در موقعیتهای مورد احترام جامعه، تلاش برای جعل مصرف با استفاده از کالاهای تقلبی یا وانمود کردن به الگوی مصرف طبقات بالای جامعه، ناشی از هویت نمایشی افراد است. از سوی دیگر درحالیکه پیش از این خودداری از جلوهگری با داشتهها گونهای ادب یا ارزش اخلاقی نظیر فروتنی و تواضع قلمداد میشد، بخشی از هویت انسان مصرفی امروز را این جلوهگریها تشکیل میدهد بنابراین در جامعه امروز شاهد گونه جدیدی از انسان اجتماعی یعنی «انسان نمایشی» هستیم که محصول جامعه مصرفزده است. جامعهای که ارزشها و هنجارهای اجتماعی خود را به جای تولید، خلاقیت و روابط اجتماعی رضایتبخش در مصرف تعریف میکند و آن را جایگزینی واحد برای همه نداشتههای یک زندگی مطلوب میداند. غافل از اینکه مصرف، خصلتی سیریناپذیر دارد و در رقابت با دیگران، همواره فرد را در نوسانی بین رضایت و سرخوشی لحظهای قرار میدهد. چنین است که انسان مصرفی و جامعه مصرفزده که نمود هرچه بیشتر مصرف فردی در زندگی روزمره هستند، یکدیگر را از طریق هر آن چه در دسترس است، اعم از رسانهها، شبکههای اجتماعی و حضور در مجامع عمومی، باز تولید میکنند.
مرور تعدادی از رفتارهای نمایشی چهرهها که در فضای حقیقی و مجازی، واکنش منفی در پی داشت
«محمدرضا گلزار» که این روزها برنامه تلویزیونی «برنده باش» را اجرا میکند، چندوقت پیش برای ترویج کتاب خوانی عکسی در صفحه رسمی اینستاگرام خود منتشر کرد که بازتابهای زیادی داشت. او در مقابل قفسه نوشت افزار یک فروشگاه، مشغول ورق زدن یک کتاب عکس بود و در کپشن از مخاطبانش پرسید «چقدر کتاب میخونید؟». تعداد قابلتوجهی از کاربران مجازی معتقد بودند باید این سوال را خیلی جدی از خود ایشان پرسید چون کتاب دست آقای ستاره، در اصل متنی نداشت.
«جمشید مشایخی» بازیگر پیش کسوت سینمای ایران، مدتی قبل به دلیل بیماری و شرایط بد جسمانی در بیمارستان بستری شد و تعدادی از بازیگرانِ نهچندان معروف برای عیادت از او به بیمارستان رفتند. تا اینجا همهچیز قابلقبول بود تا این که عکسهای یادگاریِ این بازیگران در کنار مشایخیِ بیمار با چهره و نگاهِ رقتانگیز، منتشر و مرزهای شوآف را جابهجا کرد. با دیدن این تصاویر، این سوال پیش میآید که آیا نمیشد در آن شرایط بیخیال گرفتن و انتشار عکس دستهجمعی شد؟
سال گذشته عکسهای جشن ازدواج مجدد «بهاره رهنما» در فضای مجازی هم بهعنوان نمونهای بارز از شوآفِ خوشبختی و خوشحالی، با حرف و حدیثهای بسیاری همراه بود. تعداد زیادی از کاربران سوال داشتند آیا نمیشد خانم رهنما صرفا با یک عکس معمولی، از ازدواج مجدد خود خبر دهد و حتما لازم بود تصاویر مجلس لوکس و فاخر خود را در شرایطی که بسیاری از جوانها از عهده یک جشن ساده هم بر نمیآیند، به رخ دیگران بکشد؟
زلزله کرمانشاه در سال گذشته، رنج زیادی آفریــد اما در بین این حجم گسترده ازاندوه، عدهای سلبریتی بدون در نظر گرفتن وضعیت روحی زلزلهزدگان، بهجای انجام کارهای مهمتری که به بهبود سریع شرایط معیشتی آنها کمک کند، مشغول انتشار عکسهای یادگاریِ خود با زلزلهزدگان در فضای مجازی بودند. عکس خوشحال و خندان «نوید محمدزاده» با یکی از اهالی، یکی از همین تصاویر بود که حاکی از تضاد عمیق و قابلتامل بود و بازتابهای منفی بسیاری از سوی مردم به دنبال داشت.