- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مرکز آمار ایران در گزارشی، وضعیت مصرف برخی از اقلام خوراکی و طرح فرهنگ رفتاری خانوار را در سال ۹۶، بررسی کرده است.به گزارش مهر، مرکز آمار ایران در گزارشی، وضعیت مصرف برخی اقلام خوراکی افراد 15 ساله و بیشتر در سال 96 را اعلام کرد.9.78 درصد افراد 15 ساله و بیشتر، در هفته شیر مصرف کرده اند. این درصد برای نوشابه8.54 درصد بوده است.4.98 درصد افراد 15 ساله و بیشتر در سال96در هفته میوه مصرف کردهاند.حدود 24 درصد از افراد 15 ساله و بیشتر در سال 96 در ماه ماهی مصرف نکرده، در حالی که 48 درصد از فست فود و 41 درصد غذای بیرون از منزل مصرف کردهاند.سرانه مصرف برخی از اقلام خوراکی افراد 15 ساله و بیشتر در سال 1396 به این شرح بوده است:تاثیر تبلیغات صدا و سیما در 0.2 درصد از افراد برای خرید پوشاک.همچنین این مرکز، طرح فرهنگ رفتاری خانوار مرکز آمار ایران در سال 96 را بررسی کرد.بر این اساس، تماشای ویترین های فروشگاههای پوشاک با 81.5 درصد روشی بوده است که افراد 15 ساله و بیشتر اظهار کردهاند که پوشاک خود را با توجه به آن انتخاب کرده اند.1.3 درصد بر اساس تبلیغات محیطی، ٧ درصد بر اساس پیشنهاد دوستان و نزدیکان، 6.2 درصد مطابق مد در جامعه، 0.2 درصد بر اساس مشاهده برنامه های سیمای جمهوری اسلامی ایران، 0.7 درصد با توجه به شبکه های اجتماعی، 0.1 درصد بر اساس برنامه های ماهوارهای و 3.3 درصد به دیگر روشها پوشاک خود را انتخاب کرده اند.اولویت 34.4 درصد افراد 15 ساله و بیشتر در خرید پوشاک، پوشاک تولید داخل و 7.6 درصد پوشاک خارجی بوده است.برای 58 درصد افراد نیز اولویت خاصی بین پوشاک داخلی و خارجی وجود نداشته است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
غفوریان-فقط کافی است خودمان را برای یک لحظه جای او تصور کنیم؛ یعنی تصور کنیم دو دست و دو پا نداریم، به علاوه پاها هم از بالای زانو قطع شده و به دلیل کوتاه بودن توانایی را به حداقل رسانده باشد. حالا تصورمان از زندگی پیش رویمان چگونه خواهد بود.آقاسیدرضا سجادنیا که دوستان دوره جنگ، او را به سیدرضا بشگرد می شناسند، همان جانبازی است که دو دست و دو پایش را در عملیات والفجر یک در سال 1362 برای وطن و آرمان هایش تقدیم کرده است. ماجراهای مجروحیت و سختی های قطع شدن نوبت به نوبت دست ها و پاهایش، قصه ای طولانی و به اندازه چند کتاب است. اما وقتی پای خاطراتش می نشینی، خیلی جذاب و با جزئیات همه را تعریف می کند. با همه دشواری ها و رنج ها و دردهایی که طی این سال ها داشته، اما می گوید من همان رزمنده سال 1362 و زمان مجروحیت هستم.او یک آرزو دارد و آن هم «شهادت» است. در یک شب زمستانی به اتفاق همرزم او، سیدمسعود سادات شکوهی و با کمک هیئت شهدای ادوات به خانه او رفتیم و پای صحبت ها و خاطراتش نشستیم. سیدرضا سجادنیا(بشگرد) چهار فرزند و هشت نوه دارد که امروز لحظات خوشش را با آن ها و همسرش تقسیم می کند.در عملیات والفجر یک به عنوان دیده بان توفیق حضور داشتم که ساعت 8صبح روز سوم فروردین 62 در این عملیات مجروح شدم. قصه مجروحیتم از این قرار است: عصر دوم فروردین چند نیرو برای جایگزینی ما آورده بودند و قرار بود فردا صبح (یعنی روز سوم فروردین) من به عقب برگردم و نیروی جدید جایگزین من شود. آن جا دوستی داشتیم به نام آقای صغیری. صبح روز سوم ایشان آمد به سنگر ما و گفت من می روم پیش آقای احسان نوری -که در همان جا شهید شد- تا بگویم آماده شود سه نفری با هم به عقب برگردیم. آقای صغیری یک دیده بان هم به جای من مستقر کرد و من از سنگر بیرون آمدم. رفتم به طرف سنگر کناری که یک جیب خشاب بگیرم. چون می خواستیم از منطقه خارج شویم، سلاح و تجهیزاتی را که همراه داشتیم باید تحویل می دادیم. من جیب خشابم را گم کرده بودم و آن لحظه به سنگر کناری رفتم، برای این که از آن ها یک جیب خشاب بگیرم. فاصله سنگر ما تا سنگر کنار ۸-۷متر بود. آن جا سه نفر بودند و با من شدیم چهار نفر. همین که وارد سنگر شدم از آن ها پرسیدم: جیب خشاب اضافه ندارید؟ گفتند: نه.
خودم را میان آتش دیدم
من همین «نه» گفتن آن ها را شنیدم و بعد خودم را میان آتش دیدم. اول احساس کردم کور شدم و فقط سه بار ذکر «یامهدی» گفتم و دیگر از حال رفتم. وقتی به خودم آمدم، دیدم به حالت طاق باز افتاده ام و پاهایم روی هم افتاده است. هیچ حرکتی نمی توانستم بکنم. به دست هایم نگاه کردم، دیدم جفت دست هایم خاکستری شده و سوخته است و انگشتانم همه خشک شده است. چشمم به پاهایم که افتاد، وحشتم گرفت. پاهایم مچاله شده بود و همان لحظه شهادتین را گفتم. ۵-۴ دقیقه گذشت، دیدم از «شهید شدن» خبری نیست. دور و برم را نگاه کردم، آن سه نفر را دیدم که به صورت طاق باز افتاده بودند و یک نفرشان از گوش ها و بینی اش خون می آمد. هیچ صحبتی نمی کردند و متوجه شدم هر سه به شهادت رسیدهاند. چند بار آقای صغیری را صدا زدم، دیدم هیچ خبری نیست و من هم منتظر شهید شدن بودم. موج انفجار خمپاره 60 آن قدر شدید بود که همه سنگر و ما چهار نفر را به خاک و خون کشید.
امدادگرها رسیدند
چند لحظه بعد، صدایی شنیدم. آقای صغیری و امدادگرها بودند که آمدند ما را ببرند. ما را روی برانکارد گذاشتند و از شیار خاکریز بیرون آوردند. عراقی ها با آتش سنگین همان موقعیت را می زدند. ما به کانال عقبی که حدود 200متر فاصله داشت، رسیدیم. آن جا می دیدم که تعداد شهدای مان خیلی زیاد بود. یکی از پیکرهایی که دیدم، دست ها و پاهایش تمام سوخته و بدنش زغال شده بود. بیشتر پیکرها همین طور سوخته بودند. امدادگرها همین طور ما را به عقب می بردند که در یک زمان آتش خیلی شدید شد و امدادگرها من را روی زمین گذاشتند و رفتند پناه بگیرند. (آقای سجادنیا با خنده و شوخی میگوید) به قول حاج صادق آهنگران «مرا زخمی رها کردند و رفتند...» بعدها هر وقت این مثنوی آقای آهنگران را می شنیدم، یاد آن لحظات خودم می افتادم. بعد از این که آتش دشمن کم شد، من را داخل آمبولانس گذاشتند.
اولین درمانگاه
وقتی آمبولانس پر از مجروح شد، حرکت کردیم و حدود نیم ساعت بعد به یک درمانگاه که یک چادر بود، رسیدیم. آن جا با قیچی تمام لباس های من را از تنم جدا کردند. آن قدر تشنه شده بودم و لب هایم خشک شده بود که خدا می داند. هرچه می گفتم به من آب بدهید، کسی توجه نمی کرد. یکی از امدادگران سرم وصل کرد و یکی دیگر هم یک سرم را پاره کرد و روی بدنم ریخت.آن جا آن قدر تشنه شده بودم که نتوانستم تحمل کنم و با دندان هایم شیلنگ سرم را سوراخ و با مایع سرم دهان و لب هایم را خیس کردم. همان لحظه یکی از امدادگرها وقتی این صحنه را دید، با عصبانیت زیاد سرم فریاد کشید که می دانی اگر هوا برود داخل رگ چه می شود؟ چرا این کار را کردی؟!
اول دست چپم را قطع کردند
دو، سه ساعتی در این درمانگاه بودم، سپس من و تعدادی از مجروحان را داخل یک آمبولانس اتوبوسی گذاشتند و بردند به مکانی که باید منتظر می بودیم تا بالگرد بیاید. بالگرد آمد و آخرین تصویری که در ذهنم مانده، پنجره های کوچک آن است. بیهوش شدم و چند ساعت بعد در بیمارستان به هوش آمدم که در یک اتاق تنها بودم، به خودم که آمدم دیدم دست چپم را در اتاق عمل از مچ قطع کرده اند. فکر می کنم آن جا بیمارستانی در دزفول یا اندیمشک بود. همه این اتفاقات تا قطع اولین دستم از زمان مجروحیت حدود 6-5 ساعت طول کشیده بود. چند لحظه بعد، یک پرستار وارد اتاق شد، با عصبانیت پرسیدم: چرا دستم را قطع کردید؟ گفت: امکان نگه داشتن دستت نبود، باید قطع می شد. بعد هم پزشک آمد و گفت: باید از این بیمارستان به شهرهای دیگر منتقل بشوی چون ما این جا امکانات کافی نداریم. به او گفتم: مشهدی هستم، من را به مشهد بفرستید. آن پزشک گفت: این دست ما نیست و هواپیما هر جا برود، شما به همان جا می روید.
بالاخره ما را با یک اتوبوس که صندلی هایش را برداشته بودند به فرودگاه بردند و خاطرم هست آن زمان هم خیابان ها سرعت گیر داشت، وقتی اتوبوس از روی سرعت گیرها رد می شد، برانکارد من از کف اتوبوس کنده می شد. آن جا از امدادگرها خواهش کردم به من آب بدهند که برای اولین بار پس از مجروحیت به من کمپوت گیلاس دادند، البته من در جبهه هیچ وقت کمپوت گیلاس نمی خوردم چون دوست نداشتم. اما آن کمپوت گیلاس آن قدر خوشمزه و به جا بود که هنوز مزه اش را زیر زبانم احساس می کنم.
به طرف مشهد
بالاخره تمام مجروحان را سوار هواپیما کردند و حدود غروب همان روز به مشهد و بیمارستان قائم رسیدیم. یعنی صبح ساعت 8، مجروح شدم و غروب همان روز با یک دست قطع شده، به بیمارستان قائم مشهد رسیدم. پرستاران بیمارستان قائم از طریق نشانی منزل ما و کمیته محل، به خانواده اطلاع دادند که پسرتان مجروح شده و در بیمارستان قائم بستری است.
اولین دیدار با مادرم
سرانجام فردا حدود ظهر مادرم به بیمارستان قائم آمد. وقتی مادرم به بیمارستان آمد، دست قطع شده ام زیر ملحفه بود و دست دیگرم را به خاطر شرایط خاص اش آویزان کرده بودند.خیلی نگران بودم که مادرم برای قطع شدن دستم و این وضعیت پاهایم چه واکنشی نشان می دهد.
مادرم گفت فدای امام حسین...
به مادرم می گفتم « ننه».گفتم: «ننه» اگر برایت خبر شهادتم را می آوردند چه می کردی؟ گفت: هیچی، فدای امام حسین(ع). وقتی مادرم این حرف را زد، خاطرم جمع شد و دستم را از زیر ملحفه در آوردم و گفتم: ببین ننه جان، دستم را قطع کردند. گفت: فدای حضرت عباس(ع). وقتی مادرم این قدر با آرامش برخورد کرد خیالم راحت و نگرانی ام تمام شد.
من و ماجرای دست ها و پاهایم که یکی یکی قطع شدند
تقریبا 20 روز که از بستری شدنم در بیمارستان قائم گذشت، پای راستم سیاه شد. پزشکان از مادرم رضایت می خواستند که پا قطع شود. زمانی طول کشید تا مادرم راضی شود و سرانجام در دومین عمل قطع عضو، پای راستم را قطع کردند. منتها این پا، شرایط خاصی داشت. چند ترکش داشت و حدود 10سانتی متر بالای زانو هم سوخته بود. استخوان پا و پوست ها و عضلات خیلی به هم ریخته و تکه تکه شده بود. زیر زانو هم قسمت هایی اصلا استخوان نداشت و پوست ها روی هم مچاله شده بود.در اولین مرحله از ساق پا قطع کردند و تقریبا ۳-۲ماه گذشت که دست چپم هم شروع به سیاه شدن کرد. همزمان پای راستم هم از همان جایی که قطع کردند داشت سیاه می شد که پزشک تشخیص داد پای راست باز هم باید از بالاتر قطع شود.
دست چپ و دوباره پای راست را قطع کردند
پزشکان مجدد روی پای راستم جراحی و آن را که قبلا از ساق قطع کرده بودند، از بالای زانو قطع کردند. دست چپم را هم در همان جراحی از قسمت ساق قطع کردند. از سوی دیگر، تمام بدنم پر از عفونت شده بود و کلیه هایم از کار افتاد که خاطرم هست یک روز وسط دیالیز برق ها قطع شد. به خاطر عفونت رگ ها را نمی توانستند پیدا کنند و مجبور شدند قسمتی از دست راستم را بشکافند که وسیله دیالیز مستقیم به رگ وصل شود. ضمن این که در چند قسمت زخم بستر گرفته بودم.
پزشکان ناامید شدند
شرایط درمانم به سختی پیش می رفت، به شدت لاغر شده بودم و با این که 18سال داشتم اما گاهی مثل بچه های کوچک از درد زخم های بستر گریه می کردم. تمام وسایل اتاق شرایط عفونی و ایزوله داشت و اختصاصی برای من استفاده می شد. چون دکترها از من قطع امید کردند، غذاهایی را که قبلا نمی دادند، حالا میدادند بخورم. تنها پای چپ برایم مانده بود که هر روز شرایط بدتری پیدا می کرد. هرچه اصرار می کردم که این پا را هم قطع کنید، پزشکان راضی نمی شدند. برخی از آن ها هم به مادرم گفته بودند رضا ماندنی نیست، بگذارید پای چپش را با خودش ببرد.یکی از همین روزها گفتند آیت ا...خامنه ای که آن موقع رئیس جمهور بودند، برای عیادت از جانبازان به بیمارستان قائم آمده اند. ایشان که آمدند پس از احوال پرسی، به من فرمودند چه خواسته ای داری؟
خیلی زود به ایشان گفتم هیچ چیز نمی خواهم، فقط به پزشکان بگویید پای چپم را قطع کنند که عفونتش از این بیشتر نشود. ایشان درباره این خواسته من با پزشکانم صحبت کردند و آن ها معتقد بودند که فعلا نمی توان کاری کرد. بعد از این که آیت ا... خامنه ای رفتند، حدود نیم ساعت بعد دکتر به اتاقم آمد و گفت: آیت ا... خامنه ای اجازه دادند پای تو را قطع کنیم. وقتی این حرف را شنیدم، آن قدر خوشحال شدم که انگار دنیا را به من داده بودند و ذوق می کردم.
آخرین پایم هم قطع شد
سرانجام پس از قطع پای راست و دو دستم، پای چپم را هم قطع کردند و با قطع این عضو بدنم، انگار به دنیای جدیدی وارد شده بودم. من که تا آن موقع هیچ گاه باورم نمی شد خوب بشوم و از این بیمارستان مرخص شوم، دو هفته بعد از قطع پای چپ، شرایطم رو به بهبود رفت و پس از حدود شش ماه بستری در بیمارستان وطی این مراحل سخت، از بیمارستان مرخص شدم و به خانه خودمان رفتم. در خانه که بودم، کم کم زخم های پشتم خوب شدند و خدا را شکر دوباره به زندگی برگشتم. آن موقع اواسط سال 1362 بود.
گاهی عبرت دیگران می شوم
گاهی که به حرم مشرف می شوم، برخی که آمدهاند آن جا به خاطر شرایط شان به آقا امام رضا(ع) گلایه کنند و من را این گونه بدون دو دست و دو پا می بینند، باز خدا را شکر می کنند که حداقل سلامتی دارند و به نوعی آرامش می گیرند. گاهی کسانی که یک دست یا یک پای شان قطع شده من را می بینند و از وضعیتم می پرسند و وقتی می گویم من بیشتر کارهایم را خودم انجام می دهم تعجب می کنند و خیلی از اوقات راهنمایی شان می کنم که چگونه بتوانند به توانایی های خودشان اتکا کنند.
با همین وضعیت ادامه تحصیل دادم
پس از جنگ، ادامه تحصیل دادم و سال 74 دیپلم گرفتم و سال های پس از آن هم توانستم مدرک کاردانی ام را در دانشگاه امام حسین(ع) بگیرم. در تمام این سال ها این گونه نبوده که چون دست و پا ندارم گوشه خانه بیفتم. از سال 1390 ویلچرهای برقی را به ما دادند، خدا را شکر شرایط خیلی بهتر شد و من امروز گاهی برای خرید بیرون می روم و خودم با همین ویلچر به حرم مشرف می شوم. ولی طبیعتا به دلیل مناسب سازی نکردن خیابان ها و پیاده روها، کمی در ترددها مشکل دارم که آن هم شیرینی های خودش را دارد.
فقط یک آرزو دارم
آقای سجادنیا، که امروز تنها جانباز دو دست و دو پا قطع کشور است، می گوید: فقط یک آرزو دارم و آن هم «شهادت» است. درست است آن سال های آغاز مجروحیت و ماجراها و سختی های قطع شدن دست ها و پاهایم خیلی شرایط دشواری داشتم که امیدوارم همه آن ها نزد خداوند مقبول بیفتد، اما امروز فقط یک آرزو دارم که آن هم شهادت است. پس از مجروحیت و سال 1362 به خاطر این شرایطم نتوانستم به جبهه اعزام شوم. اما این سال های اخیر در ماجراهای داعش و جهاد مدافعان حرم، حاضر بودم به عنوان مدافع استشهادی با همین وضعیتم به میدان جنگ بروم اما چه کنم که دست و پایم از این میدان کوتاه است و توفیق حضور در میدان جهاد ندارم. اما به طور قطع من سیدرضا سجادنیا جانباز 70درصد که دو دست و دو پا ندارم، همان رزمنده سال های دفاع مقدس هستم و هیچ تفاوتی از نظر انگیزه و اندیشه نکرده ام و امیدوارم روزی این توفیق نصیبم بشود که در میدان جهاد به دوستان شهیدم بپیوندم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه اجتماعی-از چندی قبل که طرح راننده محور شدن بیمه شخص ثالث مطرح شد، این تصور برای مردم به وجود آمد که شرایط برای مصرف کنندگان بهتر شده است اما روز گذشته و پس از طرح این مصوبه جدید که البته گفته می شود آزمایشی است، زوایای بیشتری از آن عیان شد، به گونه ای که اعتراض بسیاری از مردم را در برداشت. اعتراض ها نیز به این بخش ماجراست که اگر یک خانواده از یک اتومبیل به صورت مشترک استفاده می کنند هر یک از آن ها باید بیمه شخص ثالث مخصوص خود را داشته باشند. یکی از کاربران در فضای مجازی در این باره نوشت:«قوانین جدید بیمه جالب شده، قراره هرکی گواهی نامه داره خودشو به جای ماشین بیمه کنه و این در راستای فقیرتر شدن فقرا و پولدارتر شدن پولداراست. یعنی یک خانواده که یک ماشین داره چهار نفر ازش استفاده می کنن پس باید چهار تا بیمه بگیرن و یک نفر هم که پنج تا ماشین داره و فقط خودش استفاده میکنه، فقط یک بیمه نیاز داره.»گزارش خراسان حاکی است، این طرح بر اساس قانون برنامه ششم توسعه و با توجه به پرخطر و کم خطر بودن راننده پیش بینی شده است.رئیس کل بیمه مرکزی در این باره به باشگاه خبرنگاران گفت: زن یا مرد بودن راننده، جوان یا پیر بودن، پرخطر و کم خطر بودن راننده در این مصوبه لحاظ خواهد شد و رانندههایی که رانندگی بهتری دارند، هزینه کمتری برای بیمه شخص ثالث پرداخت خواهند کرد.غلامرضا سلیمانی افزود: راننده محور بودن بیمه شخص ثالث یعنی خودرو بیمه دریافت نمیکند بلکه خود راننده است که بیمه نامه را دریافت میکند و بسیاری از رانندهها هستند که با خودروهای ارزان قیمت خوب رانندگی میکنند و کمترین تخلف را دارند اما برخی افراد با خودروهای گران قیمت بد رانندگی میکنند و افراد پرخطر محسوب میشوند.وی ادامه داد: برای راننده محور کردن بیمه شخص ثالث جنسیت، سن افراد و سابقه آنها مطرح است و چون خانمها بهتر رانندگی میکنند، بیشتر از بقیه می توانند از تخفیفات بیمهای استفاده کنند.
فرا خبر
طرحی که به نفع پولدارها میشود!
با توجه به این گفته رئیس کل بیمه مرکزی، بعید نیست که موضوع ارتباط سامانه سوابق تخلفات رانندگی با بیمه هم عملی شود و در هنگام صدور بیمه شخص ثالث به سوابق منفی فرد نیز توجه شود موضوعی که می تواند بیش از پیش، جریمه شدن را به یک ضرر اقتصادی قابل لمس تبدیل کند.
این طرح البته آثار اقتصادی دیگری نیز خواهد داشت. به طور مثال، اگر در یک خانواده طبقه متوسط، یک خودرو و سه راننده وجود داشته باشد، حالا هزینه بیمه شخص ثالث آن ها از سال آینده سه برابر خواهد شد.طبق آمارنامه صنعت بیمه کشور در سال ۱۳۹۶، تعداد وسایل نقلیه موتوری در حال تردد کشور بیش از ۳۶ میلیون است و طبق آمار موجود در سال ۱۳۹۶، ۴۰ میلیون گواهی نامه در کشور وجود دارد. از این رو، تعداد بالقوه بیمه نامه های احتمالی در کشور تغییر چندانی نخواهد کرد مگر این که با طرح هایی مثل دریافت هزینه بیمه شخص ثالث در هنگام ثبت نام گواهی نامه در سال های آینده، ضریب نفوذ بیمه شخص ثالث در کشور افزایش پیدا کند.هم اکنون و طبق آمار بیمه مرکزی، فقط 50درصد وسایل حمل و نقل موتوری کشور بیمه دارند و معلوم نیست بتوان مردم را مجاب کرد که باید با هر گواهی نامه خود یک بیمه نامه نیز بگیرند.با این حال احتمالا با این تدبیر، میزان حق بیمه دریافتی شرکت های بیمه، به دلیل بالا رفتن هزینه حق بیمه رانندگان پرخطر، رشد کند.
در سال ۱۳۹۶، میزان مبلغ دریافتی شرکت های بیمه بابت شخص ثالث، ۹ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان و مبلغ خسارت پرداختی این شرکت ها، هشت هزار و ۸۶۴ میلیارد تومان است. از این رو شرکت های بیمه همیشه بابت حاشیه سود پایین خود از این حق بیمه شکایت دارند. از این روست که شاید این شرکت ها بتوانند با افزایش دریافتی حق بیمه، این نوع بیمه را برای خود سودآور کنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حسین محب اهری بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون پس از سالها مبارزه با بیماری سرطان از دنیا رفت.
به گزارش ایسنا، حسین محباهری متولد ۲۹ مهر ماه سال ۱۳۳۰، از بازیگران باسابقه سینما، تئاتر و تلویزیون بود و حتی با وجود بیماری، بر صحنه تئاتر به ایفای نقش میپرداخت. او در چند سال گذشته در دو نمایش «خاله مرجان و خروس»، «کلوچه دارچینی»و «خسیس» به کارگردانی مریم کاظمی به ایفای نقش پرداخت. «مبصر پنج ساله کلاس» از مجموعه های تلویزیونی ماندگار حسین محب اهری است. آنطور که در دانشنامه سینمای ایران آمده است؛ او دانش آموخته رشته ادبیات فارسی از مدرسه عالی ادبیات و زبانهای خارجی (1358) بود و دوره بازیگری را در کارگاه نمایش (1353) گذراند و فعالیتش در تئاتر نیز در همان سال آغاز شد. شروع فعالیت محب اهری در سینما با بازی در فیلم «رابطه» (پوران درخشنده، 1365) بود.
زندهیاد محباهری در مجموعههای تلویزیونی چون «سربداران»، «بوعلی سینا»، «پایتخت 2»، «معمای شاه»، «مختارنامه»، «تبریز در مه»، «شب عید» و... بازی کرده بود. «خارج از محدوده» به کارگردانی رخشان بنیاعتماد، «محموله» به کارگردانی سیروس الوند، «سفر جادویی» به کارگردانی ابوالحسن داوودی، «دو فیلم با یک بلیت» به کارگردانی داریوش فرهنگ، «وقتی همه خوابیم» به کارگردانی بهرام بیضایی، «خوابم میآد» به کارگردانی رضا عطاران، «ساکن طبقه وسط» به کارگردانی شهاب حسینی و... از جمله فیلمهایش بود.
او که این روزها در حال تمرین برای ایفای نقش در نمایش «ساعت هشت در کشتی» به کارگردانی مریم کاظمی برای گروه سنی کودک و نوجوان بود، بعد از سالها مبارزه با بیماری سرطان، بامداد چهارشنبه ۲۶ دی ماه و در ۶۷ سالگی در بیمارستان لاله تهران از دنیا رفت. پیکر زندهیاد محباهری، ساعت ۹ صبح امروز پنج شنبه، از مقابل تالار وحدت به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) تشییع میشود.
محب اهری به روایت مبصر ۴ ساله
یکی از پررنگترین و شیرینترین خاطراتی که بینندههای تلویزیون از مرحوم حسین محباهری در دهه شصت به خاطر دارند سریال «ق مثل قلقلک» یا «درس شیرین ریاضی» است، سریالی که مرحوم محباهری در نقش معلم و محمد کدخدایی در نقش مبصر چهار ساله در آن به ایفای نقش میپرداختند. درگذشت حسین محباهری بهانهای شد تا در گفتوگو با محمد کدخدایی مروری داشته باشیم بر آن سالها که این سریال از تلویزیون پخش میشد. کدخدایی از ویژگیهای مرحوم محباهری نیز گفت و عشق به کار را از پررنگترین خصایص اخلاقی این هنرمند ذکر کرد.
به گزارش خبرآنلاین، کدخدایی درباره همکاریهایش با مرحوم محباهری در دهه شصت که یکی از پررنگترین آن ها که در ذهن مخاطب باقی مانده سریال «درس شیرین ریاضی» یا «ق مثل قلقلک» بود، گفت: «مرحوم محباهری که خداوند رحمتشان کند از همان ابتدای آشنایی که با ایشان داشتم ایدههای بسیار خوبی داشتند و در خلاقیت نمایشیشان هیچ شکی نبود. هر کسی که با ایشان کار کرده با این ویژگیها و نبوغشان در زمینه کار هنری آشناست و این خصایص به او نیز منتقل میشود.» این بازیگر ادامه داد: «آشنایی من با مرحوم محباهری از سال ۶۱ شروع شد ولی از سال ۶۵ با ایشان همکاریهای مشترکم را آغاز کردم. ما ابتدا در چند تلهتئاتر از جمله «کوچ عاشقان» با هم همکاری داشتیم و بعد از آن نیز در سریال مرحوم حسین پناهی به نام «ماجراهای رونالدو و مرحوم مادرش» این همکاری ادامه پیدا کرد. «هتل پرستاره»، «ماجراهای سرکار اکبری» «هزار برگ، هزار رنگ» که یکی از سریالهای پربیننده بود هم از دیگر همکاریهای ما در اواسط دهه شصت بود. اوایل سال ۶۹ هم سریال «ق مثل قلقلک» را با هم کار کردیم. در آن سریال من با بچههایی که به عنوان شاگردان کلاس حضور داشتند تمرینهای زیادی داشتم و ایشان هم به عنوان لیدر ما را راهنمایی میکردند.»
او درباره روحیه بالا و عشق به کار حسین محباهری نیز بیان کرد: «در دهه شصت که من با ایشان آشنا شدم این روحیه و عشق به کار اوجش بود، ایشان انرژی بسیار زیادی داشتند که نشئت گرفته از عشق و علاقهشان به کار بود، مرحوم محب اهری مثل یک نوجوان پرشور روی پایشان بند نمیشدند. ایشان در دهه شصت پرکارترین و پردرآمدترین بازیگر بودند و خودشان هم به این مسئله اذعان داشتند. یک روز پیششان بودم و خودشان گفتند امسال من پردرآمدترین بازیگر بودم. ایشان در آن دوران تمام موقعیتها را داشتند و این به دلیل انرژی و عشقشان به کار بود. ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم....ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما، این بیت درباره ایشان واقعا صدق میکرد چون مرحوم محباهری با تمام وجود عشق به کار داشت و حتی به خاطر کار از خواب و خوراکش هم میگذشت. همه کسانی که در این وادی هستند عاشق کارشان هستند اما ایشان از همه یک سر و گردن بالاتر بود. به نظر زنده ماندن ایشان در دهه آخر زندگیشان تنها به خاطر عشق به کار و امید و روحیه بالایی بود که داشتند.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس کمیسیون اقتصادی طرح مجلس برای قیمت بنزین در سال آینده را این گونه اعلام کرد که بنزین سهمیه بندی می شود و به هر خودرو 60 لیتر با قیمت هزار تومان اختصاص می یابد. برای مصارف بالاتر، قیمت بیشتر و برای مصارف 150 لیتر به بالا، نرخ بنزین پنج هزار تومان خواهد شد.به گزارش خبرگزاری مهر، محمدرضا پورابراهیمی در خصوص تغییرات لایحه بودجه در مجلس اظهار کرد: لایحه بودجه هر سال از سوی دولت به مجلس ارائه میشود و مجلس تغییر خاصی در لایحه بودجه ایجاد نمیکند. اگر تغییرات زیادی از سوی مجلس در لایحه بودجه ایجاد شود، شورای نگهبان آن را رد میکند. وی با بیان این که تنها 10 درصد لایحه بودجه با پیشنهادهای نمایندگان تغییر میکند، افزود: ۹۰ درصد این ۱۰ درصد تغییرات نیز پیشنهادهای دستگاههای اجرایی است. پورابراهیمی با بیان این که ما اکنون گرفتار آدمهای دولت در مجلس هستیم، اظهار کرد: وزارتخانههایی که نمیتوانند با سازمان برنامه و بودجه به توافق برسند، سعی میکنند از طریق کمیسیونهای مجلس به اهداف خود دست یابند.رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس در واکنش به اظهارات اخیر حسامالدین آشنا مبنی بر این که پشت هر ردیف بودجهای یک قبیله خوابیده است، گفت: این افراد یا سواد بودجهای ندارند یا شیطنت میکنند. کسانی که با الفبای بودجه آشنا باشند، میدانند که امکان تغییرات اساسی در بودجه وجود ندارد. پورابراهیمی در تشریح طرح مجلس برای قیمت بنزین اظهار کرد: «پیشنهاد کمیسیون اقتصادی، وضع عوارض بر مصرف بنزین است، در این ساز و کار قیمت بنزین و گازوئیل ثابت نگه داشته میشود و دولت سهمیه ۶۰ لیتری برای خودروهای سواری خصوصی در نظر می گیرد. مازاد بر این سهمیه نیز تا ۸۰ لیتر با قیمت ۱۵۰۰ تومان، از ۸۰ لیتر تا ۱۲۰ لیتر دو هزار تومان، از ۱۲۰ لیتر تا ۱۵۰ لیتر سه هزار تومان و از ۱۵۰ لیتر به بالا قیمت بنزین پنج هزار تومان محاسبه خواهد شد.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سلطان های خبرساز
پای نتانیاهو هم به کل کل سرخابی باز شد!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در چند سال اخیر، نوسانات قیمت ارز و شرایط پرتلاطم اقتصادی، بر همه حوزه ها تاثیرات سوء گذاشته و باعث رکود بازار شده است. صنعت ساخت و ساز نیز از این قاعده مستثنا نیست و در مشهد شاهد بر زمین ماندن پروژه های نیمه تمام ساختمانی و تجاری و بی رغبتی سرمایه گذاران برای ایجاد پروژه های جدید هستیم. از نگاه فعالان صنعت ساختمان، این بی رغبتی در حوزه ساخت و ساز به نبود شرایط و بستری مناسب برای سرمایه گذاری و سود آوری مربوط می شود. اما پر واضح است که به موازات رونق ساخت و ساز، آن هم نه فقط پروژه های تجاری بلکه با لحاظ شدن حوزه های فرهنگی، درمانی، آموزشی و تفریحی در دل مجتمع های تجاری، شاهد بهبود فضای ساخت و ساز و رونق گرفتن کسب و کار در شهر خواهیم بود. اما نگاه عدالت محورانه به مناطق کم برخوردار را نیز نباید و نمی توان نادیده گرفت. زمانی که پروژه های تجاری با محورهای ذکر شده در مناطق کم برخوردار ساخته شود، علاوه بر این که از تمرکز واحدهای تجاری در مرکز شهر جلوگیری می شود، اشاعه آن در تمام شهر، در دراز مدت آثار مثبتی در مناطق کم برخوردار خواهد داشت. موضوعی که شهرداری و شورای پنجم مشهد به روشنی به آن پرداخته اند و برای تسهیل و جذب سرمایه گذاری در مناطق مختلف شهر به خصوص مناطق کم برخوردار در چهل و هفتمین جلسه علنی شورا ، لایحه ای با عنوان «آیین نامه اجرایی مشوق های سرمایه گذاری در حوزه ساخت وساز » را به تصویب رساندند تا مشهد اولین کلان شهر کشور باشد که با ارائه مشوق هایی، گامی جدی در صنعت ساخت و ساز به ویژه در مناطق کم برخوردار بر می دارد و زمینه صدور پروانه را برای فعالان این حوزه آسان می کند. متولیان مدعی هستند که در بطن این لایحه، علاوه بر ارائه مشوق و تسهیلات به سرمایه گذاران و ایجاد انگیزه برای سرمایه گذاری، نظارت هایی دقیق نیز در نظر گرفته شده است تا اگر سرمایه گذاری به تعهد خود عمل نکرد و فقط شیوه قبل یعنی پروژه های صرفا تجاری را پیاده کرد، برایش اقتصادی و به اصطلاح سودآور نباشد.
تشریح جزئیات لایحه مشوق های سرمایه گذاری از زبان معاون شهردار
اما این لایحه دارای جزئیات فراوانی است که به منظور اطلاع از این جزئیات و بررسی آن با معاون مالی و اقتصادی شهردار مشهد گفت و گو می کنیم.رضا خواجه نائینی در گفت و گوی اختصاصی با «خراسان رضوی» ابتدا به زمینه شکل گیری ارائه و تصویب این لایحه می پردازد و اظهار می کند: با آغاز به کار شورای پنجم و همچنین حضور بنده در معاونت اقتصادی، پس از بررسی پروژه هایی در شهر که قصد گرفتن پروانه یا تسویه حساب داشتند، به این نتیجه رسیدیم که شهرداری در خصوص پروژه هایی با فضاهای فرهنگی، تفریحی و... رقم های سرسام آوری را دریافت می کند و همین قضیه منجر به غیر اقتصادی شدن پروژه ها و بی کیفیتی آن ها می شود. از این رو جلساتی با سرمایه گذاران برگزار شد و آن ها نیز اعتقاد داشتند پروژه های تجاری در مشهد فاقد نگاهی جامع و به اصطلاح خشک است و حتی از کوچک ترین فضاها، استفاده تجاری می شود، در حالی که یکی از انتظارات مردم از رفتن به یک پروژه در کنار ویژگی تجاری بودنش، برآورده کردن نیازهای گردشگری، درمانی، تفریحی و... است. علاوه بر این سرمایه گذاران اعتقاد داشتند هزینه های شهرداری به اندازه ای بالاست که مجبوریم نگاه صرف اقتصادی را در پروژه ها دخیل کنیم.وی می افزاید: این ذهنیت ها باعث شد پس از مشورت به این نتیجه برسیم که مشوق هایی را به پروژه ها اختصاص دهیم تا اگر سرمایه گذار در مجموعه اش مواردی مانند فضاهای فرهنگی، تفریحی، گردشگری و درمانی را لحاظ کند، به جای پرداخت هزینه های بالا، تشویق به سرمایه گذاری و ادامه کار شود.خواجه نائینی که در چارت جدید و با ادغام دو معاونت، وظیفه معاونت های مالی، پشتیبانی و اقتصادی شهرداری مشهد را به عهده دارد با اشاره به این که مشوق های موجود در شهرداری های کلان شهرهای داخلی و خارجی را احصا کردیم و در روند جزئیاتش قرار گرفتیم، می گوید: پس از انجام این اقدامات، طرح جامعی پیشنهاد شد که افق 1405 شهر را مشخص و تاکید می کرد در این افق چند ساله، باید چه میزان سرانه خدماتی، سرانه درمانی، آموزشی، ورزشی و ... داشته باشیم و مشخص شد ما از این طرح جامع عقب هستیم.
کمبود بیشتر، ضریب بیشتر
وی تصریح می کند: بعد از آن که سرانه موجود را با سرانه افق 1405 مقایسه کردیم، درست است که یکی از وظایف شهرداری و دستگاه های دولتی تامین این سرانه هاست اما با وضعیت بودجه، امکان تامین این مهم فراهم نیست و از طرف دیگر پروژه ها باید اقتصادی باشد. برهمین اساس تصمیم گرفتیم این دو قضیه را باهم مرتبط کنیم تا اگر سرمایه گذاری قصد تعریف پروژه را دارد، اولا پروژه اش اقتصادی باشد و در مرحله بعد و در صورت تامین سرانه های مدنظر، موارد تشویقی به آن ها تعلق گیرد، این دو موضوع با هم ترکیب شد و کمبودها را در مناطق مختلف شناسایی کردیم. بر اساس این لایحه، هرچه مناطقی که پروژه های سرمایه گذاری برای آن تعریف می شود کم برخوردارتر باشد، ضریب تخفیفی بیشتری به آن مناطق تعلق می گیرد، برای مثال مناطقی که دارای کمبودهای زیادی است، ضریب یک و مناطقی که فاقد کمبود است، ضریب 3 و در مجموع نظام تشویقی را تعریف کردیم.وی می افزاید: در حوزه درآمدی یک و 2 که مناطق برخوردار محسوب می شود، اگر سرمایه گذار 10 درصد در یک پروژه اقامتی، بحث های خدماتی و رفاهی تعریف کند، به سرمایه گذار 30 درصد تخفیف در تغییر بهره برداری می دهیم اما اگر پروژه تجاری بود و 10 درصد از آن را به موضوعات درمانی، آموزشی یا تفریحی اختصاص داد، 10 درصد تخفیف برای آن قائل می شویم. اگر در پروژه اقامتی 20 درصد از آن به آموزش، درمان یا فضاهای تفریحی اختصاص داده شد، 38 درصد تخفیف قائل می شویم و تخفیف های ما تا 100 درصد را شامل می شود به این شرط که برای مثال پروژه ای که کاربری اقامتی دارد، 100 درصد درمانی استفاده شود یا تعریف ورزشی داشته باشد.معاون اقتصادی شهردار مشهد در خصوص ارائه مشوق برای احداث پارکینگ نیز می گوید: این مشوق ها، پارکینگ ها را هم شامل می شود بدین صورت که اگر سرمایه گذاری 80 درصد زیربنای پروژه اش پارکینگ عمومی باشد، 20 درصد کاربری تجاری با هزینه بسیار ناچیز به آن تعلق می گیرد، حتی بدون این که عوارضی دریافت کنیم. علاوه بر این برای پروژه های مسکونی نیز مشوق داریم اما فقط در پهنه های شرقی.
کم برخوردار ترین محدوده شهر کجاست؟
وی تاکید می کند: با این اتفاق، سرمایه گذاران سعی می کنند در مناطق کم برخوردار بیشتر سرمایه گذاری کنند. در هرکجای شهر، سرانه ای کم باشد مشوق های ما بیشتر است. اگر منطقه ای محروم باشد شامل تخفیف بیشتری می شود و به مناطق برخوردار تخفیف کمتری تعلق می گیرد. در واقع یکی دیگر از دلایلی که به این سمت و سو رفتیم این بود که وقتی سرانه های فرهنگی و خدماتی افزایش پیدا کند میزان فروش تجاری هم بالا می رود.
تلاش برای توسعه مشهد به صورت هدفمند و یکپارچه
معاون مالی و اقتصادی شهردار مشهد، با تاکید بر این که برای اولین بار در کشور نگاه تحقق پذیری و توسعه شهر با سرمایه گذاری گره می خورد، تصریح می کند: می خواهیم شهر را به صورت هدفمند، یکپارچه و با کمک بخش خصوصی توسعه ببخشیم و کمک بخش خصوصی باید به صورت برد - برد باشد. ما در نظر داریم نگاهی جامع را در ابعاد سرمایه گذاری داشته باشیم. این لایحه تشویقی؛ در همه نقاط شهر و در همه حوزه ها و همه کاربری ها تزریق می شود. فقط به نقاطی که نیاز بیشتری است، مشوق بیشتری تعلق می گیرد. اصل کلی این است هرچه کمبود بیشتر و منطقه محروم تر باشد مشوق بیشتر است و هرچه کمبود کمتر و منطقه پر درآمد تر باشد، مشوق کمتر است.
وی این را هم می گوید که این مشوق ها برای پروژه های گروه « د» است و در توضیح آن نیز اظهار می کند: منظور پروژه هایی است که بیشتر از 5 هزار متر مربع زیربنا دارند یا 10 طبقه و بیشتر هستند. در چند سال اخیر در مشهد پروژه شاخص گروه «د» اتفاق نیفتاده است. دلیلش هم این است که شاید سهم پروانه شهرداری در ساخت پروژه ها در یک بازه زمانی زیاد بوده است.
توجه به منافع مردم، مدیریت شهری و سرمایه گذار
وی به تبادل نظر و مشورت با سرمایه گذاران نیز اشاره می کند و می گوید: با سرمایه گذاران از طریق مصاحبه و پرسش نامه موضوع را در میان گذاشتیم و نتیجه این شد که پروژه تجاری صرف و تک بعدی در مشهد پاسخ گو نیست و به پروژه خانواده محور نیاز است. همچنین علاوه بر تمامی تشویق هایی که در نظر گرفته ایم، در نحوه پرداخت باقی مانده سهم سرمایه گذار نیز تنفس قائل شده ایم. منافع مردم، مدیریت شهری و سرمایه گذار یک رابطه بهینه است و سه ضلع مطالعات ما را در بر می گیرد که هر سه مورد را در نظر گرفته ایم.
معاون اقتصادی شهردار مشهد با ابراز امیدواری از تاثیرات این لایحه در توسعه صنعت ساخت و ساز بیان می کند: به نظرم طی سه ماه، تاثیرات این لایحه خود را نشان می دهد. با وجود این که این لایحه هنوز در فرمانداری تصویب نشده است اما چندین سرمایه گذار با ما مذاکره کرده اند و تفاهم نامه های اولیه منعقد شده است.
نظارت ها؛ چطور و چگونه؟
از خواجه نائینی در خصوص چگونگی نظارت ها بر پروژه هایی که مشوق دریافت می کنند، سوال می کنیم که در توضیح آن اظهار می کند: در قراردادهای مختلف برای پروژه ها، ضمانت نامه بانکی و وثیقه ملکی دریافت می کنیم که در این موضوع نیز شورا تاکید کرده که ضمانت ها و جریمه های سنگینی در نظر بگیریم تا اگر سرمایه گذاری، قول ساخت این ترکیب را داد اما به آن عمل نکرد، آن پروژه برایش غیر اقتصادی باشد.
معاون اقتصادی شهرداری مشهد با تاکید بر این که در این لایحه علاوه بر ارائه تشویق، نظارت را نیز در نظر گرفته ایم، با ذکر مثالی یادآور می شود: پروژه ای را در منطقه هاشمیه با 600 درصد تراکم و تجاری صرف در نظر بگیرید. هزینه پروانه این میزان تراکم 186 میلیارد تومان می شود. اما اگر 75 درصد زیربنای این پروژه، به حوزه هایی مانند تفریحی، ورزشی یا... اختصاص یابد، با اعمال مشوق های ما ، هزینه پروانه کاهش می یابد و به 70 میلیارد می رسد، به بیان دیگر کاهشی حدود 120 میلیاردی را شاهد خواهیم بود و به عبارتی 35 درصد نرخ بازگشت می شود. اما اگر سرمایه گذاری این تعهد را اجرا نکرد و پروژه اش را مطابق آن چه در پروانه ذکر شده است نساخت، همه آن چه که به آن پروژه به عنوان تخفیف تعلق می گیرد، پس گرفته می شود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.