بررسی عناصر فیلم نامهنویسی در شاهنامه فردوسی به مناسبت سالروز پایان سرایش آن
تعداد بازدید : 27
فردوسی؛ فیلم نامهنویسی از قرن چهارم
الهه آرانیان - شاهنامه فردوسی تنها یک کتاب نیست بلکه کتابخانهای است که در آن از فلسفه و روانشناسی گرفته تا فنون رزم و آداب بزم سخن گفته میشود. این اثر بزرگ برای خیلیها الهامبخش بوده است از جمله شرکت والت دیزنی که با الهام از داستان رودابه، پویانمایی «راپونزل و قلم جادویی» را ساخته است. پژوهشگران معتقدند بسیاری از داستانهای شاهنامه مانند «ایرج و سیاوش» و «رستم و اسفندیار» قابلیت نمایشی شدن دارند که در ایران کمتر به آنها پرداخته شده است. در ادامه به چند تکنیک مهم در فیلمنامهنویسی که فردوسی بزرگ در اثر روایی بلندش به آنها توجه کرده است، پرداختهایم.
1-توصیفهای دقیق
فردوسی مانند یک فیلمنامهنویس امروزی عمل کرده است. مخاطب با خواندن شاهنامه به طور دقیق از جزئیاتی مانند چگونگی صحنههای رزم و بزم، پوشش شخصیتها و حتی قواعد نور و رنگ باخبر میشود. او با توصیفِ مکان، زمان و حالات شخصیتها در به تصویر کشیدنِ صحنهها و فضاهای داستانی کاملا موفق بوده است. در یکی از داستانها پس از شکست سخت ایرانیان از تورانیان، وقتی بهرام به دنبالِ تازیانهاش می رود که روی آن نامِ او مهر شده بود، فردوسی صحنه غمانگیز شکست و تعداد بیشمارِ کشته شدگان را آن چنان زیبا توصیف میکند که گویی در حال تماشا هستید نه خواندن.
2-شخصیتپردازیها
شاعر بزرگ قرن چهارم هجری مانند یک نویسنده و روانشناس امروزی به تمام جنبهها و ابعاد یک شخصیت توجه کرده است.
شخصیتهای شاهنامه یک بعدی یا سیاه و سفید مطلق نیستند. آنها خواستهها و خطاهای خودشان را دارند. چنین نیست که رستم، ابر قهرمان شاهنامه پیوسته در حالِ نبرد و پیروزی بر شر باشد. همین رستم با همه بزرگیاش گاهی جاه طلب میشود و هنگامی که به قصد انتقام خون سیاوش راهی توران میشود، افراسیاب را فراری میدهد و شش سال بر تخت توران مینشیند، یا گاهی از دربار کیکاووس رو برمیگرداند و گاهی هم تنها میل به خوش گذرانی دارد.
3-تعلیق، اوج و گرهگشایی
فردوسی با استفاده از مفاهیمی مانند «تعلیق و گرهاندازی»، «نقطه اوج» و «گرهگشایی» روایتش را پیش میبرد و همین به اثر سترگ او قابلیت نمایشی بخشیده است. در داستان «رستم و سهراب» با این که در مقدمه اشارهای به کشته شدنِ پسر به دست پدر میشود، باز هم فردوسی با بیان ماهرانهاش در داستان تعلیق ایجاد میکند و خواننده هر لحظه منتظر است تا پدر، پسر را بشناسد و با همین تعلیق پیش میرود و وقتی سهراب در آخرین نفسهایش رو به رستم میگوید پدرم انتقام مرا از تو خواهد گرفت، تراژدی به اوج خود میرسد. پایانِ اندوهگین این تراژدی امتناع کیکاووس از دادن نوشدارو به سهراب و پشیمانیِ بی حاصل رستم است.
نگاهی به یکی از ظرفیتهای نادیده گرفته شده شاهنامه در سینما و تلویزیون
شاهنامه فقط «رستم و سهراب» نیست
یک اثر ادبی برای جاودانه شدن باید دارای ویژگیهای فرا زمانی باشد؛ به این معنا که تاریخ مصرف نداشته باشد. شاهنامه حکیم فردوسی یکی از این آثار است؛ اثری که بعد از هزار و چهل سال ، ستون ادبیات فارسی است. به اعتقاد صاحبنظران، هر اثر رواییِ بلند باید دارای پنج ویژگی باشد تا بتوان آن را در قالب یک اثر نمایشی تولید کرد. این شاخصهها عبارتند از: حرکت محور بودن، غنای بصری روایت، پیرنگ قوی، تکیه بر امور حسی و پایانبندی مبتنی بر حرکت. بسیاری از داستانهای شاهنامه به ویژه تراژدیهای آن دارای این ویژگیها هستند. سوال اینجاست که چرا تا به حال به ظرفیت تصویری شاهنامه برای تولید یک اثر فاخر توجه نشده است؟
وقتی نام شاهنامه میآید، همه به یاد «رستم و سهراب» میافتیم و تصور میکنیم تنها داستان شاهنامه همین است در حالی که بسیاری از شخصیتهای پرکشش شاهنامه مانند «جمشید»، «گیو»، «ایرج»، «فریدون»، «کیکاووس»، «رودابه»، «فرود»، «بیژن»، «گودرز» و... از دید ما پنهان ماندهاند. کاش نگاهی نو به تمامِ شاهنامه بیفکنیم و حق آن را با تولید محصولات فرهنگی باکیفیت ادا کنیم.