همدست این مرد با شلیک پلیس کشته شد
تعداد بازدید : 268
اشک های تبهکار تهرانی در سایه ازدواج پدر
گروه حوادث| سه سارق حرفهای وقتی پلیس را در یک قدمی خود دیدند پا به فرار گذاشتند و سناریوی هولناک تعقیب و گریز پلیسی را رقم زدند.
در این ماجرا یکی از سارقان با شلیک پلیس کشته و یکی دیگر از آنها زخمی شد.
چندی قبل ماجرای سرقت یک دستگاه پراید در شرق تهران به ماموران کلانتری 147 گلبرگ مخابره شد و ماموران در همان تحقیقات ابتدایی شماره پلاک پراید را در سامانه پلیس ثبت کردند.
تحقیقات پلیسی ادامه داشت و ماموران پی بردند که دزدان در مدت زمان کوتاهی و با وجود اینکه قفل پدال داشت موفق به سرقت این خودرو شدهاند.
تعقیب و گریز مرگبار
ساعت 4 بامداد 5 خرداد ماه امسال بود که تیمی از ماموران کلانتری 147 گلبرگ در حال گشتزنی در شرق تهران به پراید سیاه رنگی با سه سرنشین مرد مشکوک شدند.
ماموران دستور ایست برای مردان مرموز صادر کردند و پراید در کنار بزرگراه توقف کرد و یکی از ماموران سراغ سه مرد جوان که داخل پراید بودند رفت اما ناگهان پراید سیاهرنگ با سرعت حرکت کرد.
همین کافی بود تا تعقیب و گریز پلیسی آغاز شود و ماموران در این صحنه شماره پلاک پراید مردان مرموز را تحت بررسی قرار دادند و مشخص شد پراید سیاه رنگ سرقتی است.
دزدان با سرعت در اتوبان شرق تهران با حرکات مارپیچ سعی بر فرار از دست ماموران داشتند که در این صحنه آنان برای پایان دادن به این فرار هشت تیرهوایی شلیک کردنداما دزدان بدون توجه به این تیراندازیها به مسیر خود ادامه دادند و همین کافی بود تا ماموران پلیس لاستیکهای پراید را هدف قرار دهند.
این تعقیب و گریز پلیسی نزدیک به دو ساعت طول کشید و دزدان در حالیکه چهار لاستیک خودرویشان هدف گلولههای پلیس قرار گرفته بود به فرار خود ادامه دادند و تیراندازیهای پلیس به سمت پراید دزدان ادامه داشت تا اینکه خودرو در کنار اتوبان توقف کرد.
درهای پراید باز شد و سه مرد که دو نفر از آنها زخمی شده بودند سعی داشتند با پای پیاده فرار کنند که ماموران دست به کار شدند و توانستند هر سه دزد را دستگیر کنند.
مرگ یک دزد
ماموران با توجه به اینکه دو دزد به خاطر شلیکهای پلیس زخمی شده بودند با امدادگران اورژانس تماس گرفتند و دو مرد زخمی به بیمارستان منتقل شدند اما راننده خودروی دزدان قبل از انتقال به بیمارستان به کام مرگ فرو رفت و همدستش تحت نظر پزشکان قرار گرفت.
تیم پلیسی در بازرسی از خودروی دزدان چند ضبط صوت سرقتی و مواد مخدر شیشه و یک پایپ به دست آورد.
بازرسی خانه پر داستان
ماموران پس از دستور بازپرس پرونده به خانه یکی از دزدان که در صندلی عقب پراید بوده و درماجرای تیراندازی سالم مانده بود رفتند که در بازرسی از خانه وی چند ضبط سرقتی دیگر به دست آمد و این در حالی بود که دزد جوان سعی داشت خود را بیگناه معرفی کند.
پدر نگران
ماموران در خانه امیر 30 ساله بودند که پدر این جوان از سوی اهالی محل متوجه حضور پلیس در خانهاش شد وپای در خانه ای گذاشت که داستان تلخی داشت .این مرد وقتی پسرش را با دستبند پلیس دید غم دنیا روی شانههایش سنگینی کرد و روی صندلی نشست. پدر امیر آشفته بود و میگفت برای آرامش فرزندانم این خانه را در اختیارشان قرار دادم و امیر همراه برادر و خواهرش در این خانه زندگی میکرد و من به همراه همسر دومم در خانهای دیگر در همین کوچه زندگی میکنم.
بارها پسرم را به کمپ ترک اعتیاد فرستادم و از او خواسته بودم کاری نکند که در محل باعث سرافکندگی من شود اما امروز آبروی چند ساله مرا در محل زندگیام برد و همینجا اعلام میکنم که امیر دیگر فرزند من نیست.
گفت وگو با دزد نگران
امیر که پس از دستگیری خونسرد و چهرهای آرام داشت وقتی در برابر پدرش قرار گرفت به آرامی اشک ریخت و ادعا کرد که دیگر خلاف نمیکند. این جوان اصرار دارد که قصد داشته یک ضبط صوت را به یک نفر دیگر بفروشد که در این تعقیب و گریز مرگبار پلیس گرفتار شده است.
سابقه داری؟
دو سال قبل به خاطر مواد مخدر دو ماه زندان بودم.
اعتیاد داری؟
بله.
شنیدم که بارها به کمپ ترک اعتیاد رفتی؟
بله، ولی ترک نکردم.
چرا؟
نمیدانم.
میدانی یکی از همدستانت فوت کرده است؟
همدست نبودیم و من از بدشانسی در این ماجرا گرفتار شدم.
میدانستی خودرو سرقتی است؟
نه، من قرار بود یک ضبط خودرو معامله کنم که سوار بر پراید مرد جوان شدم که ناگهان پلیس دستور ایست داد.
چرا مانع فرار دوستانت نشدی؟
از آنها خواستم که فرار نکنند اما بیفایده بود.
چرا پس از توقف خودرو باز به فرار ادامه دادی؟
تیراندازی زیادی شده بود، ترسیده بودم و از ترس فرار کردم.
میدانستی ضبط خودرو سرقتی است؟
بدون اطلاع نبودم، چون قرار بود آن را 100 هزار تومان بخرم و همین قیمت پایین نشان از سرقتی بودن آن داشت.
یعنی دلال وسایل سرقتی هستی؟
خوب برای تامین هزینه اعتیادم نیاز به پول داشتم به همین دلیل تصمیم به این کار گرفتم.
چرا پدرت را دیدی اشک ریختی؟
شرمندهاش هستم و فرزند خوبی برایش نبودم.
پدرت بهترین شرایط را برای تو فراهم کرده بود چرا خلاف کردی؟
نمیدانم و پشیمانم.
قصد نداری مواد را ترک کنی؟
آزاد شوم دیگر مواد مصرف نمیکنم و آبروی رفته پدرم را برمیگردانم و مثل همه آدمهای دیگر که زندگی راحتی دارند به زندگی خودم ادامه میدهم.
خانواده های بی سرپرست مدرن
دکتر جعفر بای، آسیب شناس اجتماعی: با افزایش آمارهای طلاق و ازدواج مجدد والدین در صورتی که فرزندان شان بزرگسال هستند مدل جدیدی از تشکیل خانواده در جامعه رو به ازدیاد است که خطراتی را برای جامعه به همراه دارد. در این شکل از خانواده که به آن خانوار یا خانواده بی سرپرست مدرن می گویند فرزندان بزرگسال تمایلی به زندگی با نامادری یا ناپدری ندارند و با حمایت مالی خانواده محل سکونت شان را جدا می کنند در حالیکه بعضا دیده می شود برخی از این والدین فرزندان خود را بدون نظارت در تربیت و نوع رفتار رها می کنند. این درحالی است که حضور والدین یک امر مسلم برای تربیت فرزندان است و از دیرباز معنا و مفهوم خانواده با کارکردهای مثبت خود شکل گرفته است. کارکرد خانواده نظارت بر تربیت و آموزش فرزندان است و این موارد از رسالت و وظایف ذاتی پدر و مادر به شمار می رود.
این قبیل فرزندان دچار رهاشدگی هستند و نبود کنترل روی رفتارهایشان سبب بروز آسیب های جدی می شود. خود نظارتی و خود مدیریتی در این خانواده های بیمار وجود ندارد و در این دوران بحران زده که خانواده هدف آماج حملات فراوان است نسل جوان در معرض این پدیده ها قرار دارد.
وقتی این مدل از خانواده ها در جامعه شکل می گیرد زمینه های ارتکاب جرم فراهم می شود و افراد شیاد در جستوجوی چنین مواردی هستند تا بتوانند از موقعیت آنها سوء استفاده کنند تا به مقاصد شوم خود دست یابند. اغلب این فرزندان در این مدل از زندگی بیمارگونه اسیر باندهای تبهکاری و بزهکاری می شوند و افراد شیاد آنان را طعمه قرار می دهند. خانه های این فرزندان پاتوق هایی می شود برای شبکه های خلاف و همسالانی که تمایل به ارتکاب جرم دارند. دورهمی های شبانه، پارتی های مختلط و پهن شدن بساط مواد مخدر و نوشیدنی های غیرمجاز در این خانه ها بستر جرم های دیگر را نیز فراهم می کند.