گزارش تاریخی
تعداد بازدید : 51
بازی انگلیسی ها با خطوط مرزی ایران
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، دو عامل سیاسی سبب تشدید اختلافات مرزی ایران و عراق شد. یکی سلطه اقتصادی انگلیسیها بر منابع اقتصادی عراق و نیاز آن کشور به راههای آبی عراق در خلیج فارس و دیگری، ظهور ناسیونالیسم افراطی و انعطافناپذیر «پان عربیسم» در کشورهای عرب و از جمله در عراق که توسط انگلیسیها، برای تجزیه امپراتوری عثمانی، به آن دامن زده میشد. در مردادماه 1299، عراق به موجب معاهده استعماری سور (SEVRE) به انگلستان واگذار شد. در شهریورماه 1300، ملک فیصل در عراق و در آبان 1304، رضاخان در ایران به قدرت رسیدند. هر دوی آن ها، مورد حمایت انگلستان بودند و با اعمال نفوذ آن کشور به قدرت دست پیدا کردند. دولت ایران به خاطر پیشینه اختلافات مرزی با عراق، در مناسبات خود با حکومت بغداد، با احتیاط عمل میکرد. انگلیسیها، از یک سو مایل بودند دو کشور ایران و عراق را در چهارچوب منافع منطقهای خود متحد کنند و از سوی دیگر، به خاطر منافعشان در عراق، امتیازاتی را در آن کشور برای خود قائل بودندکه مانع همپیمانی تهران و بغداد میشد. افزایش شناسایی منطقهای حکومت فیصل در عراق، به موجودیت رژیم او مشروعیت میبخشید. این در حالی بود که احتیاط دولتمردان ایرانی، مانع این شناسایی و دستیابی سریع لندن به اهداف منطقهای خود میشد. برای رفع این مشکل، مقامات انگلیس تصمیم گرفتند با عقد معاهدهای میان تهران و بغداد، راجع به حقوق دو طرف در اروندرود، به دولت ایران تضمینهای لازم را بدهند. وزیر مختار انگلستان در تهران، طی یادداشت 20 اسفند 1307، به وزیر خارجه ایران، شناسایی حقوق ایران در اروندرود را به شناسایی عراق از سوی ایران مشروط کرد. دولت ایران پس از حصول اطمینان، رژیم جدید عراق را به رسمیت شناخت. این شناسایی، در اردیبهشت 1308، هنگام دیدار یک هیئت عراقی به ریاست رستم حیدر بیک، رئیس دبیرخانه سلطنتی عراق، از تهران صورت گرفت. او با پیامی دوستانه از سوی ملک فیصل برای رضاخان، وارد تهران شد. پس از آن، مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه) نخستوزیر ایران، شرحی به عبدالحسین سعدون، نخستوزیر عراق نوشت و شناسایی این دولت را از سوی دولت ایران، اعلام کرد و در پی آن، درتیرماه 1308، عنایتالدوله سمیعی با اختیارات تام به بغداد اعزام و سفارت ایران در بغداد به وسیله وی افتتاح شد. در این هنگام، انتظار میرفت که دولت عراق بعد از وعدههای وزیر مختار انگلستان و اطمینانهایی که ملک فیصل اول داده بود، گامی در راستای راه حل مشکل اروندرود بردارد ولی اقدامی از طرف آن ها به عمل نیامد و قضیه در بوته اجمال ماند.
تحریکات کنسول انگلیس در بصره
با وجود ورود عراق به جامعه ملل، نه تنها راه حلّی برای مشکلات دو کشور پیدا نشد بلکه این مشکلات با ادعاهای تازه دولت عراق علیه ایران، در خصوص بندر بصره و منابع آبی آن، افزایش یافت؛ ادعاهایی که اسناد و مدارک بعدی نشان داد ، تحریکات کنسول انگلیس در بصره عامل آن بوده است. از اواسط سال 1310، دولت عراق چندین یادداشت اعتراض برای دولت ایران ارسال و در آن مأموران گمرک و نیروی دریایی ایران را متهم کرد که مقررات سازمان بندر بصره را نادیده گرفته و به «حق حاکمیت عراق در آبهای اروندرود» تجاوز کردهاند. در اردیبهشتماه 1311، ملک فیصل به ایران سفر کرد. در مذاکراتی که در تهران به عمل آمد، ایران خواستار تعیین خط «تالوگ»(عمیقترین بخش رود) به عنوان مرز دو کشور در اروندرود شد. براساس توصیه جامعه ملل مبنی بر مذاکرات مستقیم ایران و عراق برای حل مسئله اروندرود، نوری سعید، وزیر خارجه عراق در 13 مرداد 1314، در رأس هیئتی متشکل از وزیر دادگستری این کشور و رئیس بندر بصره که انگلیسی بود، وارد تهران شد. اساس مذاکرات تهران حول دو محور متمرکز بود؛خط مرزی دو کشور در اروند رود و نحوه اداره آن. نوریسعید در روز آخر اقامت خود در تهران، اعلام کرد که عراق موافق است فقط در محدوده آبادان، خط مرزی دو کشور براساس تالوگ باشد. گرچه این راه حل منافع ایران را تأمین نمیکرد اما دولت ایران به علت اوضاع و احوال خاص آن زمان و فشار انگلیسیها، با راه حل مذکور مخالفتی نکرد و همین موضوع، مقدمه انعقاد عهدنامه 1316 شد. با انعقاد عهدنامه سرحدی 1316، تلاش 100 ساله ایران برای احقاق حقوق خود در اروندرود از میان رفت.