یادی ازدکتر محمدقریب ، اسوه پزشکان فداکار در روزهای سخت نبرد کادر درمان با کرونا
تعداد بازدید : 110
همسفر با دغدغه های مردم؛ از پاریس تا تهران
جواد نوائیان رودسری – این روزها که کادر درمانی کشور ما، آزمونی سخت و حساس را از سر میگذراند و پزشکان و پرستاران فداکار ایرانزمین، با نثار جان خود، برگی زرین را در تاریخ ما رقم میزنند، یادکردن از بزرگان طب ایران، آنان که هم طبیب جسم بودند و هم طبیب جان، کاری پسندیده و درخور به نظر میرسد. سرزمین ما، از دیرباز تا امروز، مهد پرورش بزرگترین پزشکان جهان بودهاست؛ پزشکانی که افزون بر دانش، مجهز به سلاح اخلاق بودهاند و کسوت شریف طبابت، برایشان دکان کسب درآمد نبودهاست. اگر در خاطرتان باشد، در همین صفحه، از دکتر شیخ و دکتر حجازی، دو پزشک نکونام مشهدی یادی کردیم. امروز قصد داریم از بزرگمردی یاد کنیم که در تاریخ پزشکی ایران، نامش چون ستارهای میدرخشد و حرمت لباس مقدس پزشکی را به رخ بینندگان میکشد؛ دکتر محمد قریب، بنیانگذار طب اطفال در ایران.
آغاز و انجام یک پزشک
دکتر محمد قریب، در سال 1288 خورشیدی در تهران متولد شد؛ در خانوادهای اهل فرهنگ که اهتمام فراوانی به تحصیل فرزند داشت. محمد دورههای دبستان و دبیرستان را در مدرسه سیروس و دارالفنون گذراند و سپس، برای ادامه تحصیل در رشته طب، راهی فرانسه شد. دکتر قریب تحصیلات پزشکی خود را در دانشکده طب پاریس گذراند؛ او نخستین پزشک ایرانی بود که در کنکور انترنی این دانشکده پذیرفته شد و استادان فرانسوی را به این باور رساند که ایران مهد پرورش و تربیت پزشکانی تأثیرگذار است. او پس از بازگشت به ایران، وارد دانشکده پزشکی شد و به تدریس طب پرداخت. از آنجا که عنوان رساله وی در فرانسه، «وقفههای تنفسی در نوزادان» بود، اهتمام فراوانی به ایجاد بخش اطفال در بیمارستانهای ایران داشت. به همین علت، او را بنیانگذار طب اطفال در ایران میدانند. دکتر قریب در دوران زندگی خود، شاگردان بسیاری را تربیت کرد که برخی از آنها، چون خود او، به پزشکان حاذقی در عرصه طب اطفال تبدیل شدند. تلاشهای او برای تأسیس بیمارستان اختصاصی اطفال، در سال 1347 به ثمر نشست و با نام «مرکز طبی کودکان» افتتاح شد. اما عمر آن مرد بزرگ، چندان دوام نیافت که حاصل تلاشهای خود را ببیند؛ اول بهمنماه سال 1353، دکتر محمد قریب بر اثر بیماری سرطان، در 65 سالگی درگذشت. پیکر او به قم منتقل و پس از اقامه نماز توسط آیتا... العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی، در آرامستان شیخان، مجاور حرم مطهر حضرت معصومه(س)، به خاک سپرده شد.
پزشکی مزیّن به زینت اخلاق
آنچه باعث میشود دکتر قریب را یکی از قلل پزشکی ایران به حساب آوریم، تنها حاذقبودن و توانمندی علمی نیست؛ آن مرحوم به معنای کامل کلمه، انسانیت را با رفتار و منش خود هجی میکرد و به زیر دستانش میآموخت. او که در خانوادهای معتقد و مذهبی پرورش یافتهبود، با تأسی به مولای متقیان(ع)، اهتمام ویژهای به رسیدگی و دستگیری از درماندگان داشت. آنچه عظمت شخصیت دکتر قریب را بیشازپیش مقابل دیدگان ما قرار میدهد، تلاشهای مخفیانه او در این عرصه است. حتی نزدیکترین افراد به وی، نمیدانستند که او، شبانه محمولههای دارو و شیرخشک را پشت خودرو شخصیاش حمل میکرد و در جنوب شهر، مهمان زاغهنشینانی میشد که سخت به خدمات پزشکی و غذایی نیازمند بودند. اینکه او چه مدت به این امر مقدس مشغول بود، بر هیچکس معلوم نیست؛ اما هر چه بود، این عمل انسانی، تبدیل به توشهای عظیم برای آخرت و خرمنی پربار برای آبروی دنیوی دکتر محمد قریب شد. او عالیترین مناصب دانشگاهی را داشت؛ نشان لژیون دونور فرانسه را به سینهاش آویخته بودند؛ عضو برجسته انجمنهای علمی در پنج قاره بود؛ اما هیچگاه از یاد نبرد که دانش، تنها وسیلهای برای خدمت است و مقامات این دنیا، چون خود آن، فانی و رفتنی هستند.
پاسبان فرهنگ
دکتر قریب، شخصیتی محکم داشت؛ بسیار بودند افراد مستعدی که در آن زمان برای تحصیل طب به فرنگ رفتند و پس از فراغت از تحصیل، خودباخته و فرنگیمآب به وطن بازگشتند تا کمبودها را به سر مردم بکوبند و نق بزنند؛ اما دکتر محمد قریب از این جنس آدمها نبود؛ او مردم، فرهنگ و میهنش را دوست داشت. دکتر لاپلان، از استادان وی در دانشکده طب پاریس دربارهاش میگوید: «قریب با روحیهای دوستانه اما روشنبینانه و حتی انتقادی با فرهنگ فرانسه برخورد کرد و از آن گزیدههایی که باعث استغنای فرهنگی وی شد، برگرفت و توانست میان میراث نیاکان خود و علوم نوین غربی، آشتی برقرار کند.» آن مرحوم در طول زندگی حرفهای خود، از اتفاقاتی که در کشور روی میداد، غفلت نمیکرد و در بزنگاههایی مانند قحطی و جنگ در آذربایجان یا اعتراض به وادادگی رژیم پهلوی در برابر آمریکا، با ورود بهموقع و قاطع خود، نشان داد که نه فقط استاد پزشکی، بلکه انسانی به تماممعنا در خدمت مردم و میهن است.