کابوس خانه های وحشت
بررسی پرونده چندخانه ای که به دلیل جنایات هولناکی که در آن ها رخ داده به خانه وحشت شهرت پیدا کرده اند
رعیت نواز- در سراسر جهان خانه هایی وجود دارد که اگر در و دیوارش زبان باز کنند صدای فریاد وحشتی که در آن خانه ها حکمفرما بوده گوش فلک را کر خواهد کرد. خانه هایی که در آن ها جنایاتی وحشتناک رخ داده و در و دیوار آن خانه ها بهترین شاهدان آن جنایت ها هستند. جنایت هایی که پیش از این مشابه شان را در سریال ها و فیلم های خارجی مثل فیلم «اتاق» و سریال «میر از ایست تاون » دیده بودیم. در روزهای گذشته هم یکی از همین خانه های وحشت در تهران کشف شد که مشروح آن را میتوانید در صفحه حوادث امروز روزنامه بخوانید. اما در این گزارش سعی کرده ایم از چند خانه ای که به دلیل جنایات هولناکی که در آن ها رخ داده و به خانه وحشت شهرت پیدا کرده اند، بنویسیم.
جنایت در خانه سید خندان
اعتراف مرد سالخورده به قتل یک دختر 16ساله، در حالی که چند روز قبل دختر جوان در خانه او زندانی شده بود خبر از اتفاقات تلخ در خانه این مرد سالخورده در منطقه سید خندان می داد. ماجرای ناپدید شدن شیما، به روز 26مرداد سال 98برمیگردد. او پس از آن که به بهانه خرید بدلیجات از خانه فرار کرد، ناپدید شد و دیگر به خانه برنگشت. از روزی که شیما گم شد پدرش یک روز هم آرام و قرار نداشت و هرجایی را که گمان میکرد ممکن است دخترش در آن جا باشد، زیر پا گذاشته بود. تا این که از طریق دوربینهای مداربسته تصاویر سوار شدن او داخل یک پژو پارس سفید رنگ را پیدا کرد. بهلول 62 ساله دستگیر شد و به گزارش همشهری، از داخل خانه او چندین جفت کفش دخترانه و چندین تار مو کشف شد اما او از سرنوشت شیما اظهار بی اطلاعی می کرد و دلیل محکمی درباره دست داشتن او در مفقود شدن شیما وجود نداشت به همین دلیل او پس از چند روز آزاد شد. تا این که بهلول دوباره برای توضیحات چند روزی بازداشت می شود که در همین زمان در حالی که وی در زندان بود مردم در تماس با پلیس از زندانی شدن یک دختر در خانه بهلول خبر دادند که با کمک پلیس نجات پیدا کرد. این مرد سالخورده بعد از این اتفاق در اعترافات تکاندهنده ای گفت که شیما را 45 روز در خانه اش زندانی کرده و به او مواد می داده و همان جا هم به قتل رسانده و جسدش را در حیاط خانه دفن کرده است!
جنایت در خیابان گاندی
برای آن ها که صفحه حوادث روزنامهها را دنبال میکنند، نام خیابان گاندی عجین شده با تراژدی شاهرخ و سمیه است؛ جنایت هولناکی که این دختر و پسر ۱۶ساله، دوازدهم دی ماه سال ۷۵ در خانه شماره ۱۹ رقم زدند و تا مدتها افکار عمومی را در شوک فرو بردند. بعدازظهر آن روز، زمان برای شاهرخ و سمیه مفهوم دیگری داشت. آن ها یک سال قبلتر در یکی از پارکهای تهران همدیگر را دیده ، عاشق شده و قرار ازدواج گذاشته بودند اما وقتی اصرارشان برای ازدواج به نتیجه نرسیده بود، نقشه جنایت را کشیده بودند؛ نقشه کشیده بودند که تنها مانع میان شان یعنی خانواده سمیه را از بین ببرند و حالا و در بعدازظهر یک روز سرد زمستانی، زمان اجرای نقشهشان فرا رسیده بود. عقربههای ساعت، ۴:۲۰ بعدازظهر را نشان میداد که مادر سمیه، دست دختر کوچکش را گرفت و سوار ماشین شد تا راهی آرایشگاه شود. هنگام رفتن او همه چیز آرام بود، پسربچه ۸ سالهاش به نام محمد و دختر ۱۳سالهاش به نام سپیده در خانه در حال درس خواندن بودند و دختر بزرگ خانواده یعنی سمیه در اتاقش در طبقه دوم سرگرم تماشای فیلم. اما چه کسی میدانست که این آرامش پیش از توفان است؟ فردای آن روز بود که روزنامهها خبر از جنایت هولناک خیابان گاندی را دادند و نوشتند که شاهرخ و سمیه که نقشه کشتن همه اعضای خانواده سمیه را داشتند، برادر و خواهر کوچک او را به قتل رساندند و مادرش را با چاقو زخمی کردند اما در نهایت توسط پلیس دستگیر شدند. خبر این جنایت هولناک نه مردم پایتخت که همه کشور را در شوک فرو برد. یک سوی ماجرا، دختر و پسری نوجوان اما عاشق و دل باخته بودند و آن سو، جنایتی باورنکردنی و قساوتی نابخشودنی و همین تعارض بزرگ بود که این پرونده را به جنجالیترین پرونده سال بدل کرد و سوالاتی را مقابل افکار عمومی قرار داد که پاسخ آن ها را فقط شاهرخ و سمیه میدانستند؛ پاسخهایی که حدود یک ماه پس از جنایت، زمانی که شاهرخ و سمیه در دادگاه، پای میز محاکمه قرار گرفتند، میتوانست رازگشای این جنایت باشد.
طناب دار در خانه وحشت خیابان انقلاب
دستگیری دو سارق در طرح «رعد 12» در خرداد سال 97 هم راز یکی دیگر از خانه های وحشت را برملا کرد. مهدی که خانهاش به خانه وحشت تبدیل شده بود با دانشجویان و جویندگان کار که از شهرستان به تهران آمده بودند، آشنا میشد و آن ها را به خانه وحشت در خیابان انقلاب میبرد. خانهای که در آن طناب داری بافته و آویخته بود. طعمههایش را یکی یکی به خانهاش میبرد. کافی بود که فقط طناب دار را نشان دهد. بعد از آن بود که قربانیانش از ترس جانشان هر چه پول و طلا داشتند، به او و همدستش میدادند. مهدی و بهنام با انداختن طناب دار، دور گردن طعمههایشان نقشه زورگیری های سریالی خود را در خانهشان اجرا میکردند. آن ها با پرسهزدن در خیابانهای مرکز شهر، کسانی را که برای کار یا تحصیل از شهرستان به تهران آمده بودند ، شناسایی می کردند و پس از طرح دوستی، آن ها را به خانهشان میکشاندند و طلا، پول و لوازم قیمتی آن ها را با زور و تهدید می گرفتند. این دو سارق پیش از این هم چندین بار دستگیر شده بودند.
خانه های وحشت در دیگر کشورها
در سراسر دنیا خانه هایی وجود دارند که قتل و جنایت های مخوف در آن ها رخ داده و این جنایت ها به حدی بوده که مردم برای فراموشی آن اقدام به تخریب آن خانه ها کرده اند با این حال هنوز از خاطر مردم محلی پاک نشده است.
خانه فرد و رز | فرد و رز وست به عنوان یکی از بدترین زوج های قاتل سریالی در تاریخ ثبت خواهند شد. آنها در خیابان ۲۵ کرامول، گلوستر سیتی، انگلستان زندگی میکردند. این زوج شرور بین سالهای ۱۹۷۱ تا ۱۹۸۷ حداقل ۱۰ زن جوان را با کمک یکدیگر به قتل رساندند. سپس قربانیان را تکه تکه و در انبار یا باغ دفن می کردند. این دو حتی فرزندان خود را تهدید می کردند که آنها را میکشند. پس از دستگیری توسط پلیس به حبس ابد محکوم شدند. دو دهه پس از این جنایات، شورای شهر گلوستر «خانه وحشت» را خریداری و آن را خراب و به یک معبر عمومی تبدیل کرد.
میرا هندلی و خانه ایان بردی | از نظر بسیاری مایرا هندلی و ایان بردی چهره واقعی شیطان هستند. در اوایل تا اواسط دهه ۱۹۶۰، آنها پنج کودک بین 10تا ۱۷ ساله را کشتند. اجساد سه نفر از قربانیان در گورهای سدلوورث مور کشف شد، اما این زوج هرگز فاش نکردند که اجساد دیگر قربانیان را کجا دفن کردند. هندلی در سال ۲۰۰۲ و بردی در سال ۲۰۱۷ در پشت میلهها درگذشتند و اطلاعات مربوط به قتلها را تا پایان عمرشان فاش نکردند. خانهای که قاتلان در آن زندگی می کردند و مکانی که محققان جسد آخرین قربانی را پیدا کردند، یکی بود و پس از دستگیری آن ها تا سالها خالی ماند. هیچ کس نمیخواست در ملکی زندگی کند که در آن دو تن از بزرگ ترین هیولاهای انگلیس شبانه با آرامش میخوابیدند. این ملک در سال ۱۹۸۷ تخریب شد و از آن زمان این زمین همچنان خالی مانده است.