



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه ورزش/ کاروان تیم ملی فوتبال ایران درحالی شب گذشته پس از حذف از مرحله گروهی به ایران برگشت که در آستانه ورود تیم ملی یک رسانه اماراتی ادعا کرد کارلوس کیروش از نیمکت تیم ملی ایران جدا شده است. صفحه معروف «قناة أبوظبی الریاضیة» این خبر را روی خروجی خود قرار داد. قناة أبوظبی الریاضیة که متعلق به شبکه ابوظبی کشور امارات است، در خبر خود چنین نوشت: «بعد از حذف از جام جهانی؛ فدراسیون فوتبال ایران اعلام کرده است که کارلوس کیروش پس از پایان قرارداد کوتاه مدتش از تیم ملی ایران جدا خواهد شد.» این درحالی است که فدراسیون فوتبال ایران هنوز به این خبر واکنشی نشان نداده است. هرچند که کیروش دیشب به همراه تیم ملی به ایران برگشت اما قطعا عملکردش مورد بررسی کارشناسان قرار خواهد گرفت. نکته جالب توجه اینکه او در نشست خبری بعد از شکست ایران مقابل آمریکا در خصوص ادامه همکاریاش با تیم ملی ایران با ابهام صحبت کرد اما از ابهاماتش هم میشد فهمید که مایل به ادامه همکاری است: «جواب این سوال در دستان من نیست و فعلا باید آرام شویم.» کیروش در خصوص نیاز فوتبال ایران به نسل جدید هم حرفهای قابل تاملی زد: «همه تیمهای ملی همیشه باید خود را بازسازی کنند و خون تازه به آنها دمیده شود تا بازیکنانی که به حد کافی از نظر سن و سال آمادهاند، جایگزین شوند. تازه کردن و آوردن خون تازه همیشه کار خوبی است اما همین تیم میتواند در جام ملتها بازی کنند.» او در حالی در لابهلای صحبتهایش از جام ملتها صحبت کرد که پیشتر مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال تاکید کرده بود که قرارداد کیروش با تیم ملی فوتبال ایران بهصورت موقت و تا جامجهانی بسته شده و احتمالا قرار است کیروش در جام ملتها به عنوان مدیرفنی حضور داشته باشد تا دستیار ایرانی او سرمربی تیم ملی شود. در همان زمان اما مهدی محمدنبی گفته بود نظر هیئت رئیسه این است که کیروش را تا جام ملتهای آسیا سرمربی ایران باشد. حال باید منتظر ماند و دید چه خواهد شد؟ با این حال مرتضی پورعلی گنجی به محض ورود به ایران، در واکنش به ماندن کیروش گفته بود: «با توجه به بضاعتی که فوتبال ایران داشت، با همه هجمههای منفی توانستیم دل مردم را شاد کنیم. با این شرایط بهتر است آقای کیروش بماند.» البته این تنها واکنش نبود و سردار آزمون، بازیکن تیم ملی فوتبال ایران هم در این خصوص صحبت کرد و وقتی خبرنگاران از او پرسیدند کیروش میماند یا میرود، گفت: «او میماند و خودم هماهنگیهای لازم را انجام میدهم!»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

گروه ورزش/ پرتغال یکی از سه تیمی بود که موفق شد پیش از آغاز هفته سوم دور گروهی رقابتهای جام جهانی صعودش به مرحله یکهشتم نهایی را قطعی کند. کریستیانو رونالدو در پنجمین و آخرین حضور خود در این تورنمنت بزرگ توانسته یک گل به ثمر برساند و روی یک گل هم تاثیرگذار باشد. او در 37 سالگی انگیزه بسیار زیادی برای قهرمانی در این مسابقات دارد. همانقدر که شرایط CR7 در قطر با تیم ملی کشورش خوب است؛ حواشی پیرامون این بازیکن با جدیت توسط رسانهها پوشش داده میشود. او در کوران رقابتهای جام جهانی قراردادش با منچستریونایتد را به دلیل اختلافات شدید با باشگاه و اریک تنهاخ بهصورت توافقی فسخ کرد تا به تنها بازیکن بدون تیم جام بیست و دوم تبدیل شود. بایرنمونیخ، چلسی و نیوکاسل مشهورترین مشتریان کریس در این مدت بودهاند اما چهارمین تیم، تیمی است عجیب. النصر، یکی از بزرگترین تیمهای لیگ حرفهای عربستان در حال حاضر جدیترین مشتری برنده پنج توپ طلای جهان به شمار میرود و طبق اعلام مارکا توافقات خوبی هم بین طرفین ایجاد شده و ممکن است به زودی شاهد ثبت قراردادی تاریخی و هنگفت باشیم. این رسانه اسپانیایی مدعی شده که قرارداد 2 فصل و نیم رونالدو با النصر، هزینهای در حدود 200 میلیون یورو در سال دارد و این بازیکن پرتغالی در آستانه تکمیل انتقال خود به فوتبال عربستان سعودی است. این انتقال در شرایطی محتمل به نظر میرسد که بدانیم تیم بزرگی خواهان به خدمت گرفتن رونالدو نیست و از طرفی او هم با بالا رفتن سن و سالش دیگر توان درخشش در سطوح اول را مانند گذشته ندارد و از این حیث بهتر است تا در لولی پایینتر به بازی ادامه دهد. پیشنهاد حیرتانگیز النصر در حدی است که تیمهای آمریکایی هم توان پرداخت آن را ندارند. هدایت النصر برعهده رودی گارسیا است و در لیست این تیم بازیکنانی مانند اوسپینا، دروازهبان کلمبیایی و آلوارو گونزالس اسپانیایی حضور دارند. الهلال عربستان، تابستان گذشته به سراغ فوق ستاره پرتغالی رفت، اما یک تحریم اداری به دلیل تکرار قراردادها مانع از نهایی شدن این انتقال شد. شوالیههای نجد ولی چنین چالشی را پیش روی خود ندارند و میتوانند انتقالی تاریخی را رقم بزنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

شبنم روحی/ مهمترین بازی روز آخر گروه D در الجنوب برگزار شد و استرالیا و دانمارک برای صعود به عنوان دومین تیم به مصاف هم رفتند که درنهایت استرالیا به پیروزی یک-صفر رسید و به جمع 16 تیم جامجهانی صعود کرد. بازی اول استرالیا مقابل فرانسه ناامیدکننده تمام شد و با توجه به عملکرد تونس در بازی نخست، این پیشبینی صورت گرفت که استرالیا در گروه D حتی از تونس هم پایینتر قرار بگیرد. اما استرالیا با پیروزی بر تونس جزو امیدهای صعود قرار گرفت تا جایی که این تیم با تساوی مقابل حریف بعد از ۱۶ سال راهی مرحله حذفی میشد. در دوره قبلی استرالیا یک امتیاز از دانمارک گرفت و برخلاف استرالیا، دانمارک نتیجهای جز برد به دردش نمیخورد. از این تیم انتظار بیشتری میرفت اما تساوی مقابل تونس معادلات را بر هم زد. آنها که در یورو 2020 بازیهای زیبایی ارائه دادند در جامجهانی صلابت لازم را نداشتند و در بازی آخر در مخمصه گیر کردند. البته مشابه این مشکل را در یورو هم داشتند! دانمارک فقط یک بار در جامجهانی ۲۰۱۰ نتوانسته از مرحله گروهی فراتر برود. آخرین جدال دو تیم در ژوئن ۲۰۱۸ جامجهانی تیمهای ملی دانمارک و استرالیا به مصاف هم رفتند که آن دیدار با تساوی یک-یک به پایان رسید. اریکسن برای دینامیتها و جدیناک برای کانگوروها گلزنی کردند. این دو تیم قبل از این مسابقه چهار بار به مصاف هم رفتهاند که یک بازی را استرالیا برده، دو بازی را دانمارک و در یک بازی هم به تساوی رسیدهاند. استرالیا تاکنون فقط یک بار راهی مرحله حذفی جامجهانی شده است. کانگوروها سال ۲۰۰۶ که اولین بردشان در تاریخ جامجهانی را هم بهدست آوردند تا مرحله یکهشتم نهایی بالا رفتند و بهدست ایتالیای قهرمان حذف شدند. دانمارکیها خاطرات خوبی از جامجهانی دارند و در پنج حضور قبلی چهار بار به مرحله حذفی رسیدهاند. بهترین عملکرد دانمارک سال ۱۹۹۸ بود که تا مرحله یکچهارم نهایی بالا رفتند. کریستین اریکسن با هشت حضور یکی از باسابقهترینهای دانمارک در جامجهانی است. او با سه بازی دیگر به رکورد مارتین یورگنسن خواهد رسید. سیمون کیائر هم در هفت بازی جامجهانی به میدان رفته است. در ۱۰ دقیقه ابتدایی دیدار شب گذشته دانمارک و استرالیا بازی و مالکیت توپ و میدان دست دانمارکیها بود. در دقیقه ۱۱، سنسن روی یک کار ترکیبی با رایان تکبهتک شد که توپ او را دروازهبان استرالیا به کرنر فرستاد. در دقیقه ۱۹ باز هم دانمارک فرصت به گل رسیدن داشت که پاس در عرض مله را رایان با پا برگشت داد و مانع گلزنی وایکینگها شد. بازی تا دقیقه ۴۰ موقعیت خاصی نداشت با اینکه دانمارک بهتر از حریف خود در حمله عمل میکرد. متئو رایان نیز ستاره استرالیا در این نیمه بود. در پنج دقیقه ابتدایی استرالیا بهتر از دانمارک بود اما وایکینگها دوباره بازی را در دست گرفتند. ضدحمله کانگوروها در دقیقه ۶۰ توپ را به لکی رساند و او با حرکتی انفرادی و دوسر توپ، با مغلوب کردن کریستینسن دروازه اشمایکل را به آرامی باز کرد. در دقیقه آخر بازی کرنلیوس میتوانست دروازه استرالیا را باز کند اما ضربه سرش به بیرون رفت تا دانمارک با یک گل برابر استرالیا شکست بخورد. استرالیا با این پیروزی شش امتیازی شد و بعد از فرانسه در رده دوم ایستاد و نخستین تیم آسیایی حاضر در جمع ۱۶ تیم برتر لقب گرفت. دانمارک نیز با یک امتیاز در قعر جدول گروه D قرار گرفت. دانمارک که در یورو و لیگ ملتهای اروپا عملکرد خوبی داشت در جامجهانی از حد انتظارات ضعیفتر ظاهر شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ایرانی ها 1.5 برابر خارجی ها آب مصرف می کنند!


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

جواد نوائیان رودسری - آیتا... سیدحسن مدرس، با دستور رضاشاه، شب 16 مهر سال 1307 بازداشت و تحتالحفظ به خواف تبعید شد، اما پهلوی اول که وجود آیتا... مدرس برایش قابل تحمل نبود، در 22 مهر سال 1316 دستور انتقال او را از خواف به کاشمر صادر کرد. عوامل رضاشاه، 85 سال پیش در چنین روزی، در غروب روز 10 آذر سال 1316، آیتا... مدرس را، با دهان روزه و به طرز فجیعی به شهادت رساندند. درباره چرایی این اقدام، صحبتهای متفاوت و حتی ادعاهای متناقضی مطرح میشود، اما در این بین، سوال اساسی این است که چرا رضاشاه نمیتوانست وجود شهید مدرس را حتی در حالت تبعید تحمل کند؟ آیا صرفاً میتوان به شهادت رساندن آن عالم مبارز و مجاهد را ناشی از رویکرد دیکتاتورمابی رضاشاه و میل وی برای حذف همه مخالفان و حتی دوستان قدرتمند و صاحب نفوذش دانست؟ هر چند که این رویکردِ ذهنی در شخصیت رضاشاه، نقش مهمی در حذف بسیاری از مخالفان و موافقان وی داشت، اما درباره شهید مدرس، با توجه به سوابق او و پیشینه فعالیتهای سیاسی و اجتماعیاش، باید دلایل مهم دیگری را هم لحاظ کرد؛ دلایلی که در گفتوگو با دکتر مسعود رضایی، مورخ و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، به دنبال شناخت و بررسی آن ها بودیم.
اختلاف ماهوی شهید مدرس و رضاشاه
رضایی دلیل اساسی تحملناپذیر بودن شهید مدرس را برای رضاشاه، اختلاف ماهوی میان آن ها میداند و میگوید: شهید مدرس، یک شخصیت کاملاً مستقل و با انگیزههای کاملاً اسلامی و ملی بود؛ در مقابل او، رضاشاه فردی است که با توجه به اسناد موجود و حتی اقرار خودش، توسط بیگانگان به حکومت رسید و لاجرم، خودش را وابسته به بیگانه میدانست. به همین دلیل، شهید مدرس و رضاشاه در دو جبهه متفاوت و متضاد قرار داشتند. این پژوهشگر تاریخ معاصر تصریح میکند: از سوی دیگر، مدرس در مقابل سلطهگری و دیکتاتوری رضاشاه، رویکردی شجاعانه و بسیار بیپروا داشت. طبیعی است که تحمل چنین شخصیتی، برای رضاشاه که یک تمامیتخواه تمامعیار است، سخت باشد. همه کارشناسان و محققان بر این باورند که پهلوی اول، بعد از به دست گرفتن قدرت، یک دیکتاتوری بسیار سنگین و توام با خشونت را بر کشور مسلط کرد؛ حتی از مجلس ششم به بعد، دیگر آن انتخاباتی که تا قبل از آن برای برگزیدن وکلای ملت برگزار میشد هم، تحت سلطه دربار قرار گرفت که البته، خودِ دربار هم تحت تسلط انگلیسیها بود و مدرس در برابر اینها، شجاعانه میایستاد.
سیاستمدارِ شجاع و به دور از سازش
رضایی در بخش دیگری از سخنانش، به مقایسه سیاستمداران همعصر شهید مدرس با وی میپردازد و میگوید: دیکتاتوری رضاشاه باعث شد که برخی از سیاستمداران، از ترس سکوت پیشهکنند؛ بزرگانی بودند که پای خودشان را از مسائل سیاسی کنار کشیدند و برای حفظ جانشان سکوت کردند؛ حتی گاهی به همراهی با دستگاه رضاشاهی هم پرداختند، اما شهید مدرس اهل اینگونه عقبنشینیها و سازشها نبود و به عنوان یک شخصیت شناخته شده، میتوانست الگویی برای دیگران در راستای مقاومت در برابر سلطهگری و استبداد رضاشاهی باشد. شهید مدرس با چنین رویکردی، میتوانست به خیلیها انگیزه مبارزه بدهد و از مأیوس شدن آن ها در این مسیر، جلوگیری کند. این مسئله زمانی که به یاد بیاوریم شهید مدرس یک روحانی بسیار برجسته، با سوابق سیاسی طولانی بود، اهمیت بیشتری می یابد؛ اهمیتی که باعث وحشت و ترس رضاشاه هم میشد. به همین دلیل، حتی با وجود تبعید آن مرحوم به خواف، باز هم از حضور وی واهمه داشت و دستور به شهادت رساندن او را صادر کرد.
تداوم مبارزه در تبعید
با دکتر مسعود رضایی درباره ارتباطات شهید مدرس با علما و سیاستمداران کشور، طی دوران تبعیدش صحبت میکنم و از او میپرسم که آیا این ارتباطات، نقشی در برانگیختن ترسی که به آن اشاره کرد، دارد؟ وی پاسخ میدهد: شهید مدرس یک شخصیت خستگیناپذیر بود که بر مبنای تفکرات اسلامی خودش، به آن چه که تکلیف تشخیص میداد، عمل میکرد و برایش شرایط و سختیهای کار اهمیتی نداشت. او وظیفه خود میدانست که با ظلم و ستم حاکم بر کشور مبارزه کند؛ چه زمانی که در مجلس حضور داشت و کیفیت آن را میدانید و چه زمانی که در تبعید بود و ظاهراً زیر نظر قرار داشت. مبارزات صریح و شجاعانه او زمانی بروز و ظهور یافت که رضاخان در اوج قدرت قرار داشت و اختیار نیروهای نظامی کشور در دست او بود. در دوران تبعید هم، شهید مدرس با وجود محدودیتهای گسترده به این روش ادامه داد و طبعاً چنین اقداماتی هم، در تشدید نگرانی رضاشاه بیتأثیر نبود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.



ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.




ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

آدمها گاهی یکدیگر را به علت بیکفایتی در یک کار «بیدستوپا» خطاب میکنند بدون اینکه بدانند در بیمارستانها نوزادانی بدون دست و پا متولد میشوند. دلایل زیادی برای این نوع تولد وجود دارد که یکی از آنها سندروم نادر ژنتیکی «تترا آمیلیا» است که طبق پژوهشهای سال 2011 احتمال بروز آن در حدود یک در هر 71هزار بارداری است. مبتلایان به تترا، علاوه بر فقدان دست و پا ممکن است در دیگر قسمتهای بدن مانند جمجمه، صورت، اندامهای تناسلی، لگن خاصره و ... ناهنجاریهایی داشته باشند. این سندروم زمانی شکل میگیرد که پدرومادر هر دو نسخهای از این ژن جهشیافته را به فرزند منتقل کنند. بیشتر این نوزادان بعد از تولد، جان خود را از دست میدهند و بعضی وارد چرخه زندگی میشوند. بشر از گذشته با این مشکل مواجه بوده است و روشهایی مانند غربالگری جنین را برای پیشگیری از این مشکل ارائه داده ولی هنوز این مسئله به طور کامل درمان نشده است. اوضاع افرادی که بدون دستوپا متولد میشوند، یکسان نیست. بعضی از آنها از همان کودکی گوشهگیر میشوند و شکست را میپذیرند. بعضی دیگر از تفاوتشان با دیگران ترسی به دل راه نمیدهند و برای این که پیشرفت کنند هزار برابر معمولیها تلاش میکنند و به یک انسان الهامبخش تبدیل میشوند. انسانهایی که میتوانند به بقیه تکانی بدهند، برای آنها انگیزهبخش باشند و به همه شهامت زنده بودن و زندگی کردن بدهند. درخشش «غانم المفتاح» جوان قطری که با «مورگان فریمن» بازیگر معروف آمریکایی اجرای بخشی از افتتاحیه جامجهانی 2022 قطر را به عهده داشت، باعث شد تا در پرونده امروز زندگیسلام درباره زندگی او و 2فردی که تنها با نیمی از تن یک انسان معمولی زندگی میکنند ولی شگفتانگیز عمل کردهاند، بگوییم. غانم به سندروم «پسرفت دمی» مبتلاست که راه رفتنش را محدود میکند و او را در وضعیت جسمی مشابه با افراد مبتلا به سندروم تترا قرار داده است.
از خودکشی چندباره تا موفقیتهای بیحد و مرز
چه کسی؟ نیک وویچیچ
نیک وویچیچ یک سخنران انگیزشی معروف در دنیاست. او بدون دست و پا متولد شده ولی با سخنرانیهای انگیزهبخش خود، زندگی میلیونها نفر در جهان را متحول کرده است. او میگوید: «موضوع اصلی که سعی در پخش آن در سراسر دنیا دارم تبدیل دیوارها و موانع به درهاست.»
مشکلات و سختیهایی که تحمل ناپذیر بودند
نیک وویچیچ فرزند دوم یک خانواده استرالیایی است، بدون دستوپا و به کمک زائده کوچکی که به جای پا در بدنش دارد، راه میرود. در 12سالگی به همراه خانوادهاش به آمریکا مهاجرت میکند و روزهای سختی را میگذراند تا به 29 سالگی برسد. او درباره این روزها میگوید: «بعد از مهاجرت از این که باید در جایی تازه، بدون هیچ دوست و آشنایی از صفر شروع کنم، می ترسیدم. در هواپیما با خواهر و برادرم لهجه آمریکایی را تمرین میکردیم تا وقتی با هم کلاسیهای تازه خود صحبت میکنیم، آنها ما را دست نیندازند. گرچه نمیتوانستم شکل غیرمعمول بدنم را عوض کنم، اما میتوانستم لهجهام را تغییر بدهم. بعدها فهمیدم که بیشتر آمریکاییها لهجه استرالیایی را دوست دارند. این سفر، نخستین دگرگونی عمده زندگی من بود.» محدودیتهای نیک نسبت به دیگر دانشآموزان مدرسه روزبهروز بیشتر به چشم میآمد و هربار مورد تازهای به فهرست ناراحتیهای او اضافه میشد. نیک 2بار خودکشی کرد ولی زنده ماند. سومین باری که تصمیم گرفت زندگیاش را تمام کند به این فکر کرد که پدر، مادر و برادرش از نبود او به چه اندازه ناراحت میشوند و بعد از تصمیمش منصرف شد.
نقش مهم والدین نیک در درخشش او
شاید اگر نیک در خانواده دیگری متولد میشد سرنوشت دیگری در انتظارش بود و او را به عنوان یک سخنران انگیزشی بزرگ نمیشناختیم. والدین نیک همیشه سعی میکردند با گفتن جملات انگیزهبخش و عاشقانه، اعتمادبهنفسش را بالا ببرند و به او میگفتند از بابت داشتنش خوشحال هستند. این امید و انگیزه باعث شد نیک پیشرفت کند و با همین محدودیتها در 21 سالگی، 2مدرک کارشناسی در رشتههای حسابداری و برنامهریزی مالی بگیرد. ورزشهایی مانند شنا، موجسواری و گلف را به طور جدی دنبال کند و از هر موقعیتی که میتوانست برای او نقطه ضعفی باشد یک فرصت بسازد. در کنار این امیدها، نیک در جوانی عاشق شد و در حالی که حلقه نامزدی را در دهانش گذاشته بود از همسرش «کانایی میاهارا» درخواست ازدواج کرد. کانایی درباره این که چطور به نیک پاسخ مثبت داده است، میگوید: «به محض دیدن نیک به این نتیجه رسیدم که او، همان مرد رویاهای من است. هر آنچه از مرد زندگیام میخواستم در وجود نیک به خوبی دیدم و عاشقش شدم.» نیک اکنون پدر دو دختر دوقلو و دو پسر است که در سلامت کامل به دنیا آمدند.
نوشتن کتاب «بیحد و مرز»، «توقفناپذیر باش» و «مهارناشدنی»
زندگی نیک وویچیچ پر از شگفتی است و همین باعث شد تا او بخشی از زندگی خود را در کتابی به نام «زندگی بیحد و مرز» چاپ کند. عرضه این کتاب در دنیا با استقبال فوقالعادهای مواجه شد و در ایران هم نشرهای مختلفی این کتاب را ترجمه کردند. او در این کتاب از مواجهه با مشکلاتش که چندین برابر انسانهای عادی بوده، نوشته است و این که چطور توانسته از پس آنها بربیاید. این استقبال باعث شد تا او دوباره دست به قلم شود و از قدرت اراده بنویسد. «توقفناپذیر باش» و «مهارناشدنی» از دیگر کتابهایی است که به قلم نیک به چاپ رسیده و در ایران هم ترجمه شده است. نیک به ایران هم سفر کرده است و موسسه و سایتی دارد که به محض ورود به آن با «OBSTACLES =OPPORTUNITIES» به معنی موانع مساوی فرصتهاست، برخورد میکنید.
فتح همه چیز، فقط با 2 دست!
چه کسی؟ غانم المفتاح
«غانم المفتاح» جوان 20 ساله قطری شبیه همسنوسالهای خود نیست. او یک اختلال ژنتیکی نادر دارد و با نیمی از تن خود زندگی میکند. غانم با دستانش و با ویلچر حرکت کرد، درس خواند، تلاش کرد و آموخت تا این که به یکی از افراد فعال جامعه قطر و سپس جهان تبدیل شد. او اکنون سفیر حسن نیت کشور قطر است.
هیچ درمانی برای «غانم» وجود ندارد
«غانم» از زمان تولد به سندروم «پسرفت دمی» مبتلا بود. نقصی که استخوان خاجی و دنبالچه در بدن وجود ندارد و با بدشکلی مهرههای کمر روی رشد بدن تاثیر میگذارد. احتمال ابتلا به این سندروم در یک به 60 هزار تولد زنده است. نوزادان مبتلا به این سندروم با مشکلاتی مانند کمبود روده یا مثانه، بیاختیاری ادرار و مدفوع مواجه هستند. در گذشته که دسترسی به خدمات پزشکی کمتر بود، هر دو پای این نوزادان را در لگن بهطور کامل قطع میکردند اما امروزه قطع عضو در زانو انجام میشود تا حرکت آسانتر و نشستن بهتر باشد. بعضی از کودکان مبتلا به سندروم پسرفت دمی از پاهای مصنوعی برای راه رفتن استفاده میکنند و بعضی از آنها با کمک دستان خود، راه میروند. در سال 2012 «اسپنسر وست» مبتلا به این سندروم فقط با استفاده از دستان خود از قله کلیمانجارو بالا رفت و آن را فتح کرد. مادر غانم در دوران بارداری به دیابت مبتلا بوده و یک جهش ژنتیکی هم درباره پسرش اتفاق افتاده است. وقتی غانم به دنیا آمد پدرش در جستوجوی درمان او به کشورهای زیادی سفر کرد ولی پزشکان متفقالقول بودند که هیچ درمانی برای او وجود ندارد و تنها باید بدن و قلبش را ایمن نگه دارد.
تلاشهای ستودنی «غانم» که شبکههای اجتماعی را ترکاند
وقتی غانم بزرگ شد و خواست در مدرسه ثبت نام کند، مدارس از پذیرش او خودداری کردند. مادر غانم تصمیم گرفت برای او و هم سالانش مدرسهای باز کند. بزرگتر که شد نام او را در باشگاه شنا الغرافه نوشت و تلاش زیادی برای پیوستن او به تیم ملی قطر کرد اما موفق نشد. غانم اهل فوتبال است و با دست در زمین مسابقه میدود و اغلب تیمهایی که در آن حضور دارد به دلیل سرعت نفوذ بین بازیکنان تیم مقابل و به ثمر رساندن گل، برنده بازی میشوند. او در حسابهای کاربری خود در شبکههای اجتماعی ویدئو و تصاویر تاثیرگذار خود را به اشتراک میگذارد و حتی زندگی عادی او در این فضا، بسیار اثربخش شده است. غانم مرحله به مرحله پیش رفته است و اکنون انجمن ویلچر «غانم الرابه» را تاسیس کرده که در آن برای نیازمندان به صورت خیرخواهانه ویلچر تهیه میشود. زندگی معجزهوار این پسر در میان برنامههای آموزشی قطر هم گنجانده شده است و دانشآموزان در مبحث مهارتهای زندگی، درباره چالشها و قدرت اراده او در مراحل مختلف زندگی میخوانند. حتی وزارت آموزش و پرورش کویت هم داستان غانم را در برنامه درسی کلاس هشتمیهای خود اضافه کرده است.
من معمولیام و عاشق غلبه بر چالشها
چه کسی؟ لیندسی هیلتون
لیندسی هیلتون بدون دست و پا به دنیا آمد اما اکنون او یک ورزشکار کراس فیت و بازیکن راگبی است که میخواهد به دنیا نشان دهد محدودیتها فقط ساخته ذهن هستند. او 37 ساله و اهل هالیفاکس یکی از شلوغترین بندرهای کاناداست. تمریناتش را در یک باشگاه ورزشی کوچک انجام میدهد و میتواند وزنه 45کیلوگرمی را با کمک زنجیر، تسمه و نوارچسبها بالای سر بیاورد.
بدون دست، بدون پا؛ بدون مشکل!
لیندسی عاشق شنا، فوتبال و هاکی روی چمن است اما از دوران دبیرستان به طور جدی راگبی را دنبال میکند و تمام تمرکزش را برای پیشرفت در این رشته گذاشته است. او میگوید: «وقتی مردم تلاش نمیکنند مرا دیوانه میکنند، من نمیتوانم در این حقیقت که دست و پا ندارم غرق شوم زیرا هیچ چیزی وجود ندارد که نتوانم نتیجه آن را تغییر دهم. من چالش و غلبه بر چالش را دوست دارم. این عجیب نیست که من به باشگاه میروم، هرکسی اگر بخواهد میتواند این کار را انجام دهد. وقتی چیز جدیدی را امتحان میکنید هرگز نمیدانید که چه اتفاقی خواهد افتاد. من به یاد میآورم که بچه بودم و مردم به من خیره میشدند یا سوالات زیادی میکردند. مطمئنم که به نظر مردم منحصربه فرد بودم اما برای خودم عادی بود و این راهی بود که همیشه رفتم.» لیندسی وقتی کوچک بود از دستوپای مصنوعی استفاده میکرد اما دیگر در کارهای روزانه از آنها استفاده نمیکند، زیرا به عقیده خودش فقط به آنها عادت کرده بود و تنها جلوی سرعت او در انجام کارها را میگرفتند.
مبارزه و رقابت؛ انگیزه هیلتون برای موفقیت
لیندسی پای ثابت شرکت در مسابقههای بینالمللی کراس فیت(یک ورزش ترکیبی برای تناسب اندام) است و برای این مبارزهها حداقل چهار بار در هفته تمرینهای طاقتفرسا انجام میدهد تا بدنش همیشه روی فرم باشد. او یک روش منحصربهفرد برای انجام کارهایش دارد. به کسی که با یک دست کاری را انجام میدهد، نگاه میکند و بعد انجام همان کار را توسط کسی که یک یا دو پایش را از دست داده است، تماشا میکند. سپس با ترکیب آنها به این فکر میکند او چگونه میتواند این کار را انجام دهد. لیندسی ویدئوهایی از تمرینات خود در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارد، زیرا فکر میکند میتواند الهامبخش کسانی باشد که شرایطی مشابه او دارند تا کار جدیدی را آغاز کنند. او میگوید: «من نمیخواهم به عنوان کسی که دست و پا ندارد، خوب باشم. من میخواهم خوب باشم. فقط میخواهم فعال باشم و فوقالعاده رقابتی هستم. این چیزی است که من را نگه میدارد.» لیندسی اکنون مربی راگبی در یک دبیرستان محلی است که قرار است به تیمهای باشگاهی بپیوندد.
منابع این پرونده: محتویات، espn.com، nickvujicic.comو ...

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.