- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رد شدن یا نشدن توپ از خط در بازی ژاپن و اسپانیا که منجر به گل ژاپن شد، حرفوحدیثهای بسیاری را ایجاد کرد. این گل، حکم حذف آلمان از جامجهانی و صدرنشینی ژاپن در گروه مرگ را امضا کرد. چند ساعت بعد از پایان بازی، فیفا با انتشار یک فیلم، ثابت کرد که تقریبا یک سانتیمتر از توپ روی خط بوده بنابراین تصمیم سیستم کمکداور ویدئویی برای پذیرش این گل، درست بوده است. زمانی که اسم داوری و فوتبال در کشورمان می آید، ناخودآگاه اسم یک نفر در ذهن همه ما زنده میشود، «محمد فنایی» و قضاوت فینال جامجهانی 1994 آمریکا. داوری که افتخار قضاوت در فینال جامجهانی را نهتنها به عنوان تنها ایرانیِ تاریخ، بلکه به عنوان تنها آسیایی در مسابقات 1994 به میزبانی آمریکا بهدست آورد. در پرونده امروز زندگیسلام، «فنایی» که چند ساعت قبل از این گفتوگو به ایران برگشته بود، بهرغم خستگیاش قبول کرد روایتهایی دست اول از حضورش در جامجهانی قطر، سادهتر یا سختتر شدن کار داورها با سیستم کمک داور ویدئویی و توپ هوشمند، سبکزندگی داورها، تفاوت قضاوت در جامجهانی با بقیه رقابتها و ... برای ما بگوید.
با فناوری همه تیمها
به حقشان میرسند
تب مسابقات جامجهانی 2022، لحظه به لحظه داغتر میشود بنابراین گفتوگو را با نقش پررنگ سیستم کمکداور ویدئویی در قطر شروع میکنیم. «فنایی» در این باره میگوید: «بحث تکنولوژی در فوتبال، یک مزیت خوب دارد و آن هم این است که هر تیمی به حقش میرسد. این یک واقعیت است که فیفا هم به آن اعتقاد دارد. فناوری در فوتبال امروز توانسته جا بیفتد. مثلا در همین بازی ژاپن و اسپانیا، گلی که ژاپن به ثمر رساند، همه معادلات گروهش و البته جامجهانی را با کمک فناوری به هم زد. آلمانی که بارها قهرمان جهان بوده و یک کشور فوتبالخیز است، به دلیل یک سانتیمتر از توپ که داخل زمین بود، حذف شد. من به عنوان کسی که 50 سال در فوتبال بودم و همچنین بقیه کارشناسهای داوری می گوییم اگر فناوری نبود، 95 درصد این توپ اوت شده بود ولی آن دوربین خاص و سیستم هوشمند، بین من به عنوان بشر و آن سیستمهای مدرن فاصله انداخته و الان مشخص است که حق با ژاپن بوده است. هیچکسی هم نمیتواند این حق را بگیرد.»
در گذشته داورها شوالیه بودند اما الان ...
«در گذشته که من در دنیای داوری در زمین حاضر میشدم و در سطح بالای آن هم حاضر بودم، همیشه داور را به عنوان شوالیه و یک آدم بزرگ و تاثیرگذار در زمین میدیدیم. میگفتیم و میدانستیم که حرف اول و آخر را او در زمین خواهد زد». تنها داور ایرانی فینال تاریخ جامجهانی ادامه میدهد: «بنابراین اگر رئیسجمهور یک کشور هم میآمد و میگفت که چند سانتیمتر آن طرفتر خطا بگیر، حق نداشت چون رئیس مستطیلسبز، داور بود. هیچکسی نمیتوانست تصمیم او را نادیده بگیرد. این مسئله یک خودخواهی داوری بود که خیلیها را جذب میکرد تا به داور شدن علاقهمند شوند اما امروز گروهی دیگر آمده اند بالای دست داور به نام var. این فناوریدیگر شوخی ندارد و بیش از 30 دوربین هر اتفاق بازی را از زوایای مختلف بررسی میکند بنابراین احتمال خطا را به 2 یا 3 درصد کاهش میدهد. البته ناظران var هم داوران بینالمللی و با قوانین آشنا هستند. امروز فوتبال تحول عجیبی پیدا کرده است.»
خیلی زود از حضور در قطر خسته شدم!
او که چند ساعت قبل از شروع این گفتوگو به کشورمان برگشته، درباره میزبانی قطری ها میگوید: «شما همین بازیهایی را که در قطر برگزار می شود وخودم چند ساعت پیش از آن جا به ایران برگشتم، در نظر بگیرید. این کشور از لحاظ زیرساختهای فوتبال بسیار رشد کرده و عالی بود اما سیستم مدیریت مسافرانش ضعیف بود یا حداقل برنامهریزی وجود نداشت. کشوری با این مساحت و جمعیت کم که تقریبا 2 میلیون نفر جمعیت دارد، 2 میلیون نفر هم گردشگر میپذیرد، شاید ابزارش برای ورزشگاه ها درست باشد اما برای مردم احساس آرامش و راحتی نمیآورد. من که شخصا خودم از حضور در آنجا بهدلیل شلوغی زیاد، ناتوانی در برنامهریزی برای رفتن به جاهای مختلف و ... خسته شدم. درست است که مترو داشتند اما وقتی این تجمع از یک نقطه شروع می شد، در پاسخگویی ضعف داشتند. در فروشگاههایش تا چشم کار میکرد، آدم بود که میآمد و میرفت. این همه خرج کردند اما 20 روز دیگر ببینید چه کسی به این کشور خواهد رفت؟»
«کولینا» تصمیم فغانی را رد کرد
«فنایی» در پاسخ به این سوال که سیستم کمک داور ویدئویی به سادهتر شدن داوری کمک کرده است یا نه، میگوید: «Var هرچند مزایای زیادی دارد اما برای داورها، چالش برانگیز شده است چون یک داور وقتی درون زمین برای قضاوت میرود، استرس دارد و تمرکزش را از دست میدهد. قدیم داور خودش بود و خودش بنابراین بر اساس توانمندیهایش قضاوت میکرد. حالا اگر اشتباهی هم مرتکب میشد، ناظر داوری بود که به او نمره منفی میداد. اما الان جالب است به شما بگویم و احتمالا خبر ندارید که این بازیهای جامجهانی اصلا ناظر ندارد! var باعث شده که داور تمرکزش را از دست بدهد و مثلا با خودش بگوید که الان این را پنالتی بگیرم؟ شاید var بگوید که پنالتی نبوده. اگر نگیرم شاید بگوید بوده. بنابراین تمرکزی برای داور در صحنههای حساس بازی نمیماند. «علیرضا فغانی» داور مطرح کشور ما بر اثر var نابود شد. یعنی فغانی آن خطایی را که در بازی اروگوئه و پرتغال، پنالتی نگرفت به درستی در لحظه اول پنالتی نگرفت چون ما قانون داریم که اگر بازیکن مدافعی تحت فشار قرار گیرد و زمین بخورد و عمدا نخواهد توپ را با دست بزند اما توپ به دستش بخورد، این دست اتکاست و آن صحنه پنالتی نیست و خطای هند محسوب نمیشود. فغانی درست تصمیم گرفت اما var او را خواست. من بعدا از خود بچهها پرسیدم و گفتند که var به او گفته که چون هنوز دستش به زمین نرسیده و توپ به آن خورده پس پنالتی است، یعنی چیزی گفتند که شاید آنها اصلا مفهوم این قانون را نفهمیدند بنابراین فغانی را وادار کردند که آن صحنه را پنالتی بگیرد. البته اگر فغانی در آن صحنه، داوری بود که تمرکز بسیار قوی داشت، باید میگفت که تصمیم خودم درست بوده البته باید بعدش پاسخگوی حرفش میبود، بنابراین آمد و با ناراحتی آن را پنالتی گرفت. بعد از بازی، اتحادیه فوتبال اروگوئه به کمیته داوران فیفا شکایت کرد، «کولینا» هم گفته که کار فغانی که در ابتدا پنالتی را نگرفته درست بود اما ما از او ناراحت هستیم چرا وقتی رفته و صحنه را دوباره دیده، زیر بار گرفتن پنالتی رفته است. الان امتیاز فغانی بر خلاف چیزی که ما فکر میکردیم منفی است. حالا اگر بخواهند او را برای داوری مهمترین بازی جام بگذارند، ممکن است به فیفا انتقاد شود.»
زمان تعویض ششم ایران در بازی با انگلیس، همه نگران شدند
این داور باتجربه و سرشناس به یک ماجرای جالب در حاشیه بازی ایران و انگلیس اشاره میکند که باعث اعتراض شدید تماشاگران در ورزشگاه به کادر فنی شده است. او میگوید: «در این مسابقات یک اتفاق جالب دیگر هم افتاد که تماشاگران ایرانی را در بازی با انگلیس نگران کرد؛ تعویض ششتایی. تقریبا همه ایرانیهایی که در ورزشگاه برای تماشای بازی ایران و انگلیس آمدند در لحظه تعویض ششم ایران، داشتند سر کادر فنی تیم داد میزدند که این کار را نکنید، بازی 3 بر صفر میشود، الکی میبازیم، هر تیم اجازه بیش از 5 تعویض را ندارد و ... . من برایشان توضیح دادم که فیفا برای این بازیها، گفته اگر بازیکنی از سر به بالا که حساسترین نقاط بدن است، صدمهای ببیند که نتواند بازی را ادامه دهد، آن تیم حق یک تعویض اضافه را دارد ولی آن لحظه، گوش کسی بدهکار نبود و همه می خواستند با سر و صدا، کادر فنی تیمملی را راهنمایی کنند!»
داور جامجهانی 100 برابر بیشتر
زیر ذرهبین است
فنایی که هم در المپیک سوت زده و هم در جامجهانی، درباره تفاوت داوری در بازیهای جامجهانی با بقیه رقابتها میگوید: «در مسابقات بینالمللی، داورها 100 برابر بیشتر زیر ذرهبین هستند و نه تنها چشم تماشاگران دو کشور که همه مردم جهان به سوتها و تصمیمهای آن داور است بنابراین فشار و استرس بیشتری بر داورها در چنین بازیهایی وارد می شود. من خودم یادم هست در بازی فینال 1994، خیلی استرس داشتم که داور چهارم به من یک آدامس داد و گفت این مخصوص رفع استرس است! در آن دوره، اولین بازی که قضاوت کردم، بازی سوئیس و رومانی بود. در آن بازی یک گل سوئیس را آفساید اعلام کردم که البته تصمیمم درست بود. فکر میکنید ناظر بازی کی بود؟! همان «فالکر رود» آلمانی که میگفت داوران ایرانی خوب نیستند! بازی تمام شد و به رختکن آمد. اول سراغ کمک دوم رفت که مصری بود و حسابی سرش داد زد و اشتباهاتش را گفت. سپس سراغ من آمد و فقط یک کلمه گفت: عالی! وقتی اسامی داوران نیمهنهایی اعلام شد و اسم من نبود، کمی استرس گرفتم. بعد از آن جلسه فیفا، اعلام شد که داور ردهبندی از امارات، آرژانتین و مراکش. گفتم تمام شد، فینال عمرا به ما برسد. سپس فینال اعلام شد. ساندروپل، کمک اول زاراتا از پاراگوئه، کمک دوم محمد فنایی از ایران! بغض همه وجودم را فراگرفت و نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و گریه کردم.»
داوری یک کلاس سبکزندگی است
از این داور تاریخساز درباره تاثیرات داور بودن بر سبکزندگی میپرسم که میگوید: «داوری که معروف میشود، یاد میگیرد که حضور در اجتماع هم مانند یک بازی است. ما داریم با مردم زندگی میکنیم. باید قدرت تحلیل اتفاقات مهم را در جامعه و رفتار با دیگران داشته باشیم. سپس بر اساس توانمندیها و دانستههایمان، رفتار کنیم و تصمیم بگیریم. باید گذشت داشته باشیم تا آدم محبوبتری باشیم. مردم میدانند که یک داور عمدی قضاوت اشتباه کرده است یا سهوی. سهوی را قابل گذشت میدانند اما اشتباه عمدی را رها نمیکنند. این هم درس مهمی است که به درد همه ما میخورد و شاید داورها آن را بهتر از دیگران درک میکنند. برای داور خوب شدن باید بتوانیم سالم زندگی و خودمان را کنترل کنیم. بنابراین داوری یک کلاس سبکزندگی است.»
داور خوبشدن
لازمههای زیادی دارد
از او که قضاوت در فینال جامجهانی را در کارنامه دارد، میپرسم اگر کسی به داوری علاقه داشته باشد، باید چه کار کند که میگوید: «داوری چند تا لازمه دارد. یکی از آنها علاقهمندی است که از نظر من مهمترین است. برای چه میخواهید داور شوید؟ داوری، کاری است که در آن چیزی نیست. فقط اگر علاقهمند باشید، میتوانید با سختیهایش کنار بیایید. شما باید پشتکار داشته باشید، در داوری بیمهری زیاد به شما میشود، با هر اشتباه فشار زیادی به شما وارد خواهد شد اما تلاش و پشتکار باعث میشود بتوانید این مسیر را ادامه دهید. برای ممتازشدن در داوری باید تحصیلات بالایی داشته باشید، حتما زبانانگلیسیتان قوی باشد، از نظر بدنی سالم و ورزشکار باشید و اهل تمرینات مداوم، از لحاظ روانی به خودتان برسید، خیلی مراقب تغذیهتان باشید و بعد هم از نظر اخلاقی در جامعه الگو باشید. یکی دیگر از لازمههای موفقیت در داوری، تماشای بازیهای بزرگ است، منظورم بازیکنان نیست، دیدن داورها، روش، حرکت، رفتار، تصمیمها، جاگیری، هماهنگی با کمکها و ... شما را به یک داور بزرگ تبدیل خواهد کرد.»
چالش عدالت یا جذابیت
در فوتبال؟
هرچند فناوری کمک داور ویدئویی توانسته عدالت را در فوتبال برقرار کند اما خیلیها معتقدند بخش زیادی از جذابیت فوتبال را ذبح کرده است
سید سورنا ساداتی | روزنامهنگار موفقیت
آرژانتین طی چند دقیقه 3گل زیبا و پشت سرهم به عربستان میزند، هر 3گل بعد از بررسی با سیستم VARمردود اعلام میشود. آفساید بودن 2گل از این 3گل حتی با وجود دوربینهای متعدد هم قابل تشخیص نبود چهرسد بهاینکه کمک داور بخواهد در لحظه پرچم بزند. الگوریتم پیشرفته VAR در این صحنهها تشخیص داد بازیکن آرژانتین در هر 3گل به اندازه یک شانه یا زانو جلوتر بوده و گلها مردود شدند. چند روز بعد تمام توپ ژاپنیها از خط اوت رد شد و بعد همان توپ را سانتر کردند و گل شد. گلی که باعث حذف آلمان پرطرفدار و قدرتمند از جام شد و VAR هم این صحنه را گل تشخیص داد. الگوریتم اینبار تشخیص دادهبود برخلاف تصاویر ویدئویی توپ کامل از خط اوت رد نشده است. غیر از این صحنههای عجیب، در هربازی چند دقیقه وقت تلف میشود تا داور یک صحنه را بررسی کند. ریتم بازی میخوابد. داور در قامت یک اپراتور ساده پایین میآید. خطای داوری به آن شکل سابق که باعث میشد فوتبال هیجان، چالش و حتی حاشیه و درگیری داشته باشد از بین رفته و جایش را به عدالتی داده که محل بحث است. الگوریتمهای پیچیدهای که سرنوشت یک بازی و حتی یک جام را رقم میزند. هرچند مطمئن نیستیم این کمک داور ویدئویی با آن فناوری عجیب واقعاً عدالت را برقرار میکند یا نه؟ اما مطمئنیم بخشی از هیجان بازی را از بین میبرد، دیگر گاهی خود داور هم تصمیمگیرنده نیست و تماشای صحنه آهسته هم قرار نیست بهعهده او باشد. همهچیز را یک الگوریتم تعیین میکند. توقف زیاد بازی، نبود بحثهای پرچالش بین بازیکن و داور که لااقل در فوتبال کم حاشیه و بیکیفیت ما یکی از موارد هیجانانگیز بود، این سوال را ایجاد میکند که جذابیت فوتبال مهمتر است یا عدالتی که VAR برقرار میکند؟
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه ورزش/ تیم ملی ایران در حالی که میتوانست با یک تساوی هم از گروهش صعود کند و شبی تاریخی را در ورزشگاه الثمامه قطر رقم بزند با شکست یک بر صفر مقابل آمریکا از این موفقیت باز ماند و رویای صعود دوباره محقق نشد. در شبی که هواداران مغموم ایرانی همراه با آمریکاییها و دیگر تماشاگران حاضر در ورزشگاه الثمامه پس از پایان بازی راهی مترو و پایانههای اتوبوس برای بازگشت به دوحه و محل اقامتشان شده بودند، نکتههای جالبی را میشد دید و شنید. هواداران ایران که نهتنها از ایرانیها بلکه از ملیتهای مختلفی چون لبنانی، مصری، قطری و ژاپنی بودند در مترو درباره چرایی و چگونگی شکست ایران صحبت میکردند و جالب اینکه همه آنها معتقد بودند تدبیر و تاکتیک کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی ایران برای بازی با آمریکا درست نبوده است. به اعتقاد آنها اگر سرمربی تیم ملی ایران بازی هجومی را مثل بازی با ولز در دستور کارش قرار میداد، تیم ملی میتوانست به برد برسد و حتی تساوی را هم بهراحتی بگیرد. به زعم آنها تیم ملی ترسو بازی کرد و مزد ترس هم چیزی جز شکست و حذف نیست. برخی هم اعتقاد داشتند قانون نانوشته فوتبال است که هر تیمی که برای تساوی به زمین برود، می بازد و ایران هم در حالی که میتوانست حتی به سرگروهی فکر کند با اندیشیدن به تساوی و ارائه بازی تدافعی بهترین فرصت و شانس صعود در شش دورهای که در جام جهانی حاضر بوده را برای صعود از دست داد. یک تماشاگر که سن و سالی از او گذشته بود، انتخاب کیروش را برای هدایت تیم ملی اشتباه میدانست و معتقد بود او در این سن و سال دیگر جرأت ریسک کردن ندارد و شاید اگر مربی جوانتری سرمربی ایران بود تیم ملی نه شش گل از انگلیس میخورد و نه به آمریکا میباخت. در این هنگام که پیرمرد هوادار ایران داشت با یک خانم ایرانی ساکن قطر درباره تاکتیک اشتباه کیروش و بازی دفاعی تیم ملی صحبت میکرد ناگهان مردی میانسال که تا آن لحظه ساکت بود با شور و حرارت و هیجانزدگی خاصی وارد بحث آنها شد و جملاتی را به عربی و خطاب به پیرمرد هوادار ایران گفت. او که عربی نمیدانست نگاهی به خانم ایرانی حاضر در واگن انداخت و او که به خاطر زندگی در قطر به عربی اشراف داشت صحبتهای مرد میانسال که حالا مشخص شد مصری است را برای پیرمرد ایرانی ترجمه کرد. هوادار مصری منتقد و مخالف سرسخت کیروش بود و خطاب به پیرمرد ایرانی میگفت: «مشخص بود که با کیروش به جایی نمیرسید. این مرد فاقد دانش روز فوتبال، فقط میآید از تیمها پولهای کلانی بگیرد و هیچ نتیجهای هم نمیگیرد. کلمبیا و مصر را حذف کرد و حالا هم نوبت ایران بود. من ماندهام فدراسیون فوتبال شما چرا دوباره سراغ کیروش رفت؛ وقتی ما او را به دلیل ناکارآمدی کنار گذاشته و دور انداخته بودیم! از اخراج او توسط فدراسیون فوتبال ما شما باید متوجه میشدید که این مرد مغرور و بیدانش به دردتان نمیخورد! هر مربی دیگری بود باید یک امتیاز از آمریکا میگرفت!» کنار او چند فوتبالدوست مصری نیز بودند که با هموطنشان همعقیده بودند و به شدت از کیروش انتقاد میکردند. مرد مصری همچنان با حرارت از کیروش انتقاد میکرد و حسرت عدم صعود ایران و نبود تیم ملی مصر و ستارهشان محمد صلاح را در جام جهانی میخورد که به ایستگاهی که باید پیاده میشدیم، رسیدیم. با او و دیگر هواداران خداحافظی کردیم و در راه به این فکر میکردیم که اگر دراگان اسکوچیچ میماند، ایران بیشتر از شش گل از انگلیس میخورد یا نمیتوانست ولز را شکست دهد و در نهایت قادر نبود از آمریکا امتیاز بگیرد؟ شاید حق با مرد مصری بود؛ ما سراغ کسی رفتیم که دیگران او را به دلیل ناتوانی و ناکارآمدی کنار گذاشته بودند!
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
زمزمههایی میشنویم از احتمال اینکه کیروش روی نیمکت تیم ملی باقی بماند؛ آنهم در روزهایی که هیاهوی جامجهانی بالا گرفته، دور گروهی تمام شده و جام جذاب 2022 قطر وارد دور حذفی شده. آنچه که در این جام خیلی شاخص بود موفقیتهای تیمهای آسیایی بود، تیمهایی جنگنده، نترس و با برنامه که شادی را برای کشورشان ارمغان آوردند و با صعود به دور بعدی نشان دادند موفقیت فقط سهم نامهای بزرگ نیست؛ بلکه میتواند نتیجه برنامهریزی، تلاش زیاد و شجاعت باشد. اینروزها که با صعود کره، ژاپن و استرالیا، حسرت از دست دادن فرصت عالی تیم کشورمان برای رفتن به دور حذفی را میخوریم؛ مرور حس خوب پیروزی برابر ولز در آن بازی تماشایی، بهما یادآوری میکند در صورت تکمیل شدن این پروژه با صعودی تاریخی، چه حس خوبی به جامعه تزریق میشد. یک جنبه صعود به دور بعدی پیشرفت فوتبال ما با کسب تجربههای تازه و خودباوری بود. این صعود میتوانست باعث افزایش لژیونرها شود، بین نوجوانان شور فوتبالی ایجاد کند؛ استعدادهای بیشتری سمت فوتبال بیایند و این ورزش پرطرفدار درآمد بیشتری از جام کسب کند؛ هزینه بهتری برای زیرساختهایش شود و با تکیه بر این تجربه، در رقابتهای بعدی درصدد برداشتن گامهای بعدی باشیم، اما ورای دستاوردهای ورزشی، چنین موفقیتی میتوانست حال خوبی را به جامعه تزریق کند از جنس اتفاقی که در 8 آذر 76 افتاد. روزی که آدمهایی از طبقات متفاوت، با تفکراتی متنوع و از نسلهای مختلف همه شاد بودند و حس مشترکی داشتند، یک شادی مشترک، یک هویت جذاب که جمع زیادی را بهواسطه یک رویداد ورزشی به هم پیوند میداد و پلی میزد بین دنیایی از تفاوتهای نسلی، فرهنگی، قومیتی و... چرا که در آن روز همه ایرانیان پرشوری بودیم که در شادی ناشی از یک موفقیت ورزشی اشتراک داشتیم، اما برخلاف آن چه در انتظارش بودیم باخت تلخ ما در بازی پایانی نتیجهای معکوس را رقم زد و کام جامعه را تلخ کرد. هرچند اسکوچیچ مربی بزرگی نبود اما با دستاوردهای مهمی تیم را روانه جامجهانی کرد. اعتماد به کیروش در آستانه جام میتوانست برای فدراسیونی که کارنامه سابقش به دلایل زیادی محل بحث بود اتفاق خوبی رقم بزند و تفاوتی را بین فدراسیون قبلی که تیم را به اسکوچیچ داده بود و فدراسیون جدید رقم بزند. ما از سبک کیروش مطلع بودیم، اینکه تیم با هدایت او فوتبال چشمنواز ارائه نمیدهد؛ حتی در زمانهای که فناوری کمک داور ویدئویی آمده تیم متاثر از رفتار سرمربیاش، برای هر صحنه سادهای دور داور را شلوغ میکند و... با این همه امیدوار بودیم هرچند حضور کیروش اگر دستاورد فرهنگی ندارد و تیم ما را در زمینه اخلاق حرفهای از پیش بازنده میکند لااقل بهواسطه تجربه این مربی در جامجهانی در بحث فنی پیش ببرد. کیروش در جامهای قبلی بدون توجه به ساختن یک نسل طلایی، با بهرهبرداری از موقعیتی که شانس در اختیار او قرار داده بود با استفاده از تکستارهها و البته توجه به بازیکنان ذخیره لیگهای اروپایی و نادیده گرفتن استعدادهای داخلی، توانسته بود نتایج معمولی کسب کند اما عقبه رسانهای او و همینطور کاریزمایی که بازیکنان را همراهش کرده بود کمک کرد او با اغراق در نتایج کسب شده سالها دوام بیاورد و در نظر بسیاری از مردم هم مربی بزرگی جلوه کند در حالیکه نه در جامهای جهانی نتیجه خوبی رقم زده بود نه در جامملتهایی که روی نیمکت ما بود. در این بین بههر دلیل ناکافی او بازهم سرمربی ما شد. وقتی نامی مثل اسکوچیچ روی نیمکت باشد؛ هر قدر هم خوب نتیجه گرفته باشد چون برخی بازیکنان همراهش نبودند و افکار عمومی هم نگران تجربه کم او بود زمینه برای بازگشت کسی مثل کیروش فراهم میشود؛ حتی اگر در فاصله کوتاهی بعد از رفتن از ایران، هم از کلمبیا اخراج شده باشد هم از مصر. کیروش بازگشت، آنهم در شرایطی که ماموریتش برای بردن کلمبیا و مصر به جام جهانی با شکستهای بزرگی همراه بود. او در این دو کشور هم حاشیههایی داشت و کار زیربنایی انجام نداد. بههرترتیب تیم با کیروش بدترین نتیجه تاریخ کشور در جامجهانی را با یکی از نسل های طلایی فوتبال کشور گرفت. شکست سنگین برابر انگلستان اتفاق کمی نبود، اما بازگشت مقابل ولز امیدهایی را زنده کرد. ترس در ارائه فوتبالی روان و جسورانه، ترکیب اشتباه و تعویضهای وحشتناک و اصرار بر استفاده نکردن از بازیکنانی که محبوب اسکوچیچ بودند باعث شد در بهترین زمان ممکن، بدترین اتفاق بیفتد. حالا که آسیاییها خوش درخشیدند و ما با حسرت جام را میبینیم حقداریم نگران زمزمههایی باشیم که از ادامه همکاری کیروش خبر میدهد. کیروشی که طی نزدیک به یک دهه حضور در فوتبال ما، در حالیکه بهترین امکانات را داشته، دستاورد بسیار کمی داشته است.البته او نکات مثبتی هم داشته مثل حذف بازیکن سالاری از تیم ملی، یا صعود آسان به جام جهانی در ادوار قبل که با افزایش سهمیه تیم های حاضر در جام جهانی که قاعدتا نباید موضوع دور از دسترسی برای کشورمان می بود، بماند که جام جهانی بعدی با تعداد بیشتری از تیم ها برگزار می شود اما در عمل کی روش براساس آمار و ارقام عملکرد در 2 جام معتبر قاره ای و جهانی که افتخارات واقعی هر تیمی با آن ها سنجیده می شود مربی موفقی نبوده است با همه این ها اصلاً فرض را بر این بگذاریم که انتقادی جدی به کیروش وارد نیست. مهم این است که تیم ما برای حضور موفق در جامجهانی بعدی به یک مربی با تفکرات جدید نیاز دارد. کسیکه تا آنزمان نشاط لازم را داشته باشد، بدون یکدندگی بتواند با انتخاب کمکهای صاحبدانش یک دیدگاه تازه به فوتبال خسته، فرسوده و تکراری ما اضافه کند. کیروش 69 ساله، در روزهای اوجش نه جامملتهای جذاب و موفقی برای ما رقم زده، نه صعود از مرحله گروهی جامجهانی را، با این حساب چرا باید انتظار داشته باشیم او بعد از سه ناکامی بزرگ در کلمبیا، مصر و ایران، 4 سال دیگر و در 73 سالگی بتواند رویای ما را در جام تکمیل کند؟ کیروشی که متهم به خودرایی، پاسخگو نبودن و ارتباط ضعیف با رسانههای مستقل است. این اتهامات علیه او فهرستی طولانی دارد. این ادعای جدی که برای کیروش بازیکن وفادار به بازیکن خوب و توانمند ارجحیت دارد، با این همه آیا نباید در این تردید کنیم که او میتواند زمینه یک تغییر نسل را رقم بزند؟ یکسال تا جام ملتها فرصت داریم، بد نیست از قهرمانی در این جام صرفنظر کنیم. در این حالت چیزی را از دست ندادهایم چون چند دهه است حتی بهفینال هم نرفتهایم اما تیم را به یک مربی جوان با تجربه بینالمللی بدهیم، به او زمان بدهیم و هدف گذاریاش را موفقیت در جام جهانی 2026 تعیین کنیم. به او اجازه بدهیم 4 سال با یک نسل تازه از فوتبال ما کار کند و تجربه بهدست بیاورد. اتفاقی که فوتبال آمریکا در این جام رقم زد. کاپیتان آمریکا فقط 23 سال دارد و تجربههای امروزش در جام بعدی که کشورش میزبان است به کمک او خواهد آمد. اما از این طرف ما سالهاست هر بازیکنی در نوک حمله داشتیم کریم انصاریفرد را بهعنوان ذخیره استفاده کردیم. کیروش حتی برای تجربهاندوزی هم به مهاجمان جوان فوتبال ایران اعتماد نکرد تا ذخیره زوج طارمی پرانگیزه و آزمون ناآماده باشند. با این حساب و شناختی که از کیروش داریم او بهما نیاز دارد چون با این کارنامه کمتر کشوری پیدا می شود فوتبالش را به چنین کسی نمیسپارد اما ما به تفکرات تازهای نیاز داریم که نتیجهاش را سالها بعد ببینیم و لذت ببریم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
جواد نوائیان رودسری – نهضت جنگل و قیام میرزا کوچکخان، واکنشی به انهدام اساس مشروطیت و اشغال ایران توسط بیگانگان بود. وقتی در آذرماه سال 1294ش، مجلس شورای ملی با کمتر از یک سال عُمر، نتوانست در برابر ضرب الاجل روسیه تزاری مقاومت کند و ناصرالملک، نایبالسلطنه انگلوفیل احمدشاه، همراستا با قرارداد 1907م که بر اساس آن، ایران میان روس و انگلیس تقسیم شده بود، دست به انحلال مجلس زد، هنوز بسیاری از کسانی که جانشان را کف دست گذاشتند و در سالهای 1285 و 1288، باعث هزیمت استبداد از پایتخت ایران شدند، در قید حیات بودند. این سقوط دهشتناک، البته فقط به شرایط وخیم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران مربوط نبود؛ دنیا در آتش جنگ میسوخت و ورود به نخستین جنگ جهانی را تجربه میکرد. به همین دلیل، یکی دو ماه بعد از سقوط مجلس، «هیئت اتحاد اسلام» که باید آن را پشتوانه معنوی نهضت جنگل بدانیم، پا گرفت و فعالیتهای خود را برای نجات ایران آغاز کرد. در واقع، نهضت جنگل، غَلیان احساسات تعدادی جوان نبود که بی محابا خود را به مهلکه افکنده باشند؛ جنگلیها پیش از ورود به معرکه، کاملاً میدانستند که چه میخواهند و برنامه آن ها چیست و به همین دلیل، بعد از تسلط بر گیلان و به رغم کارشکنیهای چپگراها و وابستگان به شوروی و همین طور عوامل نفوذی انگلیس، راه خودشان را طی کردند و آلت دست این و آن نشدند. نیت نهضت جنگل، مطابق مانیفست هیئت اتحاد اسلام، اجرای اصلاحات اساسی در کشور و رهاندن مردم از ظلم جانکاهی بود که امان آن ها را بریده بود. بنابراین، اشتباه محض است اگر نهضت جنگل را صرفاً قیامی مسلحانه بدانیم و از کنار تلاشهای گسترده آن برای اصلاح امور و احیای حقوق مردم، بیتفاوت بگذریم. میرزا کوچکخان و یارانش، به محض در اختیار گرفتن امور گیلان، دست به تغییرات همهجانبه و عمدهای زدند و حتی توانستند در برخی موارد، گامهای بلندی در مسیر اهدافشان بردارند. جنگلیها برای اصلاح امور، بر اساس دیدگاه هیئت اتحاد اسلام عمل میکردند که طبق اسناد وزارت خارجه، درصدد بود با ایجاد کمیتههایی مانند «رسیدگی به کارهای حکومتی و عدلیه»، «بازرسی و بررسی رمزهای کارگزاری»، «برخورد با رشوهخواری» و «تأسیس محاکم تحقیقاتی در تمام بخشها و نواحی گیلان، تنکابن، آستارا، خلخال، طارمات» دست به تغییرات بنیادین در مناطق تحت کنترل خود بزند و با تأسی به قوانین منبعث از دین مبین اسلام، احیاگر آرمانها و خواستههایی باشد که ملت با انقلاب مشروطه در پی تحقق آن ها بودند. در ادامه به بررسی و تحلیل برخی از این اقدامات میپردازیم.
تحکیم عدلیه و گسترش عدالت در همه عرصهها: بیتردید مهم ترین هدف نهضت جنگل، بعد از حفظ تمامیت ارضی و استقلال ایران، گسترش عدالت و جلوگیری از بیداد بودهاست. میرزا کوچکخان و همکارانش، این هدف را در چند عرصه و با چند رویکرد دنبال میکردند. گام نخست آن ها، از میان برداشتن کسانی بود که به شیوه حکومتی مبتنی بر ارتشاء عادت کرده بودند و عملاً مسیر بیعدالتیهای اداری و سوءاستفاده از قانون، توسط آن ها هموار میشد. دستگیری رئیس وقت عدلیه گیلان و تلاش برای جایگزینی افراد ذیصلاح به جای وی، در همین راستا صورت گرفت. افزون بر این، میرزا کوچکخان، رویکردی قوی و بدون مسامحه، درخصوص ارتقای وضعیت کشاورزان فقیری داشت که برای قرنهای متمادی در قالب رعیت، روی اراضی متمولان به صورت بردهوار کار میکردند و از آن ها بهرهکشی می شد. باید توجه داشت که ورود به این عرصه، ارتباطی به همکاریهای میرزا کوچکخان با برخی از عناصر چپ گرای مرتبط با کمونیستهای شوروی که در آن زمان داعیه آن ها مبنی بر حمایت از طبقات رنجبر، گوش فلک را کر کرده بود، نداشت. میرزا مدتها قبل از برقراری این ارتباط، دست به اقداماتی مانند تقسیم اراضی خانها در میان کشاورزان زد و کوشید سطح زندگی طبقات فرودست جامعه را تغییر دهد. داعیه این رعیتپروری و حمایت از طبقات فرودست، حتی مردم دیگر نقاط ایران، مانند پایتخت را هم تحت تأثیر قرار داده بود؛ به خصوص آن که سیط شهرت جنگلیها در این زمینه، بعد از شیوع قحطی بزرگ به گوش دیگر اهالی ایران میرسید. شیخ احمد سیگاری، نماینده هیئت اتحاد اسلام در پایتخت، طی نامهای به این مسئله اشاره میکند و مینویسد: «بدون تعارف و ظاهرسازی، تمام مردم از هردسته، بدون استثنا، از طبقه زارع و کارگر تا اعیان و علما و اشراف، یگانه راه علاج را وجود جنگلیها میدانند. حتی احزاب سیاسی هم عاجز از هرگونه اقدامات هستند و چارهای به جز تهیه مقدمات برای ورود جنگلیها نمیدانند.» وعده برقراری عدالت اقتصادی و رسیدگی به معیشت مردم، یکی از اصلیترین دلایل جذابیت نهضت جنگل بود. جنگلیهای تحت فرماندهی میرزا کوچکخان، عملاً نقش بسیار مهمی در تأمین اقلام اساسی و مورد نیاز مردم داشتند و در این مسیر، شب و روز نمیشناختند. همین مسئله باعث شد که به رغم شیوع قحطی در ایران، عوارض ناشی از این وضعیت در گیلان به حداقل برسد.
اهتمام به فرهنگ و آموزش: تربیت نسل جدید بر اساس آموزههای ملی و دینی، یکی از دغدغههای اصلی میرزا و یارانش بود. آن ها به محض استقرار در یک منطقه و بعد از تثبیت امنیت، به سراغ موضوع آموزش میرفتند. یکی از اصلیترین افرادی که در طرحهای فرهنگی و آموزشی میرزا حضور فعال داشت، روانشاد ابراهیم فخرائی بود که کتاب «سردار جنگل» وی، در زمره منابع بسیار مهم مطالعه درباره نهضت جنگل است. تأسیس مدرسههای جدید در گیلان، با حمایت میرزا، شتابی مضاعف به خود گرفت. نکته بسیار مهم در این روند، تلاش برای تحصیل کودکان طبقات فقیر جامعه بود؛ اقدامی که تا پیش از آن سابقه نداشت و میتوانست سببساز تحول بزرگی باشد. از سوی دیگر، میرزا کوچک خان برای تنویر افکار عمومی، دست به یک فعالیت همهجانبه و مقتدرانه رسانهای زد؛ روزنامه «جنگل»، تریبون نهضت او بود که بسیاری از اهداف و خواستههای جنگلیها در آن منعکس میشد. میرزا برای آگاهی مردم، برخی از نیروهای باسواد خود را مأمور میکرد تا محتوای روزنامه را برای افراد بیسواد شهرها و روستاهای گیلان بخوانند. این روزنامه، حاوی اخبار گوناگون از تحولات داخلی ایران و جهان بود که تا پیش از غلبه کمونیستها و خیانت آن ها به میرزا، یعنی تا 28 تیرماه 1298، 39 شماره از آن با چاپ سنگی و مدیریت غلامحسینخان کسمایی منتشر و توزیع شد. از سوی دیگر گزارشهایی در اختیار داریم که بر اساس آن ها، میرزا همواره کلمه را بر گلوله ترجیح میدادهاست؛ تلاش عجیب او برای گفتوگو با قزاقهای تحت امر رضاخان که توسط نیروهای جنگل بازداشت شده بودند، در همین راستا بود. میرزا کوچکخان به دلیل علقههای دینی و میهنی، استفاده از سلاح را جز برای بیرون راندن بیگانه متجاوز، دوست نمیداشت و این موضوع، نقش بسیار مهمی در توجه وی به عرصه فرهنگ ایفا میکرد.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
«شما اون رو بیشتر از من دوست دارید»؛ این جمله را بسیاری از والدین که بیش از یک فرزند دارند، بارها از زبان فرزندانشان شنیدهاند. در حالیکه والدین ابراز میکنند برای ما، همه فرزندان یکی هستند و هیچ تفاوتی ندارند اما واقعیت این است که در بسیاری موارد، بعضی فرزندان نسبت به بقیه از جایگاه بالاتری برای والدین برخوردارند و همین موضوع زمینه حسادت و رقابت را به جای محبت و صمیمیت میان فرزندان بهوجود میآورد. بهتازگی هم دو عکس متفاوت و جالب در شبکههایاجتماعی پربازدید شده است؛ در یکی از عکس ها دو ظرف حاوی انار دیده می شود که یکی دانه شده و دیگری دانه نشده و کاربری درباره آن نوشته است: « الان مامان صدامون زد گفت بیاین انار بخورین؛ سمت راستی رو برا من گذاشت، سمت چپی رو برا داداشم!» و در عکس دیگر هم نور چراغ فقط برای فرزند آخر روشنایی به ارمغان آورده است. اما چرا والدین نباید در دام تبعیض و فرقگذاشتن بین فرزندان بیفتند؟ آیا آسیبهای این اشتباه، قابل اغماض است؟
کاشتن بذر حسادت، انتقام، اختلاف، رقابت و ...
به یاد داشته باشیم زمانی که بچهها احساس کنند سهم کمتری از غذا، شیرینی، لباس و ... به آنها میرسد، ناراحت می شوند، قهر و گریه می کنند و چون احساس مظلوم بودن و محروم بودن میکنند،
در صدد انتقام برخواهند آمد . تبعیض کاشتن بذر اختلاف ، حسادت، انتقام و ایجاد رقابت در میان فرزندان یک خانواده است.
اشتباه دو سر باخت بعضی والدین
تبعیض باعث می شود که روان فرزند محروم از توجه، فشرده، آزرده و ناراحت شود و آن فرزند عزیز کرده، متکی به غیر، ضعیف النفس، زودرنج و لوس تربیت شود. در نتیجه این اشتباه، دو سر باخت است و برای هر دو فرزند، آسیبهای روان شناسانه در پی خواهد داشت. فهرست آسیبهای تبعیض گذاشتن بین فرزندان فقط به نکات ذکر شده محدود نمیشود. خشم، ناکامی، احساس سرخوردگی، طردشدگی، حقارت و اعتمادبهنفس کم به ترتیب از تاثیرات روانی تبعیض برای فرزند غیرمحبوب به شمار میرود، حال آن که توجه بیش از حد به یک فرزند موجب شکلگیری رفتارهای کمالگرایانه و خودشیفته میشود. این دسته از فرزندان همواره دوست دارند در جامعه مورد توجه قرار گیرند اما زمانی که وارد جامعه میشوند همانند خانواده در آن جا محبوبیت ندارند. در این زمان است که مانند کودک نامحبوب دچار سرخوردگی میشوند و آسیبهای اصلی را حس میکنند. همین رفتارها باعث میشود این فرزندان حتی در بزرگ سالی هم با یکدیگر روابط خواهرانه و برادرانهای نداشته باشند.
قربانیکردن سعادت و خوشبختی
به عنوان پدر و مادر نباید فراموش کنیم تبعیض عملی زننده و دردآور است که در چنین شرایطی فرد احساس میکند بدون در نظر گرفتن هیچ معیار و ملاکی از محبت دیگران محروم مانده است. تحقیقات بسیاری بیانگر آن است که برخی فراریان از محیط خانه جزو کسانی بودهاند که دچار رفتارهای تبعیضگونه شده اند بنابراین به جای این که برای موفقیت تلاش کنند تا به آن دست یابند، سعادت و خوشبختی خود را قربانی می کنند.
هرگز این شرایط را به وجود نیاورید
اکنون که با آسیبهای باورنکردنی و پُرشمار این تبعیضها آشنا شدید که گاهی به اشتباه کماهمیت جلوه میکنند، هرگز به فرزندان اجازه ندهید و شرایطی را بهوجود نیاورید که تصور کنند شما فکر میکنید یکی از آن ها باهوشتر، بامزهتر، توانمندتر و از دیگری بهتر است. البته این مطلب به آن معنا نیست که وانمود کنید همه آنها به طور مساوی خوب هستند چون این کار هم غیر واقعی و دروغین است اما نیازی هم نیست در باره هر توانایی آنها را مقایسه کنید بلکه ضروری است استعدادها و تواناییهای هر کدام را به خوبی بشناسید. به طور مثال بهجای گفتن «تو از خواهر و برادرت در زمینه خاصی برتر هستی» از جمله «تو در این زمینه استعداد یا توانایی خوبی داری» بهره ببرید. به این صورت، هر یک از فرزندان احساس میکنند توانایی ویژهای دارند که از سوی والدین دیده شده و مورد توجه قرار گرفتهاند. توجه داشته باشید اعتماد بهنفس فرزندان و احساس آنها درباره نقششان در خانواده بهشدت به این موضوع وابسته است که بدانند در خانواده نقش موثری ایفا میکنند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سیدخلیل سجادپور- کنکاش های قضایی در دهلیزهای تاریک پرونده جوان متهم به سرقت که اواسط هفته گذشته در مشهد و در عملیات تعقیب و گریز با شلیک گلوله پلیس کشته شد به حادثه وحشتناکی گره خورد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، اوایل شب سه شنبه گذشته ماموران انتظامی هنگام انجام وظیفه در منطقه خواجه ربیع مشهد به جوان موتورسواری مشکوک شدند که حرکات و رفتار نامتعارف داشت. نیروهای گشت با استعلام از مرکز فرماندهی دریافتند که شماره پلاک موتورسیکلت سرقتی است! بنابراین به طرف راکب موتورسیکلت حرکت کردند و به وی فرمان «ایست» دادند اما جوان مذکور با مشاهده پلیس، گاز موتورسیکلت را فشرد و از محل گریخت. در این هنگام نیروهای انتظامی موتورسوار را تعقیب و فرمان های متعدد «ایست» صادر کردند اما راکب جوان همچنان به فرار خود ادامه می داد تا با ورود به کوچه وپس کوچه های منطقه خواجه ربیع راهی برای گریز از چنگ مجریان قانون بیابد. در همین حال ماموران انتظامی با شلیک چند تیر هوایی به وی اخطار دادند که توقف کند. با وجود این، موتورسوار مذکور بدون توجه به اخطارهای پلیس، بر سرعت موتورسیکلت می افزود. گزارش روزنامه خراسان حاکی است: عملیات تعقیب و گریز در حالی ادامه داشت که نیروهای انتظامی برای حفظ جان عابران و رانندگان عبوری از شلیک مستقیم خودداری می کردند و همچنان سعی داشتند با تیراندازی هوایی و دادن اخطار، متهم به سرقت را وادار به توقف کنند اما او تنها به گریز از چنگ قانون می اندیشید و با سرعتی وحشتناک از لابه لای خودروها عبور می کرد. در این هنگام بود که دیگر ماموران برای پیشگیری از وقوع سوانح دلخراش و جبران ناپذیر، به ناچار لوله سلاح را به سمت موتورسوار فراری گرفتند و در یک فرصت مناسب به گونه ای که جان شهروندان در معرض خطر قرار نگیرد، به سمت لاستیک موتورسیکلت شلیک کردند اما این گلوله به پیکر متهم به سرقت اصابت کرد و او نقش بر زمین شد و بر اثر عوارض ناشی از برخورد گلوله جان خود را از دست داد. دقایقی بعد با گزارش این حادثه مرگبار، به قاضی غلامحسن الوندی (بازپرس شعبه اول دادسرای نظامی مشهد) بررسی های دقیق قضایی در این باره آغاز شد.
بنابر این گزارش، درحالی که چندین دستگاه گوشی تلفن همراه هوشمند از درون لباس های موتورسوار مذکور کشف شد. تحقیقات بیشتر نیز نشان داد که علاوه بر سرقتی بودن موتورسیکلت، پلاک نصب شده روی آن نیز دارای سابقه سرقت و متعلق به یک دستگاه موتورسیکلت دیگر است.
از سوی دیگر با انتقال جسد جوان حدود 25 ساله به پزشکی قانونی، بررسی های تخصصی در این باره ادامه یافت و کنکاش مقام قضایی در دهلیزهای تاریک ماجرای این شلیک مرگبار، نشان داد مالک اصلی پلاک سرقتی نصب شده روی موتورسیکلت، مردی است که هم اکنون در مرکز درمانی بین مرگ و زندگی قرار دارد، این گونه بود که با دستور قاضی «الوندی» گروهی از افسران کارآزموده ماموریت یافتند تا به تحقیق در این باره بپردازند. بررسی های تخصصی با شناسایی همسر مالک پلاک موتورسیکلت، درحالی وارد مرحله جدیدی شد که این زن جوان به حادثه وحشتناک و تکان دهنده ای اشاره کرد و گفت: حدود یک ماه قبل همسرم به یک باره گم شد و ما برای یافتن او به هر جایی که به ذهنمان می رسید سرزدیم ولی اثری از او نیافتیم تا این که بالاخره بعد از یک هفته جست وجو او را در حالی پیدا کردیم که در بیمارستان به کما رفته بود و با مرگ دست و پنجه نرم می کرد.
بررسی های ما نشان داد که همسرم در حالی که با موتورسیکلت خودش تردد می کرد هدف هجوم زورگیر گوشی قاپ قرار گرفته و او برای سرقت گوشی و موتورسیکلت همسرم ضربه ای به سر او کوبیده است که پس از انتقال به بیمارستان به کما رفته بود و بدین ترتیب کسی از مشخصات او اطلاعی نداشت تا خانواده اش را در جریان بگذارند! ما هم بعد از 7 روز پیگیری های مداوم بالاخره پیکر نیمه جان او را در مرکز درمانی یافتیم. وی شماره پلاک موتورسیکلت همسرش را تایید کرد و ادامه داد اما موتورسیکلت کشف شده از متهم به سرقت متعلق به همسر من نیست! و تنها پلاک آن به همسرم تعلق دارد!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است: با پیدا شدن این سرنخ، تلاش گسترده ای با دستورات محرمانه قضایی برای ریشه یابی این ماجرا آغاز شده است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
میرجانیان- تصویر ابلاغیه جدید سازمان امور دانشجویان از دو روز پیش واکنش های زیادی در فضای مجازی داشته است. بر اساس ابلاغیه جدید سازمان امور دانشجویان، دانشجوهایی که قصد آزادسازی مدرک تحصیلی خود را دارند، باید حدود 6 تا 25 میلیون تومان هزینه برای هر ترم بپردازند که این هزینه با توجه به مقطع تحصیلی متغیر است. یعنی یک دانشجوی کارشناسی برای درخواست مهاجرت در بهترین حالت باید 48 میلیون تومان بپردازد که این مبلغ تا حدود 150 میلیون تومان هم می رسد. حالا هم طبق تصویری که منتشر و ادعا شده هزینه جدید آزادسازی مدرک تحصیلی در سکوت خبری به روسای کلیه دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور ابلاغ شده و آن طور که برخی از دانشجویان و کاربران شبکههای اجتماعی مدعیاند هزینههای جدید ۶ تا ۱۰ برابر سال گذشته شده است. این یعنی دانشجویانی که قصد مهاجرت دارند، علاوه بر تحمل سختیهای اقتصادی و غیراقتصادی مهاجرت، باید هزینه گزافی هم برای گرفتن مدرک تحصیلی خود بپردازند. این ابلاغیه در حالی منتشر شده که واکنشی از سوی مسئولان به انتقادها بیان نشده و تماسهای مکرر ما هم به نتیجهای نرسید. 4 روز پیش هم آیین نامه انضباطی دانشجویان واکنش های زیادی داشت و در گزارش همین صفحه با تعداد زیادی از مسئولان وزارت علوم، اعضای کمیسیون آموزش مجلس و... تماس گرفتیم اما هیچ کسی پاسخگو نبود. سوال این جاست که این افزایش هزینه با چه هدفی انجام می شود و مسئولان مربوط چه پاسخ یا توجیهی برای آن دارند؟ این گزارش را بخوانید.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
در شب آخر مرحله گروهی رقابتهای جامجهانی ۲۰۲۲ باز هم شگفتی رقم خورد و یک نماینده دیگر از قاره آسیا هم به مرحله یکهشتم نهایی راه یافت؛ آن هم در گروهی که غنا با شانس صعود بالاتر و اروگوئه پرستاره هم حضور داشتند اما کامبک دیدنی کرهایها سبب شد که آنها با امتیاز و تفاضل مساوی با اروگوئه و تنها به دلیل گل زده بیشتر، بالاتر از نماینده آمریکایجنوبی در رده دوم گروه H قرار بگیرند و به همراه پرتغال به مرحله بعد صعود کنند.
کره، سومین نماینده شایسته آسیا
در دیداری که به جز نوس، سرمربی پرتغال به باقی بازیکنانی که امکان گرفتن کارت و محرومیت آنها وجود داشته استراحت داد، آنتونیو سیلوای ۱۹ ساله اولین بازی خود در جامجهانی را تنها سه ماه و شش روز بعد از اولین بازی ملی تجربه کرد. سیلوا با ۱۹ سال و ۳۹ روز سن جوانترین مدافع و پهپه با ۳۹ سال و ۲۷۹ روز، مسنترین مدافعان جام تا اینجا هستند. جالب اینجاست که پهپه اولین دیدار رسمی خود را پیش از تولد سیلوا توپ زده بود. اما نقطه عطف این دیدار، نمایش اسفناک کریستیانو رونالدو بود. فوقستاره پرتغالی که این روزها در کانون توجهات قرار دارد یک بار دیگر نمایشی ضعیف از خود نشان داد تا یکی از نقشهای اصلی شکست تیمملی کشورش برابر پرتغال باشد. البته پائولو بنتو سرمربی پرتغالی کره هم به دلیل محرومیت از روی سکوها نمایش درخشان شاگردانش را دنبال میکرد. صدرنشین گروه خیلی زود به گل رسید. در دقیقه پنج نفوذ دیگو دالو و پاس رو به بیرون او به ریکاردو هورتا رسید و ضربه این بازیکن در محوطه جریمه وارد دروازه کرهجنوبی شد تا پرتغالیها با گلی زودهنگام از حریف خود پیش بیفتند. در دقیقه ۱۷ ضربه کیم جینسو در مقابل دروازه دیگو کاستا به تور دروازه پرتغال نشست اما داور بازی اعلام آفساید کرد. فشار کرهایها ادامه داشت تا اینکه در دقیقه ۲۷ روی ضربه کرنر کرهایها سون از روی ضربه کرنر پرید و کرنر کره نزدیکیهای ششقدم فرود آمد. رونالدو در هنگام فرود توپ چشمانش را بست و توپ با برخورد به بازوی او مقابل مدافع کره کیم یونگوون فرود آمد و او به راحتی دروازه را باز کرد و کره را به بازی برگرداند. در دقیقه ۳۵ شوت روی پای ویتینیا از پشت محوطه جریمه در دستان کیم سئونگیو جای گرفت. پنج دقیقه بعد و در جواب این حمله، شوت سون از پشت محوطه جریمه در دستان دیگو کاستا قرار گرفت. در دقیقه ۴۲ شوت ویتینیا با واکنش دروازهبان کرهجنوبی همراه شد و در ادامه ضربه سر رونالدو روی ریباند از کنار دروازه خالی به بیرون رفت. توپ دفعشده به سر رونالدو در نزدیکی ششقدم رسید اما ضربه سر او از کنار دروازه به بیرون رفت. در آخرین دقایق نیمه دوم نیز ضربه ریکاردو هورتا در محوطه جریمه را کیم سئونگیو مهار کرد تا دو تیم با تساوی به رختکن بروند. پرتغالیها در ابتدای نیمه دوم چند حمله نصف و نیمه داشتند و موفق نبودند. در دقیقه ۶۹ شوت هوانگ اینبئوم با واکنش کاستا دفع شد و در دقیقه ۷۴ ضربه کاشته لی کانگاین از بالای دروازه کاستا به بیرون رفت. هرچه بیشتر به پایان نزدیک میشدیم، حملات نماینده آسیا بیشتر میشد تا اینکه در سومین دقیقه از وقتهای تلفشده ضدحمله کرهایها با سون هیونگمین و پاس این بازیکن به هوان هیچان و درنهایت ضربه چان وارد دروازه کاستا شد تا کرهایها کامبک بزنند و از پرتغال پیش بیفتند. همین موضوع باعث شد در شرایطی که کسی انتظارش را نداشت، کره پرتغال پرستاره را ببرد و به مرحله بعدی برسد.
شگفتانگیزترین شب جامجهانی
تعظیم بزرگان مقابل کوچکهای شگفتیساز
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.