printlogo


مرکز پژوهش های مجلس تجربه آلمان برای توسعه صنایع کوچک و متوسط را بررسی کرد:
نسخه آلمانی توسعه صنایع کوچک و متوسط

علیرغم اهمیت فراوان نقش صنایع کوچک و متوسط، شواهد زیادی وجود دارند که نشان می دهند وضعیت این بنگاه ها در کشور مناسب نیست. به طوری که در کنار پررنگ بودن نقش دولت در بخش تولید و عدم توسعه بازار های مالی، نبود چرخه حمایتی از بنگاه های کوچک و متوسط نیز مزید بر علت شده و بر این بخش از ساختار تولید کشور فشار آورده است. این فشار ها در مجموع سبب شده تا ساختار بنگاه های کشور به صورت کاریکاتوری از بنگاه های کوچک و بزرگ درآید. این شرایط در حالی است که در کشور های پیشرو، نظام مشخصی برای حمایت از این بنگاه ها وجود دارد. این گزارش، بر اساس گزارش های مرکز پژوهش های مجلس، نگاهی گذرا به نارسایی های موجود در حوزه بنگاه های کوچک و متوسط داشته و در ادامه، برنامه های حمایتی آلمان از این بنگاه ها را مرور می کند.
بخش گمشده در بنگاه های ایران
علیرغم برخی تلقی های نارسا که بر پیشران بودن صنایع بزرگ در اقتصاد تاکید دارند، باید گفت موتور محرک اقتصادی در اغلب کشور ها، بنگاه ها و صنایع کوچک و متوسط بوده است. این بنگاه ها توانسته اند:نقش اساسی در اشتغال زایی داشته باشند، بخش های غیر رسمی را به بخش مولد هدایت کنند، کارآفرینی و خلق ایده های نو را تقویت کنند، منجر به رشد صادراتی و افزایش رقابت پذیری کالا ها در بازار جهانی شوند و پس انداز های خرد را تجمیع کنند.با این حال، هم اینک بررسی صنایع کوچک و متوسط در کشور حاکی از نوعی کمبود است. بدین صورت که بنگاه های خرد، عمدتاً نمی توانند مراحل بلوغ خود را در فضای کسب و کار به سلامت طی کنند و لذا بخشی از آن ها از صحنه تولید حذف شده و برخی دیگر در بازار غیر رسمی به فعالیت خود ادامه می دهند. این ضعف مشهود به همراه دیگر مسائل موجود در این بخش سبب شده تا کارنامه و نقش این بنگاه ها در اقتصاد کشور از وضعیت مطلوب خود فاصله گیرد. آمار های سال 90 نشان می دهند که در این سال، اشتغال بنگاه های کوچک و متوسط نسبت به کل شاغلین بنگاه های صنعتی، تنها 30.6 درصد بوده است. این در حالی است که 84.9 درصد از بنگاه های صنعتی خصوصی کشور را این بنگاه ها شکل داده اند. از سوی دیگر سهم ارزش افزوده بنگاه های صنعتی کوچک و متوسط از کل ارزش افزوده بخش صنعت، در سال های اخیر، حدود 14 درصد بوده است که سهم ناچیز این بنگاه ها را در عرصه ارزش آفرینی در اقتصاد کشور نشان می دهد.علت این ضعف عملکردی را می توان در سه محور پر رنگ بودن نقش دولت در تولید، عدم توسعه تامین مالی این بنگاه ها و گسترش نیافتن چرخه های شفاف و موثر حمایت از این بنگاه هادانست. به خصوص این که مطالعه تطبیقی رویکرد های حمایت از این بنگاه ها با وضعیت کنونی داخل کشور، بیانگر تفاوت های عمده است. در این رابطه ساختار حمایتی آلمان قابل توجه است.
صنایع کوچک و متوسط در آلمان
پیشرو بودن اقتصاد و صنعت آلمان در دنیا، موضوعی نیست که قابل انکار باشد. با این حال، واقعیات قابل توجهی در خصوص وضعیت بنگاه های کوچک و متوسط در این کشور وجود دارد. جدول زیر بخشی از حقایق این بنگاه ها در آلمان را نشان می دهد:وزارت اقتصاد وانرژی دولت فدرال آلمان، در سال 2013، بنگاه های کوچک و متوسط را موتور اقتصاد این کشور معرفی کرده است. جالب اینجاست که در این کشور، 95 درصد از بنگاه های کوچک و متوسط، دارای مالکیت خانوادگی هستند و 85 درصد از این بنگاه ها نیز توسط صاحبان و مالکان اداره می شوند. این عامل باعث اتخاذ سیاست های بلندمدت بنگاه ها در زمینه روابط با مشتری، کسب وکار، سیاست های منابع انسانی مستمر و ارتباطات مستحکم منطقه ای شده است. ویژگی دوم این بنگاه ها، نوآوری آن هاست. به طوری که در دوره 2008 تا 2010، بیش از 54 درصد این بنگاه ها موفق شده اند محصولات جدید به بازار ارائه نمایند. علاوه بر این موارد، همکاری این بنگاه ها با سایر تشکل های صنفی مانند اتاق های بازرگانی و نیز حمایت های دولتی از دیگر ویژگی های بارز فضای فعالیت بنگاه های کوچک و متوسط در این کشور است.
ویژگی حمایت های دولت از بنگاه های کوچک ومتوسط در آلمان
در فضای کسب و کار بنگاه های کوچک و متوسط آلمان، حمایت های دولتی قابل توجه است. به طور کلی، خصوصیات و راهبرد های بارز این حمایت ها را می توان در موارد زیر مشاهده کرد:
متنوع بودن حمایت ها: بررسی برنامه های حمایتی از بنگاه های کوچک و متوسط در آلمان نشان می دهد که این برنامه ها از تنوع موضوعی، بخشی و جغرافیایی زیادی برخوردارند. حمایت ها صرفاً به برنامه های کمک مالی و یا وام محدود نیست و شامل ارائه خدمات مشاوره ای بسیار گسترده توسط شبکه تشکیلات صنفی و حرفه ای، برنامه حمایت از آموزش های شغلی و حرفه ای، تضمین وام و اعتبارات، نیز می شود. نکته مهم دیگر این است که هرچند سبد حمایتی بسیار متنوع است، اما برای تقویت رقابت پذیری، میزان و زمان استفاده از این حمایت ها محدود است. به بیان دیگر، حمایت در شرایطی معنا و مفهوم دارد که محدود به زمان و مدت باشد و این مسئله در توزیع سبد حمایتی از بنگاه های کوچک و متوسط آلمان در برنامه های مختلف با تأکید بیشتر آشکار است.رویکرد کثرت گرایی در اعمال حمایت ها:
در بررسی برنامه های حمایتی ملاحظه می شود که برای صنوف، گروه های هدف و در مراحل مختلف توسعه یک بنگاه اقتصادی، برنامه های حمایتی برای کارآفرینان و صاحبان کسب وکار وجود دارد. به بیان دیگر برنامه های حمایتی ارائه شده در آلمان از نظر شمولیت گسترده بوده و تمرکز بر بخش و یا فعالیت ویژه ای ندارد. همه بخش های اقتصادی و بنگاه ها می توانند از برنامه های حمایتی مرتبط با فعالیت خود بهره مند شوند. از مرحله قبل از راه اندازی گرفته (مثل خدمات مشاوره قبل از تأسیس کسب وکار، تأمین هزینه های تهیه مطالعات امکان سنجی و...) تا خرید یک بنگاه و نقل و انتقال آن برنامه های متنوع حمایتی در سطح فدرال و منطقه ای وجود دارد.
عدم تمرکز بر منابع مالی دولتی: علیرغم این که برنامه های متنوعی برای حمایت از بنگاه های کوچک و متوسط وجود دارد، ولی نقش منابع مالی دولت در تأمین سرمایه و یا اعتبارات چندان زیاد نیست. نزدیک به 54 درصد از منابع مالی این بنگاه ها مبتنی بر سرمایه شخصی است و سهم منابع دولتی محدود به 11 درصد است. این امر مبین آن است که در تأمین مالی چشم بنگاه ها به دولت و نهاد های دولتی نیست، بلکه اولاً متکی بر سرمایه های خود و ثانیاً متکی به بازار سرمایه مالی کارای آلمان هستند، زیرا هدف افزایش توان رقابت پذیری اقتصادی بنگاه های اقتصادی است نه ایجاد و توزیع رانت توسط منابع مالی ارزان قیمت و سهل الوصول بخش عمومی.
توزیع حمایت ها توسط تشکیلات صنفی و منطقه ای: دولت با کمک تشکیلات صنفی مثل اتاق های بازرگانی، اتحادیه های کارگری، صندوق های سرمایه گذاری، مؤسسات آموزش فنی و حرفه ای و نهاد های منطقه ای حمایت های خود را توزیع می کند. این شیوه توزیع توسط خود ذینفعان می تواند فضای رانت و فساد را در توزیع حمایت ها کاهش دهد. چرا که متقاضیان این حمایت ها در فرآیند مراجعه و تقاضا با دولت و نهاد های دولتی به طور مستقیم مرتبط نیستند. به بیان دیگر ناظرین اصلی بر فرآیند توزیع حمایت ها، خود ذینفعان و بنگاه های اقتصادی هستند. وجود فرآیند های شفاف، سیستمی و منظم نیز در توزیع حمایت ها از دیگر عوامل مؤثر بر کنترل فضای رانت و فساد در آلمان است.
بانک های مشاور به جای طلبکار: نکته حائز اهمیت در بررسی برنامه های حمایتی بنگاه های کوچک و متوسط آن است که هر چند شبکه بانکی عمدتاً با فعالیت های بانکی و پرداخت وام شناخته می شود، ولی در آلمان بانک ها خدمات مشاوره و حتی برنامه های آموزشی متعددی برای این بنگاه ها ارائه می نمایند. با این خدمات، بانک به معنای واقعی شریک فرد کارآفرین شده و سعی دارد در مراحل مختلف همراه بنگاه اقتصادی باشد.
نظام آموزشی دوگانه: یکی از ویژگی های مهم نظام حمایتی آلمان از بنگاه های کوچک و متوسط، برنامه حمایت از آموزش های شغلی و حرفه ای است. به طوری که در این سیستم بنگاه اقتصادی خود بخشی از نظام آموزش حرفه و مهارت است. به ویژه در بخش صنعتی و تولیدی و در بنگاه های خرد و کوچک که تعدادشان بیش از یک میلیون بنگاه است، بهره مندی از نیروی کار توانمند و فرهنگ استاد- شاگردی دارای اهمیت ویژه ای است. بیش از 89 درصد از آموزش های فنی و حرفه ای ارائه شده در آلمان توسط بنگاه های کوچک و متوسط صورت می پذیرد و این به معنای واقعی یعنی ارتباط آموزش و صنعت. در این سیستم به جای سیاست های انفعالی و کمک مستقیم مادی به افراد، توسعه مهارت و توانمند سازی نیروی کار، آن هم در محیط کار و یا توسط بنگاه اقتصادی تأکید می شود.
هموار سازی مسیر اقتصاد دیجیتال: گذر از اقتصاد صنعتی به اقتصاد دیجیتال و دانش بنیان چشم انداز اقتصاد آلمان است. بر همین اساس ویژگی اصلی و رویکرد اساسی همه برنامه های حمایتی از بنگاه های کوچک و متوسط در آلمان بر گسترش نوآوری و تحقیق و توسعه استوار است. این رویکرد اولاً کمک شایانی به جذب نیرو های متخصص در بنگاه های کوچک و متوسط کرده و ثانیاً ماندگاری این بنگاه ها را در بازار های دائماً در حال تغییر بین المللی تضمین می کند.