printlogo


بدون موضوع
نگاه صفایی، نیاز امروز
غلامرضابنی اسدی political@khorasannews.com

شیخ فقط فقیه و مجتهد نبود. حکیمی بود گسترده دامن که می شد درد ها را به محضرش برد و سلامت برگشت. در منظومه فکری او می توان رشدی بایسته و همه جانبه و رشید داشت و در تراز انسان مومن خویش را پرورد. او بزرگ بود و برای بزرگی انسان تلاش می کرد. امروز هم اگر چه جسمش با ما نیست و سومین دهه را در فراقش به نیمه می رسانیم اما خط فکری که ترسیم کرد و آثار انسان سازش هست و کلمه به کلمه، چون قطره، قطره باران بر جان می‌نشیند و جلا می دهد دل را در فصلی که غبار از هر سو برمی خیزد. باری، استاد، آیت ا... علی صفایی حائری برای آنانی که او را درک کردند دریایی کریم بود. او صرفا درس نمی داد که "نگاه" می بخشید و پر بیراه نیست اگر بگوییم بسیاری مان، جلوه های زیبای زندگی را با نگاه او می بینیم و بهتر این که چون با نگاه او می نگریم، زیبا می بینیم و بلا را هم- حتی- لازمه کمال می شمریم.   باری سخن درباره استاد صفایی حائری فراوان است و سخن از او هم بسیار است اما من هر وقت به استاد و چشم اندازی که برای انسان قائل بود فکر می کنم به این شعر بیشتر باورمند می شوم که؛دل گفت مرا علم لدنی هوس است/تعلیمم کن اگر تو را دسترس است/گفتم که الف گفت دگر هیچ مگوی/در خانه اگر کس است یک حرف بس است/و صفایی هم خودش همان یک حرف بود و هم در کلامش از این حروف داشت که آدم را به سوی استغنا راه می نمود. همین گرمای کلام و منش تربیتی اش بود که افراد را از منتهی الیه راه ناصواب به اول خط حقیقت می رساند.باری برای از استاد گفتن باید هزاران صفحه نگاشت اما در این اختصار چه می توان گفت جز دعوت به خوانش آثار استاد و شنیدن صدای مردی که همه جانش را می دهد تا یک نفر راه را پیدا کند. به ویژه طلاب و دانشجویان که قرار است صاحبان فردا باشند و چه خوب است که خود را در این مدرسه فکری بپرورند تا فردا مدیرانی داشته باشیم که درد معاش و معرفت مردم لحظه ای آرامشان نگذارد. مدیرانی داشته باشیم که زندگی خود را وقف مردم کنند. جلودارانی داشته باشیم که با لبخند مردم شاد شوند. کسانی که خود را هزینه سوخت کنند تا انسان ها پرورش پیدا کنند. عالمانی داشته باشیم که از سفره خالی مردم غافل نشوند. بگذریم، حرف فراوان است و به آغاز سخن برگردیم که شیخ فقط فقیه و مجتهد نبود، حکیمی بود که امروز هم به حکمتش و گستره نگاهش به شدت محتاجیم و این احتیاج را با تامل در آثارش می توانیم چاره کنیم. ان شاء ا... که چنین باد.