printlogo


چشم هایم به باران است، یا جواد یا جواد الائمه ادرکنی

شاهد/ نام شما را سبز باید نوشت، بلند باید خواند مثل شهادتی که در اذان می خوانیم چه میان اشهد ان محمدبن علی حجت ا... با اشهد ان علی ولی ا... هیچ تفاوتی نیست که «کلهم نور واحد» ایمان به یقین رسیده ماست. بگذار تاریخ بشنود صدایی که از ماذنه های جان آواز می شود. بگذار این صلا به جان همه نسل ها و عصر ها برسد که مومن به امامت حضرت جواد همان ایمانی را دارد که در یقین به امامت مولا علی بدان رسیده است. در باغ ایمان، شجره طیبه به بار می نشیند بی آن که سن و سال برایش مهم باشد. کام ها را به حدیث شیرین و چشم ها را به تماشای سبک زندگی خود روشن می کنند حقیقت های تجسم یافته بی آن که مهم باشد خط اول این دفتر را کی نوشته باشند. ما را نگاه به انوار امامت است نه به سن و سال او چنان که حضرت خداوند علی اعلا نیز در قرآن خویش مردمان را به مبعوث شدن حضرت مسیح در گهواره  آگاه می کند که در همان اوان کودکی به سخن می آید و می گوید آن چه را که باید. و این حقیقت صریح قرآنی ما را به  ایمانی می رسانند که پشت سر امام جواد به نماز ایستیم هرچند شمار سال های حیاتش از هشت نگذشته باشد. و راستی چه رازی است در هشت این عدد مقدس که باید فرزند امام هشتم و امام بعد او باید در هشت سالگی به امامت و ولایت مبعوث شود تا جوان ترین امام قبل از حضرت حجت جهان را به نور خویش روشنایی بخشد.نام شما را سبز باید نوشت و بلند باید خواند تا بشکفد گل های ایمان در باور مردمانی که به جای شناسه های امامت، نگاه شان به شناسنامه شماست که تاریخ تولد را کی نوشته اند. باید بلند خواند نامتان را چونان اشهد ان علی ولی ا... تا جهان به این فهم برسد که ما نام و نشان و سلوک و کلامتان را سجل معرفتی خود می دانیم و باور داریم شما بزرگ تر از آنید که در سیطره زمان و زمین بنشینید تا چرخش لیل و نهار برای تان تکلیف بنویسد بلکه زمین و زمان را، چرخش لیل و نهار را در ذیل امامت شما می دانیم و ایمان تازه می کنیم در حضرت شما که دشمنان هم به عظمت تان باور دارند حتی اگر دل شان از انوار حقیقی ایمان تهی باشد. آنان در مناظرات علمی، شکوه ذوالفقار علی را در کلام محمد بن علی دیدند که جز تسلیم در برابر آن راهی نداشتند. آنان نهج روشن و بلاغت آسمانی و برهان قاطع امام را دیدند و اگر انصاف می دادند شمار آنانی که به شهادت امامت حضرت جواد می آمدند افزون می شد اما دریغ و درد که نه تنها ایمان نیاوردند آنان و حاکمان شان که سر انجام در 25 سالگی این آفتاب، کربلا را جور دیگری رقم زدند تا حسینی که این بار با قدرت کلام و برهان بین، به ظلمت می تاخت در قتلگاه بنشیند. و چنین بود که در تکرار متفاوت کربلا باز مظلومیت حق رقم خورد اما مظلومیتی که حق را آشکار کرد و نه تنها آن روز بت باطل را شکست که هر حدیث خویش را تبری کرد که تا قیامت ابراهیم وار بت های گوناگون را بشکند.....